تاریخ انتشار:
بررسی دلایل افزایش تصادفات جادهای کشور در گفتوگو با سعید معیدفر
چهار مقصر اصلی
در ۱۰ سال گذشته حدود ۳۵ درصد از آمار تلفات جادهای کاهش داشته است و این کاهش هم به تبع همکاری میان مردم و ارگانهای دولتی و متولیان راهها بوده است، اما متاسفانه هنوز هم ایران در ردههای بالا و پرخطرترین کشورها قرار دارد
در 10 سال گذشته حدود ۳۵ درصد از آمار تلفات جادهای کاهش داشته است و این کاهش هم به تبع همکاری میان مردم و ارگانهای دولتی و متولیان راهها بوده است، اما متاسفانه هنوز هم ایران در ردههای بالا و پرخطرترین کشورها قرار دارد. سعید معیدفر معتقد است این در حالی است که باید در کنار ایجاد ایمنی در جادههای کشور، مردم آموزشهای لازم را ببینند چرا که این امر میتواند درصد قابل توجهی از تصادفات را کاهش دهد. مشاور اجتماعی وزیر راه و شهرسازی از میزان تصادفات جادهای گلایه دارد و میگوید هیچکسی مقصر اصلی این تصادفات نیست. بلکه بیشترین تقصیر بر گردن عوامل بسیاری است که در این زمینه دخیل هستند. مردم، جاده، راننده و وسیله نقلیه هر یک به اندازه نسبی در افزایش و کاهش میزان تصادفات تاثیرگذارند. در ادامه گفتوگوی تجارت فردا با معیدفر آمده است.
با توجه به آمارهای موجود از میزان تصادفات جادهای در کشور و اینکه به تازگی آماری از تلفات جادهای مبنی بر کشته شدن سالانه ۱۸ هزار نفر اعلام شده است، میتوانید بگویید مقصر اصلی این تلفات جادهای چه کسی است؛ جاده، راننده یا وسیله نقلیه؟ سهم هر یک چه میزان است؟
با توجه به آمارهای موجود از میزان تصادفات جادهای در کشور و اینکه به تازگی آماری از تلفات جادهای مبنی بر کشته شدن سالانه ۱۸ هزار نفر اعلام شده است، میتوانید بگویید مقصر اصلی این تلفات جادهای چه کسی است؛ جاده، راننده یا وسیله نقلیه؟ سهم هر یک چه میزان است؟
شاید در اولین واکنش تصادفات جادهای به ناایمن بودن جاده و وسایل نقلیه فکر کنیم، اما در واقع عوامل متعددی در این زمینه تاثیرگذارند. آنچه موجب وقوع سوانح رانندگی میشود عوامل تاثیرگذار دیگری است. در نگاه اول به نظر میرسد تنها عاملان اتومبیل و جاده و در نهایت هر آنچه به این دو عامل مربوط میشود است، در صورتی که همه عوامل تصادفات به این دو معطوف نمیشود. به طور طبیعی تلقی عموم این است که وقتی جاده ایمن باشد، اتومبیل هم ایمن باشد، دیگر مشکلی نخواهد بود؛ اما الزاماً عوامل وقوع سوانح این دو مورد نیستند. فرض میکنیم هر دو این عوامل در جادهها رعایت میشود، هم جاده ایمن و هم اتومبیل ایمن وجود دارد اما به طور طبیعی در کوهستان و جاده نمیتوان همانند جاده شهری رانندگی کرد؛ بنابراین باید به علائم سرعت و خطر توجه شود. این در صورتی است که میتوان به این علائم هم بیتوجه بود و فقط مسیر را هرگونه که شده و بهرغم ایمن بودن جاده و اتومبیل طی کرد.
