تبعات یک تصمیم
سوال اساسی بکر در این نوشتار این است که اگر زنی، با هر انگیزهای، تمایل دارد همسر چندم یک مرد باشد، چرا قانون باید وی را از این کار منع کند؟ از نظر اقتصادی، اینگونه استدلال میشود که هر قرارداد، حتماً باعثبهبود وضعیت دو طرف منعقدکننده آن میشود، چون در غیر این صورت حاضر به شرکت در آن نمیشدند، حالا اگر این قرارداد، باعثایجاد ضرری برای کسی در اجتماع نشود، پس میتوان گفت در مجموع رفاه اجتماعی افزایش یافته است.
سوال اساسی بکر در این نوشتار این است که اگر زنی، با هر انگیزهای، تمایل دارد همسر چندم یک مرد باشد، چرا قانون باید وی را از این کار منع کند؟ از نظر اقتصادی، اینگونه استدلال میشود که هر قرارداد، حتماً باعث بهبود وضعیت دو طرف منعقدکننده آن میشود، چون در غیر این صورت حاضر به شرکت در آن نمیشدند، حالا اگر این قرارداد، باعث ایجاد ضرری برای کسی در اجتماع نشود، پس میتوان گفت در مجموع رفاه اجتماعی افزایش یافته است. آیا این استدلال برای چندهمسری هم صادق است؟ انعقاد قرارداد چندهمسری، باعث ایجاد زیانی برای اجتماع نمیشود؟ من عقیده دارم ابعاد اجتماعی قانونی شدن چندهمسری، بیش از آن است که بتوان گفت صرفاً به دلیل رضایت هر دو طرف، میتوان به آن رسمیت بخشید. در واقع هزینههای این روش زندگی برای جوامع امروزی غربی، آنقدر زیاد است که اصلاً قابل مقایسه با نفعی که دو طرف از این نوع زندگی میبرند، نیست. خصوصاً در جوامعی مانند ایالات متحده که شکاف طبقاتی شدیدی وجود دارد، قانونی شدن چندهمسری به این معناست که مردان ثروتمند، همسران متعددی خواهند داشت در حالی که مردان عادی امکان ازدواج را از دست خواهند داد. یعنی با قانونی شدن چندهمسری، نابرابری اقتصادی به سرعت به نابرابری در ازدواج هم خواهد انجامید. سن ازدواج مردان افزایش خواهد یافت تا بتوانند امکانات مالی مناسب را به دست آورند. افزایش سن ازدواج مردان باعث شیوع فحشا خواهد شد. از طرفی کمبود زنان برای ازدواج و ایجاد رقابت میان مردان در این مورد، باعث کاهش سن ازدواج دختران خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید