شناسه خبر : 18966 لینک کوتاه

دستفروشی، معضلی اجتماعی یا راهکاری برای فرار از فقر در گفت‌و‌گو با حسین ایمانی‌جاجرمی

مهاجرت دلیل افزایش دستفروشان شد

دستفروشی ریشه‌های تاریخی دارد و تا پیش از استقرار نظام مدرن خرید و فروش در قالب مراکز تولید و فروشگاه‌های توزیع، بخش قابل توجهی از مایحتاج مردم در محلات شهری و روستاها از طریق فعالیت‌های دستفروشان تامین می‌شده است.

یکی از تصاویر آشنا در عموم شهرهای جهان «دستفروشی» است. پدیده‌ای با نام دستفروشی تنها اختصاص به شهرهای در حال توسعه ندارد بلکه در بسیاری از شهرهای کشورهای توسعه‌یافته هم می‌توان دستفروشان را مشاهده کرد. هنگامی که بازار کار رسمی توانایی تامین تقاضاهای موجود برای اشتغال را ندارد و همواره عده‌ای از این بازار دست‌خالی بیرون می‌روند، یکی از راهکارها برای گروه‌های فاقد منابع تولید و صلاحیت‌های حرفه‌ای در پیش گرفتن دستفروشی است. البته تمامی جویندگان کار الزاماً نیازمند شغل نیستند، برخی از آنها ممکن است منابعی مانند اجاره‌بگیری، اتکا به کمک‌های خانواده و طرق دیگری را برای تامین نیازهای خویش در پیش گیرند. اما برای بسیاری هم دستفروشی مرز میان تهیدستی کامل و معیشت بخور و نمیر را تشکیل می‌دهد. دکتر حسین ایمانی‌جاجرمی یکی از استادان موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است بخشی از مساله دستفروشی با مهاجرت کم‌درآمدهای روستایی یا شهرهای کوچک به مراکز شهری بزرگ و کلانشهرها پیوند دارد. این در حالی است که در یک نمونه آمارگیری از این افراد، 80 درصد از نمونه‌ها از داشتن چنین شغلی اظهار بیزاری کرده‌اند و گفته‌اند به دلیل نبود شغل به این کار روی آورده‌اند. در ادامه گفت‌وگوی تجارت فردا با وی آمده است.
دلیل به وجود آمدن دستفروشی در جوامع بزرگ و نقش دولتمردان در این میان چیست، چگونه دولت می‌تواند از افزایش دستفروشان جلوگیری کند؟
همان‌طور که گفته شد، بخشی از پدیده دستفروشی با مهاجرت از روستا به شهر رابطه مستقیم دارد. هنگامی که مهاجرت از شهرستان‌ها و روستاهای کشور به سمت کلانشهرها اوج می‌گیرد کمبود کار ایجاد می‌شود و این امر باعث می‌شود مشاغل جدید ایجاد شود و مردم نیز برای جلوگیری از گشنه ‌ماندن و تامین هزینه‌های زندگی دست به کارهای دم‌دستی‌تر بزنند.
به‌طور معمول افزایش جمعیت در این مناطق همراه با افزایش فرصت‌های شغلی نیست و همواره جمعیت قابل توجهی بیکار می‌مانند. این جمعیت در جست‌وجوی اشتغال متوجه شهرهای بزرگ و رو به رشدی می‌شود که تراکم جمعیت و منابع فرصت‌های مناسبی را برای دستفروشان فراهم می‌کند. فرصت‌هایی مانند فروش روزنامه، تمیز کردن شیشه خودرو، گل‌فروشی و فروش موزیک‌های غیرمجاز در ترافیک چهارراه‌ها و انواع بساطی‌ها از اشیای ارزان‌قیمت تا لباس‌زیر و لوازم‌آرایش در پیاده‌روها. در این میان می‌توان دستفروشان را افرادی معرفی کرد که از فرصت و خلأهای پدیده‌آمده در ساختار رسمی اقتصاد بهره‌برداری کرده و از سقوط خود و خانواده‌شان به دامن فقر کامل و نابودی جلوگیری می‌کنند.