اما باید به این نکته توجه شود که همان یک ماشین در جاده وجود ندارد و باید حقوق دیگران هم رعایت شود. گاهی دیده شده است با کوچکترین خطا در جاده به یکباره سانحهای زنجیرهای ایجاد میشود؛ اما آنچه باید بیش از هر چیز مورد اهمیت قرار گیرد این است که اتومبیل و جاده هر دو ابزارند. آنچه باید رعایت شود احترام به حقوق خود و دیگران است، حقوقی که اگر رعایت شود فواید آن روزی برای هر یک از مردم هم برمیگردد و همان حقوق برایشان اجرایی میشود. نمیتوانیم صرف اینکه بگوییم اتومبیل ایمن است و جاده مناسب حادثهای ایجاد نمیشود، بلکه باید همه عوامل تاثیرگذار را نیز در نظر گرفت. این تنها بخشی از موضوع است. طرف دیگر این است که معمولاً این سوانح گاهی از بیاحتیاطی افراد به وقوع میپیوندد. در اینجاست که باید جامعه و مردم آگاه باشند، باید در این زمان به فاصله میان توسعهیافتگی و مسیر رسیدن به آن توجه شود.
این رابطه چگونه است، چه عواملی در میزان افزایش و کاهش تصادفات تاثیرگذار هستند؟
چند رابطه تاثیرگذار بر سر افزایش و کاهش میزان تصادفات رانندگی وجود دارد. رابطه میان کسب تحصیلات و سبک زندگی با سوانح رانندگی در آمار رانندگی تاثیرگذار است. معمولاً برای کسانی که سبک زندگی ایمنتری دارند سوانح کمتری نیز رخ میدهد. آنهایی که ارزش جامعهشان برایشان مهم است سعی میکنند مقررات را بیشتر رعایت کنند و حادثه کمتری میبینند. در این میان نیز که نه جان خودشان و نه دیگران برایشان مهم است، هم سانحه ایجاد میکنند و هم دیگران را در خطر میاندازند. این موضوع کاملاً شخصی است و به نوع زندگی افراد مربوط است. باید مدام به این فکر باشیم که در جامعهای با هزاران فرد و نوع رفتار زندگی میکنیم و در این جامعه باید هر رفتار و هنجاری رعایت شود. چگونگی رفتار، برخورد با مسائل و سوانح آن چیزی است که نیاز به آموزش دارد. آن هم آموزشی که از کودکی به فرد آموزش داده شده است تا در ارتباط با دیگران نشان داده شود.
حال اگر این فرآیند دارای اختلال باشد و افراد آموزشهای لازم را ندیده باشند، هنجارهای آن هم ایجاد میشود؛ بنابراین فرآیندهای آموزشی و تربیتی هم میتوانند در رخ دادن سوانح و اتفاقات روزمره دخیل باشند. در تحقیقاتی در این زمینه به این نتیجه رسیدیم، کسانی که خوب تربیت شدهاند و آموزش لازم را در زندگی شهری دیدهاند کمتر دچار سانحه میشوند. به طور مثال عابران در خیابان بخش عمدهای از کسانی هستند که بدون دخالت خودشان جانشان گرفته میشود. پس از آنها بخش عمدهای از سوانح ایجادشده در جامعه نیز به نوجوانان مربوط میشود. این در صورتی است که این افراد فنون و قوانین درست عبور از خیابان را آموزش ندیدهاند. این آموزش وظیفه متولی آموزشی کشور است، نمیشود فقط جوانان را برای کنکور آماده کرد، بلکه زندگی اجتماعی بسیار بیشتر از این آموزشها مورد نیاز است. آنها باید بتوانند مهارتهای زندگی را به خوبی آموزش دهند و تبعات آن نیز در جامعه دیده شود. یکی از مهارتهای زندگی هم همین تردد و حملونقل در پیادهروها و جادههاست. بهرغم اینکه این کار انجام میگیرد هر سال تعداد زیادی انسان کشته میشوند. در واقع کسانی که آن مهارتهای
فردی و اجتماعی را نمیدانند فقط میروند سر کلاس و فقط به آنها ریاضی، جغرافی و... تدریس میشود. متاسفانه فنونی همچون عبور از خیابان، چگونگی تردد و... آموزش داده نمیشود. یک مشکل دیگر ما این است که فکر میکنیم رانندگی در جاده و شهر کار سادهای است و نهایتاً اگر حتی عصبانی هستیم پشت فرمان مینشینیم. گاهی اوقات پشت فرمان حتی به یکدیگر بد و بیراه میگوییم، اعصاب همدیگر را خرد میکنیم که همین خرد شدن اعصاب نهایتاً باعث حادثه میشود. بارها دیده شده است که دو راننده با یکدیگر لجبازی میکنند و پس از آن حادثه کشندهای رخ میدهد، این حادثه دیگر مربوط به راه ایمن یا خودرو ایمن نیست! حال اگر در این شرایط فردی حالت روحی مناسبی نداشته باشد، حادثه بسیار شدیدتر خواهد بود. در این شرایط فقط میتوان مقصران را به دلیل رفتار پرخطرشان در مجازات قانونی قرار داد، اما حادثه رخ داده است و مصائب خود را به جای گذاشته است.
شما به نقش سازمان راهداری در جادهها اشاره کردید. سازمان راهداری چقدر توانسته در دولت یازدهم با اداره راهنمایی و رانندگی همکاری داشته باشد و این چقدر به کاهش تصادفات کمک کرده است؟
همکاری میان این دو در سالهای اخیر بیشتر شده است، میان سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای و اداره راهنمایی و رانندگی همکاری نزدیکی در کمیسیون ایمنی راهها ایجاد شده است.
رسیدگی به راهها و ایجاد ایمنی در راهها از جمله وظایف متولی راه کشور است. در این میان متولی محیط زیست و نظارت بر آن و امداد و نجات به وجود آمده است و توانسته با نصب دوربینهای کنترل سرعت بر ترددهای پرخطر نظارت داشته باشد. این در حالی است که در وهله اول تجهیز جادهها توسط پلیس راه صوت گرفته است و پس از آن نیز نظارت پلیس در جادهها در کنار سازمان راهداری بر کاهش تصادفات جادهای اعمال شده است. جادهها همواره دارای نقاط پرخطر و گردنههای پرخطر و کمخطر هستند، در این میان سردی هوا، راهبندانها یا مسائل دیگر بر وضعیت راهها نیز تاثیرگذار است و میتواند بر شدت حوادث بیفزاید که سازمان راهداری انجام وظیفه کرده سعی بر ایجاد ایمنی بیشتر راهها داشته است.
به تازگی وزیر راه و شهرسازی و وزیر بهداشت به آمار تکاندهنده میزان تصادفات جادهای در کشور اشاره کردهاند به گونهای که تقریباً در هر شش ثانیه یک تصادف در جادهها رخ میدهد و این آمار تکاندهندهای است، با وجود این اولویت وزارت راه و شهرسازی برای کاهش تلفات جادهای و تصادفات چیست؟
یکی از اولویتهای وزارت راه و شهرسازی کاهش میزان تصادفات، آن هم از طریق شناسایی نقاط پرخطر در جادههاست. وزارت راه و شهرسازی در پی آن است تا پیچهای خطرناک موجود در جاهها را شناسایی و رفع خطر کند. همانطور که اشاره شد نصب دوربینهای نظارتی، وجود پلیس راه و دیگر ناظران در جادهها همگی توانسته بر کاهش میزان تصادفات تاثیرگذار باشد. در این میان وزارت راه وظایف خود را در این زمینه انجام داده است و دیگر امکانات در نظر گرفتهشده منتظر تامین اعتبارات و منابع است. بخشی از محدودیت منابع در کشور به بودجه بخش راه وابسته است و بهتر است هرچه بیشتر تامین شود. به طور مثال بودجه در کشور در همه بخشها صرف میشود، وزارت آموزش و پرورش، هزینههای ساخت مدرسه، بیمارستان، تسهیلات آب، سد و بهداشت و بخشی از آن هم به راهها اختصاص دارد. حالا اگر هر یک از این بخشها نتوانند فعال شوند، مردم خودشان احساس نگرانی نسبت به جان خودشان و همنوعانشان نداشته باشند آن موقع این مشکل برطرف نمیشود و منجر به ایجاد رفتارهای پرخطر در جامعه میشود.
در ایجاد حوادث رانندگی کدام طرف سهم بیشتری دارد یا تشدیدکننده است؛ جاده، راننده یا...؟
در این افزایش تصادفات جادهای هم زیرساختها، هم جادهها و هم مردم و وسایل نقلیه سهم دارند. به نظر من این رسیدگی یک کار کارشناسی است که باید در تحقیقات مشخص شود که در نهایت بودجه بیشتر صرف چه بخشهایی شود. حال برای کاهش حجم تصادفات باید بهترین راهها را برگزینیم به گونهای که باید در کشور یک تغییری ایجاد شود تا زمانی که مشکلی را دائماً دنبال میکنیم نهادی مربوط به آن فعالیت ایجاد شود و نسبت به اتفاقات بیتفاوت نباشیم. چرا که با بیتفاوتی مشکل حل نمیشود، بخشی از این اطلاعرسانی نیز بر عهده رسانه است. در جامعه فعلی باید هر کسی سهم خود را برای ایمنی راهها و زندگی امن ایفا کند، رانندگی از راننده تا عابر پیاده و متولی راه را شامل میشود و هر حادثه کوچک هم میتواند همه این عوامل را درگیر خود کند. سهم آموزشهای لازم برای زندگی امن هم به خانواده و جامعه برمیگردد، سهمی که در واقع شخصیتهای هنری و ورزشی و دانشگاهی میتوانند در آن تاثیرگذار باشند و در نهایت سهم رسانهها که میتوانند مردم را نسبت به این رفتارهای پرخطر و جدی آگاه کنند و آنها را به نحوی به همکاری با همدیگر و همکاری با دولت و تلاشهای جمعی برای
شکلگیری نهادهای مدنی و احساس مسوولیتهای اجتماعی که در قبال این مساله داریم آگاه کنند، من فکر میکنم اگر این گونه به مسائل نگریسته شود، آن زمان است که میتوان امیدوار بود در آینده بتوان آمار تلفات را کاهش داد.
طی سالهای اخیر و در نظر گرفتن اقدامات ایمنی در راهها و نحوه رانندگی در جادهها تا چه اندازه میزان تلفات کاهش یافته است؟
در 10 سال گذشته حدود ۳۵ درصد از آمار تلفات جادهای کاهش داشته است و این کاهش هم به تبع همکاری میان مردم و ارگانهای دولتی و متولیان راهها بوده است، اما متاسفانه هنوز هم ایران در ردههای بالا و پرخطرترین کشورها قرار دارد. این نشان میدهد که فقط اقدامات فنی و دولتی برای کاهش تلفات نمیتواند یک تغییر جدی ایجاد کند بلکه همکاری مردم در این زمینه میتواند تاثیر محسوس و مهم را در کاهش تلفات سرانه رانندگی ایجاد کند.
به غیر از ایجاد ایمنی در راهها، چه اندازه مردم در رفت و آمد روزانهشان در شهر احساس امنیت میکنند؟ نسبت به رفتارهای یکدیگر چقدر احساس امنیت میشود؟ هنگامی که رانندهای در حال رانندگی است تا چه اندازه نسبت به عابران پیاده احساس امنیت میکند؟ این در حالی است که باید علاوه بر تبعات اقتصادی و جانی تصادفات رانندگی به تبعات اجتماعی آن توجه شود. تبعاتی از میزان کشتهشدگان در جادههای کشور که هر روز و هر ساعت شنیده میشود.
دیدگاه تان را بنویسید