تاریخ انتشار:
گفتوگو با معاون برنامهریزی دانشگاه آزاد اسلامی درباره اقتصاد بزرگترین دانشگاه حضوری جهان
هدف بیلبوردها تبلیغ نیست
این پاسخ دکتر فریدون رهنمایرودپشتی، معاون برنامهریزی دانشگاه آزاد به سوالی است که در واقع بهانه گفتوگو نیز محسوب میشود: چرا دانشگاهی که روزگاری حضور در آن بعضاً به یک سال انتظار پشت کنکور ختم میشد، اکنون به تبلیغات متوسل شده است؟ ماجرای کمبود دانشجو نسبت به ظرفیت آموزش عالی، البته مختص دانشگاه آزاد نیست.
رامین فروزنده: «تبلیغات معمولاً شائبه بزرگنمایی را به ذهن متبادر میکند؛ در حالی که هدف اقدامات صورتگرفته آگاهیبخشی بوده و اصلاً رسالت دانشگاه نیز همین است.» این پاسخ دکتر فریدون رهنمایرودپشتی، معاون برنامهریزی دانشگاه آزاد به سوالی است که در واقع بهانه گفتوگو نیز محسوب میشود: چرا دانشگاهی که روزگاری حضور در آن بعضاً به یک سال انتظار پشت کنکور ختم میشد، اکنون به تبلیغات متوسل شده است؟ ماجرای کمبود دانشجو نسبت به ظرفیت آموزش عالی، البته مختص دانشگاه آزاد نیست. به گفته رهنمایرودپشتی، هماکنون 145 واحد زیانده دانشگاهی وجود دارند که البته این رقم دو سال پیش 235 واحد بود و به نوعی اوضاع بهبود هم یافته است. واحدهای زیانده، تنها بخشی از تصویر بزرگ اقتصاد دانشگاه آزاد را تشکیل میدهند و برای دانستن ابعاد بیشتر، از فعالیتهای دارویی گرفته تا هزینههای هیات علمی، باید پای صحبتهای معاون برنامهریزی دانشگاه آزاد نشست.
دانشگاه آزاد اسلامی نیاز به معرفی چندانی ندارد و تقریباً تمامی مردم با آن آشنا هستند. شما به عنوان یکی از مدیران ارشد سازمان، چگونه این دانشگاه را تصویر میکنید؟
دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1361 و در شرایطی تاسیس شد که حتی در اقتصاد هم صحبت کردن از ورود بخش خصوصی آسان نبود. اما چون نگاه غیرانتفاعی و غیرمنفتطلبانه در آن جستوجو میشد، توانست با موفقیت تاسیس شود. دانشگاه آزاد اسلامی، با یک میلیون و 700 هزار دانشجو، بزرگترین دانشگاه حضوری جهان است که با 400 واحد دانشگاهی در تمامی مقاطع و رشتهها دانشجو میپذیرد. برنامه دانشگاه آزاد اسلامی در دهه چهارم حیات آن، توسعه کیفی و تعالی و ارتقای توان رقابتپذیری و حضور موثر در مسائل کشور است؛ اگرچه در صورت وجود خلأ، گسترش کمی نیز خواهیم داشت. هماکنون 40 درصد از دانشجویان در مقاطع عالی و 50 درصد از دانشجویان تحصیلات تکمیلی کشور، در دانشگاه آزاد به تحصیل میپردازند.
تصویر شما از مدل اقتصادی دانشگاه آزاد چیست؟
مدل اقتصادی دانشگاه آزاد اسلامی در میان تمامی دانشگاههای کشور تقریباً یک استثناست. دانشگاه، حتی یک ریال از بودجه عمومی کشور استفاده نمیکند. محل تامین 90 درصد از هزینههایی که برای تولید علم، اعم از آموزش و پژوهش، صرف میشود؛ پرداخت شهریه از سوی دانشجویان است. دانشگاه آزاد نهتنها هزینهای را به دولت تحمیل نمیکند، بلکه از طریق پرداخت مالیات به منابع بودجه عمومی دولت نیز یاری میرساند. علاوه بر این دانشگاه در ایجاد اشتغال نیز سهم بسزایی دارد. مدل اقتصادی دانشگاه آزاد، در دنیا نیز مرسوم است. از 100 دانشگاه برتر دنیا، حداقل 90 دانشگاه به صورت خصوصی اداره میشوند؛ چرا که اقتصاد دانشگاه باید با اقتصاد کشورها درهمتنیده باشد. در آمریکا، دانشگاههای موفقی همچون هاروارد و امآیتی غیردولتی اداره میشوند؛ چرا که اقتصادشان هم اینطور است. با این مثال، اصلاً دانشگاه آزاد اسلامی پیشتاز حرکت به سمت توسعه بخش غیردولتی به شمار میرود. وقتی از خصوصیسازی و اجرای ابلاغیه اصل44 صحبت میشود، دانشگاه آزاد اسلامی در انطباق کامل با آن است.
وضعیت اشتغال در بخش علمی و غیرعلمی به چه صورت است؟
70 هزار نفر مدرس در دانشگاه آزاد به فعالیت میپردازند که از این تعداد، 31 هزار نفر عضو تماموقت و پارهوقت علمی هستند. 37 هزار شاغل به عنوان کارکنان به صورت مستقیم در بخشهای مختلف دانشگاه آزاد به فعالیت میپردازند که البته باید به این رقم، شاغلان غیرمستقیم را نیز افزود. مثلاً در دانشگاه آزاد سالانه حدود یک میلیون مترمربع بنای عمرانی ساخته میشود که به این منظور، افراد زیادی مشغول به کار میشوند. فعالیت دانشگاه ضمناً موجب ایجاد و توسعه فعالیتهای جنبی میشود؛ مثلاً حملونقل یا صنایع و خدمات شهری وابسته دیگر.
درباره هیات علمی دانشگاه این انتقاد مطرح میشود که بخش قابل توجهی از اعضای هیات علمی، تحصیلات عالیه تکمیلی ندارند و «مربی» هستند. نظر شما در این باره چیست؟
ترکیب اعضای هیات علمی، تابع ماهیت آموزشی دانشگاه است. زمانی که بخش قابلتوجهی از دانشجویان به دلیل نیازهای کشور در مقطع کاردانی و کارشناسی مشغول تحصیل هستند، طبیعتاً مرتبه علمی استادان نیز متناسب با آموزش آنها تعیین خواهد شد. استفاده از استادان با مرتبه علمی بالاتر، به لحاظ اقتصادی فاقد صرفه و توجیه است. به لحاظ علمی و اداری نیز بهکارگیری نیروهای Overqualified نتایج خوبی نخواهد داشت. حدود 1 /1 میلیون از مجموع 7 /1 میلیون دانشجوی دانشگاه، در مقاطع کاردانی و کارشناسی به تحصیل میپردازند و ترکیب اعضای هیات علمی نیز متناسب با آن است. در مقاطع کارشناسی ارشد، به جز رشتههای خاصی مثل هنر که در آنها بحث تحصیلات دکترا مطرح نیست، از استادان با تحصیلات کارشناسی ارشد استفاده نمیشود؛ یعنی استادان دارای مدرک دکترا یا دانشجوی دکترا هستند.
دولت چه حمایتهایی از دانشگاه انجام میدهد؟
دانشگاه در چارچوب حمایتهای حاکمیتی، از زیرساختهای عمومی کشور استفاده میکند. مثلاً همانطور که دولت برای حمایت از بخش خصوصی جهت ساخت کارخانه ممکن است زمین را به قیمت مناسبی به این بخش واگذار کند، عیناً در مورد دانشگاه آزاد نیز با قیمت مصوب منصفانه همین اقدام صورت میگیرد. لذا استفاده دانشگاه از منابع ملی، صرفاً با پرداخت هزینه و در چارچوب توسعه بخش آموزش کشور انجام میشود.