بخش قابل توجهی از جمعیتی که راه شهرها را در پیش گرفته‌اند با شهرهایی مواجه می‌شوند که از توان مدیریتی، امکانات و زیربناهای مورد نیاز برای سکونت و کار این میزان از جمعیت برخوردار نیستند. بدین ترتیب شهرها که همواره در اندیشه‌های گوناگون مکان پیشرفت، دارایی، رفاه و فراغت بوده‌اند در بخش‌های وسیعی از فضای خود بدل به زاغه‌هایی بی‌کیفیت و آلوده شده‌اند.
مکان‌هایی پست به نام «زشت‌آباد» که در آنها میلیون‌ها انسان فقیر روزگار تیره خود را به امید آینده‌ای بهتر، که شهرها نوید آن را می‌دادند، می‌گذرانند. البته تناقض‌ها در این شهرها فراوان است، از یک‌طرف می‌توان اتوبان دوطبقه برای عبور سریع خودروهای آلوده‌کننده محیط زیست ساخت اما نمی‌توان مساله فقرا و دستفروشان در مترو را به روش‌های انسانی ساماندهی کرد.

با وجود این چگونه می‌توان این پدیده را کنترل کرد؟ در حال حاضر تهران بیشترین مشکل را با این پدیده دارد؟
واقعیت آن است که در برخی مقاطع و زمان‌ها به وجود دستفروشان نیاز است. برای مثال هنگام برپایی نمایشگاه‌های بزرگ بین‌المللی در تهران بخش عمده‌ای از نیازهای خوراکی و آشامیدنی مراجعان از طریق کالاهای عرضه‌شده دستفروشان تامین می‌شود. بنابراین نمی‌توان به‌طور قاطع حکم صادر کرد که دستفروشی از مشاغل پارازیتی و مزاحم است و باید ریشه‌کن شود. دستفروشی کار پیچیده‌ای هم نیست و به تخصص چندانی هم نیاز ندارد و با کسب کمی اطلاعات و مهارت‌های اولیه فروش می‌توان به دستفروشی پرداخت. همین ویژگی آن را برای بسیاری از مهاجران و جویندگان کار که مهارت خاصی ندارند، جذاب می‌کند و آنها نیز سعی می‌کنند اولین شغل خود را دستفروشی انتخاب کنند.
در هر حال آنچه اهمیت دارد درک این واقعیت است که پدیده‌ای مانند دستفروشی با وضعیت ساختارهای کلان اقتصادی و اجتماعی پیوند دارد. در این باره نیز دو پژوهشگر در پژوهش خود به این موضوع پرداختند، آنها دو طبقه اجتماعی و موضوع کار در ایران را به عنوان دو پدیده «درون‌تابی ساختاری» و «برون‌تابی ساختاری» در فاصله سال‌های 1357 تا اوایل دهه 1380 بررسی کردند. بررسی آنها نشان می‌دهد بر اثر جریان نخست، از فرآیند انباشت جلوگیری شده و بحران اقتصادی تشدید می‌یابد و پیامدهای آن جابه‌جایی‌های بخشی در تولید و اشتغال، دهقانی شدن فزاینده کشاورزی، پرولتاریازدایی نیروی کار و گسترش فعالیت‌های خدماتی در هزاران هزار شغل نظیر خرده‌فروشی، دستفروشی و مسافرکشی است.

به نظر شما دستفروشی مطابق قانون نه جرم است و نه کار و این افراد گناهی ندارند و شرایط اقتصادی آنها را به این شغل واداشته است؟ پس تعریف دقیق دستفروشی چیست؟
گرچه تعداد این افراد در جوامع امروزی به ویژه تهران بیش از انتظار است، اما حتی این تعداد افراد در تولید داخلی و اقتصاد سهم زیادی ندارند. دستفروشان را می‌توان افرادی دانست که سهم بسیار اندکی از سه جنبه تعیین‌کننده طبقه اجتماعی یعنی مالکیت وسایل تولید، قابلیت‌های مدیریتی و صلاحیت‌های حرفه‌ای دارند. بخشی از دستفروشان را افرادی تشکیل می‌دهند که به سبب ویژگی‌های جسمانی و ذهنی نیازمند بهره‌مندی از تور ایمنی سازمان‌هایی چون تامین اجتماعی و بهزیستی هستند اما از آنجا که این دسته سازمان‌ها توانایی پوشش کامل این افراد را ندارند، آنها به ناچار تن به دستفروشی می‌دهند.
ناتوانان جسمی و حرکتی، کهنسالان و کودکان کار و خیابان از این دسته افرادند که در یک وضعیت ایده‌آل اصولاً نباید به کار سخت بپردازند اما ناتوانی سازمان‌های رسمی مسوول رفاه و تامین اجتماعی آنها را وادار به این عمل کرده است. تحقیقات نشان می‌دهد این دسته از افراد اتفاقاً همان‌هایی هم هستند که کمترین درآمد را از دستفروشی دارند. اما برخی دیگر را افراد تحصیل‌کرده‌ای تشکیل می‌دهند که به سبب مشکلات نظام آموزشی کشور، آموخته‌هایشان با نیازهای تولید و بازار تناسب ندارد و به عبارت دیگر هزینه فاصله میان نیازهای توسعه‌ای و آموزش‌های ارائه‌شده را پرداخت می‌کنند. واقعیت آن است که گرچه سود دستفروشی بالاست اما کاری است بدون امنیت شغلی، در معرض خطر و همراه با دردسرهای فراوان.
در تحقیقی در تهران از دستفروشان از میان 100 نمونه مورد بررسی 80 مورد از شغل دستفروشی خویش اظهار بیزاری کرده و دلایل آن را در 27 مورد بی‌آبرویی، 28 مورد نبود ثبات شغلی-مکانی و 17 مورد مزاحمت‌های شهرداری ذکر کرده‌اند. اگرچه در گذشته دستفروشان را عمدتاً مردان متاهل تشکیل می‌داده‌اند اما در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد دامنه دستفروشی به زنان هم رسیده و تعداد زنان دستفروش و تعداد دستفروشان مجرد نسبت به گذشته بیشتر شده است. اتفاقی که در صورت صحت می‌تواند خبر از تحولات اساسی در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی بدهد و این واقعیت را نشان می‌دهد که نیازهای اقتصادی می‌تواند بسیاری از نقش‌های اجتماعی را دچار تغییر و تحول کند.
برای مثال زنان که مهم‌ترین نقش آنها در حوزه خانه‌داری، پرورش کودکان و رسیدگی به همسر تعریف می‌شود به ناچار به فعالیت‌های اقتصادی کشیده شده و در پایین‌ترین سطوح آن که دستفروشی است فعالیت می‌کنند.
دستفروشی ریشه‌های تاریخی دارد و تا پیش از استقرار نظام مدرن خرید و فروش در قالب مراکز تولید و فروشگاه‌های توزیع، بخش قابل توجهی از مایحتاج مردم در محلات شهری و روستاها از طریق فعالیت‌های دستفروشان تامین می‌شده است. حتی در زمان حاضر در مناطق دورافتاده‌ای که امکان و صرفه ایجاد مرکز فروش در قالب مغازه یا فروشگاه نیست، این دستفروشان هستند که می‌توانند با توجه به ماهیت کار خود یعنی موجودی اندک با توانایی جابه‌جایی سریع، تا اندازه‌ای به برخی احتیاجات روزمره پاسخ دهند. حتی برخی مشاغل در دسته خوراک‌فروشی‌ها هست که به صرفه‌ترین راهکار برای عرضه آنها دستفروشی است.
این مشاغل همچون لبوفروشان و باقلافروشان دوره‌گرد است. بنابراین دستفروشی از ابتدا به عنوان معضل مطرح نبوده و این ورود سرمایه‌داری جهانی و تغییر نقش‌های تولیدی-توزیعی و تقسیم‌کار جدید در تولید و توزیع بود که نقش‌های جدید توزیعی را به خرده‌فروشی‌ها و مراکز خرید در حاشیه خیابان‌ها واگذار کرد و دستفروشان سنتی به سبب آنکه نقشی در فرآیند توزیع به آنها واگذار نشده بود به صورت مشاغل حاشیه‌ای درآمدند. این در حالی است که وقتی بازار کار رسمی توانایی تامین تقاضاهای موجود برای اشتغال را ندارد و همواره عده‌ای از این بازار دست ‌خالی بیرون می‌روند، یکی از راهکارها برای گروه‌های فاقد منابع تولید و صلاحیت‌های حرفه‌ای در پیش گرفتن دستفروشی است. البته تمامی جویندگان کار الزاماً نیازمند شغل نیستند، برخی از آنها ممکن است منابعی مانند اجاره‌بگیری، اتکا به کمک‌های خانواده و طرق دیگری را برای تامین نیازهای خویش در پیش گیرند.

در این میان نقش رسانه‌ها و میزان تاثیرگذاری‌شان چه ‌اندازه است؟
با گشتی در خبرها و آمارهای شغلی به راحتی متوجه می‌شویم که ایجاد شغل کار ساده‌ای نیست. برای آنکه دولت بتواند شغلی را برای یک نفر ایجاد کند باید به‌طور متوسط 300 میلیون تومان از منابع بخش عمومی را هزینه کند. این در حالی است که تهیدستان شهری بدون صرف ریالی از این منابع، توانسته‌اند با بهره‌گیری از فرصت‌های موجود برای خود شغلی دست و پا کنند. دستفروشی بدون هزینه برای زندگی شهری نیست. در هر حال دستفروشان بخشی از معابر عمومی یا حتی فضاهایی مانند کابین‌های مترو را به اشغال خود در می‌آورند و رقبایی برای مغازه‌دارانی می‌شوند که هزینه‌های زیادی را برای محل کسب و مالیات و عوارض پرداخت می‌کنند. به تعبیری دستفروشی، سرقفلی نمی‌خواهد، مالیات بر درآمد، مالیات مشاغل، عوارض کسبی، عوارض نوسازی، هزینه آب و برق و تلفن و هزینه‌های جنبی دیگری را که یک کاسب دکاندار متحمل می‌شود، ندارد.
اما آیا می‌توان با در پیش گرفتن سیاست‌های قهرآمیز و خشن به مقابله با دستفروشان رفت و به اصطلاح آنها را «قلع و قمع» کرد؟ تا زمانی که شرایط ساختاری وضعیت نابرابری را در بهره‌گیری از فرصت‌های اشتغال تداوم می‌بخشد یا امکانات اشتغال در مقابل تقاضا برای آن اندک است، دستفروشی به حیات خود ادامه خواهد داد.

راهکار و پیشنهاد شما برای کنترل و جلوگیری از افزایش این افراد چیست؟
بهتر است سازمان‌های مسوول مانند شهرداری به جای در پیش گرفتن روش‌های مرسوم مقابله فیزیکی، با استفاده از راهکارهای اجتماعی این تهدید را تبدیل به فرصت کنند و آن را به عنوان کارآفرینی اجتماعی در نظر گیرند.
از آنجا که شهرها ساخته دست انسان‌ها هستند مشکلات شهری را می‌توان با سیاستگذاری، مدیریت و برنامه‌های مناسب مبتنی بر رویکردی مشارکتی حل یا کاهش داد. اما هرگونه اقدام در این زمینه نیازمند آگاهی از وضع موجود شهر و تلاش برای بهبود آن است.
سیاستگذاران و مدیران شهری نیازمند آگاهی از وضعیت «زیست شهری» هستند تا بتوانند با تشخیص شکاف میان وضع موجود و وضع مطلوب به تنظیم سیاست‌ها و تدوین برنامه‌های مناسب دست بزنند. پیش از هر اقدامی لازم است دستفروشی به عنوان یک پدیده اجتماعی-اقتصادی مورد مطالعات منظم دانشمندان علوم اجتماعی قرار گیرد.
