خاطرات زمستان
بسیاری گفتهاند که این کتاب سومین زندگینامه استر است.
بسیاری گفتهاند که این کتاب سومین زندگینامه استر است. دو زندگینامه قبلی او، «بخور و نمیر» و «اختراع انزوا»ست که درباره اشتباهها و شکستهای این نویسنده بودند، اما سومین زندگینامه او یا همان خاطرات زمستان او نوعی خودنوشت است و به عبارت دیگر، گذر عمر و نزدیک شدن استر به سالهای پیری را ترسیم میکند. پل استر که یکی از نویسندگان نامدار و معاصر جهان است، زمان را رقیبی بیرحم میداند. او در این کتاب و در آستانه 65سالگیاش نگاهی به ذهن، بدن و خلاقیت در گذر زمان داشته است. خبرگزاری مهر درباره این کتاب آورده است: خاطرات زمستان اینچنین آغاز میشود: «خیال میکنی اینچیزها هرگز دامنگیرت نخواهند شد، که ممکن نیست چنین شود، که تو تنها آدم دنیا هستی که هیچکدام از این بلاها سرش نمیآید، و آن وقت یکییکی همه آنها برایت اتفاق میافتد، درست همانطور که بر همه آدمهای دیگر نازل میشود. وقتی از تختخواب پایین میآیی و به طرف پنجره میروی، کف پاهای برهنهات سرمای کف اتاق را احساس میکند. تو ششسالهای. بیرون برف میبارد و شاخههای درختان حیاط خلوت را سفید میکند.» پایانبندی کتاب نیز به این شکل است: «پاهای برهنهات بر کف سرد اتاق وقتی از تختخواب بلند میشوی و به طرف پنجره میروی. تو 63 سال داری. بیرون، هوا خاکستری رو به سفید است و خورشید دیده نمیشود. از خودت میپرسی: چند صبح دیگر باقی مانده؟ دری بسته شد. در دیگری باز شده. تو به زمستان زندگی وارد شدهای.»
دیدگاه تان را بنویسید