سرعت آفات جنگل بیش از سرعت ماست
بررسی وضعیت جنگلهای کشور در گفتوگو با رضا بیانی
جنگلها به عنوان یکی از سرمایههای ارزشمند و بینظیر ایران وضعیت مطلوبی ندارند. با این حال اگرچه رئیس انجمن جنگلبانی ایران از نابودی جنگلهای ایران به دلیل شیوع بیماری و نبود سامانه حفاظت صحیح تا 30 سال آینده خبر میدهد اما رضا بیانی مدیرکل دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور معتقد است.
جنگلها به عنوان یکی از سرمایههای ارزشمند و بینظیر ایران وضعیت مطلوبی ندارند. با این حال اگرچه رئیس انجمن جنگلبانی ایران از نابودی جنگلهای ایران به دلیل شیوع بیماری و نبود سامانه حفاظت صحیح تا 30 سال آینده خبر میدهد اما رضا بیانی مدیرکل دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور معتقد است بهرغم مشکلات و سرعت بالای گسترش آفات و بیماری در رویشگاههای طبیعی اما مدلهای حفاظت با تمام توان برای حفاظت از جنگلهای کشور در حال پیادهسازی است و بهرغم مشکلات در تغییر اقلیم و تنشهای آبی و بروز مشکلاتی در جنگل طرحهایی مثل تنفس جنگل توانسته است جلوی حجم بالای برداشت چوب از جنگلها را بگیرد و فرصتی را برای بازسازی و بازیابی جنگلهای شمال فراهم کند. همچنین استفاده از نقشهها و مدلهای رصد و پایش ابزار مهمی را برای بهبود وضعیت حفاظت جنگلهای ارزشمند ایران در شمال و جنوب و مرکز کشور فراهم کرده است. در این گفتوگو به بحث آتشسوزی جنگلها و روشهای مقابله و همینطور ضرورت توسعه و جنگلکاری نیز تاکید شده است.
***
در طول این سالها بارها کارشناسان و صاحبنظران جنگل از احتمال نابودی جنگلهای ایران در طول چند ده سال آینده هشدار دادهاند. ابتدا تصویری از وضعیت جنگلهای کشور به ما ارائه دهید.
اینکه ما اظهار نظر کنیم که مثلاً 30 سال آینده فلان اتفاق برای جنگلها میافتد باید بر اساس تحقیقاتی باشد. اگر واقعاً مطالعه مستندی در این ارتباط وجود دارد چه خوب است که در اختیار سازمان جنگلها هم قرار بگیرد. این آمارها اگر مستند به یک تحقیق و بررسی و مطالعه نباشد آمارهای قابل اعتنایی نیستند. با این حال در یک تصویر کلی میتوان گفت جنگلهای ایران در پنج ناحیه رویشی هیرکانی، زاگرسی، ایرانیتورانی، خلیجعمانی و ناحیه رویشی ارسبارانی پراکنده هستند. مساحت جنگلهای کشور 14 میلیون و 319 هزار هکتار با تاجپوشش بیش از پنج درصد است. این آمار بر اساس آخرین تصاویر ماهوارهای ثبتشده مربوط به دهه 80 تا 90 است. در کشور علاوه بر این مساحت، بیشهزارهایی داریم که به این مساحت افزوده میشود. با این حساب مساحت جنگل، بیشهزار و اراضی جنگلی کشور 16 میلیون و 900 هزار هکتار یعنی اندکی کمتر از 17 میلیون هکتار است. این آمار به تفکیک نواحی پنجگانه جنگلی کشور تقسیم شده است. سابقه تهیه نقشه جنگلها بر اساس عکس هوایی به سال 1336 برمیگردد که بیشتر روی جنگلهای شمال بوده است. سال 1346 نیز آماربرداری از جنگلها صورت گرفته است. همچنین در سال 1373 و 10سال بعد نیز در سال 1383 مجدداً آماربرداری بر اساس نقشههای تهیهشده از عکسهای هوایی بر روی جنگلهای شمال صورت گرفته است. آخرین بار نیز سال 1395 آماربرداری بر اساس نقشهها و تصاویر ماهوارهای صورت گرفت. بالطبع دقت نقشهها نیز هر بار بهتر شده است. مملکت ما مملکت بزرگی است، نواحی رویشی مختلفی نیز در آن پراکنده