در حاشیه طرح تابستانه کتاب در «خانه کتاب»
جای خالی اهداف بلندمدت
موسسه «غیردولتی» «خانه کتاب» ۱، احتمالاً در راستای اساسنامه خود، اقدام به برگزاری طرحی با نام «تابستانه کتاب» کرده است.
موسسه «غیردولتی» «خانه کتاب»1، احتمالاً در راستای اساسنامه خود، اقدام به برگزاری طرحی با نام «تابستانه کتاب» کرده است. این طرح (که مشابه آن، قبلاً در تعطیلات نوروز 95 با عنوان عیدانه کتاب نیز اجرا شده بود) طبق اطلاعاتی که جسته و گریخته مطرح میشود، با هدف توسعه فرهنگ کتابخوانی اجرا میشود. این تلاش برای توسعه فرهنگ کتابخوانی، فینفسه اقدامی ارزشی محسوب میشود. حتی میتوانیم اجرایی شدن طرح را در سالی که مزین به عنوان «اقدام و عمل» است، در کشوری که اغلب طرحها و ایدهها فقط روی کاغذ یا در ذهنها یا در حد صورتجلسه باقی میمانند، یک موفقیت به حساب آورد. اما از منظر دیگری نیز میتوان این تلاشهای نیکوی عزیزان تلاشگر خانه کتاب را مورد بررسی قرار داد. به عنوان یکی از معانی استراتژی، گفته میشود، استراتژی این است که چالشهای پیش رو شناسایی و سپس راهکارهایی که بیشترین تاثیر برای غلبه بر این چالشها را دارند، انتخاب و اجرایی شوند. در این تعریف، اولین نکته این است که باید چالش صحیح به شکل مناسب شناسایی شود و بعد، راههایی که قابل اجرا باشند برای غلبه بر چالش انتخاب و سپس اجرا شوند. همچنین، در فضای کار و کسب آزاد
(بخوانید غیردولتی)، هر ریالی که هزینه میشود باید دارای محاسبه هزینه-فایده باشد. هر ریالی که در جایی هزینه میشود به این معنی است که محاسبه شده است که اگر آن هزینه در هر جای دیگری هزینه میشد، نمیتوانست فایدهای به اندازه محل هزینهشدن انتخابشده داشته باشد. از سوی دیگر، فعالیتها و اقدامات موسسات و شرکتهای غیردولتی، طبق پورتفولیو یا شرح وظایف یا دامنه فعالیتهای تعیینشده موسسه یا شرکت (توسط هیات مدیره یا هیات امنا) توسط مدیران و مجریان شرکت یا موسسه انجام میشود. زیرا بهجز موارد حقوقی خروج یا اقدامات خارج از اساسنامه، ورود به حوزههای غیرمرتبط یا اجرای طرحهای کارشناسینشده میتواند تبعات نامناسب لااقل در حد از دست دادن سرمایه بدون رسیدن به نتایج مورد انتظار را داشته باشد. از آنجا که اساسنامه خانه کتاب (لااقل در سایت ketab.ir) در دسترس عموم قرار ندارد، احتمالاً باید با حدس و گمان و با تکیه بر اطلاعات موجود در صفحه معرفی در سایت خانه کتاب، نسبت به بررسی نتایج و دستاوردهای این اقدام و تاثیر آن در توسعه فرهنگ کتابخوانی اقدام کنیم. از بُعد استراتژیک، احتمالاً این اقدام با هدف توسعه فرهنگ کتابخوانی به
