فرصت سرمایهگذاری
محمد گرجیآرا از زوایای پیدا و پنهان رشد بازار سهام میگوید
محمد گرجیآرا میگوید: با توجه به اینکه رشد دلار و رشد قیمتهای محصولات بینالمللی در چشمانداز میانمدت شش ماه آتی همچنان پایدار به نظر میرسد از اینرو وضعیت رشد شاخص یک روند پایدار خواهد بود.
«مهمترین عامل بنیادی پیش روی حال حاضر بازار سهام، رشد در قیمت دلار و رشد تورم بهتبع آن در اقتصاد ایران است که به نظر میرسد شرکتهای تولیدکننده مواد خام که بازارهای هدف صادراتی را دارند از این بابت بیشتر منتفع میشوند و بعد شرکتهایی که بخش عمده محصولات تولیدی آنها رقیب وارداتی دارد از روند مذکور منتفع میشوند.» محمد گرجیآرا با بیان این جملات وضعیت بورس تهران را مورد بررسی قرار میدهد. این مدرس دانشگاه و تحلیلگر بازارهای مالی معتقد است به طور کلی هم شاخص بورس به صورت رشدی بوده تا بتواند تا پایان سال سقف جدیدی را برای شاخص کل به ثبت برساند. اما تاکید دارد در حال حاضر همچنان فرصتهای سرمایهگذاری جذابی در بازار وجود دارد و با وجود رشد بازار همچنان بسیاری از سهمها در بازار هستند که قیمت فعلی آنها با قیمت ذاتی فاصله داشته و اصطلاحاً زیر ارزش معامله میشوند.
♦♦♦
در حال حاضر بازار سهام با کسب بازدهی بیش از 13درصدی از ابتدای سال جاری تاکنون در صدر بازارهای مالی قرار دارد. با توجه به این امر چه دلایلی باعث پیشتازی بورس تهران از سایر بازارها شده است؟
بازدهی بازار طی این دوره بیشتر تابعی از سه عامل افزایش قیمت دلار در ایران و چشمانداز رشدی آن، افزایش قیمت فلزات اساسی، مواد معدنی و محصولات پتروشیمی در بازار چین و همچنین گزارشهای عملکرد بهتر از گذشته شرکتها در بورس است که چشمانداز فعالان بازار را نسبت به ارزش شرکتهای بورسی و به ویژه شرکتهایی که تولیدکننده مواد خام هستند تغییر داده است. این شرایط برای شرکتهای تولیدکننده کالاها در بورس باعث شده افزایش تقاضا در این گروه مشهود باشد و به طور مثال سهام شرکت فولاد مبارکه که از سهامهای پیشرو و لیدر در گروه خود است از ابتدای خرداد امسال از قیمت 136 تومان به 240 تومان در آبانماه رسیده و بازدهی 76درصدی را از خود نشان داده است. البته در این میان نقش تهدیدات سیاسی و تنش در رابطه ایران و آمریکا نیز بر کاهش شتاب رشد بازار غیرقابل انکار است و اگر این شرایط رخ نمیداد وضعیت رشد شاخص بیش از گذشته بود.
با توجه به وضعیت دیگر بازارهای مالی آیا میتوان گفت بخشی از نقدینگی به سمت بازار سرمایه حرکت کرده است؟
وضعیت بازار سرمایه ایران را در حال حاضر میتوان به یک برکه کوچک در قیاس با دریای اقتصاد تشبیه کرد که به هیچ وجه این بازار به لحاظ جذب نقدینگی توانایی رقابت با بازارهای موازی خود مانند بانک، مسکن، ارز یا طلا را ندارد چراکه در حال حاضر مجموع ارزش بازار بورس و بازار اول و دوم فرابورس 406 هزار میلیارد تومان است که با ضریب تقریبی شناوری 10درصدی برای سهام قابل معامله در بورس تنها 40 هزار میلیارد تومان سهام شناور در بازار وجود دارد که در مقایسه با بازارهای رقیب عدد بسیار کوچکی است. همچنین حجم معاملات بازار نیز چندان تغییری را نسبت به گذشته نشان نمیدهد و همچنان ارزش معاملات بازار که در آن هم معاملات بلوکی و هم معاملات اوراق با درآمد ثابت نیز وجود دارد به صورت روزانه به زحمت به بالای 300 میلیارد تومان میرسد که نشان از آن دارد که همچنان بازار سرمایه منابع جدیدی را از بیرون بازار جذب نکرده است و در حال حاضر تنها با منابع موجود در بازار و بهرغم حجم عرضههای سنگین از سوی نهادهای حقوقی رشد پنجماهه اخیر در شاخص رخ داده است. این امر نشان از آن دارد که همچنان فرصتهای سرمایهگذاری جذابی در بازار وجود دارد و با وجود رشد بازار همچنان بسیاری از سهمها در بازار هستند که قیمت فعلی آنها با قیمت ذاتی فاصله داشته و اصطلاحاً زیر ارزش معامله میشوند.
