شهر در برزخ یک بحران
کرونا با اقتصاد شهرهای بزرگ چه کرده است؟
بیستمین سال از هزاره سوم برای جهان با شوک یک همهگیری همراه بود. کابوسی بزرگ که به نظر میرسد تا پایان آن، راه درازی باقی باشد.
جوامع مختلف در مواجهه با این چالش، واکنشهای گوناگونی از خود بروز دادند و مدیریت دولتها نیز از این منظر زیر ذرهبین قرار گرفتند.
آنچه تا امروز بیشتر مورد توجه و مداقه بوده، منظر اقدامات و عملکرد حاکمیتها در برابر این بحران است اما در این میان مدیریتهای محلی و شهری، به عنوان راهبران و مجریان طرحهای پیشگیری و مقابله و همچنین متولیان کنترل کیفیت زندگی شهروندان، کمتر به بوته نقد و بررسی گذاشته شدهاند. کرونا شکافها و شکستها را در مدیریتهای شهری بیش از پیش نمایان کرد و مولفههایی نظیر حفظ تابآوری شهری، اقتصاد مبتلا به بحران شهرها و سطح توانمندی شهروندان در مواجهه با یک همهگیری (آن هم در جلد یک بحران) را آزمود.
سایه کرونا بر سر اقتصاد شهرها
در باب خسارت وارده به اقتصاد شهرها، روایتها قدری مبهمتر است. خردادماه امسال رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، میزان اعتبارات مورد نیاز شهرداریها برای جبران زیانها و هزینههای مقابله با شیوع ویروس کرونا را بیش از یک هزار میلیارد تومان برآورد کرده بود. این رقم پیش از موج تابستانه و حالا خیز پاییزه کرونا در کلانشهرهاست.
دبیر مجمع کلانشهرهای ایران نیز اخیراً از انجام برآورد ریالی برای آسیبها و خسارتهای کرونا به کلانشهرها خبر داده و ۹ کلانشهر ایران را در زمره متضررترینها اعلام کرده است؛ که باز از این میان تهران، مشهد و کرج در رتبههای نخست خسارتدیدهها قرار گرفتهاند.
این اپیدمی، فشار مالی سنگینی را بر دوش شهرها، مدیران شهری و شهروندان قرار داد و کندی کسبوکارها، رشد بیکاری و ورشکستگی بنگاههای کوچک و متوسط، کاهش سرمایهگذاری در اقتصاد شهر، تحمیل هزینههای مازاد پیشگیری و مقابله و... را منجر شد و بخش خدمات و گردشگری را که نبض اقتصاد بعضی شهرها بود، به چالش کشید.
اما بروز این بحران -چه در ایران و چه در جهان- در حالی رقم خورد که طی سالهای اخیر به دفعات ترکیب «تابآوری شهری» به عنوان یک مفهوم نسبتاً جدید اما اساسی، بر زبان مدیران جاری شده است. مفهومی که از آمادگی شهرها در مواجهه و تحمل بحرانها گواهی میدهد.
کرونا با اقتصاد شهرها چه کرد؟
اقتصاد شهرها وابسته به مشاغل خرد، بخشهای خدماتی، حملونقل درونشهری و برونشهری، گردشگری و... هستند و به همین واسطه از شیوع کرونا، قرنطینه خانگی و محدودیتهای بهداشتی، اثر بیشتری در قیاس با سایر حوزههای اقتصادی میپذیرند.
خسارت 730 میلیارددلاری صنعت گردشگری در جهان، زنگ هشدار را برای رکود اقتصادی و رشد بیکاری در جوامع محلی به صدا درآورده است. از این میان، خسارت وارده به بخش گردشگری در ایران، به اذعان مقامهای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تا 12 هزار میلیارد تومان برآورد میشود. رقم کلانی که میتواند سرنوشت بخشی از زیرساختها و سرمایهگذاریهای صورتگرفته را به محاق ببرد.
اما سهم «بخش خدمات» در اقتصاد را نیز نباید از یاد ببریم. بررسی آمارهای جهانی حکایت از آن دارد که طی سنوات اخیر حدود 70 تا 80 درصد از ارزشافزوده کل در کشورهای توسعهیافتهای همچون ژاپن، فرانسه، انگلستان و آمریکا در بخش خدمات بوده و سهم 70 تا 75 درصد از کل اشتغال این کشورها نیز در این حوزه متمرکز است. در ایران نیز بیش از 50 درصد از تولید ناخالص داخلی را بخش خدمات تشکیل میدهد که اگرچه از متوسط جهانی کمتر است اما باز هم جایگاه بزرگی در عرصه اشتغال و اقتصاد دارد.
برآورد دیگری نیز نشان میدهد که چیزی حدود 70 درصد اقتصاد کلانشهرها نیز به این عرصه وابسته بوده و میتوان پیشبینی کرد که ضربه بیکاری گسترده و کاهش درآمدهای عمومی ناشی از رکود در این حوزه برای شهرها و کلانشهرها (که عمده بخش خدمات در آنها متمرکز است) تا چه میزان سنگین و دشوار خواهد بود.
در مجموع اقتصاد شهرها چه از جنبه حکمرانی شهری، برنامهریزی توسعهای و تامین مالی (برای پوشش خدمات و عمران شهری)، چه از وجه درآمدزایی برای شهرها و مهمتر از آن جذب سرمایهگذاریهای توسعهمحور و نهایتاً سطح درآمد عمومی، یک بحران جدی را به موازات اوج و فرود موجهای کرونا تجربه میکنند و بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا بهرغم سازوکارهای مستقل در بخش حکمرانی خود، ناگزیر از درخواست و توسل به کمکهای دولت و ملی بودهاند.
کرونا و اقتضائات مدیریتشهری تابآور و سازگار
تابآوری ظرفیت بازگشتن از یک دشواری طولانی و پتانسیل موجود برای ترمیم خویشتن است. به همین استناد، برای تابآور ساختن جوامع شهری، باید بهرهورسازی حداکثری ظرفیتها در دستور کار قرار بگیرد و قاعده آن است که راهبری اینچنین اقداماتی، بر عهده مدیریتهای شهری باشد. البته مدیریتی که احاطه جامعی بر ظرفیتهای موجود در شهر داشته و از اختیارات کافی و وافی در چارچوب اداره یکپارچه شهر برخوردار باشد. تجارب جهانی نشان میدهد که مدیریتهای یکپارچه شهری برای تابآوری و در پی آن بازآفرینی، از ظرفیتهای زیر در بازه شیوع کرونا، بهره گرفتهاند:
1- قدرت کنشگری جامعه مدنی و شبکههای اجتماعی
جنبه فرسایشی بحران کرونا و ماندگاری آن در جوامع محلی به عصیانهایی منجر شد که از کمتوجهی به اقتضائات تا حتی تقابل با پروتکلهای بهداشتی وضعشده را شامل میشد. به نظر میرسد در چنین موقعیت دشواری، استفاده از ظرفیت اجتماعی و قدرت کنشگری جامعه مدنی و شبکههای اجتماعی میتواند همگرایی و همراهی بیشتری را در میان عامه جامعه رقم بزند.
شورای اروپا (Council of Europe) در گزارشی به اثرات بهرهگیری از ظرفیت فضای مجازی برای هدایت کنشگریهای اجتماعی و ارتقای تابآوری جامعه میپردازد و تجارب شهرهای مختلف دنیا در ایجاد کمپینهای شهری و محلی با استفاده از این پتانسیل را شرح میدهد.
برای نمونه در شهر لوبلین (لهستان)، مرکزی برای افراد داوطلب، به اتکای شبکههای اجتماعی ایجاد شد تا کار تولید تجهیزات بهداشتی برای ارائه به مراکز درمانی و بیمارستانی را پیگیری کند. به مدد تعاملات مجازی، افراد داوطلب در خانههای خود دست به تولید چنین محصولاتی میزنند. این برنامهها به موازات کمپین «#در خانه_بمانیم» اجرا شد و در کنار آن نیز پایگاهی مجازی شکل گرفت که بستر به اشتراکگذاری خدمات و مشاغل تعطیلشده از کرونا بود تا مردم به اقتضای نیاز خود، محصولات یا خدماتی را که از دسترس خارج شده جستوجو کرده و دریافت کنند.
در لیسبون (پرتغال) یک شبکه مجازی تعامل و همبستگی برای شهروندان داوطلب راهاندازی شد و مدیران شهر وبسایتی را با شعار «همه برای همه»، به جهت جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی در جهت حمایت از آسیبپذیرترین اقشار ایجاد کردند.
