ابعاد یک شکاف
نابرابری در ایران چه شکلی دارد؟
در ابتدای دهه 90 نسبت درآمد 10 درصد ثروتمند به 10 درصد فقیر جامعه برابر با 5 /10 بوده که این نسبت در سالهای انتهایی دهه 90 به حدود 14 افزایش یافته است. ثروت 10 درصد مرفه به 10 درصد فقیر جامعه نیز بیش از 45 برابر است که نشان میدهد بیش از نیمی از ثروت کشور تنها در اختیار 10 درصد جامعه قرار دارد. سطح رفاه خانوارهای ایرانی نیز در این مدت، حدود 37 درصد کاهش پیدا کرده و بهطور خاص، 10 درصد کمدرآمد جمعیتی کشور، با حدود 30 درصد کاهش سطح رفاه مواجه شده است. نتیجه اینکه جمعیت کمدرآمد کشور از رقم 11 میلیون نفر به رقم هشداردهنده 23 میلیون نفر رسیده است.
موضوع این است که سرمایهگذاری و رشد مناسب اقتصادی تا دهه 90 سرشار از فرصتهایی بود که هر فرد ولو فقیر جامعه میتوانست با ادامه تحصیل یا کسب مهارت و استفاده از این فرصتها، شغل مناسبی پیدا کرده و خود را از طبقه فقیر خارج کند. اما تحولات نامطلوب دهه 90 باعث شد تا فرصتهای اقتصادی کمتری در دسترس اقشار ضعیف قرار گیرد. ناتوانی اقتصاد در ایجاد شغل و شکلگیری حجم زیادی از انواع انحصارهای اقتصادی و سیاسی مانند انحصار در منابع پولی و مالی، مانع دسترسی برابر به فرصتهای اقتصادی شده و شکل خطرناکی از نابرابری را رقم زده است. به این ترتیب دوره ماندگاری در فقر افزایش یافته و امکان خروج از آن سختتر شده است.
در این پرونده به بررسی و تحلیل جلوههای نابرابری در اقتصاد ایران پرداختهایم.
خیلی از افراد تا یکی دو سال پیش از نظر درآمدی شرایط نسبتاً خوبی داشتند اما سیاستگذاری اقتصادی اشتباه و نادیده گرفتن مزایای ارتباط با بازارهای جهانی و کنار گذاشتن برجام باعث شد خیلی از این افراد به دایره فقرا افزوده شوند.