با توجه به بهبود وضعیت بازارهای کالایی در جهان و افزایش قیمت کامودیتیها چقدر از رشد اخیر بورس تهران ناشی از این امر است؟ رشد گروههای فلزی و معدنی در این میان چقدر بوده است؟
نزدیک به 65 درصد از بازار بورس تهران مربوط به سهام گروههای تولیدکننده مواد خام، محصولات پتروشیمی، فلزات اساسی، مواد معدنی، پالایش نفت خام و سرمایهگذاریهای چندرشتهای سهامدار عمده این گروههاست. از اینرو قطعاً حرکتهای بازار وابسته به تحولات قیمت مواد خام در بازارهای بینالمللی است. مهمترین بازار مربوط به بازارهای کالایی در عرصه جهانی چین است و به علت اقدامات پیشگیرانه برای کنترل آلایندهها حجم تولیدات این محصولات کاهش یافته و همچنین با توجه به تغییرات تولید شرکتهای بزرگ محصولات معدنی در استرالیا و کانادا مازاد تقاضا برای این محصولات در بازارهای جهانی به وجود آمده و در چشمانداز میانمدت تا شش ماه آینده به نظر میرسد این وضعیت باقی بماند و همچنان وضعیت این گروه جذابیت مناسبی را برای گروههای سرمایهگذار در بازار داشته باشد.
افزایش نرخ ارز در این میان چقدر در رشد بازدهی بازار سهام اثرگذار بوده است؟ با توجه به ادامه روند افزایشی نرخ ارز این روند را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهمترین عامل رشد در بازار ایران رشد دلار است چراکه علاوه بر رشد سودآوری شرکتهای صادراتی و تولیدکننده مواد خام اثراتی را نیز بر انتظارات تورمی جامعه میگذارد که برای بورس در دوران تورمی به عنوان یکی از پیشتازان در مقایسه با سایر بازارها، خبر خوبی به شمار میرود. همچنین رشد قیمت دلار توان صادرات شرکتهای صادراتی را افزایش داده و گروههایی مثل تولیدکنندگان سیمان و کاشی و سرامیک که در گذشته از این بابت منتفع شدند در حال حاضر نیز با فرض تداوم رشد دلار و واقعیتر شدن قیمت آن در بازار، میتوانند بخشی از بازارهای صادراتی از دست رفته را در کشورهای همسایه مجدداً احیا کنند که این امر افزایش مقداری تولید و فروش آنها را نیز به همراه خواهد داشت. همچنین اثری که رشد نرخ ارز خواهد داشت افزایش تولید مقداری و نرخ فروش در گروههایی مانند کاغذسازیها و لاستیکسازیها که سهم عمده بازار داخلی آنها در دست تولیدات وارداتی است میتوانند در بازار مزیت رقابتی مناسبی را داشته باشند.
در مدت اخیر چه تعداد از شرکتهای بورسی افزایش نسبت قیمت بر درآمد داشتند؟ بیشترین میزان افزایش P /E مربوط به کدام گروه و نماد بوده است؟
در دوره هفتماهه منتهی به انتهای مهرماه امسال گروههای با ارزش بازاری بیشتر مانند تولیدکنندگان فولاد و سایر تولیدکنندگان فلزات اساسی، شرکتهای تولیدکننده محصولات معدنی و شرکتهای پتروشیمی و پالایشی با افزایش تقاضا همراه بودهاند ولی بیشترین میزان رشد P /E از میان گروههای بزرگ بازار مربوط به گروه پالایشی است که رشد در نرخ دلار مبادله انتظارات تعدیل مثبت برای EPSها در این گروه را افزایش داده است. همچنین گروه فلزات اساسی نیز با رشد قیمت همراه بودند که با به ثمر نشستن انتظارات بازار و تعدیل EPS آنها مجدداً P /E این گروه به عدد شش بازگشت که نزدیک به متوسط دورههای گذشته این گروه است.
