آیینهای محرم و بسترهای مذهبی مهمترین عرصه رشد فرهنگ موسیقایی ایرانی بودهاند
هماهنگی، همدلی و همرنگی
چند ماه پس از فوت ابوالحسنخان صبا، استاد شهیر موسیقی ایرانی، دستخطی از او در شماره بهمن مجله «موسیقی» به چاپ رسید که میگفت: «تاکنون تعزیه بوده است که موسیقی ما را حفظ کرده، متاسفانه نمیدانم در آتیه چهچیزی تضمین موسیقی ما را خواهد کرد.» در واقع طی این سالها مذهب عامل انتقال فرهنگ موسیقایی ما بوده و موسیقی نیز واسطه همدلی و یکپارچگی اجتماعی شده است.
چند ماه پس از فوت ابوالحسنخان صبا، استاد شهیر موسیقی ایرانی، دستخطی از او در شماره بهمن مجله «موسیقی» به چاپ رسید که میگفت: «تاکنون تعزیه بوده است که موسیقی ما را حفظ کرده، متاسفانه نمیدانم در آتیه چهچیزی تضمین موسیقی ما را خواهد کرد.» در واقع طی این سالها مذهب عامل انتقال فرهنگ موسیقایی ما بوده و موسیقی نیز واسطه همدلی و یکپارچگی اجتماعی شده است.
به همین دلیل صبا نیز مانند بسیاری از متخصصان و استادان موسیقی ایرانی معتقد بود فرهنگ موسیقایی ایران، در آغوش آیینهای مذهبی رشد کرده است. البته طی این سالها رابطه موسیقی و مذهب در برخی جهات تیره بوده است، ولی اینطور که مرحوم دکتر داریوش صفوت در کتاب «دو مقاله درباره موسیقی ایرانی» توضیح میدهد، این تعارض بیشتر منجر به حذف موسیقی بزمی شده است: «تحریم موسیقی موجب شد که موسیقی در ایران در سه مجرای اساسی تحول یابد: موسیقی بزمی، موسیقی عرفانی، موسیقی عامیانه. البته این تحریم سودمند بوده است؛ زیرا فقط راه را بر موسیقی بزمی بسته بوده حال آنکه عرفا بدون توجه به قیل و قال اصحاب درس (مدرسه) موسیقی خاص خود را تعقیب و از استاد به شاگرد منتقل مینمودند. موسیقی عامیانه دور از محیط شهر، در محیط صفا و یکرنگی اهل ده و ایالات، راه خود را در طول تاریخ طی مینموده تا به صورت امروزی درآمده است. پس فقط موسیقی بزمی بوده که با حالت نیمهمخفی خود آزادی عمل کافی و رشد و نمو نداشته است.» از سوی دیگر نگاهی به تاریخ موسیقی مذهبی و آیینهای مربوط به آن در ایران نشان میدهد این دو عنصر فرهنگی همیشه در کنار هم حیاتی مسالمتآمیز
داشتهاند (وجدانی، 1394).
موسیقی مذهبی، همزاد ظهور تمدن در ایران
شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سرزمین ایران، ادیان مختلفی را در خود جای داده است. هر یک از این ادیان آیینهایی برای خود دارند که بیشتر آنها با شعر و موسیقی همراه است. برای همین هم نغمههای آیین مذهبی بخش مهمی از میراث موسیقایی فرهنگ ایرانی را تشکیل میدهند. اینجاست که مناجات و دعاها نزد آیینهای ادیان ایرانی با موسیقی همراه بوده است.
آیین پرستش و عبادت توام با موسیقی در زمان فرمانروایی عیلامیها در 2250 سال پیش از میلاد مرسوم بوده است. پادشاه عیلام (کوتیک اینشوشیناک) خنیاگران را تکلیف کرده بود که در برابر مدخل اصلی پرستشگاهی که او وقف خدای شهر شوش (اینشوشیناک) کرده بود، همه روزه از صبحگاه تا شامگاه بخوانند و بنوازند و رامشگران را برای این کار حقوقی معین کرده بود.