وسیله افزایش فروش کتاب انجام شده است. اگر این فرض صحیح باشد به این نتیجه میرسیم که تصمیمگیرندگان، چالش اصلی کم بودن سرانه مطالعه را قیمت کتاب یافتهاند. باید بررسی شود که آیا مساله مالی و قیمت کتاب دلیل اصلی پایین بودن سهم کتاب (و سایر محصولات فرهنگی) در سبد هزینههای خانوادههاست یا خیر. اگر دلیل اصلی این نباشد، به نظر میرسد چنین طرحهایی در بلندمدت هیچ فایدهای نخواهند داشت و نتایج آن کاملاً مقطعی خواهند بود. فراموش نکنیم که سهم هزینههای مصرفی غیرضروری (و حتی مضر مانند نوشابه، چیپس، پیتزا، پفک و...) بسیار بیشتر از سهم فرهنگ در سبد خرید اغلب خانوادههاست. همچنین سهم زمان صرفشده برای مشاهده برنامههای غیرمفید (اگر نگوییم مضر) تلویزیون و ماهواره و... نیز بسیار بیشتر از سهم زمان صرف شده برای مطالعه است. شاید مساله مالی، مساله و چالش اصلی نباشد. شاید فرهنگسازی، البته نه به شکل و کیفیتی که تاکنون انجام شده و مشخص است که نتیجه لازم را نداشته است، راهحل این مشکل باشد. حتی اگر مشکل اصلی در جهت افزایش سرانه مطالعه و توسعه فرهنگ کتابخوانی، مشکل مالی باشد شاید با روشهای دیگری مثلاً خرید کتاب (البته همه
کتابها و نه کتابهای گزینششده و مورد علاقه یک اداره یا یک جمع دارای یک جهت فکری خاص) برای کتابخانهها و تشویق مردم به استفاده از کتابخانهها یا حتی بردن کتابخانهها به خانههای مردم (طرحهایی مانند کتابخانههای سیار و... که نمونههای موفقی هم در جهان و هم در ایران دارد) بتوان این مشکل را با همین هزینهها به شکل بسیار بهتری حل کرد. در حمایت از چنین طرحهایی، برخی اهالی حوزه نشر اشاره میکنند که یکی از اهداف اجرای این طرح، کمک به کتابفروشیها و افزایش درآمد آنها بوده است. اگر اینطور باشد، اتحادیه کتابفروشان نیز باید در بررسی و اجرای آن نقشی میداشتند و بررسی میکردند که آیا به شکلهای دیگر نمیشود به کتابفروشیها کمک کرد؟
برخی دیگر از اهالی دلسوخته حوزه فرهنگ نیز ممکن است معتقد به غنیمت شمردن دم بوده، به همین مختصر راضی باشند. این نیز دیدگاه درستی است اما فراموش نکنیم که در دیدگاه مبتنی بر تفکر سیستمی، باید جوانب مختلف هر تصمیمی را سنجید و به دنبال منافع بلندمدت و پایدار بود. به نظر میرسد شاید به جای اجرای طرحهای مقطعی و دلخوش بودن به بازی با واژهها و اعداد و رقص میلههای رنگی نمودارها، که تجربه دیدن و لذت بردن از نمونههایش را در گذشتهای نهچندان دور به اندازه کافی داشتهایم، و به جای خشنودی از حضور مثلاً 500 کتابفروشی و فروش مثلاً 10 هزار جلد کتاب به هشت هزار نفر در فلان طرح (بدون اعلام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم و میزان استفاده از سرمایههای مشهود و نامشهود موسسات مجری چنین طرحهایی)، بازنگری در شیوه هزینهکرد سرمایههای ملی، روشی بهتر برای رسیدن به اهداف بلندمدت باشد.
پینوشت:
1-نجفعلی میرزایی مدیرعامل سابق خانه کتاب در پاسخ به اعتراض اتحادیه ناشران به دریافت هزینه برای صدور کتاب اعلام کرد که طبق اساسنامه خانه کتاب (که با جستوجو در اینترنت نمیتوانید آن را پیدا کنید!) از آنجا که غیردولتی است میتواند برای تامین هزینههای جاری که ماهانه حدود 500 میلیون تومان است، اقدام به فروش شابک کند.
دیدگاه تان را بنویسید