اهالی و ساکنان دوبلین (ایرلند) نیز پروژه توسعه جامعه را با شعار، «در کنار هم اما با رعایت فاصله» راهاندازی کردند که هدف آن کمک به مردم برای حفظ سلامت جسمی، روحی و روانی بود تا انزوای ناشی از قرنطینه، افراد را به بحرانهای روحی و جسمی دچار نکند. این پروژه که بر بستر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی ترویج میشد؛ فهرست طویلی از فعالیتها و خدمات مشارکتی و داوطلبانه را دربر میگرفت و توامان مردم را تشویق به رعایت پروتکلها میکرد. از این جنس اقدامات، در کشورهای مختلفی با سبک و سیاق و ابزارهای مختلف، انجام گرفت و نتایج مطلوبی را در راستای پایدارسازی جامعه در پی داشت.
2- استفاده عملی از ظرفیتهای علمی
بیماری کرونا، بیش از 9 /3 میلیارد نفر را در سال 2020 به قرنطینه کشاند و سبک زندگی و نوع تامین نیازشان را دگرگون کرد، شماری از استارتآپها و شرکتهای فنآور نیز با سرعت ظرفیت خود را در جهت تامین نیازهای جدید بهروزرسانی و خدماتی را در راستای پاسخ به این ضرورت تعریف کردند. اقدامی که به انتفاع آنها نیز منجر شد.
اما همین ظرفیت علمی و تجربی مراکز دانشگاهی، شرکتهای دانشبنیان، استارتآپها توامان توانست به کمک ایجاد سامانههای مدیریت هوشمند بحران (به منظور شناسایی بیماران) و تامین زیرساختهای لازم برای تحلیل مکان بیاید تا امکان پیگیری و ارائه خدمات درمانی را برای متولیان امر در شهرهای بزرگ فراهم کند. البته این بحران تلنگر دیگری هم داشت و برای مدیران شهری انگیزه حرکت به سمت توسعه زیرساختهای شهر هوشمند (smart-city) بود.
برای نمونه، در بحبوحه اوجگیری این بیماری، شماری از شهرهای جهان، پروژه ردیابی هوشمند مسیر شیوع بیماری را برای افراد مبتلا و جامعهای که احتمالاً از آنها تاثیر پذیرفته، به مرحله اجرا درآوردند و توامان با بهکارگیری محدودیتهای قرنطینهای هوشمند، توانستند در موج اول این بیماری، کنترلهای خوبی را رقم بزنند.
کره جنوبی یکی از مصادیق این بحث است. کشوری که اگرچه در نزدیکی کانون شروع بحران (چین) قرار داشت اما تمام سرمایهگذاریهای خود را در حوزه شهرهای هوشمند به کار گرفت تا موج نخست این بیماری را در کلانشهرهایش کنترل کند. چهارمین اقتصاد بزرگ آسیا به مدد رهگیری و نظارت هوشمند بر مبتلایان قطعی و احتمالی، موج این همهگیری را مدیریت کرد و توانست زودتر از عمده کشورها، کسبوکارها را در شهرهای بزرگ فعال کرده و حیات را به رگهای اقتصاد شهری بازگرداند.
شهر آگرا در هند نیز تجربه مشابهی را در بهکارگیری ابزارهای تحلیل داده، برای ردیابی موج همهگیری داشت. در این شهر، خدمات تله مدیسین نیز با ابتکار استارتآپها به مرحله اجرا درآمد و از پلتفورمهای خدمات پزشکی برای ایجاد دسترسی بیماران به مشاورههای درمانی و نیاز دارویی، بدون مراجعه مستقیم به مراکز مرتبط بهره گرفته شد.
در نمونهای دیگر در سیاتل آمریکا، تعاملات ایجادشده توسط تیمهای نوآور شهری میان چندین سازمان متولی و گروههای مردمنهاد، به ردیابی بیش از 700 هزار قطعه تجهیزات حفاظت شخصی و بهداشتی در روزهای آغازین همهگیری منجر شد و مدیریت خوبی را در بخش تامین کالاهای بهداشتی و عرضه آنها رقم زد. توامان با استفاده از یک برنامه بسیار کارآمد، مراکزی که برای تست گرفتن از بیماران احتمالی در این سطح شهر تعریف شده بود، تحت پوشش قرار گرفت و روند نوبتدهی آنها به صورت هوشمند، مدیریت شد تا از ازدحام و شلوغی، جلوگیری به عمل آید.
3- کرونا و اقتصاد شهری
یک دغدغه بزرگ در بحرانهای اپیدمی، تشدید نابرابریهای اجتماعی و رفاهی است. چنانکه گروههای کمبرخوردار، به همه محدودیتهای موجودشان باید چالش دسترسی به خدمات و امکانات بهداشتی و درمانی را نیز بیفزایند.