نقوش باقیمانده از عیلامیها در کوهستانهای اطراف دشت ایذه نشانگر آیین پرستش در آن دوران است. در این نقوش تصویر فرمانروای عیلامی و اطرافیانش به همراه گروه خنیاگران روی سنگ حک شده که در حال انجام اعمال قربانی هستند و نمونهای از آیین پرستش به همراه موسیقی در میان اقوام عیلامی است. تحقیقات روی کتیبه مذکور نشان میدهد دیرینگی نقوش آن به دوران شوتروت ناخونته دوم (699- 717 ق.م) برمیگردد (امین فروغی، 1392: 31).
نیایش پروردگار با نغمهها و سرودهای مذهبی در ایران از گذشتههای بسیار دور و از زمان آریاییها رواج داشته است. گاتهای زرتشت نیز مناجات و سرودهای مذهبی است که ایرانیان به هنگام عبادت با آداب مخصوص برای نیایش اهورا مزدا با آهنگ و آواز میخواندند. 17 سروده «گاتها» در اواسط کتاب یسنا یا «یشت»ها، مجموعهای از اشعار هجایی نیایشهای مذهبی اشوزرتشت است که با آواز و بدون همراهی با ساز خوانده میشده است.
هرودوت درباره طرز ستایش ایرانیان قدیم میگوید: مغها هنگام نماز و ستایش آواز میخوانند و تغنی میکنند. در آیین زرتشت نیایش به درگاه خداوند یکتا اهورامزدا، عموماً با آواز همراه بوده است. در وندیداد چنین آمده است: ای آفریننده جهان مادی، خوشترین جای زمین کجاست؟ اهورامزدا پاسخ میگوید: ای سپنتمان زرتشت خوشترین جای زمین جایی است که مرد پرهیزکار هیزم به رسم مقدس و شیر و هاون در دست صدای خود را با نوای دلپذیر دینی بلند نماید و میترا خدای دشت و چمن و «راماهیسترا» را ستایش کند.
برعکس اقوام سامی که دعاهایی به نثر دارند، ادعیه قوم آریایی در اوستا به زبان شعر است که آن را با موسیقی تلفیق میکردند و معتقد بودند دعاهایی که الفاظش بنا به آهنگ موسیقی مرتب شده باشد تاثیر ظاهری و باطنی بیشتری دارد (فروغ، 1354: 4-5).
پس از اسلام نیز سنت دیرین ذکرگویی ترک نشد و در مناجات و راز و نیاز و نیایش پروردگار بر فراز گلدستههای مساجد و خانقاهها و پشتبامها به وسیله شبزندهداران خوشآواز همچنان متداول و معمول بود. در عصر صفویه مناجاتخوانی رواج بسیار گرفت و در دوره قاجاریه و به ویژه در شبهای ماه مبارک رمضان به وسیله خوانندگان بر فراز گلدستههای مساجد و بامهای منازل همچنان متداول بود. سلاطین و رجال کشور در دستگاه خود کسانی را برای گفتن اذان و مناجات نگه میداشتند یا با پرداخت مقرری آنان را به کار میگرفتند. در دوره ناصرالدینشاه بر فراز بلندترین عمارت دربار یعنی «شمسالعماره» خوانندگان معروف خوشآواز مناجات میکردند و اذان میگفتند. نیایش به درگاه پروردگار-به ویژه گفتن اذان- در شبانهروز چندبار صورت میگرفت و مومنان خوشالحان از این وسیله برای عبادت و تمرین آواز استفاده میکردند. مساجد بزرگ اذانگوهای خوشآواز داشتند که مناجات شبانه شبهای ماه رمضان هم بر عهده آنان بود. بیشتر این خوانندگان خود از استادان موسیقی بودند (وجدانی، 1394).
