شناسه خبر : 19512 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آسیب‌شناسی مفهومی و روشی نمایشگاه کتاب تهران

بایسته‌های نمایشگاه کتاب

بیست و هشتمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب برگزار شد و مطابق معمول برخی ناشران و بازدیدکنندگان از آن راضی بودند و برخی دیگر ناراضی.

محمود صدری/مدیر انتشارات دنیای اقتصاد

بیست و هشتمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب برگزار شد و مطابق معمول برخی ناشران و بازدیدکنندگان از آن راضی بودند و برخی دیگر ناراضی. رضایت داشتن از نمایشگاه واکنشی به «رفتار هنجار» است و موضوع بحث نیست؛ اما نارضایتی واکنش به «رفتار ناهنجار» است و در خور بررسی. در این نوشتار تلاش می‌شود نمایشگاه 28 و ایضاً نمایشگاه‌های قبل از آن از منظرهای مفهومی و روشی بررسی انتقادی شود.
الف- شأن نمایشگاه: در آخرین روزهای نمایشگاه کتاب، ای‌میلی برای ناشران ارسال شد که از آنها خواسته شده است چنانچه مایل‌اند برای شرکت در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ثبت‌نام کنند. تقارن این نمایشگاه و آغاز اقدام برای آن نمایشگاه فرصتی است برای مقایسه نمایشگاه‌های کتاب در ایران و جاهای دیگر جهان که ظاهراً کتاب‌شناسی و کتاب‌خوانی آنها بهتر از ماست. آن‌گونه که مسوولان نمایشگاهی ایران هر سال با افتخار می‌گویند، بیش از پنج میلیون ایرانی از نمایشگاه کتاب تهران بازدید می‌کنند؛ و آن‌گونه که مسوولان نمایشگاه فرانکفورت بدون احساس غرور می‌گویند سالانه 250 تا 300 هزار نفر از آن نمایشگاه بازدید می‌کنند. اما بر کسی پوشیده نیست که این حضور چند میلیونی به اندازه آن حضور چند صد هزار نفری بر صنعت نشر تاثیر نمی‌گذارد. اینجا بازار مکاره‌ای برپا می‌شود که بخشی - و کیفیت بخش بسیار کوچکی- از آن عرضه کتاب است و بخش بزرگ‌ترش عرصه گزارش فعالیت فرهنگی موسسات دولتی و عمومی، و عرضه‌کنندگان محصولات غیرفرهنگی، علی‌الخصوص امتعه و اشربه و تبلیغات تجاری بنگاه‌های صنعتی و وسایل سرگرمی و امثال اینهاست. اما آنجا نمایشگاهی برگزار می‌شود که ناشران و دست‌اندرکاران صنایع مرتبط با نشر، آخرین دستاوردها و یافته‌های خود را «معرفی» می‌کنند. نمایشگاه عرصه‌ای می‌شود برای همنشینی نویسندگان و مترجمان و ناشران و صنعتگران چاپ، و محلی برای مذاکرات کلان و امضای تفاهمنامه و مقدمه‌چینی برای عقد قرارداد برای سال‌های آتی.
حال که نمایشگاه کتاب در ایران، برخلاف عرف جهانی به شکلی دیگر و در واقع به شکل «دهه‌بازار» یا بازار مکاره برگزار می‌شود، و «فروش محصول» بر «معرفی محصول» چیره می‌شود، کمترین انتظار این است که برگزارکنندگانش به الزامات همین روش نادرست پایبند بمانند.
نمایشگاه کتاب به شکلی که در ایران برگزار می‌شود جایی است برای عرضه آثار و مصنوعات به‌گونه‌ای که بازدیدکنندگان بتوانند با «مشاهده و مقایسه» کالاها و خدماتی که در آنجا به نمایش گذاشته شده است، چیزهایی را «انتخاب» کنند و فی‌المجلس آن را «بخرند». پس نخستین موضوع در اینجا حق «آزادی عرضه» شرکت‌کنندگان نمایشگاه، و حق «انتخاب آزاد» بازدیدکنندگان یا در واقع «خریداران» است.
