تاریخ انتشار:
شمال و سودای سفر ارزان
در یک دستهبندی کلی، میتوان دو نوع گردشگری را نام برد؛ دسته اول گردشگرانی که با هدف خاصی سفر میکنند و هدف از سفر آنها بازدید از اماکن طبیعی و تاریخی مناطق مختلف است که اکثراً با شناخت و مطالعه همراه است. این نوع از گردشگران هر بار مقصدی را برای سفر انتخاب میکنند.
در یک دستهبندی کلی، میتوان دو نوع گردشگری را نام برد؛ دسته اول گردشگرانی که با هدف خاصی سفر میکنند و هدف از سفر آنها بازدید از اماکن طبیعی و تاریخی مناطق مختلف است که اکثراً با شناخت و مطالعه همراه است. این نوع از گردشگران هر بار مقصدی را برای سفر انتخاب میکنند. دسته دوم گردشگرانی هستند که صرفاً با هدف خارج شدن از شهر خود و برای گذران اوقات تعطیلات سفر میکنند و اینکه برای بار صدم به یک منطقه سفر کنند برایشان اهمیت چندانی ندارد. مانند بسیاری از مسافرانی که سالانه چندین و چند بار بدون تغییر مقصد به شهرهای شمالی سفر میکنند. همین عاملی میشود برای هجوم مسافر به استانهای شمالی در ایام تعطیلات.
نکته قابل توجه در سفرهای گروه دوم این است که مسافران و گردشگران این گروه چون در ایام پیک سفر میکنند برای دریافت خدمات معمول هزینه بسیار بالایی میپردازند اما کیفیت خدماتی که دریافت میکنند عموماً نامطلوب و در سطح پایین است و با هزینه پرداختی قابل قیاس نیست. همین موضوع خود عاملی است که سبب میشود رضایت مسافران کاهش پیدا کند. اما سوال مهمی که در این میان مطرح میشود این است که چرا افراد با وجود دریافت نکردن خدمات مطلوب و سختی سفر آن هم در دوران پیک سفر، باز هم راهی شمال میشوند؟ چند دلیل عمده را میتوان برای توضیح این موضوع ذکر کرد که شاید یکی از اولین و مهمترین این دلایل، دلایل اقتصادی است. یعنی اولین علت این است که مردم میخواهند سفر ارزانی داشته باشند. در بسیاری از این موارد، سفر به شهرهای شمالی، بدون نیاز به پرداخت هزینه اقامت در هتل یا اقامتگاههای خاص است. در مواردی افراد از خانههای محلی استفاده میکنند اما میتوانند وسایل مورد نیاز خود اعم از مواد غذایی را همراه خود ببرند و نیازی به خرید مواد غذایی یا استفاده از خدمات رستورانها هم نداشته باشند. بر این اساس در نگاه اول سفر به شمال برای افراد سفری
ارزان و مقرونبهصرفه تلقی میشود. دومین عامل دخیل در این گونه سفرها، نبود شناخت کافی از دیگر مناطق گردشگری در ایران است. افراد بسیار زیادی هستند که چون با هدف سفر نمیکنند شناخت کافی از مناطق گردشگری ندارند و جاذبههای گردشگری مناطق مختلف را نمیشناسند. پس در نتیجه هر بار یک مقصد واحد را برای سفر انتخاب میکنند. برای نمونه در فصل بهار مناطقی مانند چابهار بهشت گردشگری ایران است. اما همه این منطقه را نه برای گردشگری که برای خرید میشناسند. سومین عامل هم نداشتن مهارت سفر است. سفر نوعی فن و یک مهارت است. اینکه چگونه با کمترین هزینه و بهترین کیفیت سفر کنیم، چگونه با مردم بومی هر منطقه بدون آسیب زدن به بافت طبیعی و فرهنگی آن منطقه ارتباط برقرار کنیم همه جزو مهارتهایی است که بسیاری از افراد آن را نمیدانند و مهارت سفر در ایران بسیار پایین است. اما مساله این است که اصولاً سفر به شهرهای شمالی در ایام و تعطیلاتی صورت میگیرد که بیشترین تعداد مسافر وارد این شهرها میشود و به اصطلاح high season است و قیمتها اکثراً بالاست. یعنی افراد باید بالغ بر 10 تا 15 درصد بیش از زمانهای عادی برای دریافت خدمات مورد نظر خود
هزینه پرداخت کنند اما نکته این است که نمیتوانند خدمات مطلوبی را دریافت کنند. اما معادله ساده افزایش تقاضا در مقابل عرضه ثابت خدمات، امکان ارائه خدمات بهتر و با قیمت پایینتر را غیرممکن میکند. از طرف دیگر نمیتوان از تبعات زیستمحیطی این نوع گردشگری هم چشمپوشی کرد. در این ایام به مهمترین موضوعی که توجه نمیشود برد اکولوژیکی مناطق خاص در شمال کشور است. برای مثال میتوان به میانکاله اشاره کرد؛ منطقهای که برد اکولوژیکی آن روزانه 40 نفر است اما در ایام نوروز شاید روزانه بیش از 10 هزار نفر از این منطقه بازدید میکنند و همین خود باعث ایجاد آسیبهای غیرقابل جبران به این منطقه میشود. مناسب و همخوان نبودن زیرساختها اعم از رستورانها و هتلها تا خدماتی مانند جمعآوری زباله و رعایت موارد بهداشتی و ایمنی در این مناطق هم از دیگر مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد. یعنی سفری که برای گذران اوقاتی خوش و ارزان تدارک دیده میشود هم برای مسافران هزینهبر میشود و هم برای طبیعت. اما هزینههای خود را شاید در درازمدت نشان میدهد، هزینههایی مثل تصادف جانورانی بسیار کمیاب همچون پلنگ ایرانی یا هزینه آتش گرفتن میراثی چون
جنگلهای هیرکانی شمال ایران با 40 میلیون سال قدمت.
دیدگاه تان را بنویسید