علیرضا داوودنژاد از تاثیر قاچاق فیلمهای خارجی و شبکههای ماهوارهای میگوید
بازار ناامن سینما
به تازگی نامهای سرگشاده روی خروجی خبرگزاریها منتشر شد، نامهای خطاب به نمایندگان مجلس درباره توجه به چند نکته پیش از طرح سوال از وزیر ارشاد.
به تازگی نامهای سرگشاده روی خروجی خبرگزاریها منتشر شد، نامهای خطاب به نمایندگان مجلس درباره توجه به چند نکته پیش از طرح سوال از وزیر ارشاد. نکاتی پیرامون مشکلاتی که اقتصاد سینما را تهدید میکند؛ نکاتی مثل گرایش مخاطبان فارسیزبان به محصولات ترکیه و هند، قاچاق، کپی و تکثیر فیلمهای خارجی، سرقت و انتشار فیلمهای داخلی و عدم امنیت در بازار تولید فیلم و تنگناهای مالی سینمای ایران. نویسنده این نامه فیلمسازی است که پیش از این بارها این معضلات را در مصاحبهها و سخنرانیهای خود هشدار داده بود؛ علیرضا داوودنژاد که از هشدار راه به جایی نبرد، با نوشتن نامهای با عنوان «تقاضایی چند از نمایندگان محترم ملت» از نمایندگان مجلس شورای اسلامی درخواست میکند، برای حل مشکلات اقتصاد سینما علی جنتی را تنها نگذارند. به دنبال انتشار این نامه با نویسنده آن به گفتوگو نشستیم. علیرضا داوودنژاد در گفتوگو با تجارت فردا از تاثیر قاچاق محصولات فرهنگی خارج و استقبال مخاطبان ایران از این محصولات روی وابستگی فرهنگی مردم میگوید که در ادامه میخوانید.
در نامه اخیر خود به نمایندگان مجلس، توجه آنان را به چند نکته پیرامون شرایط سینمای ایران جلب کردهاید. با توجه به اینکه این نامه پیش از طرح سوال از وزیر فرهنگ و ارشاد نوشته شده، چه هدفی را دنبال میکردید؟
مساله اصلی من فرهنگ، هنر و سینماست. در این شرایط به نظرم رسید به عنوان فردی که چندین سال است در این عرصه زندگی و کار میکنم به نمایندگان مجلس یادآور شوم که از لحاظ فرهنگی و هنری سینمایی در چه شرایطی به سر میبریم و تا چه حد از لحاظ فضای دیداری و شنیداری، «مصرفکننده» آثار دیگران شدهایم. پیشنهاد من این بود که برای برونرفت از این وضعیت منفعل، تقلیدگر و مصرفکننده فضای فرهنگی و سینمایی و باختن قافیه به «واردات» آثار خارجی، تدبیری اندیشیده شود. مشخص است که تا ایران از لحاظ فرهنگی در وضعیت مبتکر و خلاق قرار نگیرد نمیتوانیم ابتکار عمل را در تبادلات فرهنگی با دیگران در دست داشته باشیم. یادآوری وضع موجود به نمایندگان، اصلیترین هدف من بود. در عین حال آنچه بر اساس اولویت زمانی امروز باید از وزارت ارشاد توقع داشت را ترسیم کردم. به نظر من علی جنتی میخواهد برای فرهنگ و هنر کاری انجام دهد اما مسائل و
مشکلات و این بازار ناامنی که در عرصه هنر سینما وجود دارد، به تنهایی و به دست وزارت ارشاد حل نمیشود. البته من از نزدیک، وزیر ارشاد را نمیشناسم و خیلی هم در جریان کارهای وی نیستم اما به نظر من ایشان علاقهمند هستند که فضای کالاهای فرهنگی را به نفع تولیدکنندههای داخلی سامان دهند اما فضای کشور به سمتی میرود که باعث تضعیف تولیدکننده داخلی شده است.
این دیدگاه بیان میشود که به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، مردم به آثار غیرایرانی گرایش پیدا کردهاند. از نظر شما، مقصر این شرایط فقط ناامنی در بازار تولید و فروش سینماست؟
مساله اصلی این است که آیا فضای کالای فرهنگی در کشور به نفع تولیدکننده داخلی است یا به نفع واردات رسمی و غیررسمی؟ یعنی فضایی که در کشور از لحاظ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی ساخته شده، بیشتر به تولیدکننده کالاهای فرهنگی یا به واردکننده رسمی و غیررسمی آن سود میرساند؟ باید متوجه شویم که آیا تولیدکننده داخلی میتواند قدم جلو بگذارد و مخاطب فارسیزبان داخل و حتی خارج کشور و منطقه را جذب کند یا فضای فعلی، کمکی به تحقق این خواسته نمیکند؟ تولیدکنندگان ما ناتوان شدهاند و این رقبای خارجی هستند که مخاطبان را جذب میکنند. این مساله اصلی است. ما دهها میلیون مخاطب در کشور داریم. اما نمیدانیم این دهها میلیون مخاطب بیشتر مصرفکننده کالاهایی هستند که تولیدکننده داخلی تولید میکند، یا بیشتر به سمت آثار وارداتی رسمی یا قاچاق گرایش دارند؟ آیا قرار است این دهها میلیون مخاطب مصرفکننده برنامههای کانالهای ماهوارهای باشند یا
علاقهمند هستیم آنان مخاطب کانالهای داخلی باشند؟ آیا قرار است مخاطبان ما، مشتریان بازار سیاه فیلمهای قاچاق واردشده خارجی و فیلمهای سرقتشده ایرانی باشند، یا قرار است مخاطب تولیدات داخل کشور باشند؟
شما سوالاتی را مطرح میکنید بیآنکه پاسخ روشنی برای آنها وجود داشته باشد. این مساله ناشی از چیست؟
وضعیت فضای دیداری و شنیداری کشور باید سر و سامان پیدا کند. شعر، موسیقی، ادبیات و هنرهای نمایشی در کشور ما سابقه طولانی داشته و امروز هم وجود دارد. در شرایط فعلی مردم ایران بیشتر این هنرها را از کانالهای ماهوارهای و فیلمهای خارجی دنبال میکنند تا محصولات داخلی. ابتکار عمل در بازار کالاهای فرهنگی قرار بوده به دست تولیدکننده داخلی باشد نه به دست واردکننده و تولیدکننده بیرون از مرزهای ایران. اگر قرار است ابتکار عمل در فضای بازار کالاهای فرهنگی و دیداری شنیداری کشور به دست تولیدکننده داخلی باشد این امر الزاماتی دارد. اول اینکه بازار امن برای تولید داخلی فراهم شود. اگر این فضا جولانگاه واردکننده قاچاق و تولیدکننده خارجی باشد، به دست خودمان ناامنی در بازار کالاهای فرهنگی را دامن زدهایم. اگر میخواهیم ابتکار عمل دست کانالهای ترکیه و غیره باشد همان بهتر که فضای تولید داخل ناامن شود. اما اگر نگاه ما به سمت سازندگان داخلی آثار هنری است باید فضای بازار کالاهای فرهنگی هم امن باشد.
امنیت بازار تولید سینمای ایران، چه مولفههایی دارد؟
وقتی یک فیلم ویدئویی یا سینمایی تولید میشود نباید بالای 60، 70 درصد آن به صورت قاچاق مصرف شود. تلاش کنیم گردش مالی به وجود آید که تولیدکننده را تشویق کند. در علم اقتصاد یک معادله خیلی ساده وجود دارد؛ اگر میخواهید تولیدکننده داخلی را زمین بزنید بازار را ناامن کنید. اگر میخواهید تولیدکننده داخلی را تشویق و تقویت کنید باید در بازار امنیت ایجاد کنید. این امر به یک اراده جدی احتیاج دارد تا به تصمیم، عزم ملی و اراده کوشا منجر شود. به نظر من میتوان بازار را از طریق خود صنوف سینما کنترل کرد که نقش مهمی در این امر دارند. از این طریق نوعی انضباط حرفهای در فضای کالاهای فرهنگی به وجود میآید. مسوولان توجه کنند که دستاوردهای سیاسی ما با استقلال فرهنگی و دستاوردهای فرهنگی حفظ میشود. نمیتوانیم کشوری باشیم که از لحاظ فرهنگی مقلد، منفعل و مصرفکننده است و توقع داشت از لحاظ سیاسی، دستاوردهایی به ارمغان آید. ملی عمل کردن در سیاست و اقتصاد و وابسته بودن در فرهنگ، در درازمدت سبب میشود همه چیز ایران به باد برود. نمیتوان کشوری داشت که سینمای قوی
نداشته باشد اما رسانههای فراگیر قوی داشته باشد. رسانههای فراگیر و قوی نداشته باشیم، مصرفکننده بازار سیاه و کالاهای فرهنگی قاچاق خواهیم داشت و دهها میلیون مخاطب کانالهای هندی و ترکیهای، و بعد انتظار داشته باشیم دستاوردهای ما حفظ شود. یعنی ما تا هنرهای قوی نداشته باشیم، سینمای قوی نداریم. با تقویت هنرهای دیگر، سینما تقویت میشود و برعکس. اگر رسانههای فراگیر و اثرگذار نداشته باشیم نمیتوانیم گرایش به توسعه و گرایش به استقلال را تقویت کنیم. وقتی مردم از پای کانالهای ترکیه بلند نشوند و تبلیغات و سبک زندگی آنها را ببینند، به تقلید از آنها تمایل پیدا میکنند و این به سود فرهنگهای دیگر و به ضرر فرهنگ داخلی است. ما با نشستن پای سریالهای نازل فلان شبکه ترکیهای که دوبله آثار خود را به خورد مخاطب ایرانی میدهد، به کجا خواهیم رفت؟ آنچه مهم است، زیست عملی و زندگی روزمره ماست نه دیدگاهها و شعارهایی که از استقلالطلبی سر میدهیم. شعار زمانی اهمیت دارد که تحقق پیدا کند و وارد زندگی روزمره ما شود. صد سال است فیلم تولید میکنیم اما الان از دهها میلیون مخاطب، چقدر جذب سینمای ایران و آثار فرهنگی داخلی
شدهاند؟
رسانه فراگیر داخلی ما، چرا در این حوزهها گام جدی برنداشته است؟
عجیب است که عملکرد صدا و سیما به نقطه فعلی رسیده است. آنچه باعث فراگیری و اثرگذاری رسانه دیداری و شنیداری میشود دانش آن رسانه است. شما کانالهای موفق دنیا را نگاه کنید. از زمانی که برنامههای آنها شروع میشود تا زمانی که تمام میشوند اگر 10 ساعت برنامه دارد، انگار یک بستهبندی ویژه دارند. تقسیمبندی این 10 ساعت، یک اثر هنری و رسانهای است. یعنی ساختار، ریتم و توالی برنامهها، طراحی صحنه، لباس، نور، رنگآمیزی، نحوه حضور مجری و ادبیات او و اینکه آن برنامه چقدر زمان و چه نوع دکور و نور و لباسی داشته باشد و سرانجام اینکه برنامه بعدی چه باشد که با این برنامه پیوند منطقی برقرار کند و به جذاب شدن شبکه برای مخاطب بینجامد، بستهبندی نام دارد. یعنی انگار خودش یک فیلم 10ساعته است. چطور مملکتی بخواهد رسانههای فراگیر و اثرگذار داشته باشد اما به دانایی سینمایی و دانش رسانهای اهمیت ندهد، به سینما و تولیدات داخلی اهمیت ندهد، آثار سینمای ملی خود را تقویت و تبلیغ نکند و از حمایت آن سر باز زند. این از عجایب است. در حالی که کانالهای
ماهوارهای مخاطبان ما را به تاراج میبرند. به جای اینکه به فکر تقویت مولفههای تولید داخل کالاهای فرهنگی باشیم، آنان را آزار میدهیم و تضعیف میکنیم. این با هیچ منطقی قابل توجیه نیست.
این شرایط در سایر کشورها چگونه است؟
در آمریکا قاچاق و ناامنی کالاهای فرهنگی وجود ندارد چون بازار امن و امانی دارد. این قانون است که وقتی هر نمایش روی پرده سینماست، به اشکال مختلف و با ابزارهای گستردهای که در اختیار دارد آن را تبلیغ و ترویج کند. اما ما هنوز نمیتوانیم دولت را قانع کنیم که در هتلها، قطارها و پروازها، بیمارستانها و همه فضاهای عمومی که در اختیار دارد، آثار فرهنگی را تبلیغ کند. ما حتی جلوی سفارشاتی را که در ساختارهای قانونی اتفاق میافتد نمیتوانیم بگیریم. مگر میشود بازار امن نداشت اما کمپانی سینمایی توانمند داشت؟ وقتی کالاهای فرهنگی داخلی تکثیر و قاچاق میشود و بهطور رسمی به نمایش غیرقانونی درمیآید چطور میتوان توقع توسعه فرهنگی داشت؟ هنوز در این حوزه، فاصله زیادی با شرایط مطلوب داریم.
دیدگاه تان را بنویسید