در ماههای گذشته برخی از فعالان بازار طی نامهای اعتراض خود را نسبت به نحوه محاسبه شاخص کل به ریاست سازمان بورس و مسوولان امر اعلام داشتند. به نظر شما آیا این اعتراض بجا بوده و دیگر اینکه اگر شاخص کل دچار مشکل باشد چه مسائلی را برای فعالان بورس ایجاد میکند؟
وضعیت شاخص کل در بورس ایران به عنوان یک دماسنج برای بازار است و باید با تحولات واقعی ارزش بازار شرکتها و همچنین پورتفوهای سرمایهگذاری مبتنی بر آن همگام باشد. در اعتراضی که انجام شد فعالان بر این نکته تاکید داشتند که شاخص کل در حالی رشد شدیدی را تجربه میکند و به سمت سقف تاریخی خود هجوم میبرد که بخش عمدهای از فعالان بازار و پورتفوهای مبتنی بر شاخص این میزان رشد را تجربه نمیکنند و این مورد به نحوه محاسبه شاخص کل بازمیگردد. شاخص کل در بورس تهران از سود نقدی تقسیمی شرکتها اثر میپذیرد و در زمان پس از مجمع تقسیم سود اثر خود را بر شاخص میگذارد ولی این پول حداقل هشت ماه بعد به دست سرمایهگذاران میرسد، وجود این اثر انباشته از بابت سودهای نقدی تقسیمی موجب شده است شاخص با شدت بیشتری رشد داشته باشد و حتی پورتفوهای مبتنی بر شاخص نیز از عدد رشد شاخص کل بازمانند و از این بابت اعتراض فعالان بازار بحق بوده است. اما اشکالی که این مورد ایجاد میکند آن است که شاخص مبنایی برای عملکرد بازار و عملکرد مدیران سرمایهگذاری است و از اینرو آنها در رابطه با عقب ماندن از شاخص بازار باید پاسخگوی سهامداران و مدیران بالادست باشند و این اختلاف برای عملکرد پورتفوها و عملکرد شاخص توجیهنشدنی است.
در مردادماه صحبتهایی مبنی بر تغییر در دستورالعمل بازگشایی نمادها انجام شد که ابلاغیه آن نیز به بورس رسید، آیا این مورد تغییری در روند معاملاتی بازار داشته است؟
واقعیت آن است که تغییر چشمگیری در بازگشایی نمادها رخ نداده و همچنان نمادها به علت تعدیل سود یا برگزاری مجامع مطابق با شرایط قبلی متوقف میشوند و بازگشایی آنها همچنان مبتنی بر دادن اطلاعات مالی یا شفافسازی یا گزارش به سازمان بورس است. این در حالی است که اگر دستورالعمل مذکور در بازار اجرایی میشد ریسک نقدشوندگی بازار را به شدت کاهش میداد. همچنین در شهریورماه قولهایی مبنی بر بازگشایی نمادهای بانکی داده شد که تاکنون اجرایی نشده است و سهامداران این شرکتها عملاً تمام دارایی خود را از دست دادهاند و از این بابت نیز متضرر شدهاند و این ضرر روز به روز بیشتر خواهد شد چراکه نزدیک به یک سال و نیم است که برخی از نمادهای پراهمیت این گروه بسته شدهاند و بسیاری از سهامداران که با اعتبار اقدام به خرید این شرکتها کرده بودند بخش عمدهای از دارایی خود را از دست دادهاند.
اقدام دیگری که از سوی سازمان بورس در دستور کار است عرضههای اولیه در بازار است که حجم آنها در شش ماه دوم سال به شدت افزایش داشته است. به نظر شما سیاستهای اینچنینی میتواند به بازار کمک کند یا خیر؟
یکی از رسالتهای عمده سازمان بورس گسترش بازار و عمق دادن به آن است و عرضه اولیه نیز دسترسی شرکتها به منابع مالی جدید را برای شرکتها و سهامداران عمده فراهم میکند و از اینرو فینفسه افزایش تعداد شرکتهای بورسی امری مناسب هم برای سرمایهگذاران و هم برای شرکتها و سهامداران عمده آن است ولی این عرضهها باید متناسب با حجم بازار باشد چراکه در صورتی که در این رابطه ارزش معاملات روزانه بازار و ارزش سهام جدید عرضه اولیهشده تناسب نداشته باشند موجب خواهد شد نقدینگی از سایر گروههای بازار خارج شود و معطوف عرضه اولیه شود و روند معاملاتی سهام بقیه شرکتها در بازار کمعمق ایران مخدوش شود. البته در نیمه دوم سال تنها دو عرضه اولیه بزرگ رخ داد که با سلیقه بهتری میشد این کار انجام شود. همچنین اقدام مناسبی که سازمان بورس در جهت حمایت از سرمایهگذاران انجام داده است، یعنی الزام شرکتهای عرضهشده مبنی بر داشتن بازارگردان برای سهام آنها در بازار نقدشوندگی سهام را تضمین میکند و نوسانات غیرنرمال سهم را در بازار کاهش میدهد و باعث میشود که سهامداران عمده اعداد واقعیتری را برای عرضه اولیه سهام خود پیشنهاد بدهند.
