تاریخ انتشار:
نگاهی به داستان زیاندهی و مشکل ظرفیت خالی در دانشگاه آزاد اسلامی
بازار کساد
خبر «اقتصادنیوز» از بازار کسادی میگوید که در نتیجه آن، دانشگاه آزاد برای جذابیت بیشتر به عباراتی از قبیل «۱۱ میلیون مترمربع فضای مسقف آموزشی» و «پرافتخارترین تیمهای ورزشی دانشگاههای کشور» متوسل میشود».
همه چیز از ماجرای تبلیغات بیلبوردی دانشگاه آزاد اسلامی شروع شد و خبری که حکایت از کاهش تعداد متقاضیان تحصیل در «بزرگترین دانشگاه حضوری جهان» داشت؛ حکایتی که البته همچنان باقی است. خبر «اقتصادنیوز» از بازار کسادی میگوید که در نتیجه آن، دانشگاه آزاد برای جذابیت بیشتر به عباراتی از قبیل «11 میلیون مترمربع فضای مسقف آموزشی» و «پرافتخارترین تیمهای ورزشی دانشگاههای کشور» متوسل میشود».1 برخلاف آنچه از تبلیغات مذکور به ذهن میرسد؛ ماجرا مختص دانشگاه آزاد نیست و دانشگاههای سراسری نیز امسال برای تمامی ثبتنامکنندگان، حتی غایبان در جلسه آزمون، امکان انتخاب رشته را فراهم کردهاند. در شرایطی که بازار دانشگاهها کساد شده است، دانشگاه آزاد قصد دارد به مدد تبلیغات، به جذب بیشتر دانشجو بپردازد و البته این مساله با توجه به چند نکته چندان عجیب نیست:
■دیدگاه عمومی درباره پایینتر بودن سطح برخی از واحدهای دانشگاه آزاد در مقایسه با دانشگاههای دولتی
■رایگان نبودن آموزش در دانشگاه آزاد اسلامی و احتمال انتقال بخشی از سهم بازار به دانشگاههای سراسری
■هزینه بالای توسعه و نگهداشت در دانشگاه آزاد با توجه به عدم استفاده آن از بودجه عمومی دولت.
با در نظر گرفتن موارد مذکور و تحولات جمعیتی، به نظر میرسد میتوان انتظار داشت تبلیغات مذکور طی سالهای آتی بیشتر ادامه یابد؛ اگرچه شاید تنها راهحل استفاده از ظرفیت خالی 500 هزارنفری در دانشگاه آزاد به شمار نرود. جذب دانشجویان خارجی از کشورهایی مثل افغانستان و تاجیکستان یا استفاده از زیرساختهای موجود برای کاربریهای آموزشی و پژوهشی مشابه میتواند دو راهحل دیگر باشد که ظاهراً کمتر از تبلیغات به آنها توجه میشود.
ماجرای تبلیغات دانشگاه آزاد، از یک جنبه دیگر هم قابل بررسی است و آن عدم تناسب بافت منابع انسانی مورد نیاز در بازار کار با فارغالتحصیلان نظام آموزشی است؛ ماجرایی که نهتنها به دانشگاه آزاد اختصاص ندارد، بلکه اصلاً مربوط به نظام آموزش عالی هم نیست و به عنوان مثال آموزشهای فنیوحرفهای را نیز شامل میشود. بنا بر قول مشهور، طی سالهای متمادی برای تاخیر در ورود جمعیت جوان به بازار کار با توجه به ظرفیت پایین تقاضای نیروی کار، توسعه آموزش عالی در دستور کار قرار گرفت. در عین حال احتمالاً برای نیمی از متقاضیان بالقوه یعنی پسران، تعامل میان بازار تحصیلات و بازار سربازی غیراختیاری نیز به عنوان عاملی مزید بر علل دیگر ظاهر شد. نتیجه آنکه به مدد تقاضای بالای آموزش عالی، ظرفیتی کمنظیر به وجود آمد که همان زمان نیز انتظار میرفت با تحولات جمعیتی قابل پیشبینی، روزی بخشی از این ظرفیت بدون استفاده بماند. در اینجا به نظر میرسد بخشی از مسوولیت کمبود فرصتهای شغلی در بازار کار را بازار آموزش پذیرفت؛ البته با ذکر این نکته که احتمالاً نیروی کار تحصیلکرده، برای بسیاری از فرصتهای شغلی بیش از مقدار مورد نیاز آموزشدیده و
اصطلاحاً Overqualified است. معضل فقدان تقاضای کافی برای نیروی کار آموزشدیده، به شکل و دلیلی دیگر برای دختران تحصیلکرده نیز وجود دارد.
اما احتمالاً مهمترین نکته در ماجرای تبلیغات دانشگاه آزاد اسلامی، تحلیل ارزشی آن است. برخی معتقدند به دلیل تقدس و جایگاه ویژه مواردی همچون بهداشت یا آموزش، از نگاه «بازاری» به آن باید احتراز کرد و در نتیجه تبلیغات بد است. فقدان نگاه بازاری اگر به معنای رعایت اصول اخلاقی سختگیرانهتر در مقایسه با مشاغل دیگر یا نظارتهای خاص فنی و قانونی باشد، امری قابل تایید و حتی لازم به شمار میرود. اما همانقدر که پرهیز از مراودات مالی در بخشهای غیردولتی نظام آموزشی اجتنابناپذیر است، تبعات آن یعنی تبلیغات و بازاریابی نیز قابل دفاع خواهد بود. با این نگاه، احتمالاً همانقدر که میتوان دانشگاه آزاد را به دلیل پیشگامی در آموزش عالی غیردولتی تحسین کرد، در تبلیغات نیز باید نگاه منفی به این جنبه را کنار گذاشت.
پینوشت:
1- خبر 123798 اقتصادنیوز
دیدگاه تان را بنویسید