نگاهی به درون
دین و افراطگرایی
رهبران غربی از مدتها قبل از مسلمانان خواستهاند برای مقابله با افراطیها اقدامات بیشتری به عمل آورند.
رهبران غربی از مدتها قبل از مسلمانان خواستهاند برای مقابله با افراطیها اقدامات بیشتری به عمل آورند. در این ماه باراک اوباما رئیسجمهور ایالات متحده گفت که مسلمانان میانهرو به ویژه دانشمندان و علما وظیفه دارند «برداشتهای غلط از اسلام» را نفی و این دروغ را که «آمریکا و غرب با اسلام در جنگ هستند» رد کنند.
در 23 فوریه تونی ابوت نخستوزیر استرالیا از رهبران مسلمان درخواست کرد تا با جدیت بگویند «اسلام دین صلح است».
مسلمانان هنوز این گفتهها را جدی نگرفتهاند اما در مورد نقش افراطگرایی دینی به مناظره پرداختهاند. در 22 فوریه، احمد الطیب امام جماعت مسجد الازهر مصر که بخشی از بزرگترین دانشگاه عالم سنت است، اظهار داشت که افراطگرایی محصول «برداشتهای نادرست از قرآن و سنت است و آنچه در مدارس و دانشگاههای اسلامی تدریس میشود به بازبینی نیاز دارد».
دو موضوع افراطگرایی و تکفیر محور اصلی مناظرات هستند. افراطگرایان عمل خود را به عنوان جنگ مقدس واجب و تهاجمی میدانند هر چند که در مورد زمان و اهداف آن با یکدیگر همعقیده نیستند. به ادعای تازهترین شماره نشریه دابق -مجله گروه تروریستی داعش- شواهد مطرحشده از میان احادیث و گفتارهای علمای دین برای جهاد آنقدر فراوان هستند که فقط یک جهان آلوده با کفر میتواند آنها را انکار کند. از سوی دیگر افراطگرایان درباره تکفیر نیز با یکدیگر تفاوت دارند. مطابق این عقیده مسلمانان ممکن است دیگر مسلمانان را به ارتداد یا بیدینی متهم سازند. اقدامی که مجازات آن مرگ است. القاعده از این نظریه با محدودیتهای خاصی استفاده میکند تا مسلمانان را از هدف گروه دور نسازد اما داعش این فلسفه را به طور جامع به کار میگیرد و همگان به ویژه شیعیان را به کفر متهم میسازد.
علمای اسلامی بزرگ و جریان اصلی آنها در تلاشند این دیدگاهها را از میان بردارند. به گفته داود بلو امام جماعت مسجدی از منطقه شمال شرقی نیجریه -محل فعالیت گروه تروریستی بوکو حرام- «جهاد به معنای جنگ مقدس نیست بلکه مفهوم آن تلاش برای دستیابی به صلح و هرگونه عمل خیر در جهت اطاعت از پروردگار است». سال گذشته 120 عالم اسلامی به ابوبکر البغدادی رهبر داعش نامه نوشتند و گفتند که او با غفلت از متن قرآن، آموزههای کلاسیک و شرایط کنونی جهان باعث شد تا اعتبار دین خدشهدار شود. به گفته آنها تکفیر فقط میتواند در مورد کسانی مطرح شود که آشکارا بیدینی خود را اعلام میکنند. این اتهام صرفاً توسط علما مطرح میشود که در قانون اسلام و معارف خبره هستند و در ابتدای کار نیز به فرد فرصت توبه کردن میدهند. الازهر برای اثبات این دیدگاه خود هیچگاه گروه داعش را غیرمسلمان خطاب نمیکند.
تفوق و برتری الازهر، مسجد زیتونه تونس و دانشگاه مدنیه در عربستان سعودی صرفاً به خاطر تاریخ طولانی و سابقه علمی آنهاست. به گفته محمد مهنا مشاور آقای طیب رویکرد الازهر که در سال 1970 تاسیس شد و به تلفیق موضوعات اسلامی و سکولار انجامید «بر پایه آموزههایی است که امت اسلام در طول هزاران سال آنها را تایید کردهاند».
از زمانی که آتاتورک در سال 1922 نظام خلیفهای را از میان برداشت، اهل سنت رهبر واحدی نداشتهاند. عدم وجود رهبری واحد، مقابله با افراطگرایان را دشوار میسازد. وجود چهار مکتب شریعت و هزاران حدیث فضای زیادی را برای برداشتهای متفاوت فراهم میسازد. اما داعش و بوکوحرام استدلالهای خود را از منابع اولیه و علمای بسیار قدیمی مطرح میکنند. حامیان داعش ادعا میکنند رهبرشان مدرک دکترای مطالعات اسلامی را از دانشگاه بغداد گرفته و از طبقه عالم و آگاه جامعه است.
دولتهای خاورمیانه تلاش میکنند با این ادعاهای جدید رهبری مقابله کنند. این تقابل از طریق تحمیل نسخه خود آنها از اسلام انجام میگیرد. سال گذشته دولت مصر 12 هزار واعظ را برکنار و آنها را با فارغالتحصیلان الازهر جایگزین کرد. واعظان جدید باید مسائل مورد قبول دولت را تبلیغ کنند. عربستان سعودی که خود نمونه سختگیرانهای از اسلام را مطرح میکند از مدتها قبل به علمای دین پول میدهد و به بهانههای امنیتی و جلوگیری از سرقت در مساجد دوربینهای مداربسته نصب کرده است. بازبینی و تغییر کلی تعلیمات دینی در مدارس نیز مورد بحث قرار دارد. در سال 2012، موسسه خیریه کارنگی که اتاق فکری مستقر در واشنگتن است بیان کرد که کتابهای درسی مصر جهاد را علیه کافران و دشمنان کشور مجاز میدانند. شنوندگان رادیوی مصر در تماسهای خود با این رادیو اعلام کردند چنین کتابهایی باید دوباره تالیف و نوشته شوند. در نیجریه، امامهای جماعت در حال راهاندازی مدارسی هستند که آموزشهای دینی و غیردینی را با هم ترکیب میسازند چراکه معلمان مدارس دینی سنتی اغلب افرادی با سن و معلومات پایین هستند.
تلاش برای مطرح ساختن منابع سنتی قدرت چیزی است که بسیاری از افراطگرایان با آن مخالفند. سلفیها بیسر و صداترین و در عین حال خشنترین نوع افراطیها هستند. به عقیده آنها بسیاری از احکام شریعت با وجود قدمت چندسدهای خود از مسیر دین واقعی منحرف شدهاند. هنگامی که امیر کانو -بانکداری که اکنون دومین رهبر بزرگ مذهبی نیجریه است- گروه بوکوحرام را محکوم کرد این گروه بیان داشت: «ما پیرو دین لامیدو سنوسی نیستیم بلکه دین خداوند را اجرا میکنیم.» از طرف دیگر جمعیت کثیری از مسلمانان که اخیراً علیه رژیمهای خودکامه قیام کردهاند اعتماد زیادی به مقامات مذهبی ندارند، به ویژه آنهایی که از نظر مردم تحت سلطه منافع سیاسی و دولتی قرار دارند. دولت مصر رئیس دانشگاه الازهر را منصوب میکند. اعضای دارالافتا، سازمان رسمی لبنان برای صدور فتوا و آموزشهای مذهبی، از دو گروه اصلی سیاسی کشور هستند. رهبران عرب خاورمیانه از قدیمالایام از گروههای مذهبی مختلفی حمایت کردهاند و زمانی نیز به خاطر منافع کوتاهمدت سیاسی آنها را تروریست مینامند.
اینترنت، رسانههای اجتماعی و افزایش سطح سواد مردم در منطقه دسترسی به منابع دیگر را آسانتر ساخته است. محمد جمال استاد شیمی دانشگاه قاهره میگوید «من خودم با جستوجو و مشاهده نظرات مختلف درباره دین فکر میکنم». علاوه بر این، عقیدههای نوین اغلب در بستهبندیهای بهتر ارائه میشوند و برای جوانان نیز جذابتر هستند. بنا بر لطیفهای که اکنون در منطقه پخش شده است «آقای البغدادی که در دهه 30 عمرش است جوانترین فردی است که رهبری یک سازمان عرب را بر عهده دارد.»
یک دانشمند فرانسوی که درباره مذهب سنی لبنان مطالعه میکند، میگوید «ویدئوهای سبک هالیوودی داعش تضاد بسیار زیادی با عبا و عمامه شیخهای الازهر دارند. به نظر میرسد گروههای تندرو خود را به مردم نزدیکتر کردهاند، اما نهادهای مذهبی به گروههایی اشرافی تبدیل شدهاند و به زبانی صحبت میکنند که برای مردم قابل درک نیست». برخی دانشمندان اسلامی جذابیت افراطیگری را با بنیادگرایی مسیحیت مقایسه میکنند و میگویند پیغام هر دو واضح و مشخص است.
شاید اقدامات قاطعانه دولت علیه مروجان خشونت ضروری و ارزشمند باشد و مراکز سنتی اسلامی باید بیشتر تلاش کنند و برداشت خود از اسلام را توضیح دهند. این کارها باید به شیوهای جذاب انجام گیرد. اما نتایج مناظرات در مورد ریشههای افراطگرایی شاید باب طبع مسلمانان لیبرال یا سیاستمداران غربی نباشد.
تحمیل تحریمها توسط دولتها در گذشته افراطگرایان را به انزوا کشانده بود و مطمئناً برخی از نسخههای اسلامی به هیچ عنوان نمیتوانند لیبرال باشند. رژیم سعودی از مجازاتهای خشنی مانند گردن زدن استفاده میکند و سال گذشته الازهر جنبشی برای آزادسازی کشور از بیدینی به راه انداخت.
این اقدام پس از آن صورت گرفت که نظرسنجیها نشان داد 866 نفر در کشور بیدین هستند. اما گزینه جایگزین یعنی تقویت دیدگاههای لیبرال در محیط آزاد نظرات دینی نیز خطرات خود را به همراه دارد.
جرج فحسی، دانشمند مصری، وضعیتی محافظهکارانه را در میان مسلمانان میبیند: «آنچه حیرتآور است این است که تعداد زیادی از مردم از اقدامات داعش حمایت میکنند هر چند آنها خود در عمل چنین اقداماتی را انجام نمیدهند.»
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید