چشمانداز اکران در سال ۹۴
شاید شبیه پارسال
سال ۹۳ در عرصه سینما، سالی درخشان بود. سالی که فروش بیش از دومیلیاردی چندین فیلم، نفس به تنگ آمده سینما را گشود و لبخندی بر چهره تهیهکنندگان به ویژه در بخش خصوصی نشاند.
سال 93 در عرصه سینما، سالی درخشان بود. سالی که فروش بیش از دومیلیاردی چندین فیلم، نفس به تنگ آمده سینما را گشود و لبخندی بر چهره تهیهکنندگان به ویژه در بخش خصوصی نشاند. اما این روند در سال پیش رو پایدار نمیماند. فروش کل سینما در سال 92، سیوچند میلیارد تومان بود و این در سال 93 به بالای 50 میلیارد تومان رسید. علت این اتفاق، ساده است. افزودن رقم قابل توجه فروش «شهر موشها 2» و یکی دو فیلم دیگر مانند «آتشبس 2» یا «طبقه حساس» کافی است که این اختلاف - تفاوت سال 92 و 93- را پر کند. اما متاسفانه در میان فیلمهای تولیدشده در سال 93 که در جشنواره سی و سوم فجر به نمایش درآمد، فیلمی که بتواند حتی رکورد «طبقه حساس» یا «آتشبس 2» را بشکند، موجود نیست. بنابراین به نظر میرسد حتی اگر فیلمهای تجاری و پرفروشی در آغاز سال تولید شود نتواند فروش را به میزان سال 93 بازگرداند و به نظر در بهترین حالت، به تراز سال 92 نزدیک خواهیم شد. اقتصاد نابسامان سال 93 سبب شد حتی با وجود شعار سال «اقتصاد و فرهنگ» کمک ملموسی به حوزه فرهنگ به ویژه گرانترین آن یعنی سینما صورت نگیرد. تولیدات سال 93 اغلب بر اساس فیلمهای کمهزینه، کملوکیشن و کمبازیگر به مرحله فیلمبرداری رسید. کارگردانان جوانان و اغلب فیلمسازانی که فیلمهای اول خود را ساختند با تامین بودجهای اندک و استفاده از ارتباطات و البته رعایت و همکاری عوامل و بازیگران توانستند بخش عمدهای از فیلمهای تولیدی امسال را رقم بزنند. فیلمهایی که به دلیل بودجه کم و تجربه کم بیشتر با نگاه جشنوارهای ساخته شد، نهتنها فروش را تضمین نمیکنند بلکه حتی بسیاری از آنها به جشنواره فجر که تنها جشنواره مهم کشورشان است راه نیافتند. به دلیل نبود قانون کپیرایت در ایران، فیلمها به محض تولید و پخش با هجمهای از دانلود فیلم در سایتها یا پخش شبکههای ماهوارهای بهطور غیرقانونی که تنها به فکر پر کردن آنتن خود هستند مواجه شده و فروشندههای چهارراهها که چند فیلم را در یک سیدی ارزانتر ارائه میدهند به آفت فیلمها تبدیل شدهاند. همه اینها باعث شده قدرت ریسک موسسات خرید امتیاز رسانهای فیلمها پایین بیایید و از خرید با رقم مناسب خودداری کنند. عدم حمایت رسانه ملی در حوزه تبلیغات فیلمها، اطلاع از اکران فیلمها را حتی برای مردم ناممکن ساخته است. در نهایت با خرید ارزانقیمت رسانهها، عدم تبلیغات مناسب، بازگشت به سختی بخشی از سرمایه از فروش سینماها به مدد مافیای پخش و... احساس عدم امنیت سرمایهگذاران بیش از پیش تقویت شده است. به نظر نمیرسد در بهترین حالت حتی تولیدات ویژهای در ابتدای سال آینده وجود داشته باشد که چشمانداز فروش و اقتصاد شکوفا در صنعت سینما را رقم بزند. از میان فیلمهای جشنواره امسال شاید به زحمت سه فیلم باشند که بتوانند خود را به فروش میلیاردی نزدیک کنند چه برسد به فروش چندمیلیاردی که نیاز به ابزار و امکاناتی دارد که از اقتصاد بیمار و شکننده این روزهای ایران بعید به نظر میرسد. باید منتظر گذار از بحران سیاسی بود؛ بحرانی که اقتصاد را متلاطم و بیمار کرده است. شاید رسیدن به ثبات در سیاست خارجی، اقتصاد را بسامان و روح شادی را بازگرداند و انگیزه ساخت و پرداخت به موضوعات را در سینماگران زنده کند. در نهایت آنچه به نظر واقعی است با رویا همیشه در تضاد و تقابل است و ما از بستر رویاسازی شاید به رویاپردازی برسیم. به یاد داشته باشیم روزی که رویای ما به عنوان یکی از قطبهای سینمای جهان که قلههای بسیاری را فتح کرده به حقیقت بپیوندد، روزی است که سینما در ایران از پس خود برآید. فروش کل سال 93 حتی به اندازه بودجه یک فیلم هالیوودی یا همین فیلم «حضرت محمد (ص)» خودمان نیست. «حال سینما خوب است» را شعار و رویا میدانم. کاش اینطور نباشد و من اشتباه کنم.
دیدگاه تان را بنویسید