با توجه به انتشار گزارشهای مثبت از سودآوری شرکتها وضعیت بازار تا پایان سال چگونه پیشبینی میشود؟
بورس تهران در دوران رشد قیمت ارز و همچنین شرایط تورمی غیر افسارگسیخته عملکرد مناسبی را از خود برجای گذاشته است چراکه این امر موجب رشد تولید و فروش مقداری و نرخ فروش هر واحد محصول در اغلب شرکتهای بورسی میشود و بازار سهام نیز به عنوان یک بازار پیشرو نسبت به تغییرات آتی پیش از رشد سودآوری شرکتها، رشدهای قیمت را رقم خواهد زد و به نوعی پیشگام در رشد خواهد بود. از اینرو با توجه به اینکه رشد دلار و رشد قیمتهای محصولات بینالمللی در چشمانداز میانمدت شش ماه آتی همچنان پایدار به نظر میرسد بنابراین وضعیت رشد شاخص یک روند پایدار خواهد بود. همچنین با توجه به کاهش نرخ بهره احتمال افزایش سرعت گردش پول در اقتصاد میرود که بازار بورس هم مانند سایر بازارها از این بابت منتفع خواهد شد ولی این امر با تاخیر و در بلندمدت نزدیک به یکساله در بورس اثر کامل خود را نشان خواهد داد. با توجه به این شرایط برآیند متغیرهای اقتصادی به نفع سرمایهگذاری در بورس خواهد بود و سرمایهگذاران میتوانند با ورود آگاهانه و غیرهیجانی به بازار به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق صندوقهای سرمایهگذاری از این تحولات اقتصادی بهرهمند شوند.
به نظر شما مهمترین ریسک حال حاضر بازار یا برهمزننده روند مثبت در بورس چه مورد یا مواردی خواهد بود؟
از نظر من مهمترین ریسک در حال حاضر شرایط سیاسی داخلی و شرایط سیاسی بینالمللی برای بورس است چراکه بازار سهام اولین بازاری است که از تحولات سیاسی تاثیر میپذیرد و کشمکشهای جناحی و سیاسی داخلی موجب افزایش ریسک برای سرمایهگذاران داخلی و سرمایهگذاران بالقوه خارجی بوده و فرآیند بازگشت اقتصاد به روی ریل ثبات را به تاخیر میاندازد. همچنین فشارهای بینالمللی با محوریت آمریکا به ویژه احتمال وضع تحریمهای جدید در رابطه با مسائل موشکی ایران و همچنین تحریم علیه سپاه یکی از عوامل کاهش رشد بورس خواهد بود. چراکه حجم عمده فعالیتهای اقتصادی و عمرانی سپاه موجب خواهد شد که بسیاری از بنگاههای ایرانی اعم از بانکها و سایر نهادهای پولی به علت ارتباط با سپاه تحت تحریمهای ثانویه قرار بگیرند و این امر موجب تنش داخلی جناحهای سیاسی شود. همچنین فشارهای تحریمی از بابت مسائل مربوط به حقوق بشر و آزمایشهای موشکی اگر منجر به برهم خوردن توافق هستهای از جانب ایران شود توپ را در زمین آمریکا قرار داده و میتواند افزایش فشارهای بینالمللی را نیز موجب شود. این شرایط در حالی است که بر اساس برآوردهای انجامشده طی سه سال آینده اقتصاد ایران نزدیک به 85 میلیارد دلار جذب سرمایه خارجی به صورت FDI نیاز دارد تا بتواند رشد اقتصادی ایران را پایدار نگه دارد و مساله بیکاری را نیز حل کند که در این صورت نیز تمام مسائل مذکور منتفی خواهد شد و بازار سرمایه نیز مانند سایر بخشهای اقتصاد از این امر متضرر میشود.
به نظر شما کدام صنایع میتوانند پیشران بازار در ماههای آینده تا پایان سال باشند؟
مهمترین عامل بنیادی پیش روی بازار رشد قیمت دلار و رشد تورم بهتبع آن در اقتصاد ایران است که به نظر میرسد شرکتهای تولیدکننده مواد خام که بازارهای هدف صادراتی را دارند از این بابت بیشتر منتفع شوند و بعد شرکتهایی که بخش عمده محصولات تولیدی آنها رقیب وارداتی دارد. این شرکتها از روند مذکور منتفع میشوند و به نظر میرسد که به طور کلی هم شاخص بورس به صورت رشدی بوده و میتواند تا پایان سال سقف جدیدی را برای شاخص کل به ثبت برساند.