بدون شناخت عینی و علمی این پدیده نمی‌توان راهکارهای مناسبی برای ساماندهی آن پیشه کرد. نداشتن پشتوانه مطالعاتی سبب می‌شود تا کلیشه‌های رایج در مورد دستفروشی مانند نگاه به آن به عنوان یک انگل یا یک جرم بر سیاست‌ها و برنامه‌ها حاکم باشد. دستفروشی یک انتخاب از سر سیری نیست بلکه یک ضرورت گریزناپذیر در هنگام ناکارآمدی نهادهای اقتصادی و اجتماعی است که دامن گروه‌های عمده‌ای از طبقه کارگر و طبقه متوسط پایین را می‌گیرد. در کنار راهکارهای کلان اقتصادی برای گردش کار بهینه اقتصاد کشور در سطح میانی یا شهری یکی از راهکارهای ساماندهی دستفروشان، ایجاد فضاهای مشاع و توزیع زمانی فضا میان آنهاست. یکی از تجربه‌های البته ناموفق، گذر فرهنگ و هنر در تهران است که روزگاری قرار بود در اختیار هنرمندان و صاحبان حرفی قرار گیرد که توانایی یا تمایلی به داشتن فروشگاه نداشتند.
بر اساس برنامه‌ریزی انجام‌شده مقرر بود آنها در روزها و ساعات مشخصی به عرضه متاع هنری خویش به خریداران بپردازند. متاسفانه اکنون این فضا به‌طور کامل به اشغال دائمی اولین گروه از این دسته افراد درآمده و آنها با دائمی کردن مالکیت خود بر این فضای مشاع امکان استفاده دیگر هم‌صنفان خود را از میان برده‌اند و در گذر زمان هم کارهای هنری جای خود را به کسب‌وکارهای معمولی داده است. به هر حال فضاهای مشاع با تعریف کاربری‌های مشخص و منظم و با رعایت نوبت یکی از راهکارهایی است که در اختیار مدیریت شهری است تا به ساماندهی دستفروشان بپردازد. با رسمیت بخشیدن به فعالیت‌های آنها و نظارت بر کیفیت کالایی که عرضه می‌کنند و پاسخگو کردن آنها در قبال مشتریان می‌توان بخشی از معضلات دستفروشی را حل کرد. راهکار پیشنهادی دیگر، ظرفیت‌سازی و توانمند‌سازی دستفروشان است تا بتوانند با ارتقای فعالیت‌های خود به‌تدریج به بخش رسمی اقتصاد شهری وارد شوند و با پرداخت هزینه‌های معمول مانند مالیات و عوارض، کسب خود را ادامه دهند.
از برنامه‌های معمول در این راهکار، ایجاد تشکل و سازماندهی دستفروشان و تعریف و اجرای برنامه‌های مهارت‌آموزی و حرفه‌مندی است که می‌تواند با همکاری شهرداری‌ها و وزارت رفاه و تامین اجتماعی به اجرا درآید. دستفروشان یا سایر کسانی که به دلایلی خارج از توان فردی آنها دست به کارهایی زده‌اند که با معیارهای رسمی اقتصادی سازگاری چندانی ندارند، لزوماً افراد ضعیف و ناتوانی نیستند، آنها گرفتار شرایطی تحمیلی هستند که تغییر آن کار ساده‌ای نیست و به طور معمول دولت‌ها هم کفاف نخواهد داد. اما برای بسیاری هم دستفروشی مرز میان تهیدستی کامل و معیشت بخور و نمیر را تشکیل می‌دهد.
بخشی از مساله دستفروشی با مهاجرت کم‌درآمدهای روستایی یا شهرهای کوچک به مراکز شهری بزرگ و کلانشهرها پیوند دارد. با این وجود می‌توان از تجربه‌های سودمند و خوب جهانی مانند اتفاقی که در شهر کوری‌تیبا در برزیل برای حل معضل زباله با کمک زباله‌گردها افتاد درس گرفت و با همیاری و مشارکت دستفروشان به حل مشکلات آنها کمک کرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها