تاریخ انتشار:
آیدین آغداشلو بعد از چهار دهه نمایشگاه برگزار میکند
تماشای ذهن و روح نقاش لحظههای انهدام
چند سال پیش ازش پرسیدند: «چرا با اینهمه آثار، با اینهمه سهم در نقاشی معاصر ایران، تاکنون نمایشگاهی برگزار نکردهاید؟» جواب داد: «فکر میکنم برگزاری نمایشگاه انفرادی نوعی خودنمایی است و این کار را دوست نداشتم.»
چند سال پیش ازش پرسیدند: «چرا با اینهمه آثار، با اینهمه سهم در نقاشی معاصر ایران، تاکنون نمایشگاهی برگزار نکردهاید؟» جواب داد: «فکر میکنم برگزاری نمایشگاه انفرادی نوعی خودنمایی است و این کار را دوست نداشتم.» مصاحبهکننده تاکید کرده بود: «اما این رسم معمول در میان هنرمندان است.» و توضیح بیشتر آیدین آغداشلو این بود که «انقلاب شده بود و بعد از آن جنگ و آن همه مشکل، دیدم که گالریای برای نمایش کارها وجود ندارد و امکان خرید و فروش آثار نیست و جامعه دارد مسائل بسیار مهمتری را میگذراند، با خودم فکر کردم چهکاره هستم که عدهای را دعوت کنم تا بیایند و ببینند در ذهن و روح و دست من چه میگذرد؟» اینها دلیلهایش برای برگزار نکردن نمایشگاه در تمام این سالها بودهاند. 40 سال زمان زیادی است که نقاشی در حد و اندازههای او نمایشگاهی برگزار نکند؛ اولین و آخرین بار سال 1354 بود که نمایشگاهی گذاشت. جوابهای دیگری هم به آن سوالها داشت: «روالی در تمام دنیا و همچنین ایران وجود دارد که یک نقاش، در طول سال آثاری را خلق میکند و زمانی که تعداد آنها به اندازه کافی رسید، به نمایششان میگذارد و با پولی که از فروش آثار به دست
میآورد، در طول سال زندگیاش را میگذراند. این روند معمول و معقول است اما کدام کار من بر اساس روال معمول و معقول بوده است که این یکی باشد؛ من در این سالها نمایشگاهی نگذاشتم، چون نقاشیهایی را که میکشیدم بلافاصله میفروختم تا مخارج زندگی خانوادهام را تامین کنم، بنابراین نقاشی اضافیای نداشتم تا در نمایشگاه بگذارم.» اما حالا قرار است برای اولین بار بعد از انقلاب نمایشگاهی از آثارش را برگزار کند. تابو را شکسته؛ اگر تا پیش از این میگفت اثر میکشیده برای فروش، حالا یکی دو سال است که کار کرده تا این نمایشگاه را برگزار کند. کارها همه جدیدند. از دورههای مختلف کاریاش؛ کلهچوبیها، خاطرات انهدام، رویای از دسترفته، پرترههای رنسانس، و غیره؛ همه کار هست، اما همهشان به تازگی کشیده شدهاند. طلسم البته پارسال شکسته شده بود. همان زمانی که در گالری فرجام دوبی نمایشگاهی از آثارش برگزار کرد. آغداشلو آثار آن نمایشگاه را انتخاب کرد. چندتایی را که خودش فرستاده بود، و بقیه را که از گنجینه خود فرجام بود، روی دیوارها چید و بعد بلیت خرید و برگشت به تهران و برای افتتاحیه نماند. حالا آثارش را در تهران هم به نمایش خواهد
گذاشت، آبانماه در گالری اثر. نقاشیهایش و البته چند مجسمه. مجسمههایی که تا به حال کسی، جز دوستان نزدیک و احتمالاً شاگردانی که به آتلیهاش سر زدهاند، آنها را ندیدهاند و قرار است برای اولین بار به نمایش درآیند. آغداشلو صورت خوب میکشد. روزگاری در کنار کشیدن در و پنجره و بازنمایی عین واقعیت، همان دوران تجربهگراییاش و بعدها روی آوردنش به نقاشی سوررئال، آدمها با رغبت روبهرویش مینشستند و مدلش میشدند. انگار میخواست آدمها را به خودشان و به ما نشان بدهد. اما بسیاری از صورتهای مجموعه «خاطرات انهدام»اش را هم سیاه کرده؛ چروکیده و منهدم. به قول خودش، این آدمها از صورت و شخصیت خاص خودشان عاری شدهاند و تبدیل شدهاند به طرحی کلی از آدم. به مفهوم عام آدم که در آنها صورتها از بین میروند و صورتکها جایشان را میگیرند. موضوعشان زوال زیباییهاست، از بین رفتن ارزشها. روزگاری گفته بود: «این آثار نوعی مواخذه جهان معاصری است که ارزشگذار نیست و ارزش را با سهلانگاری تحویل میگیرد، آن را منهدم میکند و به آن بیاحترامی میکند.» هنوز هم فقط میخواهد که خود ما را به ما نشان بدهد.
دیدگاه تان را بنویسید