تاریخ انتشار:
گزارشی از عوامل مرگ جادهای درکشور
مسافر مرگ
دو سه کیلومتر طی میشود، جاده صاف است و هوا آفتابی. پیش دو چشم ماشین خطری نیست، تا چشم کار میکند جاده و بیابان است. هر از گاهی مسافران جاده به سرعت از کنار ماشین میگذرند و دور و دورتر میشوند. یکساعتی میگذرد و همهچیز مرتب است. کودکان در صندلی عقب خوابشان برده است و در ساعات اولیه حرکتشان سفر خوبی رقم خورده است.
دو سه کیلومتر طی میشود، جاده صاف است و هوا آفتابی. پیش دو چشم ماشین خطری نیست، تا چشم کار میکند جاده و بیابان است. هر از گاهی مسافران جاده به سرعت از کنار ماشین میگذرند و دور و دورتر میشوند. یکساعتی میگذرد و همهچیز مرتب است. کودکان در صندلی عقب خوابشان برده است و در ساعات اولیه حرکتشان سفر خوبی رقم خورده است. چند بار نقشههای جادهها را دیدهاند تا بهترین و کمخطرترین جاده را برای رسیدن به مقصدشان انتخاب کنند، سفرشان کمی طولانیتر میشود اما دلیل انتخابشان امنیت جاده بوده است. کناری میایستند و نفسی تازه میکنند. جاده رو به شلوغی است. سه روز تعطیلی در پیش است و این جاده یکی از پرترددترینها در کشور است. ادامه سفر را آغاز میکنند و هوا رو به خنک شدن است. خانوادهها یکی پس از دیگری در گوشه جاده ایستادهاند و چای مینوشند. گاهی چند ماشین کنار هم ایستادهاند و حرکت دیگر ماشینها را با مشکل مواجه میکنند. عدهای بساط کرده و با خیال راحت نشستهاند، برخی دیگر نیز توجهی به دو طرفه بودن جاده ندارند. هوا گرگومیش شده و حالا تعداد ماشینهای در جاده بیشتر و بیشتر شده است. هر فاصله مشخصی تابلوها را میبینند و
زمان رسیدن را تخمین میزنند، چهار ساعت، سه ساعت و حالا دو ساعت دیگر میرسند. پدر خسته شده است، کمی میایستند و استراحت میکنند، سه ماشین دیگر هم کنارشان توقف کردهاند و انگار مکانی کنار جادهای است که برای استراحت مسافران در نظر گرفته شده است. هوا سرد شده و کودکان در داخل ماشین هستند، بساط چای را جمع میکنند و در حال سوار شدن در ماشین هستند. صدای ترمز، فریاد و تلاقی چهار ماشین با یکدیگر. سه ماشین به هم برخورد میکنند، پدر در حال سوار شدن به ماشین با ضربه وارده به وسط جاده پرت میشود، ماشین در حال حرکت نمیتواند سرعتش را کنترل کند. برخورد سنگینی است، ماشین به مسیر مقابل منحرف میشود و شاخبهشاخ ماشین در حرکت از روبهرو میشود. گوشه سمت راست جاده قیامتی است. لاشه چهار ماشین، پنج کودک و فریاد دو مادر. کودکان داخل ماشین بلافاصله جانشان را از دست دادهاند و مسافران سه ماشین دیگر نیز درجا جانشان را از دست دادهاند. صدای دو مادر اما در همهمه حضور مردم پیچیده است و به دنبال فرزندانشان هستند. اورژانس، پلیسراه و مردم جمع شدهاند. میگویند دیگر امیدی نیست و ۹ نفر جانشان را از دست دادهاند. سفر چهار خانوار در
۴۰کیلومتری مقصد تمام میشود. سفری که حدود شش ساعت بدون هیچ خطری ادامه یافت و با یک سهلانگاری جانشان را گرفت. علت حادثه مشخص میشود، درگیری لفظی دو مسافر یک ماشین در حال حرکت، انحراف و در نهایت برخورد با سه ماشین متوقفشده در کنار جاده.حالا چهار خانواده عزادار شدهاند و فیلم تکراری کشته شدن مردم در جادهها اکران میشود. روزی جوانی ۲۰ساله، روزی یک خانواده پنجنفره و روزی دیگر اتوبوسی با ۴۰ مسافر تصادف میکند و جان مسافرانش را میگیرد. اینکه چه کسی پاسخگو است و میخواهد جواب خانوادههای عزادار را بدهد جای خود دارد، اما اینکه هر روز یکی از عوامل مقصر میشوند مورد توجه است. یک روز میگویند جاده و زیرساختها مشکل دارد، روزی وسیله نقلیه دچار مشکل شده است و روز دیگر نداشتن صلاحیت راننده علت حادثه شده است. هر روز با یک جستوجوی ساده در حوادث به راحتی میتوان انواع مختلفی از حوادث جادهای را یافت. دیگر چشم و گوشها هم از شنیدن انواع تصادفات جادهای و داخل شهر پر شده است. اما انگار هرچه میزان تحصیلات در جامعه بیشتر میشود یا جادهها هموارتر و وسایل نقلیه جدید وارد خیابانها میشود، این آمار به کندی رو به کاهش
است. وسایل نقلیه جدید به سرعت وارد بازارهای داخلی میشوند اما هنوز ایران از کشورهای دارای بالاترین میزان مرگ و میر در جهان است.
دیدگاه تان را بنویسید