است. قسمتی از جنگلها نیز در بخشهای مرزی کشور بودهاند از جمله در شمال و غرب زاگرس، قبل از انقلاب نیز عکسهای هوایی تهیهشده به دلیل مشکلات مرزی و امنیتی به سختی و با محدودیت انجام شده است. در جنگلهای شمال مناطق آستارا، بابا علی، حیران و... در مرز ترکمنستان نیز همچنین مشکلاتی برای تصویربرداری از جنگلهای شمال کشور وجود داشته است. بعد از اینکه تصاویر ماهوارهای به خدمت گرفته شد این قسمتها پوشش داده شد. بحثهایی درباره افزایش جنگل به غیر از جنگلکاری وجود دارد که بیشتر به دقت نقشههای جدید و امکانات تکنولوژی امروز مربوط است. در جنگلهای زاگرسی یا جنگلهای خارج از شمال نیز در دهه 90 از نقشههای 25 هزارم استفاده شده است که این نقشهها از عکسهای هوایی یک / چهل هزارم تهیه شدهاند. اکنون نیز ما از تصاویر ماهوارهای سنتینل 2 برای پایش جنگلها استفاده میکنیم که قدرت تفکیک آن 10 متر است و با این روش در حال بهنگامرسانی نقشههای پوشش گیاهی کشور هستیم. بر اساس طبقهبندی پوشش گیاهی از جنگل تا مرتع و بیابان و کلاً در 21 طبقه انجام میشود. ما مناطق جنگلی با بیش از 50 درصد پوشش را در یک طبقه و بعد 25 تا 50 درصد و بعد 10 تا 25 درصد و در نهایت 5 تا 10 درصد به صورت تراکم تاجپوشش دستهبندی کردهایم و این روند بررسی و پایش به صورت دائمی صورت میگیرد.
با توجه به توصیفی که از افزایش کیفیت تصاویر و نقشههای ماهوارهای و پایش دقیقتر ارائه دادید این تصور به وجود میآید که گویی وسعت جنگلهای کشور افزایش پیدا کرده است. آیا چنین تلقی درست است؟
در خصوص جنگلهای شمال اطلاعات دقیقی وجود دارد. در جنگلهای خارج از شمال نیز تصویربرداری دقیقی در دو مرحله در دهه 90 صورت گرفته که اطلاعات کاملی را به ما ارائه خواهد داد. در خصوص جنگلهای شمال از سال 36 از عکس هوایی یک / پنجاه هزار نقشه تهیه شده، سال 46 با استفاده از عکس هوایی یک / بیست هزار و سال 73 نیز از تصاویر هوایی یک / بیست هزار استفاده شده است و در سال 1383 نیز از عکسهای هوایی یک / چهل هزار استفاده شده است. سال 95 نیز بر اساس آخرین روشهای تصویربرداری ماهوارهای سنتینل 2 نقشه تهیه شده است. تفکیک این نقشهها اگرچه کمی متفاوت است اما محدوده تصاویر بیشتر در جاهایی تهیه شده است که مرکز تجمع گونههای جنگلی بوده است. در آن سالها باید دید دقت کار و کیفیت تهیه نقشهها چگونه بوده است. آن زمان فقط یکبار میتوانستند بین ماههای مرداد تا شهریور تصاویر هوایی تهیه کنند. با آمدن ماهواره در دورههای مختلف و جاهای مختلف که آن زمان در خط پرواز نبود، طبیعی است که نقشهها تغییر کرده است. مثلاً جنگلهای پراکنده و لکهلکه که جنگلهای گسسته نامیده میشوند هیچوقت جزو محاسبات نقشههای جنگلی نبود ولی بعد از بهکارگیری تصاویر ماهوارهای عملاً به وسعت جنگلهای کشور اضافه شده است. در مورد افزایش وسعت جنگلها نیز اتفاق افتاده است. ما جنگلکاری انجام دادهایم که در استان گلستان حدود 70 هزار هکتار وسعت دارد. در استان گیلان، در نوشهر و ساری مازندران نیز جنگلکاری انجام شده است. آمار کلی جنگلکاری در تمامی وسعت جنگلی کشور تقریباً بیش از یکمیلیون هکتار بعد از انقلاب بوده است. این اضافه شدن و کم شدن جنگل باید گزارش شود و وظیفه سازمان جنگلها همین است. ما الان پایش کمی جنگل را از 10 سال به پنج سال کاهش دادهایم.