به این نکته اشاره کردید که بخش اعظم هزینههای دانشگاه آزاد از محل شهریههای دانشجویان تامین میشود. تامین بقیه هزینهها به چه صورت است؟
دانشگاه آزاد در بحث تجاریسازی علم و فناوری گامهای بزرگی برداشته و در حال جهش است. برخی از واحدهای دانشگاهی علاوه بر این، به فعالیتهای تجاری، صنعتی، کشاورزی و دامپروری میپردازند. برخی محصولات دانشگاه آزاد در زمینههای گوناگون و از جمله دارویی، هماکنون در بازار عرضه میشود. بخش تحقیقاتی و علمی این محصولات در دانشگاه آزاد صورت گرفته و بخش تجاری آن با مشارکتهای اقتصادی صورت گرفته است. در واقع 10 درصد دیگر هزینهها از محل فعالیتهای دانشبنیان، سرمایهگذاری و استفاده بهینه از امکانات موجود تامین شده است. اگر دانشگاه آزاد وارد ساختمانسازی میشود، به دلیل وجود دانشجویان عمران و معماری است که به پژوهشهای عمرانی میپردازند. اگر فعالیت در بازار سرمایه در دستور کار است، متناسب با ظرفیت استادان و دانشجویان رشتههای مالی و اقتصادی انجام میشود. همه اینها با چارچوبهای فعالیت و آموزش دانشگاه در سنخیت کامل قرار دارد. اگرچه در برنامههای دانشگاه نسبت افزایش درآمد غیرشهریه از 10 درصد فعلی به بیش از 30 درصد هدفگذاری شده است که در طول سالهای برنامه ششم دانشگاه محقق خواهد شد.
چه تعداد از واحدهای دانشگاه آزاد زیانده هستند؟
حدود دو سال قبل، از مجموع حدود 400 واحد دانشگاهی دانشگاه آزاد، 235 واحد زیانده وجود داشت. این رقم اکنون به 145 واحد کاهش پیدا کرده است. البته علاوه بر تعداد واحدهای زیانده، باید به بزرگی واحد و شدت زیان نیز بر اساس تعریف دقت کرد. آن زمانی که 235 واحد زیانده بودند، برخی از واحدهای برخوردار و بزرگ با زیان مواجه بودند. بخشی از کاهش تعداد واحدهای زیانده، از طریق افزایش جذب و تجمیع ظرفیتها بوده و بخشی از طریق مدیریت هزینه صورت گرفته است.
تعریف شما از واحد زیانده چیست؟
زیاندهی، تعاریف متعددی دارد. سادهترین تعریف، از دیدگاه حسابداری صورت میگیرد که در آن هر واحد دانشگاهی، مستقل و دارای ترازنامه جداگانهای است. درآمدها و هزینههای جاری واحد دانشگاهی مشخص است و بر اساس این دو میتوان زیاندهی را با تعریف حسابداری مشخص کرد. علاوه بر این، میتوان از دیدگاه اقتصادی نیز زیاندهی و به طور دقیق «نابسامانی مالی» هر واحد دانشگاهی را تعریف کرد. اگر دانشگاهی علاوه بر زیاندهی، وضعیت نقدینگی نامناسبی نیز داشته باشد، دچار وضعیت نابسامان مالی و در حال ورشکستگی است. علاوه بر این، محاسبه میتواند بر مبنای درآمد منهای کل هزینههای جاری و عمرانی صورت گیرد. در اواخر سال 91 و اوایل 92 که تیم مدیریتی دانشگاه آزاد اسلامی تغییر کرده بود، دانشگاه از این نظر با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکرد و تعهدات سنگینی بر عهده داشت. بعضی از پروژهها متوقف شد و آثار آن در سالهای 1393 و 1394 کاملاً محسوس است. با افزایش هزینهها، پیمانکاران درخواست تعدیل بها دادند و وضعیت برخی از واحدها بدتر شد.
وضعیت دانشگاه آزاد به لحاظ ظرفیت خالی به چه صورت است؟
ظرفیت فعلی جذب دانشجو در شرایط عادی حدود دو میلیون نفر است. سرانه فضای آموزشی تعیینشده 10 مترمربع است و با توجه به وجود 20 میلیون مترمربع فضای آموزشی، دانشگاه میتواند دو میلیون دانشجو داشته باشد. بر این اساس، ظرفیت خالی دانشگاه 300 هزار نفر است. اما با عدم استفاده بهینه از ظرفیتهای اقتصادی موجود، این رقم تا 500 هزار نفر میتواند افزایش پیدا کند.
دانشگاه، حتی یک ریال از بودجه عمومی کشور استفاده نمیکند. محل تامین ۹۰ درصد از هزینههایی که برای تولید علم، اعم از آموزش و پژوهش، صرف میشود؛ پرداخت شهریه از سوی دانشجویان است.
این استفاده بهینه به چه صورت انجام میشود؟
درست مثل دانشگاههای دولتی که دورههای شبانه را ایجاد کردند یا پردیسها را توسعه دادند و پذیرش دانشجوی مجازی را در دستور کار قرار دادند.
ظاهراً مشکل ظرفیت خالی در تمامی دانشگاهها وجود دارد و منحصر به دانشگاه آزاد نیست.
درست است؛ اما بیشترین لطمه به لحاظ ظرفیت خالی، به دانشگاه آزاد اسلامی وارد شده؛ چرا که این دانشگاه سرمایهگذاری قابلتوجهی برای ایجاد و نگهداشت ظرفیت خالی انجام داده است. این دانشگاه برخلاف برخی از نمونههای مشابه، توسعه هر واحد را با در نظر گرفتن کلیه جوانب، امکانات و زیرساختهای مورد نیاز در پیش گرفته است. این در حالی است که بدون نگاه آیندهنگرانه، طی سالهای گذشته رقبای متعددی برای دانشگاه آزاد به وجود آمدهاند که بخشی از وجود ظرفیت مازاد در شرایط فعلی، به دلیل همین توسعه غیرمتوازن است. البته از لحاظ درآمدی، با افزایش جذب در مقاطع تحصیلات تکمیلی بخشی از ظرفیت خالی پوشش داده شده است؛ چرا که هم درآمد بیشتری در این مقطع وجود دارد و هم طول دوره آموزش کوتاهتر است.
با در نظر گرفتن مساله زیانده بودن تعدادی از واحدهای دانشگاهی و مشکل ظرفیت خالی، دانشگاه برای مدیریت بهینه از جنبه اقتصادی چه برنامهای دارد؟
اولاً باید توجه داشت که در نهایت دانشگاه یک بنگاه اقتصادی عادی نیست و منزلت خاصی دارد. Core Business دانشگاه را آموزش، پژوهش و فرهنگ تشکیل میدهد. همین اندازه که ضمن توسعه پایدار، هزینهها از محل درآمدها پوشش داده شود، کافی است؛ چرا که کسب سود و توزیع آن در این دانشگاه جایی ندارد. اما توسعه کمی و کیفی دانشگاه، از جذب هیات علمی گرفته تا گسترش زیرساختهای آموزشی، آزمایشگاهی و رفاهی، نیازمند صرف هزینه است. از این رو دانشگاه در دو بخش جاری و عمرانی نیازمند صرف هزینه است و در عین حال این هزینه باید متناسب با درآمدهای دانشگاه باشد. به لحاظ حسابداری، مدیریت عملکرد میتواند با کاهش هزینه یا افزایش درآمد انجام شود. حداقلی از هزینه باید برای توسعه و نگهداشت واحدها صورت گیرد؛ اما میتواند با رویکرد اثربخشی هزینه (Cost Effectiveness) باشد. یک مثال بارز از هزینهکرد صحیح، انتقال ساختمان مرکزی دانشگاه آزاد از پاسداران به جنب واحد علوم و تحقیقات بوده است. منابع ساختمان پاسداران آزاد شد که هماکنون طبق مصوبه هیات امنا، در دستور کار سرمایهگذاری با هدف پوشش نقصان دریافت شهریه قرار دارد. چرا که ما قصد نداریم به شهروندان
برای دریافت شهریه فشار وارد شود.
