تاریخ انتشار:
جهان چگونه به پاسداری از برجام برخواهد خاست؟
ترامپ - برجام - جهان
در پی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، در قدرتمندترین کشور جهان، دگرگونی سیاسی پیشبینینشدهای رخ داده که لاجرم بر همه مناسبات سیاسی جهان در دهههای پیش رو تاثیر خواهد گذاشت: نظم مستقر ایالات متحده که برآیند نهادسازی ۳۰۰ساله این کشور است با نیرویی معارض به نام «پدیده ترامپ» روبهرو شده که قواعد رفتاری آن نامشخص و نامتعین به نظر میرسند.
در پی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، در قدرتمندترین کشور جهان، دگرگونی سیاسی پیشبینینشدهای رخ داده که لاجرم بر همه مناسبات سیاسی جهان در دهههای پیش رو تاثیر خواهد گذاشت: نظم مستقر ایالات متحده که برآیند نهادسازی 300ساله این کشور است با نیرویی معارض به نام «پدیده ترامپ» روبهرو شده که قواعد رفتاری آن نامشخص و نامتعین به نظر میرسند. دونالد ترامپ، هرگز چهره مهم و تاثیرگذاری نبوده است و احتمالاً از این پس هم چندان مهم و تاثیرگذار نخواهد بود و در آسمان سیاست آمریکا آذرخشی گذرا خواهد بود. اما همین آذرخش زودگذر تا مدتها قواعد شناختهشده بازی سیاست و قدرت را در جهان به هم خواهد ریخت. این ویژگی ترامپ، قواعد بازی جهانی را در زمین ایران هم به هم میزند و موجب دردسر میشود؛ اما این اختلال از جهاتی هم میتواند به نقطه قوت ایران برای حفظ دستاوردهای توافق هستهای با قدرتهای جهانی تبدیل شود.
1- ترامپ آنگونه که تاکنون نشان داده، بنا دارد سیاست تعامل و همکاری بینالمللی ایالات متحده را به سیاست «کابوی مقتدر و متکی به خود» تبدیل کند. نخستین نتیجه چنین سیاستی، سستشدن بنیادهای امنیتی آمریکا در دو حوزه مهم آتلانتیک و آسیا-پاسیفیک است. نخستین کنش سیاسی ترامپ در آسیا، که ناسنجیدگی از آن هویداست (تماس با رهبران تایوان) موجب تزلزل در رابطه آمریکا و چین شده و بازسازی این وضع مدتها طول خواهد کشید. هشدار اخیر رئیس کمیسیون اروپا هم نشانهای است از نگرانی اعضای اتحادیه اروپا از آینده روابط در حوزه آتلانتیک.
2- سیاست خارجی آمریکا علاوه بر دو پایه اصلیاش یعنی آسیا-پاسیفیک و اروپا-آتلانتیک، بر پایههای دیگری هم استوار است که مهمترینِ آنها خاورمیانه و شمال آفریقاست. این پاره سیاست خارجی آمریکا در سطوح مختلف با ایران پیوند خورده است و ترامپ که درهای جنگ و صلح با ایران به رویش بسته است، برای ایجاد هر گشایشی یا اتخاذ هر گزینهای که یک سویش ایران باشد و کشورهای دیگر جهان را از بازی بیرون رانده باشد، ناگزیر خواهد شد مصالح و منافع متحدان آسیایی و اروپاییاش را زیر پا بگذارد و نارضایتی آنان را به جان بخرد. دولتهای قبلی آمریکا با درک همین تنگنا بود که به جای ستیزه رو در رو و انفرادی با ایران، جهان و بهویژه کشورهای متنفذ اروپا و آسیا را علیه جمهوری اسلامی شوراندند و تحریمهای فلجکننده را وضع کردند.