بنابراین، در اینجا پرسش‌هایی مطرح می‌شود: نخست اینکه «چه کسی یا نهادی و بر اساس چه صلاحیتی حق دارد صحنه مشاهده و مقایسه و فروش و خرید را بیاراید؟» و «این فرد یا نهاد صلاحیت‌دار، بر اساس چه ضوابطی، این صحنه را می‌آراید؟» و دست‌آخر، «شرکت‌کننده‌ای که امکان عرضه مناسب محصولاتش را نیافته و نتوانسته است آثارش را در معرض مشاهده و مقایسه و فروش بگذارد و در بزرگ‌ترین بازار مصنوعی کشور از رقبای خود جامانده است، و ایضاً بازدیدکننده‌ای که نتوانسته است از حق آزادی انتخاب خود و دسترسی به ناشر مورد علاقه‌اش بهره‌مند شود، چه ابزاری برای اعاده حق خود در اختیار دارد؟»index:2|width:300|height:200|align:left
این سه پرسش در واقع، بیان استفهامی ناهنجاری‌های نمایشگاه کتاب امسال -و البته سال‌های قبل- بود و از آن جهت به‌صورت استفهامی مطرح شد که محملی شود برای یافتن پاسخ‌هایی به معضل برگزاری نمایشگاه کتاب در ایران.
ب- نهاد صلاحیت‌دار: نمایشگاه 28 به تشکل خود ناشران سپرده شد که بر اساس شناختی که از خود و همکاران‌شان دارند وظیفه تقسیم و تخصیص غرفه به ناشران را بر عهده گیرند. بر این انتخاب که ظاهراً «سپردن کار به خود ناشران» است، شبهه حقوقی جدی وارد است. زیرا چه‌بسا -و نه لزوماً- ذی‌نفعانی در میان تصمیم‌گیران باشند و تصمیم‌هایشان از وضع حرفه‌ای آنها تاثیر بگیرد. ماده 1313 قانون مدنی ایران به‌درستی اشعار می‌دارد «کسی که نفع شخصی در دعوی داشته باشد» نمی‌تواند له یا علیه اصحاب دعوی، شهادت دهد. وقتی درباب شهادت چنین حکم قانونی روشنی وجود دارد، تعمیم آن به وظیفه «تقسیم و تخصیص» غرفه که لاجرم نوعی «داوری و صدور حکم» است، کاملاً موجه و شدنی است.
ج- ضوابط واگذاری غرفه: نهاد صلاحیت‌دار تعیین شده و مشغول کار است؛ پس با اغماض و اکراه می‌توان به آن تمکین کرد؛ اما می‌توان سوال بعدی را مطرح کرد: این نهاد به هرحال صلاحیت‌دار، بر اساس چه ضوابطی درباره تخصیص و تقسیم غرفه‌ها تصمیم گرفت؟ یکی از اسناد نمایشگاه کتاب یعنی «ضوابط حضور ناشران داخلی در بیست و هشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران» به این پرسش این‌گونه پاسخ داده است: «متراژ درخواستی ناشر در مرحله اول ثبت نام مبنای تخصیص قطعی غرفه نیست، بلکه بر اساس متراژ مفید سالن‌های در اختیار و شاخص‌هایی همچون: شمارگان، تعداد عناوین، تعداد صفحات، کیفیت آثار از حیث محتوا، تالیف، ترجمه، و همچنین رعایت و توجه به ارزش‌های اسلامی و فرهنگی جامعه و آثار برگزیده در جشنواره‌های مختلف و... تعیین خواهد شد.»
برای اینکه در اینجا نامی از ناشران محترم به میان نیاید می‌توان به‌صورت کلی پرسید آیا جانمایی، تخصیص و واگذاری غرفه در نمایشگاه 28 مطابق این ضوابط انجام شده است؟ آیا مسوولان محترم ظرف دو ماه (بهمن و اسفند 93) آثار بیش از 3000 ناشر شرکت‌کننده در نمایشگاه را از جنبه‌های کمی و کیفی بررسی کردند و متوجه شدند که هر یک به چه فضایی نیاز دارد و محل استقرار مناسب برای عرضه محصولاتش کجاست؟ مثل روز روشن است که چنین کاری نشده است و حتی تصمیم‌گیران محترم متوجه این نشده‌اند که ناشری با 51 عنوان کتاب جدید که همگی از آثار درخشان اقتصاد، اقتصاد سیاسی و مدیریت بوده‌اند و همگی در تابستان و پاییز سال 1393 چاپ شده‌اند (نه در دوره طولانی مجاز 1393-1389)، در گوشه‌ای از نمایشگاه در غرفه‌ای 10 متری و در کنار نهادها و موسسات دولتی که بعضاً مطابق معیارهای نشر، ناشر به‌شمار نمی‌آیند و کسی رغبتی برای دیدن آنها ندارد، قرار گرفته و ارتباطش با مخاطبان حرفه‌ای‌اش قطع شده است.
د- انتخاب غرفه برتر: بر اساس سندی به نام «شیوه‌نامه انتخاب غرفه برتر» امسال 9 غرفه به‌عنوان غرفه برتر انتخاب شدند. یکی از مسوولان محترم گفته است: «بر اساس این شیوه‌نامه، معیارهای ارزیابی غرفه برتر در نمایشگاه شامل پایبندی به ضوابط و مقررات و آیین‌نامه‌های داخلی نمایشگاه، نوآوری و خلاقیت در نمایشگاه، غرفه‌آرایی، کیفیت کتاب‌های عرضه‌شده در نمایشگاه و تعداد عناوین عرضه‌شده در نمایشگاه» است.index:3|width:300|height:200|align:left
بدون انکار حق و صلاحیت انتخاب‌شدگان، می‌توان در مواجهه با کسانی که «معیار» تعیین کرده‌اند و کسانی که بر اساس این معیار، «انتخاب» کرده‌اند، این گزاره‌ها را مطرح کرد:
1-«پایبندی به ضوابط و مقررات و آیین‌نامه‌های داخلی نمایشگاه» که از مقدمات و مبانی شرکت در نمایشگاه است و قاعدتاً جزو تکالیف مقدر هر شرکت‌کننده‌ای است و طبعاً نمی‌تواند معیار تشویق باشد بلکه بیشتر عکس آن یعنی عدم‌پایبندی است که می‌تواند وفق مقررات، اسباب تنبیه شود. قاعده هم همین است. زیرا امکانات اجرایی نمایشگاه اساساً چنین فرصتی در اختیار مسوولان نمی‌گذارد که بیش از 3000 غرفه داخلی و خارجی را از حیث پایبندی به ضوابط، رصد و دسته‌بندی کنند و امتیاز بدهند که کسانی برنده و کسانی بازنده این بررسی معرفی شوند.
2-معیار دیگر برای غرفه برتر شدن، «نوآوری و خلاقیت در نمایشگاه» اعلام شده است. شاخص‌های تشخیص این نوآوری و خلاقیت چیست و چه کسی صلاحیت دارد که بگوید کار چه ناشری منطبق بر این معیار بوده است و کار چه ناشری منطبق نبوده است.
3-جالب‌تر از همه معیار «غرفه‌آرایی» است. وقتی ناشران تا دو روز مانده به برگزاری نمایشگاه هنوز نمی‌دانند چند متر و در کجای نمایشگاه به آنها تعلق می‌گیرد و دست آخر 10 متر غرفه ساخته‌شده و آماده در اختیارشان قرار می‌گیرد، دیگر غرفه‌آرایی چه معنایی دارد. اساساً غرفه 10 متری که بعضاً یک‌دهم متراژ درخواستی ناشر است چه جای غرفه‌سازی است و به‌دست آوردن معیار لازم برای شرکت در مسابقه برتر شدن.
