چرا باشگاههای ایرانی روی به برندسازی نمیآورند؟
برند شدنم آرزوست!
«پرسپولیس و استقلال تا آخر آذرماه خصوصی میشوند». این آخرین خبری است که از اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی برای دو باشگاه بزرگ پایتخت به گوش میرسد.
«پرسپولیس و استقلال تا آخر آذرماه خصوصی میشوند». این آخرین خبری است که از اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی برای دو باشگاه بزرگ پایتخت به گوش میرسد. خبری که اوایل هفته گذشته میرعلی اشرف عبدالله پوریحسینی، رئیس سازمان خصوصیسازی آن را در اختیار رسانهها قرار داد و باعث شد تا امیررضا خادم، مسوول ویژه خصوصیسازی دو باشگاه بزرگ پایتخت از سوی وزارت ورزش، چند روز بعد به رسانهها بگوید: «من به مساله خصوصیسازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بسیار خوشبین هستم اما این اولین بار است که این اتفاق در ایران میافتد برای همین ما در این زمینه کاملاً بیتجربه هستیم.» او حتی خواسته تا کمیسیون ۹۰ مجلس در این زمینه به وزارت ورزش کمک کند و رویای چندین ساله هواداران دو باشگاه را به واقعیت تبدیل کند اما جدای تبدیل این رویا به واقعیت سوال مهمی که در این بین وجود دارد ارزش برند این دو باشگاه است. این دو باشگاه باید با چه قیمتی به بازار بورس عرضه شوند؟ سهام آنها چقدر میارزد و وضعیت ملک و املاک آنها چگونه است؟
برخی اعتقاد دارند اساساً نام باشگاه پرسپولیس و استقلال میلیاردها تومان میارزد و عده دیگری میگویند این دو باشگاه در قالب تعریفهای رایج از برند نمیگنجند. مساله دقیقاً اینجاست که در سالهای گذشته هیچ کدام از مدیران دو باشگاه سرخابی و البته سایر باشگاههای ورزشی ایران رو به برندسازی نیاوردهاند و هرگز در بین برنامههای اعلامیشان جایی برای تبدیل باشگاه به برندی جهانی تعیین نکردهاند. انگار که برند مقولهای است مختص دنیای تجارت و صنعت و هیچ ارتباطی به ورزش قهرمانی پیدا نمیکند! این مهم وقتی اهمیت خود را بیشتر از همیشه نشان میدهد که بدانیم یکی از اصلیترین دلایل درآمدهای هنگفت باشگاههای اروپایی و حتی آسیای شرقی، همین برند شدن باشگاههاست. در اروپا فرق چندانی بین مدیریت یک باشگاه ورزشی و یک شرکت صنعتی وجود ندارد و مدیران هر دو حوزه میخواهند از مجموعه زیر نظرشان درآمدی سرشار عاید سهامداران کنند. به همین خاطر هم روی به توسعه برند باشگاه میآورند تا هواداران بیشتری از این طریق جذب کنند.
کارشناسان حوزه بازاریابی برند را اینگونه تعریف میکنند: «برند همان چیزی است که مخاطب با دیدن، شنیدن، حس کردن یا هرگونه ارتباطی با آن به صورت مفهومی، دیداری یا لفظی صفات و ویژگیهای خود را در ذهن و قلب مخاطب تداعی میکند.» در واقع یک ادراک مشترک بین مخاطبان. مخاطبانی که در ورزش هوادار نام دارند و مطمئناً توسعه برند به افزایش آنها کمک میکند. افزایش هوادار هم یعنی افزایش بازار فروش محصولات یک باشگاه و یعنی بالا رفتن ارزش برند آن تیم. و همه اینها روی هم میشود درآمدهای میلیون دلاری باشگاههای طراز اول اروپایی.
اما چرا باشگاههای ایرانی روی به برندسازی نمیآورند؟ آیا مدیران این مجموعهها تخصص لازم را ندارند یا موانع موجود در ورزش باعث شده تا این عنصر طلایی نادیده گرفته شود؟ چرا در ایران ارزش برند باشگاهها مشخص نمیشود؟ و چرا باشگاهها در این زمینه با هم رقابت ندارند؟
اینها سوالات مهمی است که جواب به آنها و یا حتی حرکت به سمت پیدا کردن جوابشان میتواند ورزش را از یک مقوله هزینهزا به یک عرصه درآمدزا تبدیل کند و نه تنها دستش را از منابع دولتی کوتاه کند بلکه به عنوان یک صنعت پولساز با پرداخت مالیات مناسب به چرخهای اقتصادی کشور هم کمک کند.
دیدگاه تان را بنویسید