3- ترامپ اگر بخواهد حتی به بخش کوچکی از شعارهای انتخاباتیاش درباره ایران عمل کند، وارد منازعهای بینالمللی میشود که آثار و تبعات آن از رابطه دوجانبه تهران-واشنگتن فراتر میرود. افزایش فشار بر ایران به معنای تقویت قهری عربستان سعودی و ترکیه و به هم خوردن کفههای تعادل در خاورمیانه است. چنین وضعی شاید مطلوب دولت ترامپ باشد، اما در جهت منافع بینالمللی آمریکا نیست و نهادهای امنیتی ایالات متحده که مناسبات قدرت در خاورمیانه را بهتر از ترامپ و بازرگانان و نظامیان اطراف او میدانند، نخستین مخالفان این ماجراجویی خواهند شد.
4- بنابراین، همه جهان از جمله ایران، دست کم تا چند ماه دیگر با دو آمریکا روبهرو هستند. آمریکای اول، همان قدرت برتر جهان است با مجموعهای از نهادهای مستقر که امور این کشور بزرگ را در قالبهای بوروکراتیک و با در نظر گرفتن همه ملاحظات و ریزهکاریها پیش میبرند. آمریکای دوم یا «آمریکای ترامپ» هم آرزویی خام است برای تبدیلشدن به قدرت یگانه و خلاص کردن خود از تعهدات تاریخی به حوزههای آسیا-پاسیفیک و اروپا-آتلانتیک. این دوگانگی، محمل ارسال پیامهای متناقض واشنگتن به سوی جهان خواهد شد و هنر رهبران و دیپلماتهای جهان این خواهد بود که بتوانند این پیامها را از هم تشخیص دهند. چنین وضعی موجب احیای پارهای از قواعد روابط بینالمللی در زمان جنگ سرد خواهد شد و دستها روی ماشههای جنگ و بازدارندگی قرار خواهد گرفت؛ اما به احتمال قریب به یقین، دولت ترامپ نخواهد توانست ماشه جنگ را در جایی از جهان بچکاند و میان غرشهای لفظی و کردارهای سیاسی آن تفاوت زیادی خواهد بود.
5- سیمای دوگانه آمریکای عصر ترامپ، بر هدف بنیادی برجام که دفع خطر امنیتی از بالای سر ایران بود، تاثیر چشمگیر نخواهد گذاشت و این موافقتنامه بینالمللی راه خود را خواهد پیمود، اما پیامهای معارض و دندان قروچههای «آمریکای ترامپ»، سرمایهگذاران بینالمللی را به احتیاط بیشتر وادار خواهد کرد. بنابراین، ایران در سالهای پیش رو ناگزیر خواهد بود در فضایی سیال و نامتعین گام بردارد و از هدفگذاریهای معطوف به نتایج اقتصادی مشخصِ برجام چشم بپوشد یا دستکم انتظار میوهچینی زودهنگام از این موافقتنامه بینالمللی را تعدیل کند. اما ایران در کنار این گرفتاریِ گریزناپذیر، به موقعیتی تازه دست یافته است که آثار مثبت آن میتواند، کاستیهای اجرای ناقص برجام را جبران کند. پرونده برجام در روزگار حاکمیت «آمریکای ترامپ» به یکی از فصول کتاب بزرگتری تبدیل میشود که فصلهای دیگر آن در سوریه و عراق و ریاض و پایتختهای اروپایی و چین و ژاپن و البته روسیه قرار خواهند داشت و مدعی آن تنها ایران نخواهد بود. برجام، سندی مربوط به ایران است اما مساله ایران به تنهایی نیست. هر برگ برجام، سند تضمین صلح در گوشهای از جهان و
بهویژه خاورمیانه است. خدشهدار شدن سند برجام، راه را برای خدشه جدی به پیمان توکیو در مورد محیط زیست، توافقهای موشکی آمریکا و روسیه، و کماثر شدن پیمان ناتو بهعنوان ابزار دفاعی مشترک آمریکا و اروپا باز خواهد کرد. اگر دیپلماتهای ایرانی بتوانند این موضوعات را که پاشنه آشیل «آمریکای ترامپ» است، دقیق توضیح دهند، بخش بزرگی از جهان به پاسداران ناگزیرِ سند برجام تبدیل خواهند شد.
دیدگاه تان را بنویسید