از سوی دیگر، فشار اقتصادی ناشی از تعطیلی، قرنطینه و رکود کسبوکارها و توامان بروز یک سکته در بخش گردشگری و خدمات و... اقتصاد شهرها را به تنگنای جدی کشانده و به نوعی بر معیشت عمومی اثرگذار است.
در این میان، حجم خسارتها تنها به شهرهای کوچک محدود نمانده و کلانشهرهای پیشرفته نیز با بحرانهای اقتصادی جدی دست و پنجه نرم میکنند. برای نمونه، کمبود بودجه برای شهری نظیر سانفرانسیسکو طی دو سال مالی آینده تا 7 /1 میلیارد دلار تخمین زده میشود. این کمبود، شکاف بزرگی میان برنامههای اجرایی و طرحهای عمرانی این شهر و درآمد و ذخایر مالی آن ایجاد میکند. در واقع این بحران ناشی از اپیدمی کرونا بوده که حجم کمبود بودجه احتمالی برای سانفرانسیسکو را از 450 میلیون یورو به چیزی حدود 1 /1 تا 7 /1 میلیارد دلار افزایش داده است.
پیشبینی دیگر، از دست رفتن 8 /4 تا 1 /7 میلیارد دلار درآمد برای شهر نیویورک است. جالب خواهد بود اگر بدانید که بنا به برآورد بانک جهانی، میزان خسارت وارده به شهر بیروت لبنان به واسطه انفجار وحشتناک اخیر که به خرابیهای جدی منجر شد، چیزی حدود 6 /4 میلیارد دلار است. این رقم حجم خسران وارده به شهرهای بزرگ را از منظر اقتصادی آن شفافتر میسازد و مسیر دشوار بازسازی اقتصادی را شفافتر میسازد.
اما ابعاد خسارت این اپیدمی برای شهرهای مختلف متفاوت است. در ژاپن با تداوم دورکاری در شرکتها، بنگاههای اقتصادی و... بخشی از جمعیت شهر توکیو مهاجرت معکوس داشته و عازم مناطق روستایی شدهاند. به استناد آمارهای اعلامی از سوی مجمع جهانی اقتصاد در ماه سپتامبر، 30.644 نفر از توکیو نقل مکان کردند که این رقم نسبت به سال گذشته 5 /12 درصد افزایش داشته است. اگرچه این اتفاق به برنامههای دولت برای احیای مناطق مذکور و در کلیت آن به اقتصاد این کشور کمک خواهد کرد اما حیات اقتصادی شهرهای بزرگ این کشور را در آتیه با چالشهایی مواجه میسازد.
در قاره آفریقا، مناطق شهری میزبان 600 میلیون نفر جمعیت است و بیش از 50 درصد از تولید ناخالص داخلی منطقه را تشکیل میدهند. این نسبت حتی برای کشورهایی مانند بوتسوانا، اوگاندا، تونس و کنیا بیش از 70 درصد برآورد میشود. تقریباً یکسوم تولید ناخالص داخلی (31 درصد) بهطور متوسط از بزرگترین شهر کشورهای آفریقایی تامین میشود. به همین ترتیب، سهم اقتصادی شهرهای منطقه بسیار بیشتر از سهم آنها از جمعیت است. اثرات کووید 19 بر اشتغال در مناطق شهری شدید خواهد بود. با توجه به بخشهای اقتصاد شهری (تولیدی و خدماتی) که در حال حاضر 64 درصد از تولید ناخالص داخلی در آفریقا را تشکیل میدهند، انتظار میرود که اقتصاد شهرهای بزرگ آفریقا ضربه بزرگی از این بیماری بپذیرد.
در ایران نیز اگرچه مدیریت بحران کرونا، در مرکز انجام میشود اما شهرها و ستادهای استانی مقابله با کرونا، بخشی از دغدغه خود را بحران اقتصادی و چهبسا در پی آن بحرانهای اجتماعی ناشی از این بیماری عنوان میکنند.
اگرچه ارقام دقیقی از خسارت وارده به شهرها ارائه نمیشود اما همان کلیتی که در گفتار مسوولان بیان میشود، چالشهای آینده را تصویر میکند.
4- پساکرونا، بازآفرینی شهری و شهرهای هوشمند
پیرامون تصویر احتمالی شهرها در دوران پساکرونا بحثهای زیادی درگرفته است. طبیعتاً اولین گام مسوولان و متولیان امور شهری، بازنگری در مفهوم تابآوری شهری و تعمیم و گسترش آن به بحرانهای پیچیدهای همچون اپیدمیها خواهد بود.
در سمتوسوی دیگر، شهرها با توجه به اثرات بلندمدت کرونا بر اقتصادشان، احتمالاً با تشدید پدیده فقر، مهاجرت از شهرهای کوچک و روستاها و رشد سکونتگاههای غیررسمی روبهرو خواهند بود. تعطیلی بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط و به چالش کشیده شدن سرمایهگذاریها در کنار کُند شدن مسیر ورود سرمایههای جدید، میتواند تا سالها اثرات این بحران را ماندگار سازد و هزینه مدیریتهای شهری را به موازات کاهش درآمدها، افزون سازد.
ماحصل این رویه، کُند شدن جریان توسعه و فعالیتهای عمرانی است (البته کلانشهرها پیش از این چالشهای اقتصادی متعددی داشته و کرونا بر شدت آنها خواهد افزود).
در حال حاضر قریب به ۱۰ میلیون نفر در کشورمان در سکونتگاههای غیررسمی اسکان دارند و همین امر باعث شده تا چیزی حدود ۱۸ درصد جمعیت شهری عملاً به رسمیت شناخته نشوند. هزینههایی که فقط برای مهار رشد این جمعیت و مساحت سکونتگاههای آنها باید صرف شود، ارقام کلانی خواهد بود که مدیریتهای شهری در تامین آنها نیازمند حمایت دولت هستند.
با وجود همه چالشهای فعلی، به نظر میرسد اگر یک نگاه بلندمدت و واقف بر وضع موجود شکل بگیرد؛ توان برنامهریزی اینبار با رویکرد بازآفرینی در شهرها را خواهد داشت. نگاهی که تحریک تقاضا در بخشهای دارای مزیت را دنبال میکند و اقتصاد شهری را از منظر پتانسیلهای منطقهای مورد توجه قرار میدهد.
حرکت مدیریتهای شهری به سمت هوشمندسازی میتواند هم از هزینههای شهر در آینده بکاهد و هم شهرها را در برابر بحرانهای آتی پایدارتر سازد.
اما کارشناسان امر معتقدند؛ شهرهایی از بحرانهای آینده با خسارتهای کمتری عبور میکنند که انعطافپذیری بیشتری در واکنش نشان دادن به بحرانها داشته و ماهیت ناگهانی و غیرقابل پیشبینی بحرانهای شهری را بپذیرند و برای آن پیشبینی داشته باشند.
ایجاد مدیریت واحد شهری و فراهم آوردن بانک جامع دادههای شهری با هدف مدیریت بحران در کمترین زمان ممکن، اقدام اصلاحی دیگری است که باید در مدیریتهای شهری به کار گرفته شود. طبیعتاً هر میزان مدیریت شهر چارچوبمدار باشد، واکنش آن در برابر بحران کارآمدتر خواهد بود.
فراموش نکنیم که شهرها به مثابه ماشینهای پیچیده انسانی از شبکه خدمات مختلف، نیازها، معیشت و رفتارهای اجتماعی شکل گرفته و معنا پیدا میکنند. درهم پیوستگی و وابستگی بسیاری از سیستمهای شهرها به معنی هماهنگی برای دستیابی به انعطافپذیری موثر است. بررسی خطرات سیستمهای منفرد و همچنین پیگیری برای تقویت همبستگی میان سیستمها امری ضروری خواهد بود.
خاتمه این مطلب، یادآوری یک نکته است: بنا به گزارش سازمان جهانی کار، در یک قرن گذشته هفت بحران مختلف (از جنگهای جهانی بگیرید تا اپیدمیها و بحرانهای سیاسی و اقتصادی) جهان را تکان داده و به نوعی حیات و سبک زندگی مردم را متاثر از خود ساخته است. در گیرودار شیوع بیماری کرونا که تا به امروز یک میلیون و ششصد هزار نفر را به کام مرگ کشانده، ذکر این نکته ضروری است که اگرچه این بحران به مثابه دیگر موارد گذشته به پایان خواهد رسید اما آینده را نمیتوان بدون بحرانهای جدید تصویر کرد پس این سوال سخت را مکرر باید از خود بپرسیم که آیا ما به غایت برای آزمونهای بعدی تابآور خواهیم بود؟
فراموش نکنیم بحرانها انگیزهای برای تغییر هستند. تغییر در مسیر آموختن، اصلاحگری و ارتقا.
تبیین یک مدینه فاضله از پس یک بحران خطایی بزرگ است اما مدیریت هوشمند و خلاق میتواند نه یک شکل ایدهآل که لااقل یک تصویر مقبول را در پس بحران از خود ارائه کند.