البته بالا بودن شهریهها یکی از انتقادهای همیشگی به دانشگاه آزاد بوده و هنوز هم هست. امسال وضعیت افزایش به چه صورت است؟
طی روزهای گذشته بخشنامهای در خصوص ثابت باقی ماندن شهریه ثابت تمامی مقاطع برای دانشجویان موجود صادر شده است. تنها شهریه متغیر به میزان 15 درصد، یعنی در کف موردنظر، افزایش یافته است که تابعی از تعداد واحدهایی که دانشجو اخذ میکند، مبلغ شهریه تعیین میشود.
علاوه بر شهریهها، تعداد زیاد دانشجو نسبت به استاد نیز همیشه به عنوان یکی از نقاط ضعف دانشگاه مطرح میشود. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟
اگر 7 /1 میلیون نفر دانشجو را به 70 هزار نفر استاد اعم از تماموقت، نیمهوقت و حقالتدریس تقسیم کنیم، نسبت دانشجو به استاد معادل 25 به دست میآید که رقم بسیار خوبی است. اما در سنجش کیفی بعضاً گفته میشود باید استادان حقالتدریس را از این 70 هزار نفر کم کرد که در این صورت رقم میانگین 48 دانشجو به ازای هر استاد به دست میآید. این در حالی است که مدل استفاده صرف از استادان عضو هیات علمی در دانشگاه منسوخ شده و استادان مهمان یا حقالتدریس نیز به کار گرفته میشوند. مهم این است که استادان کافی در کلاسها به تدریس بپردازند که تعدادی از آنها میتوانند عضو هیات علمی باشند. متاسفانه در کشور ما خلاف مدل مرسوم در دنیا، صرفاً بر ظرفیت اعضای هیاتعلمی تاکید میشود؛ در حالی که تمامی استادانی که به تدریس میپردازند، سرمایههای ملی هستند و باید از توانمندی آنها استفاده کرد. استادی که در زمان فراغت خود به تدریس در محلی جز آنجا که عضو هیات علمی آن است میپردازد، در واقع دارد از منابع موجود به صورت بهینه استفاده میکند. نباید صرفاً به دنبال جذب افراد ثابت بود.
به نظر میرسد به لحاظ اقتصادی هم آموزش تنها به اتکای اعضای ثابت هیات علمی بهینه نباشد و در واقع هزینههای بیشتری بر سیستم وارد کند.
بهکارگیری تعداد زیادی هیات علمی و پرداخت حقوق به آنها بدون آنکه از تمامی ظرفیت تدریس آنها استفاده شود، قطعاً بهینه نیست. ترکیب اعضای هیات علمی و بقیه استادان باید بهینه باشد. برخلاف تصور عموم، هزینههای اعضای هیات شامل همان حقوق مثلاً دو میلیونتومانی نیست. هزینههای بالاسری، بازخرید سنوات، بیمه و مالیات یک عضو هیات علمی به صورت میانگین معادل همان دو میلیون تومان و حتی بیشتر است؛ یعنی حداقل 100 درصد حقوق پرداختی. به عبارت دیگر هزینه تمامشده هر عضو هیات علمی صرفاً شامل حقوقی نیست که ماهیانه به او پرداخت میشود.
ظاهراً طرحهایی برای تجمیع ظرفیت واحدهای دانشگاه به صورت استانی در دست اجرا قرار دارد. آیا هدف از این طرحها کاهش واحدهای زیانده است یا هدف دیگری در میان است؟
تصمیمات دانشگاه آزاد، به تناسب و بنا به واقعیات و الزامات قانونی صورت میگیرد: مصوبات و اسناد بالادستی و اقتضائات دروندانشگاهی. از جمله اسناد بالادستی در این خصوص، مصوبه 721 شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب آذرماه سال 1391 است که بر اساس آن مدل اداره باید «استانی» باشد. سند بالادستی دیگر، مصوبه وزارت علوم است که بر مبنای آن میتوان از ظرفیت اعضای هیات علمی یک واحد دانشگاهی، برای دیگر واحدهای دانشگاهی همان استان استفاده کرد. نگاه به اقتضائات دروندانشگاهی نشان میدهد اتفاقاً عمل به مصوبات مذکور، با شرایط فعلی دانشگاه کاملاً همخوانی دارد. همافزایی ظرفیتهای واحدهای دانشگاهی، الان در دنیا هم صورت میگیرد. ما میتوانیم از استادان یک واحد دانشگاهی برای واحدهای همجوار استفاده کنیم؛ چرا که اصلاً استادان در ابتدا عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی هستند و بعد عضو هیات علمی یک واحد خاص. از این رو برخلاف برخی انتقادها، اقدام فعلی دانشگاه آزاد دقیقاً در راستای اسناد بالادستی صورت گرفته است. به لحاظ اقتصادی نیز میتوان منابع موجود در هر استان را بین واحدهای آن به اشتراک گذاشت. اشتراک منابع و امکانات، یک مدل اقتصادی
است. به جای ایجاد زیرساختهای موازی، میتوان همین منابع را همزمان در چند واحد دانشگاهی مورد استفاده قرار داد. این کار باعث افزایش بهرهوری میشود. بوروکراسی و نیاز به مراجعه به پایتخت را کاهش میدهد. با اسناد آمایش سرزمینی و دیگر اسناد توسعه کشور همخوانی دارد. هزینهها را کم میکند. در نهایت اینکه موجب افزایش مسوولیتپذیری در مدیریت هزینه و درآمد از سوی واحدها میشود.
منظور از این انتقال مسوولیت دقیقاً چیست؟
با انتقال مسوولیتها طبیعتاً مدیریت با خود واحدهای دانشگاهی خواهد بود و صرفاً راهبری کلان توسط مرکزیت دانشگاه صورت میگیرد. ما با سه سطح تصمیمگیری شامل حکمرانی (Governance)، مدیریت (Management) و تصدی (Administration) روبهرو هستیم. سطح نخست توسط مرکز دانشگاه انجام میشود؛ ولی مدیریت در اختیار خود واحدهاست. تصدی نیز با مدیران هر واحد است.
دلیل افزایش تبلیغات بیلبوردی دانشگاه آزاد در ماههای اخیر چیست؟
اولاً هدف این بیلبوردها تبلیغ نیست؛ بلکه معرفی است. قبلاً هم مشابه آن را شاهد بودهاید که در 25سالگی دانشگاه آزاد اسلامی، جشنواره ربعقرن فعالیت برگزار شد. ثانیاً هر برههای از فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی، اقتضائات خاص خود را دارد. خود ما میدانیم که بزرگترین دانشگاه حضوری جهان هستیم؛ ولی فارغالتحصیلان و دانشجویان هم باید این را بدانند. هدف اصلی این معرفی، جذب دانشجو نیست؛ اگرچه ممکن است یکی از نتایج ثانویه باشد. مخاطبان باید بدانند در ایران دانشگاهی با این عظمت وجود دارد و متناسب با آن میتوانند توقع امکانات داشته باشند. مدیریت دانشگاه نیز متناسب با این ظرفیت پاسخگو خواهد بود. از این رو معرفی دانشگاه مطلقاً با نگاه کاسبکارانه نبوده است؛ اما طبیعتاً هر معرفی خوبی با عواید متناسب همراه خواهد بود. لذا موضوع Promotion به عنوان یک اصل پذیرفتهشده است و مختص مقطع فعلی هم نیست. سوم، همین آگهیها هم نتیجه و ماحصل اسناد بالادستی بوده است. وقتی نظام بدون آزمون در کشور هدفگذاری میشود، که نظر کارشناسی شخصی من نیز نیست، باید معرفی مناسبی از دانشگاه صورت گیرد. تبلیغات معمولاً شائبه بزرگنمایی را به ذهن متبادر
میکند؛ در حالی که هدف اقدامات صورتگرفته آگاهیبخشی بوده و اصلاً رسالت دانشگاه نیز همین است. مخاطب باید از طریق سایت، مصاحبه یا بیلبورد از شاخصهای دانشگاه آزاد آگاهی پیدا کند. هر طریق قانونی که برای جلب و جذب وجود دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. بیلبوردها نیز هزینهبر هستند و این هزینه بدون منطق اقتصادی صورت نمیگیرد؛ بلکه در مرحله ثانویه انتظار بازگشت هم وجود دارد.
دیدگاه تان را بنویسید