اینکه در جنگلهای ما تخریب و انواع آسیبها وجود دارد را که منکر نیستید.
نه اصلاً. قطعاً ما منکر این نیستیم که در جنگلهای ما تخریب اتفاق میافتد. این انکار بیخود است. به همین دلیل است که در سند چشمانداز ضریب حفاظت از جنگل باید به بیش از 90 درصد برسد. بحث احیا و توسعه جنگل در دستور کار سازمان جنگلهاست. سالانه ما برنامههایی داریم. اما اینکه بحثهای مختلفی از این دست طرح شود که جنگلها رو به نابودی است حرف درستی نیست. باید این حرفها بر اساس یکسری حقایق و مطالعات و تحقیقات باشد. ما با استفاده از تحقیقات علمی و مطالعات دقیق میتوانیم از تخریب بیشتر پیشگیری به عمل بیاوریم ولی چرا چنین تحقیقاتی که مبنای این اظهارات است در اختیار ما قرار نمیگیرد؟
آقای کیادلیری به بحث شیوع بیماری در گونههای بومی و یکسری از گونههای غیرتجاری جنگلهای شمال اشاره کرده است و اینکه گفتهاند تا 30 سال دیگر جنگلی نداریم.
اشاره ایشان به این مساله است که جلوی تخریب جنگل گرفته نشده و سرنوشت زاگرس در انتظار جنگلهای شمال است. احیای جنگل در شمال کشور و توسعه جنگلها نیز در حال انجام است. طرح صیانت از جنگل نیز وجود دارد و در حال اجراست و بر اساس اعتباراتی که دولت برای حفاظت پرداخت میکند این روند در حال مدیریت است. سالانه آتشسوزی نیز بخشی از جنگلهای ما را دچار مشکل میکند. این را باید در کنار آفات و بیماریها نیز گذاشت. واقعیت این است که آفات و بیماری در گونههایی مثل شمشاد، ملج و دیگر گونهها به وجود آمده است. ما باید با مجامع دانشگاهی و تحقیقاتی به یک رویکرد و حرف مشترک برسیم. باید ببینم دلیل خشکی شمشادها و شیوع بیماری در درختان جنگل ناشی از چیست؟ آیا تغییر اقلیم موثر بوده، آیا بارندگی کم و کاهش برف و... موثر بوده است. باید دلایل متعدد این مساله بررسی شود. چراکه تنشهای طبیعی و تخریبهای انسانی منجر به بروز تنش در گونههای جنگلی میشود. سازمان جنگلها برنامههای مختلفی برای جلوگیری از گسترش تخریب جنگل داشته است. اما باید پذیرفت شدت بیماری در استانهای شمالی در گونه شمشاد بسیار زیاد است. شمشاد البته در جاهایی جوانه زده و دوباره سبز شده است (استان گلستان) اما در جاهایی کلاً از بین رفته است. بحث تنفس جنگل که چند سالی است اجرا میشود، قرار است با چوبخواری و قاچاق چوب و نگاه بهرهبرداری از جنگلها مقابله کند. از قدیم یعنی از دهه 40 شمسی قانون اجازه بهرهبرداری از جنگل را به بهرهبرداران میداد. ولی این قانون منع تخریب و تنفس جنگل سبب شده هر نوع برداشت چوب از جنگل قاچاق چوب تلقی و طبق قانون با آن برخورد شود. یگان حفاظت ما و دفاتر ذیربط پیگیر این قضیه هستند. اما باید اعتراف کرد نیروی انسانی حفاظتی ما در برابر حفاظت از برداشت قاچاق چوب کم است و نیازمند افزایش نیرو و اعتبار و امکانات در این زمینه هستیم. اما با همین نیرو ما در حال حفاظت از جنگل هستیم تا بتوانیم با همین امکانات جنگلها را حفظ کنیم. الان دیگر طبق قانون همه جنگلهای ما هم در زاگرس و هم در شمال جزو جنگلهای حفاظتشده هستند.
