تاریخ انتشار:
آیا کاهش سهم مسافرتهای ریلی لزوما خبر نگرانکنندهای است؟
گروکشی سیاسی با هواپیما و قطار
جریانی در کشور به دنبال سیاسی کردن و سیاهنمایی در هر حوزهای است که دولت روحانی در آن به اقدامات اثرگذار پرداخته، و در همین جهت به ناگهان در یک سال گذشته، اظهارنظرهایی که بر لوکس بودن هواپیما و عدم نیاز به آن تاکید میکنند، نقل مجلس و رسانههای این جریان شده است.
جریانی در کشور به دنبال سیاسی کردن و سیاهنمایی در هر حوزهای است که دولت روحانی در آن به اقدامات اثرگذار پرداخته، و در همین جهت به ناگهان در یک سال گذشته، اظهارنظرهایی که بر لوکس بودن هواپیما و عدم نیاز به آن تاکید میکنند، نقل مجلس و رسانههای این جریان شده است. از اینرو، زمانی که در روزهای گذشته پایگاه اطلاعرسانی وزارت راهوشهرسازی اعلام کرد در نوروز ۹۶ از ۲۵ اسفند تا ۱۳ فروردین ۳۳۵۹۶۹۸ نفر با هواپیما، ۱۵۹۳۲۵۶ نفر با قطار و ۶۹۳۹۶۳۴ نفر با اتوبوس، مینیبوس و سواری عمومی مسافرت کردهاند، تعداد دو برابری مسافران شرکتهای هواپیمایی نسبت به شرکتهای ریلی برای رسانههای کشور قابل توجه بود. البته چنین روندی در سالهای قبل نیز وجود داشته است، اما به دلیل حضور فعالانه دولت روحانی در حوزه نوسازی ناوگان حملونقل و سرمایهگذاریهای زیرساختی در آن، سیاسی شدن موضوع و توجه رسانهای به آن دور از انتظار نبود.
تمایل بیشتر مسافران به سفرهای هوایی در مقابل سفرهای ریلی از سه بعد قابل بررسی است. در وهله اول باید اشاره کرد که با توجه به طبیعت مسافرتهای ایام نوروز و زمان محدود آنها، در بخش قابل توجهی از موارد، امکان استفاده عملیاتی از وسیلهای به جز هواپیما امکانپذیر نیست. به طور مثال در نظر بگیرید که برای یک مسافرت پنجروزه به شهر چندفرهنگی ارومیه، برای بازدید از اماکن فرهنگی و جاذبههای طبیعی بکر همچون دریاچه مارمیشو یا سفر به چابهار برای لذت بردن از صحنههای اعجابآور کوههای مریخی و اقیانوس هند در حال برنامهریزی هستید. با قطار نمیتوانید به ارومیه یا چابهار بروید و اگر علاقهای نداشته باشید که سفر خود را در جاده و با انواع ریسکهای همراه با آن سپری کنید، هواپیما تنها گزینه ایمن برای شما خواهد بود. مقاصد گردشگری متعددی با همین ویژگی در ایام نوروز مورد توجه قرار میگیرند، که سفر هوایی آشکارا از لحاظ دسترسی و ایمنی برتری مطلق دارد.
بعد دیگر تبیینکننده انتخابهای صورتگرفته از سوی مسافران نوروزی، هزینه فرصت زمان است. از ابتدای تاسیس صنعت هوایی، رشد صنعت هوایی با رشد کسبوکارها گرهخورده است، زیرا مسافرانی که در جهت انجام عملیات مربوط به کسبوکار خود مسافرت میکنند، ارزش زیادی برای زمان خود قائل هستند و در نتیجه هزینه زمان سپریشده در طول سفر برای آنها به شدت زیاد است. از اینرو، در تحلیل هزینه و فایده فردی انتخاب شیوه حملونقل، این مسافران حاضرند برای مدتزمان کمتر سپریشده در راه مقادیر بیشتری را هزینه کنند (به صورت تئوریک دقیقاً برابر با هزینه فرصت انتزاعی)، و به دلیل سرعت مسافرتهای هوایی، انتخاب اول آنها، هواپیماست. درصد قابل توجهی از مسافران نوروزی کشورمان هدف مشخصی در سپری کردن تعطیلات نوروز دارند، که میتواند دید و بازدید عید از اقوام در شهری دیگر، بازدید از اماکنی معین با برنامه قبلی یا پرداختن به فعالیتهای آرامبخش باشد. با توجه به محدودیت زمانی چندروزه این تعطیلات، هزینه فرصت از دست دادن این زمان محدود در راه سفر تا رسیدن به مقصد مورد نظر بسیار افزایش پیدا میکند و شرایطی همچون مورد مسافران کسبوکار ایجاد میکند. در
نتیجه هم در تحلیل هزینه و فایده منطقی و هم به صورت روانی، دسترسی سریع به مقصد به اولویت اصلی تبدیل میشود که دوباره به معنای انتخاب سفر هوایی در مقابل سایر گزینههای موجود است.
در سومین مورد، با مقایسه نرخ رشد سفرهای هوایی با تعطیلات نوروز در سالیان قبل، به نظر میرسد علاوه بر روند طبیعی صنعت، عامل دیگری نیز در این رشد اثرگذار بوده است. افزایش اطمینان مسافران به صنعت هوایی کشور میتواند این عامل مهم روانی باشد. به دلیل تمرکز رسانهای شدید بر صنعت هوایی به دنبال اصلاحات ساختاری آن و پوشش گسترده خرید هواپیماهای جدید در رسانههای داخلی و خارجی، به نظر میرسد اقبال مسافران ایرانی نیز بدین صنعت افزایش یافته است. اگر زمانی مادران از سوارشدن فرزندان خود به هواپیما ابراز نگرانی میکردند یا آهنقراضه بودن ناوگان هواپیمایی کشورمان، تصویر اصلی این صنعت در ذهن شهروندان بود، هماکنون احترام بینالمللی به ظرفیتهای تعمیر و نگهداری آن و همچنین ناوگان تازهنفسش در کلاسهای کوتاهبرد، میانبرد و دوربرد به تصویر اصلی آن تبدیل شده است. این تغییر برداشت از صنعت هوایی، بر علاقه شهروندان به مسافرتهای هوایی قطعاً تاثیرگذار است.
چنین آمارهایی برای شرکتهای هوایی نشانهای از فرصتهایی است که در صورت اقدامات ساختاری، درست و بهموقع، میتواند ارزشهای بسیاری برای آنها و سهامدارشان فراهم آورد. برای استفاده از این فرصت، در وهله اول شرکتهای هواپیمایی باید با بهروزرسانی ساختارهای مدیریت خود به سمت ارائه تصویر هرچه حرفهایتر و جهانیتر از خود پیش بروند تا بتوانند خاطرات تلخ سالیان گذشته را از اذهان شهروندان خارج کنند. تاخیرهای سیستمی و ممتد این شرکتها، از مخربترین عناصری است که میتواند تصویر این صنعت را بیشتر خدشهدار کرده و از بهبود آن جلوگیری کند. هر پروازی باید در زمان دقیق اشارهشده در بلیت با درهای بسته انجام شود و باید به یاد داشت که هر تاخیر در فرآیند مدیریت ایمنی ایرلاین یک سانحه محسوب میشود. البته کمبودهای زیرساختهای فرودگاهی نیز گاه در این میان اثرگذار هستند که همزمان با گسترش ناوگان هوایی کشور، باید به سرعت به سمت برطرف کردن آنها حرکت کرد.
علاوه بر این، وضعیت فعلی تقاضای سفر هوایی نشان میدهد که در صورت مدیریت مالی و بازاریابی مناسب و بهرهمندی از مشاورههای مربوطه، شرکتهای هواپیمایی میتوانند با پشتوانهای مطمئن با شرکتهای لیزینگ بینالمللی وارد مذاکره شده و به نوسازی ناوگان خود بپردازند. هزینه اجاره مالی را با متغیری به نام LRF)lease Rate Factor) اندازهگیری میکنند که از تقسیم میزان اجاره ماهانه هواپیما به ارزش هواپیما به دست میآید؛ این مقدار برای هواپیماهای جدید حدود 8 /0 درصد و برای هواپیماهای قدیمی 5 /1 درصد است؛ به عبارت دیگر اجاره ماهانه یک هواپیمای
A320-200 جدید حدود 350 هزار دلار خواهد بود. در زمانی که تمامی متغیرهای سرویس خط هوایی را حداقلی در نظر بگیریم -شش leg پروازی در روز، 20 روز کاری برای هواپیما در ماه و load factor پایین 75 درصد- 90 هزار تومان از قیمت بلیت برای پرداخت اجاره هواپیما کافی است.
تکمیل فرآیند نوسازی ناوگان و نیز پذیرش استانداردهای بینالمللی بازاریابی که در زیر سایه اصلاحات ساختاری صنعت باید به قدرت پیگیری شود، زمینه رقابتیکردن قیمتهای مسیرهای هوایی و ظهور مدلهای کسبوکار جدیدتر را فراهم خواهد کرد. در این صورت تقاضای القایی جدید در کنار تقاضای پایهای موجود، وارد بازار خواهد شد که مطمئناً به نفع مسافران ایرانی خواهد بود که با تمایل به پرداخت کمتر نیز قادر به انجام مسافرتهای هوایی خواهند بود. امید است با پیگیری مجدانه مسیر بازشده، امکان شکوفایی هرچه بیشتر صنعت هوایی در کشور فراهم آید.
رشد اقتصادی هشتدرصدی در جهت دستیابی به اهداف چشمانداز 1404 الزامات بسیار دارد، اما از کلیدیترین حوزههای اقتصادی که نقشی حیاتی در هزینه تمامشده کالا و خدمات کشور دارد و با توجه به میزان فعالیتهایش، بر مصرف سوخت، بهرهوری و نیز محیطزیست کشور اثراتی قابل توجه دارد، صنعت حملونقل است. نیاز به تاکید ندارد که با زیرساختهای ناکارای حملونقل و ناوگان فرسوده و ناتوان صحبت از اقتصادی مقاوم و پویا راه به جایی نخواهد برد. طبق آمار منتشرشده از سوی وزارت راه و شهرسازی، برای نوسازی ناوگان ریلی کشور نیازمند خرید 2800 واگن مسافربری و هشت هزار واگن باری هستیم؛ نوسازی و تجهیز ناوگان هوایی نیازمند 500 هواپیمای جدید از انواع کوتاهبرد، میانبرد و دوربرد است و ناوگان جادهای جایگزینی 166 هزار و 500 وسیله نقلیه (کامیون، تریلر، اتوبوس و مینیبوس) در 10 سال آینده را میطلبد. بزرگی اعداد مورد اشاره، خارج از هر بحث دیگری، عظمت تحولات مورد نیاز در صنعت حملونقل کشور را یادآوری میکند.
دیدگاه تان را بنویسید