در فرهنگ ایرانی موسیقی، جزءِ ممزوج با همه عناصر فرهنگی و هنری (به ویژه شعر) است و با همه جلوههای زندگی اجتماعی انسان پیوند خورده است. با این حال هرچه از فرهنگ معیار شهری فاصله میگیریم و به فرهنگهای قومی (بومی و منطقهای) نزدیکتر میشویم، این همآمیختگی بیشتر و بستر پیدایی موسیقی متنوعتر میشود. این موسیقی در تمامی کنشها و واکنشهای فردی و اجتماعی، حضور پررنگ دارد و در نهایت نقشی تعیینکننده در امکان اجرای آیینهای مرتبط با مذهب و باورهای دینی مییابد.
موسیقی در مراسم و آیینهای اسلامی
ادیان مذاهب و مکاتب موجود در ایران، هرکدام دارای موسیقی آیینی و مذهبی مخصوص به خود هستند. مذاهب مختلف اسلامی اعم از شیعه یا سنی و شاخههای مختلف آنها هر کدام به فراخور اعتقادات و نیازهای آیینی خویش از موسیقی بهره میجویند.
فرقههای مختلف مذهبی موسیقی مخصوص خویش را دارند و در مراسم خود از موسیقی بهره میبرند. آمیختگی تفکر اسلامی با انواع مختلف موسیقیِ سازی و آوازی به قدری محسوس است که به جرات میتوان گفت هرچه عنصر مذهب حضور قویتری در موسیقی ایران داشته باشد امکان حفظ و اشاعه مجموعه موسیقی سنتی و قومی ایرانی بیشتر فراهم میشود. تعداد بیشماری از نغمههای آوازی و سازی موسیقی سنتی ردیف دستگاهی ایران و موسیقیهای محلی نامی اسلامی دارند که نشانه پیوند دیرینه و عمیق تفکر اسلامی و ایرانی در موسیقی سنتی و آیینی ایران است.
مردم هر جامعهای متناسب با فرهنگی که دارند و شیوههای معیشتی که بر زندگی روزمره آنها حاکم است و همچنین اعتقادها، باورهایشان، آداب و رسوم خاصی را معتبر میدانند و در آنها شرکت میکنند. مراسم محرم و بهویژه روز عاشورای حسینی یکی از فراگیرترین و معتبرترین مراسم مذهبی مردم مسلمان ایران از گذشته تاکنون بوده است که تقریباً به اکثر اقشار، طبقات و گروههای اجتماعی و قومی بزرگ و ریشهدار مربوط میشود و نیز سبب وحدت، همزیستی و وفاق اجتماعی و همدلی مردم مسلمان میشود. این امر یکی از ویژگیها و امتیازات موسیقی مذهبی و آیینی ایران است.
همچنین ارتباط موسیقی مذهبی و آیینی ایران با عواطف و احساسات مردم از دیرباز مورد توجه و بحث پارهای از دانشمندان و موسیقیدانان کشورمان بوده است. خوانندگان و نوازندگانی که در این زمینه اطلاع و تخصص دارند و آنها را در اجرای خود بهکار گرفتند در کارشان موفقترند.
موسیقی محرم شکوه، جلال، زیبایی، تنوع و جذابیت دیگری دارد که هر شنوندهای را تحت تاثیر قرار میدهد. غم نهفته در آن باشکوه و ملکوتی است. از ویژگیهای بافت هنر و موسیقی ایرانی بهویژه موسیقی مذهبی سادگی و بیپیرایگی آن است. افرادی که از نقش و محتوای موسیقی ایرانی اطلاع چندانی ندارد، غم نهفته در آن را مردود و ارتجاعی دانسته و آن را با زندگی کنونی موافق و هماهنگ نمیدانند و به آن خـرده مـیگیرند.
هر یک از عواطف و احساسات بشری با ریتم و نوای ویژهای قابل بیان است. اینگونه حساسیتها و دقتها در کار استادان قدیمی بیشتر دیده میشود و عدم موفقیت مجریان موسیقی مذهبی و آیینی ایران در چند دهه گذشته در ارتباطگیری و تحت تاثیر قرار دادن مردم ناشی از عدم توجه به همین اصل بوده است.