شما از ضرورت علمی بودن استدلالها در بررسی وضعیت جنگلها گفتید. به نظر میرسد بیارزش تلقی شدن اکوسیستم جنگل و از بین رفتن گونههای غیرچوبی و به نوعی غیراقتصادی از نظر بهرهبرداری، سبب شده است جنگل دچار مشکلاتی شود که منتقدان آن را نابودی جنگل در سالهای آینده ارزیابی کردهاند.
ما در بحث مدیریت جنگلها باید به بحث خشکسالی و تنشهای آبی به درستی بپردازیم. استفاده از عباراتی مثل نابودی اصلاً درست نیست. من خیلی به این نوع اصطلاحها علاقهای ندارم. طی 25 سالی که من در این سازمان هستم بارها عدهای از نابودی جنگلهای کشور سخن گفتهاند. در سنوات مختلف شدت و ضعف مدیریت وجود داشته است. ما باید جنگل را اکوسیستمی ببینیم. وقتی در پاییندست تعداد چاههای غیرمجاز زیاد شده است، یعنی هرچه آب در جنگل تولید شده در پاییندست از چاهها برداشت شده است. اراضی کشاورزی در پاییندست افزایش پیدا میکند و برداشت آب نیز زیاد بوده است و این باعث میشود تراز هیدرولوژیکی آب در جنگلها پایین بیاید. بنابراین سطح آبی که باید به گونهها برسد، کم میشود و منجر به لطمات جدی به جنگل خواهد شد. ما اگر دیدگاه خود را اکوسیستمی نکنیم اتفاقات غمانگیز بیشتری در انتظار است. این دیدگاه باید در تمامی نهادهای مرتبط با جنگل وجود داشته باشد. چه بخش کشاورزی، چه بخش وزارت نیرو و سازمان جنگلها همه باید دست به دست هم بدهیم و جنگلهای کشور که میراث گذشته ماست باید حفظ شود. شرایط نگرانکنندهای برای گونهای مثل شمشاد در وضعیت تنش آبی به وجود آمده است. اگر نتوانیم پیگیری کنیم برای گونههای دیگر نیز چنین اتفاقی رخ میدهد. اینها شاید زنگ خطری باشد. اما سازمان جنگلها بیکار ننشسته است و گروههای مختلفی برای مهار آفات و بیماری در حال برنامهریزی و اجرا هستند. آخرین دستور رئیس سازمان جنگلها مقابله جدی با بحران خشکیدگی شمشادهاست و بازخواستی از سازمان صورت گرفته که چرا چنین اتفاقی رخ داده است.
جنگلهای زاگرسی مشکلات به مراتب سختتری نسبت به شمال دارند. در عین حال به دلیل غیرقابل بهرهبرداری بودن جنگلهای زاگرسی توجهی به حفاظت آنها در طول دهههای قبل صورت نگرفته است. تنشهای اقلیمی و آبی نیز بیشترین بحران را برای جنگلهای زاگرس به وجود آورده است. وضعیت این جنگلها چگونه است؟
وقتی در شمال کشور تنش آبی و اثرات تغییر اقلیم قابل مشاهده است، یعنی وضعیت در زاگرس به مراتب سختتر است. خشکسالی در جنگلهای شمال شاید غیرقابل باور باشد ولی واقعاً وجود دارد. جنگلهای دیلمان، سیاهکل و... از تنش آبی رنج میبرند. استان گلستان با تمام این بارندگی مشکلات آبی دارد و یکی از اثرات جدی تغییر اقلیم در گلستان در حال نمایان شدن است. در جنگلهای زاگرسی تا قبل از بارندگی امسال مشکلات زیادی بود ولی امسال بارندگی خوب بوده و الان 110 میلیمتر افزایش بارندگی نسبت به سال قبل داشتهایم که بیشتر آن در محدوده زاگرس است. در ایوان و آبادانان در استان ایلام حدود 1000 میلیمتر بارندگی بوده است در حالی که در رامسر هنوز نزدیک به 1200 میلیمتر بارندگی شده است. امسال بارندگی خوب بوده است. البته اثر خشکسالی به این سادگی از زاگرس نمیرود. سفرههای آب زیرزمینی در زاگرس بالا آمده است و طرحهایی آنجا در حال اجراست که از صندوق توسعه ملی برای آبخیزداری این مناطق اعتبار داده شده است. بحث خشکسالی در جنگلهای زاگرس خیلی جدی در حال مدیریت است. بهترین راهکار برای مقابله با خشکسالی در جنگلهای زاگرس بحث آبخیزداری است که بتوان در جنگل این کار را انجام و جنگل زاگرس را نجات داد. در سال 97 اعتبار آبخیزداری تامین شده است و این امیدبخش است که زاگرس از آنچه در گذشته بوده بدتر نخواهد شد. بالطبع بارندگی امسال نیز تاثیرگذار خواهد بود و طبق آمارهایی که به دست آمده در تمامی نواحی زاگرس امسال بیش از 400 میلیمتر بارندگی نسبت به سال گذشته بیشتر شده است. این باعث میشود که اتفاقات خوبی در زاگرس رخ دهد.
