تاریخ انتشار:
کیت الکساندر کیست و چگونه به قدرت رسید؟
ژنرال سایبری
ژنرال الکساندر یک ژنرال چهارستاره است اما ظاهر او بیشتر شبیه به یک کتابدار در یک کتابخانه تاریک است.
ژنرال الکساندر یک ژنرال چهارستاره است اما ظاهر او بیشتر شبیه به یک کتابدار در یک کتابخانه تاریک است. چهره او شبیه چهره افراد کمخون و ضعیف است و لبهایش لبهای صاف معمولی هستند. سرش نیمهطاس است و موهایش کمکم به سمت سفید شدن حرکت کردهاند، ظاهرش بیشتر شبیه بچه مدرسهایهاست تا ژنرالهای ارتش. او سالها عینک فریملس میزد که باعث میشد چشمانش کمتر دیده شوند. برخی از همقطارانش نامی جالب برای او انتخاب کردهاند، به او میگویند: الکساندر خوره کامپیوتر.
او در سال 1951 به دنیا آمده است و سومین فرزند از پنج فرزند خانواده بوده است. او در منطقهای کوچک در شمال نیویورک به نام اونوداگا هیل بزرگ شده است. او زمانی که پدرش در فعالیتهای سیاسی حزب جمهوریخواه فعالیت میکرد در مدرسه وستهیل تحصیل میکرد. در سال 1970 که ریچارد نیکسون رئیسجمهور آمریکا بود و بیشتر کشور آمریکا نسبت به جنگ ویتنام با دیده شک و تردید نگاه میکردند، در مدرسه نظامی وستپوینت پذیرفته شد و وارد کلاسی شد که در آن دو نفر از ژنرالهای چهارستاره آینده نیز حضور داشتند: دیوید پترائوس و مارتین دمپسی. البته الکساندر هیچ وقت به جنگ ویتنام اعزام نشد چرا که درست هنگامی که او از مدرسه وستپوینت فارغالتحصیل شد جنگ ویتنام رو به اتمام گذاشته بود. او در آوریل 1974 درست پیش از دانشآموختگی از وستپوینت با همکلاسی دوران دبیرستانش دبورا لین داگلاس ازدواج کرد. دبورا درست در همان محلهای زندگی میکرد که تا آن زمان کیت در آن زندگی کرده بود. آن زمان جنگ ویتنام رو به اتمام گذاشته بود اما به نظر میرسید جنگ سرد هنوز ادامه دارد و به همین دلیل الکساندر فعالیتهای خود را بر چگونگی ارسال سیگنالهای امن از یک مرکز NSA به
مرکزی دیگر از NSA متمرکز کرد، البته بیشتر فعالیتهای کیت الکساندر بر انتقال اطلاعات میان مراکز آمریکایی و اروپایی NSA به ویژه میان آمریکا و آلمان متمرکز بود. او ثابت کرد یک مدیر بسیار حرفهای و همهفنحریف است و به سرعت میتواند خود را با تغییرات دنیای تکنولوژی وفق دهد. او همزمان با این فعالیتها مدارک کارشناسی ارشدی در رشتههای مهندسی برق، فیزیک، استراتژی امنیت ملی و مدیریت کسب و کار نیز اخذ کرد. به دلیل حوزههای متعدد و تخصصی فعالیت او توانست به سرعت در سلسلهمراتب قدرت در ارتش رشد کند و تبدیل به یک افسر ارشد اطلاعاتی شود. او در سال 2001 یک ژنرال یکستاره ارتش آمریکا بود که در بخش اطلاعات و امنیت ارتش فعالیت میکرد. الکساندر در آن زمان مسوول10هزار و 700 نفر از جاسوسان و خبرچینان آمریکا بود. او در مارس همان سال در مصاحبه با روزنامه شهر محل تولد خود سیراکیوز گفت: «ما وظیفه داریم که از دشمنان خود یک قدم جلوتر باشیم. این مثل یک بازی شطرنج است و شما باید بدانید به هیچوجه نباید این بازی را ببازید.» اما درست شش ماه بعد الکساندر و دیگر سرویسهای اطلاعاتی آمریکا به وسیله حملات 11 سپتامبر شوکه شدند و پس از این
اتفاق او به زیردستان خود دستور داد به صورت غیرقانونی همه مکالمات تلفنی آمریکاییها را شنود کنند، همه مکالمات را، حتی آن مکالماتی که نمیتوانستند هیچ ربطی به تروریسم داشته باشند، مثلاً مکالمات تلفنی میان خبرنگاران و همسرانشان. البته مدتی بعد کنگره قانونی را تصویب کرد که به سیستمهای امنیتی اجازه شنود اطلاعات را در موارد خاص میداد و این قانون را عطف بماسبق کرد تا مشکلی برای الکساندر و تیمش به وجود نیاید.
در سال 2003 دونالد رامسفلد یکی از اشخاص محبوب کیت الکساندر که وزیر دفاع ایالات متحده بود به ریاست بخش اطلاعات و امنیت ارتش آمریکا که مهمترین مرکز اطلاعاتی و امنیتی در کشور بود، دست پیدا کرد. در زمان ریاست دونالد رامسفلد ماجراهایی مثل رسوایی انسانی ابوغریب نیز به وجود آمد که باعث شد رامسفلد از سوی فعالان حقوق بشر تحت فشار زیادی قرار بگیرد. او دو سال بعد کیت الکساندر را که تبدیل به یک ژنرال سهستاره شده بود به ریاست NSA انتخاب کرد. رامسفلد NSA را مرکزی غیرقانونی، بیمسوولیت و فالگوش میدانست که سعی در فریب دادن کمیته امنیت ملی کاخ سفید دارد. در نامهای که مدتی پس از افشای ماجرای شنود و فریبکاریهای NSA منتشر شد، راش هولت یکی از اعضای کمیته امنیت ملی آمریکا با عصبانیت خطاب به الکساندر که به تازگی این شغل را پذیرفته بود، گفت باید توضیحاتی قانعکننده برای عملکرد NSA ارائه کند چرا که توضیحاتی که پیش از این ارائه شدهاند انگار اعضای کمیته را احمق فرض میکنند. ژنرال الکساندر در عملکرد خود نشان داده است در صورت نشت اطلاعات هیچگونه گذشتی نخواهد کرد و در زمان لازم بسیار سختگیر و بیگذشت است. مثلاً در سال 2005 یکی
از کارمندان قدیمی به نام توماس دریک در مصاحبهای با نشریه بالتیمور سان از پروندهای به نام تریلبلیزر سخن گفت که در آن میلیونها دلار هزینه بیدلیل صرف شده است، از برنامه زمانبندی عقب است، غیرقانونی است و تهدیدی مهم برای حریم خصوصی افراد است. پس از این مصاحبه مدعیالعموم فدرال بر ضد او با درجه 10 اعلام جرم کرد و در شکواییه از افشای اطلاعات محرمانه و طبقهبندیشده و اطلاعات دروغ نام برد و به خاطر این موضوع به 35 سال زندان محکوم شد. البته این حکم با این وجود داده شده که اطلاعاتی که دریک از آنها صحبت کرده بود از اطلاعات طبقهبندیشده نبود و این اطلاعات مدتها بود که به وسیله رسانهها عمومی شده بود، اما حرکت اشتباه دریک این بود که این نخستین بار بود که این اطلاعات از سوی یکی از مقامات سابق FBI و NSA افشا میشد. (من) نویسنده یکی از مشاوران تیم حقوقی مدافع دریک بودم. این ماجرای حقوقی چهار سال به طول انجامید و پس از آن هیچ حکمی به صورت جریمه با زندان برای دریک صادر نشد. قاضی ریچارد دی بنت در زمانی که میخواست حکم را بدهد پس از اعتراضی شدید به مدعیالعموم و مقامات NSA بیان داشت: «این چهار سالی که بر این شهروند
ما گذشته است بسیار ناجوانمردانه و غیروجدانی است. حرکتی که شما کردید نابخردانه و بچگانه بوده است و من بیوجدانی زیادی را از شما دیدم.» زمانی که ماجراهای زیادی برای به زندان کشاندن دریک مطرح بود، یک ماجرای جدید و بسیار چالشبرانگیز به وجود آمد؛ ماجرای کرم استاکسنت، یک ابزار سایبری برای حمله به تجهیزات ایران در نطنز؛ ابزاری که قرار بود قابل ردیابی نباشد و به گونهای عمل کند که ایرانیها نتوانند آن را کشف کنند. منبعی ناشناس در کاخ سفید در مصاحبهای با نیویورک تایمز بیان داشت هنگامی که استاکسنت شروع به تکثیر خود کرد و به کامپیوترهای دیگر کشورها نیز راه پیدا کرد، زمانی بود که استاکسنت کشف شد و کارشناسان امنیت اطلاعات شروع به تحلیل و آنالیز این کرم اینترنتی کردند. در تابستان 2010 عدهای انگشت اتهام تولید استاکسنت را به سوی آمریکا نشانه گرفتند.
دیدگاه تان را بنویسید