تاریخ انتشار:
«برجام» چقدر ارزش محافظت دارد؟
دو دوتا چهارتای برجام
«برجام برای ما چه داشته است؟» این سوال، ترجیعبند بسیاری از مقالاتی است که این روزها درباره توافق هستهای نوشته میشود؛ هم به قلم طرفداران توافق هستهای و هم از زبان منتقدان آن. منتقدان البته این سوال را به شیوه «استفهام انکاری» میپرسند تا پاسخ آن «تقریباً هیچ» باشد، اما طرفداران برجام پاسخهای مفصلتری میدهند. مثلاً از گشایشهای بانکی میگویند: «خلأ روابط بانکی گذشته تا حدود بسیار زیادی جبران شده است و در حال حاضر بانکهای ایران بیش از 614 رابطه کارگزاری با 230 بانک بینالمللی ایجاد کردهاند» (غلامعلی کامیاب، معاون ارزی بانک مرکزی، 4 آذر 95). یا از جهش نفتی: «تولید نفت ایران بعد از اجرای برجام با سرعت غیرقابل باوری که بسیاری آن را دستنیافتنی عنوان میکردند، افزایش یافت و از دو میلیون و 700 هزار بشکه در روز به سه میلیون و 850 هزار بشکه رسید» (بیژن نامدارزنگنه، وزیر نفت، 8 شهریور 95). کمتر کسی از میان منتقدان حسن روحانی حاضر است در این یکی دو فقره، مقامات رسمی را به دروغگویی متهم کند. در مقام تقابل، آنها ترجیح میدهند تصویر سیاهی از تحولات سیاسی هفتههای اخیر در آمریکا ارائه دهند و «نقض برجام» از سوی
این کشور را برجسته کنند. آنها ریاستجمهوری دونالد ترامپ و سابقه اظهارات تندوتیز او علیه برجام -در زمان تبلیغات انتخاباتی- را یادآوری میکنند، یا از مصوبه اخیر کنگره ایالات متحده برای تمدید 10ساله قانون تحریمهای ایران به عنوان نشانهای از فروریختن پایههای برجام میگویند. این گروه نه به تعدیل مواضع ترامپ پس از انتخاب رسمی بهعنوان رئیسجمهوری توجهی نشان میدهند، نه به تضمین دولت مستقر واشنگتن بر پایبندی کامل به تعهدات برجام، بهرغم هر مصوبهای در کنگره. به طریق اولی، منتقدان دولت حرفهای محمدجواد ظریف را هم قبول نمیکنند که میگوید: «مصوبه کنگره آمریکا اثر اجرایی ندارد و همانطور که در گذشته مقامات آمریکایی موظف بودند اجرای تحریمها را متوقف کنند، الان هم اجرایش متوقف است» (محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، 13 آذر 95). با همه اینها، برای کسانی که به دنبال پاسخی واقعی برای پرسش کلیدی این روزها هستند، هنوز میتوان راهی به سوی روشنایی گشود؛ مشروط بر آنکه فرض سوال را درست مطرح کنیم. اینکه «برجام برای ما چه داشته که هنوز میارزد؟» سوال خوبی است، اما نقطه آغاز و پایانی که برای برجام در نظر گرفته میشود،
برای پاسخ به این سوال بسیار مهم است. به عقیده بسیاری از ناظران، نقطه آغاز برجام نه 26 دی 94، که 24 خرداد 92 است؛ روزی که مردم ایران پس از تحمل نرخ تورم بالای 40 درصد و رشد اقتصادی منفی 6 درصد، ترجیح دادند به نامزدی با وعده حلوفصل معضل هستهای رای دهند. به اعتقاد آنها، تورم تکرقمی و رشد اقتصادی پنجدرصدی امروز باید در مقایسه با بهار 92 ارزیابی شود، نه زمستان 94. به همین قیاس، نقطه پایان برجام هم امروز نیست؛ برای قراردادی که اجرای آن قرار است 15 سال طول بکشد، هنوز راه درازی در پیش است و نمیتوان حالا که طلیعه اثربخشی برجام در حال نمایان شدن است، به دلیل برخی دشواریهای اجرایی از آن دست شُست. شاید اگر با در نظر داشتن این ملاحظه مهم به دادهها و ستاندههای توافق هستهای نگاه کنیم، پاسخی منصفانهتر برای سوال اصلی این پرونده پیدا شود.
دیدگاه تان را بنویسید