آیا زاگرس واقعاً دوباره میتواند سپر مخملینی در برابر طوفانهای گرد و غبار باشد که از عراق و اردن، سوریه و عربستان و شمال آفریقا به سمت جنوب غرب و مناطق ایران حرکت میکنند؟
پایش جغرافیای منطقه با استفاده از تصاویر ماهوارهای نشان میدهد مناطق و کانونهای تولید گرد و غبار در عراق نیز امسال مثل خوزستان ما بارندگی خوبی را تجربه کردهاند و تالابهای این مناطق آبگیری شدهاند. علاوه بر هورالعظیم که بخش ایران و عراق آن امسال به خوبی آبگیری شده است، استان الواسط و ناصریه عراق که کانون اصلی تولید گرد و غبار بود امسال وضعیت بهتری دارند. در استان نینوا البته هنوز کانون گرد و غبار فعال است هرچند کمتر فعال است. کانونهای گرد و غبار در استانهای الباسط عراق استانهای کرمانشاه و ایلام ما را پوشش میدهند و آلودگی گرد و غبار تولید میکنند. کانونهای گرد و غبار در استان ناصریه عراق نیز تقریباً خوزستان را متاثر میکند و تا استان لرستان بالا میرود. امسال خوشبختانه از این نظر وضعیت خوب است و این گرد و غبار کمتر به جنگلهای زاگرس فشار وارد میکند. ضمناً ما دوست داریم که جنگلها بهتر و باکیفیتتر حفظ شوند و با بارندگی وضعیت آنها بهتر شود، چون خشکسالی در ایران مساله کوتاهمدت و مقطعی نیست و همیشه باید منتظر بازگشت خشکسالی باشیم. ما معتقد هستیم باید برای بارندگی که در مناطق مختلف کشور اتفاق میافتد در سرشاخههای رودخانهها آبخیزداری انجام شود تا این آب سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه کند و در نهایت جنگلها و مراتع از آنها استفاده کنند.
آتشسوزی با توجه به گسترش گردشگری در طبیعت کشور تا چه اندازه جنگلهای ما را تهدید میکند؟
در زاگرس بیشترین تلفات ناشی از آتشسوزی در جنگلها بوده است. حدوداً نزدیک به 2500 هکتار از جنگلهای ما دچار حریق شدند ولی این دلیل نابودی جنگل نیست. نقاط بحرانی جنگلها در ایران از سال 2013 تا سال 2017 شناسایی شده است. خوشبختانه سال به سال درصد آتشسوزی کمتر میشود. پارسال از سال قبل کمتر بود و امسال نیز قطعاً کمتر خواهد بود. با توجه به بارندگی مراتع زیراشکوب ما خیلی پربار خواهند بود و باید امسال درجه حساسیت را بالاتر ببریم. ما نقشههای پیشبینی را با توجه به بارندگی، دما و رطوبت و... تنظیم کردهایم و در دست یگان حفاظت از جنگلهاست تا با آتشسوزیها مقابله شود. راه نفوذ به درون جنگل با استفاده از تجهیزات پیشرفته انجام میشود و یگانها مستقر میشوند. ما با استفاده از تصاویر ماهوارهای که روزانه دو بار از ساعت 10:30 صبح تا 1 بعدازظهر و از ساعت 1 بعدازظهر تا 03:30 از سرزمین ما تهیه میشود، رصد و پایش را انجام میدهیم و این شیوه مبنای مدیریت حفاظت از جنگلهاست که از سال گذشته بهتر نیز شده است.