بهطور مثال، ریتم آرامش و اطمینان یا ریتم شادی و غم یا ریتم امید و اعتماد با بدبینی و یأس تفاوت دارد. موسیقی عاشورایی نباید با ریتمی بیان شود که بهجای جلال و شکوه و ایثار و از خودگذشتگی که در ذات عاشورا و قیام حسینی نهفته است، غم، یأس، سرگشتگی و بلاتکلیفی و شکست را تلقین کند.
برخلاف آنچه گفته میشود که موسیقی مراسم عزاداری واقعه کربلا و موسیقی دستگاهی ایران غمگین و محزون است، این موسیقی نهتنها غمگین نیست، بلکه بیشتر حالت و فضای عاشقانه و حماسی دارد و از طرفی اگر جنبههای معنوی حماسه کربلا را در نظر آوریم شهادت حقیقت بزرگی است که افسردگی و نیستی نمیپذیرد، بلکه حیات و جاودانگی است. هدف موسیقی ایرانی هم نشانی جز از عالم غیب نیست، بلکه سرود، نیایش و نشاط معنوی است و نه افسردگی، خمودی و تخدیر. به عبارت دیگر، موسیقی ایران مدام در مبارزه و ستیز با غم منفی یا شادی کاذب است (کیانی، 1387: 28).
تقریباً بیشتر خوانندگانی که موجب شکلگیری موسیقی معاصر شدهاند، تعزیهخوان بودند مانند سید احمدخان که نقش حر و عباس را اجرا میکرد. قلی خان که نقش حضرت زینب (س) را در دشتی میخواند. تاج نیشابوری، آقاحسین تعزیهخوان، عبدالحسین صدر و حسینعلی نکیسا. یکی از انواع مرثیهخوانی که از دیرباز در ایران رایج است، نوحهخوانی است. نوحه در حقیقت تصنیفی است که اشعار آن مضمون مذهبی و دینی دارد و برای سینهزنی در مراسم سوگواری ساخته میشود. نوحه سه عنصر شعر، ملودی و ریتم دارد و هماهنگی میان این سه عنصر اهمیت زیادی دارد که در گذشته به دلیل آشنایی سازندگان نوحه با موسیقی و قواعد آن به این امر توجه فراوانی میشده است. اگر شعر باارزشی با آهنگی تلفیق شود که با آن همخوانی نداشته باشد، علاوه بر اینکه اثر تازه و باارزشی به وجود نمیآید، اعتبار شعر نیز در این تلفیق خدشهدار میشود و به عبارت دیگر، در اثر همداستانی ناصحیح کلام با آهنگ شعر نازیبا جلوه میکند و از اثربخشی آن کاسته میشود. همچنین اگر برای آهنگی زیبا شعری بسرایند که ارتباط حرکات، پستی و بلندی و دیگر ویژگیهای یک نوحه خوب در آن رعایت نشده باشد، زیبایی ملودی خود را به
درستی نمینمایاند. همچنین اگر وزن و ریتم مناسبی برای نوحه در نظر گرفته نشود، باز ارزش شعر و ملودی مخدوش شده و از میزان اثرگذاری آن کاسته میشود. در گذشته اشعار نوحه را معمولاً استادان شعر و ادبیات میساختند و گاهی وزن و ملودی آن را از آوازها و گوشههای ضربی موسیقی میگرفتند (امین فروغی، 1392: 40).
بسیاری از الحان و نغمههای موسیقی ملی و حالات ادای آن به وسیله نوحهخوانها محفوظ مانده است. زدن سینه که نوحه آن با وزن و آهنگ با توجه به خصوصیات فنی موسیقی توسط استادان مطلع ساخته میشد و تنها از نظر مضمون و کلمات با تصنیفهای ضربی و آهنگی اختلاف داشت، بهترین وسیله حفظ و اشاعه آهنگهای ضربی موسیقی ملی بود (مشحون، 1359: 15).
احساس در موسیقی محرم
ریتم و ملودی از اجزای مهم و ناگسستنی موسیقیاند که به نوبه خود تحت تاثیر شرایط هر جامعه شکل گرفته و تکامل پیدا میکند. ریتم بـه عبارتی ضربان و نظم و ملودی مـحتوای هر آهنگ است که از ترکیب اصوات شکل میگیرد. بعضی از ملودیها غمگین و حزین، برخی ملایم و آرامـشبخش، تعدادی هیجانی و بـیقرار و بعضی شاد و فرحبخش هستند که این احساسات بستگی به فواصل فیزیکی و ترکیب اصوات و عادات فرد دارد.
فواصل فیزیکی نقش عمدهای در تعیین نوع احساسات دارد. هر احساسی در مغز با فرکانسهای خاصی تحریک میشود و ملودی در جهت تحریک این احساسات عمل مـیکند. بهطور کلی اگر فواصلی که درآهنگ بهکار میرود «بزرگ» (ماژور) باشد و ترکیب اصوات با پرش توام شود، انبساط و نشاط بیشتری را القا میکند و اگر با فواصل بزرگ توام با ریتم تند باشد، شدت نـشاط بـیشتر میشود به حدی که به سمت ناآرامی و بیتابی سوق مییابد. اگر فواصل آهنگ «کوچک» (مینور) و فشرده و ریتم کند باشد، احساسات کـند و گـرفتهتر خواهد بود و حزن و گرفتگی راحتتر منتقل میشود. این مساله با طول موج اصوات و تاثیر آن بـر واسطههای شـیمیایی مـغز ارتباط دارد.
ولی از آنجا که موسیقی محرم انواع آدمها را خطاب قرار داده و در هر زمانی نوعی احساس را برمیانگیزد، کاملاً تحقق مـییابد و به آن مربوط میشود. نوحهخوانان، واعظان، خوانندگان اشـعار مـذهبی و مداحان و بالاخره بیشتر نوازندگان و خوانندگان قدیمی موسیقی محرم به این امور کاملاً وقوف داشته و در نتیجه حاصل کار آنها تاثیرات مطلوب مورد نظرشان را در شنونده داشت و پویایی و نشاط روحانی و همدلی را به سادگی امکانپذیر میکرد.
نوع غمی که در شنونده ایـجاد میشد کاملاً ملکوتی، روحانی و باشکوه بود و ضمن ایجاد وحدت، همبستگی و وفاق دلها را به یک مبدأ که همان امام حسین(ع) و شهادت او بود، معطوف میکرد. احساس همدردی، غمخواری، عشقورزی و حزن و اندوه و ایثار از طریق نغمات آوازی و سازی در قالب نوحه، مداحی، شبیهخوانی، مناجات، اذان، تلاوت قرآن، روضهخوانی و... به شـنونده مـنتقل میشد و درنتیجه صفا و برادری، شیرینی و حلاوت جدیدی را در لحظاتی از زندگی مردم ایجاد میکرد که طی روزهای دیگر سال از آن بهرهمند نبودند.
موسیقی ایـرانی برحسب ویژگیهای فیزیکی فواصل و گردش خاص خود در بیان بعضی از عواطف و احساسات موفق است و میتواند به خوبی آنها را در درجات متنوعی منعکس کند. از جمله عواطف بارز موسیقی ایرانی احساس همدردی، غمخوارگی، عشقورزی، همبستگی و وفاداری، صبوری، وجد، سرخوشی، حزن و اندوه در درجات و شدت متنوع است. موسیقی ایرانی استعداد پرخاشگری و خشونت ندارد. تا حدودی میتواند امواج پرخاشگری و عصبیتها و ناکامی را تخلیه سازد. شنیدن و نواختن نغمهها و مقامهای موسیقی ایرانی، ایام و اوقات مناسبی نیاز دارد. بیان عوامل بیرونی و درونی هماهنگ باشند تا شنیدن و نواختن آنـها دلپذیـر شود (وجدانی، 1378: 38).
موسیقی محرم، واسطه همدلی
موسیقی ایرانی نیز همانند موسیقی سایر ملل سرشار از همدلی و تقویتکننده احساسات مشترک ملی و مذهبی است و اگـر درسـت بهکار گرفته شود در ایجاد محیطی پاک و صمیمی میتوان از آن بهره گرفت، دلها را به هم نزدیک کرد، آرامش روحـی و حـس نـوعدوستی را برای مردم به ارمغان آورد. مراسم محرم به سبب ماهیت و پیامی که دارد صرفاً بـا همدلی تمام شرکتکنندگان و با بیان و مجریان آن امکان برگزاری آن وجود دارد و موسیقی نیز کـه یکی از عـناصر عمده و شاخص این مراسم بهشمار میآید با این مجموعه هماهنگی و همدلی دارد و اجزای تشکیلدهنده آن اعم از سرعت، ریتم، ملودی، رنگآمیزی، فرم، محتوا و... نـیز بـا مضمون محرم متناسب است. به گفته حسن مشحون در کتاب «موسیقی مذهبی ایران»، «مجالس روضه در عصر قـاجاریه و دعـوت از روضهخوانهای خوشصدا و وعاظ درجه اول باعث رونق مجالس و جمعیت فراوان بوده و همین امر موجب تشویق کسانی شد کـه دارای صـوت خوش بودند به ورود در طبقه روضهخوان و شبیهخوان و مداح و خوانندگان اشعار مذهبی و به همین مـناسبت خـوانندگان و موسیقیدانهای خواننده درجه اول قاجاریه بهویژه
از عهد ناصری بـه بـعد بـیشتر از میان طبقه روضهخوانها و شبیهخوانها برخاستهاند.»
در صفحه 299 کتاب «تامـلی در بـاب مداحی» نوشته رنجبر گلمحمدی آمده است: «موسیقی اصیل و ملی مذهبی ما همان ترنمی است که از بالای مـنابر بـر دلهای مـشتاقان نام حضرت اباعبدالله علیهالسلام جاری و بـا ضـرباهنگ اسـرارآمیز سـینهزنی بـه هقهق حقجویان ختم مـیشده است. ما نمیتوانیم موسیقی ایرانی را به دو بخش مذهبی و غیرمذهبی تقسیم کنیم. وعاظ و خطبای قدیم علاوه بر داشتن علم، تقوا، ورع و زهد، از صدایی خوش برخوردار بوده و بر دقایق ظریف موسیقی ایـران آشنایی کامل داشتند و اگر صحبتی نکردهاند شاید مورد لزوم آن فراهم نشده است وگرنه کسی که روضهها، زمینهها و مصیبتها را در دستگاههای مختلف و آن هم بیغلط میخواند با علم موسیقی غریبه نیست. ما اگر بتوانیم آیات قرآن کریم را به دقت و صـحیح بـخوانیم به معجزه موسیقایی و اثر آن پی خواهیم برد.»
آیین عاشورایی برای انتشار موثرتر پیام خود از نوعی موسیقی پاک و عرفانی کمک میگیرد. این نوع موسیقی نیز در طی دوران زیر سایه آیینهای مذهبی توانسته بهتدریج رشد و با تحولات جامعه و ادبیات مذهبی، خودش را همراه کند.
منابع
1- امینفروغی، مهدی، (1392) شعر و موسیقی در نوحههای طهران قدیم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
2- فروغ، مهدی، (1354) مداومت در اصول موسیقی ایران (نفوذ علمی و عملی موسیقی ایران در کشورهای دیگر)، تهران، وزارت فرهنگ و هنر
3- کیانی، مجید، (1378) غم در موسیقی ایرانی، کتاب ماه هنر، شماره 7
4-وجدانی، بهروز، (1378)، موسیقی زبان همدلی در مراسم محرم، کتاب ماه هنر شماره 7
5- وجدانی، بهروز (1394)، هویت ایرانی و موسیقی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
دیدگاه تان را بنویسید