فرصتسوزی با انکار رمزارزها
نیما امیرشکاری از آثار اقتصادی پول رمزپایه در شرایط فعلی میگوید
نیما امیرشکاری میگوید: مهمترین کاری که سیاستگذار در شرایط فعلی در رابطه با بیتکوین باید انجام دهد شکستن سکوت و تلاش برای شناختن این پدیده پولی است چراکه به نظر میرسد بخشی از انفعال و تردید سیاستگذاران در رابطه با رمزارزها به عدم شناخت این پدیده مربوط باشد.
بیتکوین وارد دهمین سال عمر خود شده است. پدیدهای که میتواند در سالهای آتی تصویر پول را به کلی عوض کند. طی این 10 سال کشورهای مختلف رویکردهای متفاوت و بعضاً متناقضی در رابطه با بیتکوین داشتهاند. برای ترسیم آینده ارزرمزها با نیما امیرشکاری به گفتوگو نشستیم. به عقیده مدیرگروه بانکداری پژوهشکده پولی و بانکی در حالی که برخی از کشورها با پذیرش بیتکوین به عنوان یک پدیده پولی اکوسیستم حضور آن را در اقتصاد فراهم کردهاند، برخی کشورها مانند چین و روسیه با دیدی قهرآلود به استقبال فرزند پولی تکنولوژی رفتهاند. در این میان سیاستگذاران ایرانی در قبال ارزهای دیجیتالی موضع سکوت و انکار در پیش گرفتهاند. رویکردی که باعث محروم ماندن ایران از فرصتهای همراه ارزرمزها بهخصوص در زمینه مقابله با تحریمها و انتقال معاملات بیتکوین به بخش خاکستری و غیررسمی اقتصاد شده است. امیرشکاری عقیده دارد سیاستگذار باید هرچه سریعتر موضع سکوت در قبال رمزارزها را کنار گذاشته و با شناخت دقیق این پدیده پولی بسترساز فرصتآفرینی رمزارزها در اقتصاد ایران شوند
♦♦♦
10 سال از عمر نخستین پول رمزپایه در جهان میگذرد. بیتکوین در مسیر 10ساله شدن چه فرازونشیبهایی را پشت سر گذاشته است؟
ارزرمزها از نظر آن کسانی که بیشتر به صورت علمی به قضیه نگاه میکنند نه یک موجودیت تجاری و سرمایهگذاری بلکه یک ماهیت جدید و فلسفه جدید است که باعث پیدایش راهحلهای جدیدی نیز شد. بیتکوین روش متمرکز سنتی را از بین برد و بسترساز پیدایش روش distributed و گسترده شد. پیدایش ارزرمزها باعث تغییر در ماهیت قدیمی پول شد. بیتکوین ماهیت پیشین پول را تغییر داده و به شکل جدیدی پیادهسازی کرده که کاملاً پذیرفته شده است. این تغییر ماهیت در واقع چیزی است که بیتکوین و دیگر رمزارزها را به موجودی جذاب و متفاوت تبدیل کرده است. هرچند ایراداتی هم به هر تکنولوژی جدیدی از جمله رمزارزها وارد است و امکان سوءاستفادههایی از آن وجود دارد. اگر این ضعفها را کنار بگذاریم بیتکوین یک تغییر پارادایم و تغییر نگرش است. آن چیزی را که در گذشته ما فکر میکردیم که انجام آن به صورت متمرکز امنیت بیشتری به دنبال دارد زیر سوال برد؛ همیشه این تصور وجود داشت که در یک نظام اقتصادی یا در یک نظام مالی تمرکز میتواند موجب افزایش امنیت و از بین رفتن برخی سوءرفتارها شود. اما ظهور بیتکوین این طرز تفکر را به طور کلی تغییر داد. بیتکوین ظهور کرد و از شواهد آماری موجود در دنیا چنین برمیآید که حدود 30 درصد نفوذهایی که به سیستمها میشود از داخل همان مرکز امنی است که ما فرض میگذاریم که امنترین جاست؛ در واقع طی سالهای اخیر بسیاری از سوءرفتارها در حوزه امنیت در مناطقی شکل گرفته که تصور پیشین ما آنجا را امنترین مکان میدانست. به این شکل که در سیستم متمرکز پیشین برخی سوءرفتارها و سهلانگاریها باعث ایجاد امکان دسترسی متخلفان به برخی اطلاعات و در نتیجه ایجاد بستر برای انواع و اقسام تخلفات مالی، کلاهبرداریها، اختلاسها، نفوذها و هکها در سیستم متمرکز شد. پیدایش بیتکوین در واقع پاسخی بود به این خلأ امنیتی. پس عدم امنیت در واقع ایرادی بود که به طراحی این دوره قبلی نظام پولی و اقتصادی وارد بود.
اما ظهور ارزرمزها تمامی روندهای پیشین را به چالش کشید، روش غیرمتمرکزی ایجاد کرد که با یک بازی و یک تئوری بازی ذینفعان مختلف را درگیر میکند و امنیت این حوزه را بیشینه میکند. با علم ریاضی امنیتی را به وجود میآورد که انسان و سلیقه انسانی نمیتوانست در حالت متمرکز ایجاد کند. در اصل بیتکوین این نگرش را از سمت تفکر انسانی به سمت تفکر ماشین و کامپیوترها گرایش داد و حرکت را به سمت کامپیوترها، ریاضیات و هوش مصنوعی پیش برد. این روند توانست منجر به ایجاد مقبولیتی حتی فراتر از دولتها و فراتر از نظامهای موجود شود. در نتیجه بیتکوین توانست انقلابی ایجاد کند. طی 10 سال سپریشده از عمر بیتکوین این پدیده جدید شاید در نیمه نخست عمر خود در گیرودار معرفی شدن و رایجتر شدن بود. ولی به محض جا افتادن این پدیده نوین پولی-تکنولوژیک مثل اینترنت خیلی سریع رشد کرد. روش غیرمتمرکز، بدون مالک و بدون تملک در نهایت امنیت و در نهایت استاندارد بودن توانست به کاربران بقبولاند که محیط امنی را فراهم کرده که حتی اطلاعات آن در اختیار دولتها و ابرقدرتها هم قرار نخواهد گرفت و به عقیده من این اتفاق نکته مثبتی بود که در این سالها بیتکوین توانست به نگرش فناوری روز اضافه کند.
بیتکوین به نسبت رقبا چه جایگاهی دارد؟ ارزش بهای بیتکوین در این مدت چقدر تغییر داشته است؟
با وجود اینکه الان بیش از هزار و ششصد، هفتصد رمزارز مختلف شناسایی شده و وبسایتهای مختلفی به معرفی فرزندان تکنولوژیک پول میپردازند، کماکان بیتکوین از نظر ظرفیت حجم بازار بالاترین سهم بازار را در میان سایر رمزارزها دارد. در حال حاضر بیتکوین بیشترین حجم بازار و بیشترین حجم تراکنش را در میان تمامی این رمزارزها به خود اختصاص داده است. بیتکوین قیمتهای مختلفی را در این مسیر تجربه کرد. حتی در یکی دو سال گذشته از مرز 20 هزار دلار بالا رفت و دوباره تا ششهفت هزار دلار پایین آمد و در این محدوده شروع به نوسان کرد. فعل و انفعالات قیمتی در بازار رمزارزها ناشی از عرضه و تقاضای بازار است، ناشی از اخبار است، ناشی از استفادههایی است که از آن دارد میشود و ناشی از کاربریهایی است که برای آن تعریف میشود و قطعاً بقیه رمزارزها هم به همین صورت هستند. به جز بیتکوین، بقیه رمزارزهای معرفیشده در تلاش بودند یک توجیه محافظهکارانه پشت منطق خود داشته باشند که کاربر به واسطه آن توجیه و به واسطه آن پشتوانه بتواند اعتماد بیشتری به آن رمزارز خاص بکند. بعضی از این رمزارزها توانستند موفق باشند و بعضیها کمتر. نسل دوم بلاکچین بود، یعنی پدیدهای که سالها پس از اینکه بیتکوین متولد شد، یک انقلاب دیگر در مسیر رواج ارزرمزها بود. نسل اول تکنولوژی بلاکچین یا زنجیره بلوک همزمان با معرفی بیتکوین ظهور کرد؛ طراحان در نسل دوم زنجیرههای بلوکی اما Smart Contractها (قراردادهای هوشمند) را اضافه کردند و اجازه دادند که غیر از ارزرمز بودن منطقهای بزرگتری از اقتصاد مثل قرارداد هم در هوش ماشین بهکارگرفته شود. به این ترتیب ما بخشی از تصمیمگیریهای قراردادیمان را هم به ماشین سپردیم، نه فقط پول و تراکنشهای مالی خود را. اما در نسل سوم که حالا به تازگی رشد پیدا کرده و شاید بعد از 10 سال متولد شده، بحث سازمانهای آتونوموس (سازمانهای خودمحور یا خودگردانی که توسط کامپیوتر اداره میشود و هیاتمدیره انسانی ندارد) مطرح است. تصمیمات این سازمان توسط همان مکانیسم بلاکچین انجام میشود. اصطلاحاً به این روند DAO یا Distributed Autonomous Organization گفته میشود که سازمانهای خودکار گسترده هستند. این سازمانها، سازمانهای خدمتمحوری هستند که خدمات خودشان را به صورت توزینشده و بدون دخالت انسانها و صرفاً از طریق شبکه مبتنی بر هوش مصنوعی انجام میدهند. البته نسل سوم بلاکچین تازه در ابتدای راه است. اما میتوان پیشبینی کرد که در نیمدهه پیش رو به تدریج شرکتها و سازمانهای بیشتری را با خود همراه کند.
یکی از مهمترین عوامل سقوط قیمت ارزهای رمزپایه، نگرانی سرمایهگذاران از رویکرد دولتها و بانکهای مرکزی مبنی بر ممنوعیت این ارزهاست. آنچه مشخص است موضع بانکهای مرکزی کشورهای مختلف در قبال بیتکوین بسیار متفاوت است. این همه تفاوت نظر و تشتت آرا در قبال بیتکوین میان نهادهای ناظر پولی دنیا نشانه چیست؟
هر پدیده نو اقتصادی که به وجود میآید موضع کشورها نسبت به آن متفاوت است؛ چون رفتارهای اقتصادی کشورها و نقاط قوت و ضعف اقتصادی کشورها با هم متفاوت است. آمریکا کشوری است که در عمل به عنوان صادرکننده تکنولوژی ایفای نقش میکند. هر تکنولوژی تازهای که میآید استقبال بسیار زیادی از آن میکند چراکه فراگیر شدن آن از نظر اقتصادی برای آمریکا مفید خواهد بود. از طرف دیگر کشوری مثل ایران را در نظر بگیرید؛ کشوری که بیشتر تکنولوژی وارد میکند، صنعت و مواد اولیه وارد میکند و ارزبری دارد. هر اتفاقی که برایش ارزبری داشته باشد نامطلوب است. پس برای اینکه از منافع ملی خودش حمایت کند لازم است که راجع به این پدیدهها خیلی محتاطانه رفتار کند. یا کشوری مانند ژاپن را در نظر بگیرید که مردم آن سرعت تطبیق بالایی با تکنولوژی دارند. جنس رفتارهای مردم ژاپن نشان میدهد که پذیرش فناوری در ژاپنیها بسیار بالاست. پس وقتی یک فناوری ایجاد میشود، بانک مرکزی این کشور با درک درست نسبت به سرعت تطبیق مردم و این تکنولوژی جدید تلاش میکند تا به جای تحریم این پدیده پولی بستر قانونی و حقوقی مناسب برای آن فراهم کند. رفتار اقتصادی مردم دنیا متفاوت است، به همین دلیل بانکهای مرکزی بنا بر داشتهها و نقاط قوت و ضعفشان و تحلیلی که نسبت به اقتصادشان میکنند راجع به تکولوژیهای نو رفتارهای متفاوتی نشان میدهند. این رفتارهای متفاوت دلیلی است که باعث میشود کشورهای متفاوت رفتار متفاوت و در برخی موارد متناقضی در قبال بیتکوین داشته باشند.
بیتکوین و به طور کلی پدیده رمزارزها چه کمکی به اقتصاد کشورها میکند؟
بیتکوین و سایر رمزارزها به عنوان یک تسهیلکننده معاملاتی در نهایت باعث رونق گرفتن معاملات و افزایش سرعت گردش پول خواهد شد. به این ترتیب خدماتی را که مثلاً سوئیفت در سه تا پنج روز ارائه میدهد، رمرزارز در یک گردش 10 دقیقهای ایجاد میکند؛ خب وقتی که رمزارزها چنین امکانی را ایجاد کنند، قطعاً چرخهای اقتصادی سریعتر میچرخد. وقتی سرعت گردش پول افزایش پیدا کند قطعاً بر تولید ناخالص داخلی کالاها اثرگذار خواهد بود. کشورهایی که واکنش مناسبی نسبت به ظهور رمزارزها داشتهاند از این امر منتفع خواهند شد چراکه بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتالی تسهیلکننده صادرات، واردات، شناسایی کالا و معاملات هستند. سرعت پردازش در حالت غیرمتمرکز (با استفاده از بیتکوین و سایر رمزارزها) در مقایسه با رویههای فعلی بالاتر است؛ یعنی سرعت پردازش دستهجمعی تعدادی یک NODE غیرمتمرکز بالاتر از یک NODE متمرکز است با قدرت بیشتر. بنابراین میتوان گفت از نظر فنی رمزارزها چرخدندههای اقتصادی را خیلی روانتر و سریعتر خواهند گرداند. این چرخیدن منجر به رشد اقتصادی کشورهایی میشود که برخورد درستی با این پدیده جدید داشتهاند.
بیتکوین چگونه وارد ایران شد؟ آماری هست که بگوید ایرانیها در مقایسه با دیگر کشورها چقدر بیتکوین خریداری کردهاند؟
نه، متاسفانه آمار رسمی وجود ندارد چون معاملات این رمزارزها در حال حاضر شکل خاص و غیررسمی دارد. مکانیسمهای مختلف خرید که در بسیاری از مواقع از خارج از کشور در قالب کارتهای اعتباری اتفاق میافتد باعث شده تا آمار رسمی از میزان خرید و فروش بیتکوین در ایران نداشته باشیم. ولی به عقیده من و با استناد به شواهد خروج ارز که در طول یکی دو سال اخیر مشاهده شده بدون شک حجم معاملات بیتکوین در ایران نیز بالا بوده است. به عقیده من این سناریو کاملاً محتمل است که شاید 40 درصد این حجم سرمایه فرار کرده مورد بحث، اسکناس نیست که نزد مردم باشد بلکه تبدیل به بیتکوین، لایتکون و اتریوم شده است و در کیف پولهای الکترونیکی مردم نگهداری میشود.
برخی کارشناسان معتقدند با توجه به مزایایی که پول الکترونیکی نسبت به پول کاغذی دارد اجرای سیاست پولی در اقتصادی که پول الکترونیکی وجود دارد، احتمالاً سادهتر است و دست بانک مرکزی را برای اجرای سیاست پولی و ثباتسازی اقتصاد کلان (و نهتنها کنترل تورم)، بازتر نگه میدارد، چگونه میتوان در اقتصاد ایران همانگونه که در دنیا بهتدریج استفاده از پول کاغذی منسوخ میشود و مبادلات الکترونیکی محور قرار میگیرد ما هم به این سمت حرکت کنیم. چرا سیستم پولی نباید به خاطر پیشرفتهای فناوری، همانند سایر حوزهها متحول شود؟
این اتفاق در خیلی از کشورها افتاده است. برای مثال ژاپن با رمزارزها دقیقاً شبیه یک موجودیت پولی برخورد کرد. یعنی اجازه داده که با آن خریدوفروش کالا صورت بگیرد؛ بیتکوین را به عنوان یک پول پذیرفت و اجازه داد که مردم از آن شبیه پول در معاملات خود استفاده کنند. حسابداری بیتکوینی یا ارزرمزی برای شرکتها تعریف کرد و حتی مالیات بر ارزرمز مشخص کرد. این یعنی ژاپن نهتنها بیتکوین را به عنوان یک موجودیت پولی پذیرفت بلکه تلاش کرد اکوسیستم مناسب برای حضور این پدیده پولی را نیز فراهم کند. این در حالی است که برخی کشورها مثل روسیه و چین برخورد قهرآمیزی با این پدیده داشتند. در این بین کشورهایی هم بودند که بیتکوین را نه به صورت یک پدیده پولی جدید بلکه به عنوان یک فرصت سرمایهگذاری تعریف کردند. در چنین حالتی سیاستگذار بیتکوین و سایر رمزارزها را بهعنوان یک واحد پولی برای خرید و فروش کالا نمیپذیرد ولی اجازه میدهد، مردم با پذیرش ریسک اقدام به خرید و فروش بیتکوین کنند. در نتیجه در چنین کشورهایی مکانیسمهای EXCHANGE برای رمزارزها تعیین شده و بازار ثانویه برای آن طراحی کرده است. این برخوردهای مختلف چیز عجیب و غریبی نیست. در این بین مشکل بسیار بزرگ کشور ما عدم تصمیمگیری در رابطه با ارزرمزهاست. برخوردی که به جای پذیرش این پدیده پولی آن را انکار کرد و موجب شد تا معاملات این رمزارزها به اقتصاد زیرزمینی و غیررسمی سرایت کند. این اتفاق بدی است که نوع تصمیمگیری و برخورد حاکمیت با موضوعات جدید را در کشور ما زیر سوال میبرد. چراکه به نظر میرسد حاکمیت در برخورد با این پدیده پولی بیش از هر چیزی سکوت اختیار کرده و راهحل و پارادایم مشخصی در برخورد با آن ندارد.
چندی پیش دبیر شورای عالی فضای مجازی از احتمال قانونی شدن رمزارزها با توجه به شرایط تحریم خبر داده بود. آیا واقعاً میتوان با رمزارزها تحریمهای اقتصادی را دور زد؟ در شرایط کنونی اقتصاد ایران مجاز شدن استفاده از رمزارزها چه هزینه و فایدهای دارد؟
ما از مدتها پیش میتوانستیم از آثار مثبت بیتکوین استفاده کنیم اما انفعال سیاستگذار در بهرهبرداری از این فرصتها باعث هدررفت بخش قابل توجهی از آنها شده است. ما میتوانستیم در دورههای تحریم حتی در دورههای قبلی تحریم که این قضیه ناشناختهتر بود از طریق رمزارزها، به تجارت خرد و متوسط در کشورهای دیگر رونق بدهیم. چون یک مشکل تجارت خارجی ایران خرید و فروش با پولهای متداول دنیا مثل دلار و یورو بود. ارزرمزها در آن دوره میتوانست خیلی به تجارت خارجه کشور کمک کند چراکه در آن دوره هنوز در پایش مستمر ارگانهای بینالمللی و نهادهای نظارتی دنیا نبود. وضعیتی که در حال حاضر به طور کلی تغییر پیدا کرده است. بعد از اتفاقی که برای ارزرمز شیلی افتاد و بعد از اتفاقات مختلفی که در حوزه تروریسم، قاچاق و حوزههای مختلف پولشویی افتاد، پایش ارگانهایی مثل اینترپل و نهادهای نظارتی بینالمللی روی این قضیه بسیار زیاد شده است؛ شبیه به اتفاقی که FATF برای پول رقم زد. بنابراین شاید خیلی از آن فرصتهایی را که میتوانستیم داشته باشیم دیگر نخواهیم داشت. ولی به هر حال ورود به این فضا خالی از فرصت نیست بهخصوص اگر سیاستگذاران بتوانند شبکههای موازیای را با رمزارزها با شرکای تجاری ایجاد کنند تا از طریق این رمزارز به مبادله تجاری با شرکای خود بپردازیم.
بیتکوین چه آیندهای پیش رو خواهد داشت؛ آیا سیاستگذاران ایرانی در نهایت مجبور به پذیرش فرزند پولی تکنولوژی خواهند شد یا خیر؟
به عقیده من مهمترین کاری که سیاستگذار در شرایط فعلی در رابطه با بیتکوین باید انجام دهد شکستن سکوت و تلاش برای شناختن این پدیده پولی است چراکه به نظر میرسد بخشی از انفعال و تردید سیاستگذاران در رابطه با رمزارزها به عدم شناخت این پدیده مربوط باشد. باید گروههای تخصصی به بررسی رفتار اقتصادی این رمزارزها بپردازند. طی ماههای اخیر ما در پژوهشکده پولی و بانکی آزمایشگاه بلاکچینی را برای مدلسازی اقتصادی قضیه ترتیب دادیم که امکان مدلسازی رفتار این پدیده پولی را بیش از پیش فراهم میکند. ولی به نظر میرسد داشتن تصویر صحیح از این پدیده پولی نیازمند کنار گذاشتن برخی تعصبات ناشی از نگاه کلاسیک به اقتصاد است. رویهای که تنها با تغییر نگاه در بین اقتصاددانان و سیاستگذاران تغییر خواهد کرد. به عقیده من همین الان هم برای انجام این تغییر دیر شده است.