4-دو معیار آخر نیز عبارتند از «کیفیت و کمیت» آثار منتشره ناشران. داوری درباره کیفیت آثار، از صلاحیت نهادهای اجرایی خارج است و موضوعی است کاملاً علمی که داورش اهل نظر هستند و خوانندگان آثار. مقام اجرایی چگونه می‌تواند آثار 3000 یا بیشتر ناشر را بخواند و ارزیابی کند و تشخیص دهد کیفیت کدام کار بالاتر از دیگری است. در باب کمیت هم همین ایراد، ولو با شدت کمتر، صادق است. داوران بر اساس چه منطقی مثلاً 500 عنوان چاپ مجدد ناشران باسابقه چنددهه‌ای را که در سال 93 کمتر از 20 عنوان جدید چاپ کرده‌اند با مثلاً 80 عنوان چاپ اول ناشری نوپا مقایسه می‌کنند؟ آیا اگر ناشری نوپا در زمانی کوتاه توانسته باشد آثار جدید بیشتری منتشر کند، و حتی از رقیبان چند 10ساله خود پیشی بگیرد، باید به‌خاطر عمر کوتاهش مجازات شود.
5-پاره‌ای ملاحظات اجرایی:
الف- هر سال این معضل برای ناشران وجود دارد که تا یک هفته قبل از نمایشگاه از متراژ تخصیص‌یافته بی‌خبر می‌مانند و تحویل غرفه نوعاً تا 48 ساعت و بعضاً 24 ساعت قبل از شروع کار رسمی نمایشگاه طول می‌کشد. ناشری که فقط 15 تا 20 ساعت وقت موثر (اداری) برای آماده کردن غرفه‌اش در اختیار دارد، به مضیقه می‌افتد و چه‌بسا نتواند در روزهای نخست نمایشگاه، آثارش را عرضه کند. اما در همین حال مشاهده می‌شود برخی ناشران از مدت‌ها قبل از متراژ و جای دقیق غرفه خود اطلاع داشته‌اند و همه لوازم غرفه‌سازی خود را آماده کرده‌اند و ظرف چند ساعت آن را به نمایشگاه منتقل و برپا می‌کنند.
ب- ترتیب الفبایی جانمایی غرفه‌ها که علی‌الظاهر برای رعایت عدالت، مبنای جانمایی قرار گرفته دو اشکال اساسی دارد: اول اینکه به‌طور کامل اجرا نمی‌شود و به‌کرات دیده شده است که ناشرانی با خارج شدن از فهرست الفبایی، در جاهای مناسب‌تر و مرغوب‌تر مستقر شده‌اند؛ و اشکال دوم و مهم‌تر اینکه، در استقرار الفبایی، گروه‌های غیر‌هم‌سنخ کنار هم قرار می‌گیرند و موجب خسران ناشران و کتابخوان‌ها می‌شوند.
مکرر دیده شده است که بازدیدکننده‌ای با دیدن غرفه آغاز یک راهرو، کلاً از ورود به آن راهرو منصرف می‌شود زیرا گمان می‌کند بقیه ناشران مستقر در آن راهرو از یک نوع هستند. طبیعی است که دسته‌بندی موضوعی ناشران امکان مشاهده و مقایسه بازدیدکنندگان را افزایش می‌دهد.
ج- متاسفانه، برخلاف تاکیدهای همیشگی بر رجحان فرهنگ بر اقتصاد در ایران، آنچه در عمل دیده می‌شود، عکس این است و بلکه در قالب‌هایی شبیه اشکال عقب‌مانده سوداگری اروپای 500 سال پیش رخ می‌نماید. پر کردن همه فضاهای پوشیده و باز مصلی، حتی پارکینگ‌هایی که سال‌ها مشوق بازدیدکنندگان بود، به این ظن دامن می‌زند که انگیزه‌های درآمدزایی بر انگیزه‌های فرهنگی چیره شده‌اند. حتی اگر چنین انگیزه‌هایی هم در میان نباشد، نابسامانی برآمده از چنین کاری به‌اندازه کافی موجب دلسردی اهل کتاب می‌شود.
امسال گذشت؛ امیدوارم در سال‌های آتی، نمایشگاه کتاب با رعایت کردن دست‌کم بخشی از آنچه گفته شد، قدری به معیارهای رایج جهانی نزدیک‌تر شود و حال که ظاهراً از بازار مکاره بودن گریزی نیست، دست‌کم همین که هست بر اصول و معیارهایی همه‌شمول و قابل‌ پیش‌بینی استوار شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها