تاریخ انتشار:
اولین نتیجه ملکه انگلستان متولد شد
کودک سلطنتی
تولد اولین نتیجه ملکه بریتانیا به شدت خبرساز شد. روزنامههای مهم دنیا لینک ثابتی در صفحه اول خود برای دسترسی آسان خوانندگان به خبرهای مربوطه گذاشتند و مردم ساعتها جلوی بیمارستانی که کیت میدلتون در آن بستری بود جمع شده بودند تا زودتر خبر را بشنوند.
شاید بتوان آن را تفریح و علاقهمندی مرفهان بیدرد دانست، شاید هم دلخوشی و سرگرمی هرچند کوچک در دنیایی باشد که به نظر میرسد هر روز بیشتر از خبرهای بد پر میشود. شاید هم انگیزه همه این توجهها، همان نقل قول معروف باشد که تولد هر کودکی نشانی از آن است که خدا هنوز از انسان ناامید نشده است. به هر حال هرچه هست، تولد اولین نتیجه ملکه بریتانیا به شدت خبرساز شد. روزنامههای مهم دنیا لینک ثابتی در صفحه اول خود برای دسترسی آسان خوانندگان به خبرهای مربوطه گذاشتند و مردم ساعتها جلوی بیمارستانی که کیت میدلتون در آن بستری بود جمع شده بودند تا زودتر خبر را بشنوند. خبرنگاران از درختها و نردبانهای روبهروی بیمارستان بالا میرفتند تا شاید بتوانند زودتر صحنهای را شکار کنند و مردم، به صورت خودجوش، پلاکاردهایی را با پیغامهای تبریک جلوی کاخ و بیمارستان به دست گرفته بودند. بارش سنگین باران (یک اینچ باران در مدت پنج دقیقه) خبرنگاران را در گزارش زنده ورود کیت میدلتون به بیمارستان (که با هلیکوپتر به آنجا آورده شده بود) ناکام کرد و انتظار آنان برای دیدن کودک یا پدر و مادرش، تا عصر به طول انجامید. اما این بار چندین شبکه خارجی و
داخلی، در شرایط جوی مناسب، از خروج پدر و مادر برای نشان دادن بچه به مردم و خبرنگاران، گزارش تهیه کردند. اما خبر، غیر از مشارکتهای عجیب (و احتمالاً برای ما غیرقابل درک) مردمی، جنبههای جالبتری هم داشت. از جمله مقالهای که روزنامه تایمز در اواخر ماه ژوئن در مورد اختلاف هزینه بچهدار شدن در آمریکا و انگلستان به چاپ رساند. طبق اطلاعات این مقاله، هزینه به دنیا آمدن نتیجه ملکه (شامل تمام هزینههای پزشکی و مراقبتی دوران بارداری از جمله هزینه بستری در بهترین بیمارستان انگلستان) 15 هزار دلار بود، در حالی که این رقم در ایالات متحده حدود30 هزار دلار است آن هم در صورت زایمان طبیعی؛ در حالی که سزارین مورد نیاز باشد این رقم بیش از50 هزار دلار خواهد بود. در واقع احتمالاً تمام مادرهای آمریکایی، با کمال میل حاضرند هزینههایی هماندازه با نوه خاندان سلطنتی برای به دنیا آمدن فرزندشان بپردازند و باقیمانده پول را صرف هزینههای دیگر کنند. طبق آمار ارائهشده در همین مقاله هزینههای به دنیا آوردن بچه (فقط هزینه بیمارستان مادر در هنگام زایمان که شامل مراقبتهای دوران بارداری نمیشود) در ایالات متحده از سال1996تاکنون بیش از سه
برابر شده است. در واقع یکی از مشکلات عمده در این زمینه اینگونه قابل توضیح است که برخلاف اغلب کشورهای اروپایی که پزشک، از همان ابتدای بارداری، مادر را زیر نظر دارد و هزینه ثابتی بابت این کنترل و تامین سلامت تا به دنیا آمدن بچه، دریافت میکند، در ایالات متحده هزینه جداگانهای برای هر بخش مراقبت و درمان دریافت میشود. به عنوان مثال آزمایشهای خون، سونوگرافی و ... در اروپا توسط همان پزشک مراقب تجویز میشود و هزینه جداگانهای بابت آن دریافت نمیشود، در حالی که هر سونوگرافی در ایالات متحده هزینه جداگانه بیش از600 دلاری دارد. این موضوع به این معنی است که پزشکان و بیمارستانها برای دریافت پول بیشتر آزمایشها و سونوگرافیها و ... بیشتری (نسبت به اروپا و سایر کشورهای توسعهیافته) برای مادران تجویز میکنند. آزمایشهایی که احتمالاً انجام آنها اصلاً لازم نیست. بخش اصلی این هزینهها توسط بیمهها پرداخت میشود. هزینهای که شرکتهای بیمه، بابت زایمان طبیعی پرداخت میکنند بین سالهای 2001 تا 2010 نزدیک به 50 درصد و برای سزارین بیش از 40 درصد افزایش داشته است. اما خانوادهها نیز از گزند این افزایش هزینهها در امان نبودهاند.
سال گذشته هر خانواده برای هزینههای پزشکی دوران بارداری و مراقبتهای دوران نوزادی، حدود 3500 دلار هزینه شخصی پرداخت کرده است در حالی که کمتر از دو دهه پیش، بارداری و زایمان هیچ هزینهای را به بودجه خانوار تحمیل نمیکرد. بحث دیگری که تولد نتیجه ملکه و اتفاقات پیرامون آن (جشنها و تجمعهای خیابانی که توسط مخالفان سلطنت، سیرک و مضحکه و ... خوانده میشد) به آن دامن زد، لزوم یا عدم لزوم سلطنت در ساختار سیاسی انگلستان بود. اگرچه طبق نظرسنجیها بین 15 تا 20 درصد مردم طرفدار لغو سلطنت و برقراری حکومت جمهوری در این کشور هستند، اما صدای اعتراض این عده آنقدر بلند بود که روزنامه گاردین در وبسایت خود امکانی را تعبیه کرد تا خوانندگان جمهوریخواه از دیدن تیترهای خبری در مورد تولد نتیجه ملکه، معاف شوند. درباره همین موضوع روزنامه واشنگتنپست مقالهای منتشر کرد با این مضمون که طبق آمار مردم در کشورهای دارای سلطنت مشروطه، زندگی بهتری دارند. طبق اطلاعات ارائهشده توسط بانک جهانی، متوسط امید به زندگی در این کشورها 6/75 سال و میزان تولید ناخالص داخلی سرانه 29107 دلار است. در حالی که این اعداد در مورد کشورهای بدون سلطنت، امید به
زندگی 3/68 و تولید ناخالص داخلی سرانه 12519 دلار است. مسلماً این آمار به این معنی نیست که سلطنت؛ کشور را ثروتمند میکند، بلکه فقط نشان میدهد ساختار سلطنتی و توسعه اقتصادی لزوماً نافی یکدیگر محسوب نمیشوند. البته میتوان کشورهای ثروتمند و موفقی را هم پیدا کرد که ساختار حکومتی سلطنتی ندارند و این آغاز استدلال طرفداران منسوخسازی سلطنت در انگلستان است. آنها (شاید به درستی) ادعا میکنند لغو سلطنت نه تنها باعث پسرفت اقتصادی کشور نخواهد شد (به این دلیل که کلیه اعضای این خانواده تشریفاتی محسوب میشوند و نقشی در اداره حداقل اقتصادی انگلستان ندارند تا بتوان وضعیت اقتصادی را به وجود آنها نسبت داد)، بلکه حذف این بخش از ساختار سیاسی انگلستان و جایگزینی آن با رئیسجمهوری که مستقیماً توسط مردم انتخاب میشود، باعث کاهش هزینهها هم خواهد شد، چون طبق اطلاعات و ادعاهای این طرفداران جمهوری، خانواده سلطنتی کشورشان، بیش از 10 برابر رئیسجمهور آلمان هزینه برای کشور دارد. البته این استدلال شاید در مورد خانواده سلطنتی انگلستان صادق باشد (که آمار رسمی هم آن را تایید میکنند) اما طبق اطلاعات موجود خانوادههای سلطنتی لوکزامبورگ،
بلژیک، سوئد، اسپانیا و دانمارک کمتر از نصف هزینههای رئیسجمهور آلمان برای کشور خود هزینه دارند. البته موافقان سلطنت انگلستان هم برای این هزینهها توجیهی دارند، آنها علاوه بر اینکه اعتقاد دارند هزینههای مربوط به خانواده سلطنتی در مقابل بقیه هزینههایی که از جیب مردم و مالیاتدهندگان پرداخت میشود، مبلغ چندانی نیست، اینطور استدلال میکنند که خانواده سلطنتی باعث جلب توریست به این کشور و درآمدزایی میشود؛ استدلالی که البته موافقان حکومت جمهوری آن را رد میکنند. آنها اعتقاد دارند مردم برای دیدن کاخ باکینگهام به لندن میآیند و اینکه خانواده سلطنتی در این کاخ ساکن هست یا نه، تفاوتی در تعداد بازدیدکنندگان نخواهد داشت. به هر حال فعلاً با به دنیا آمدن اولین نتیجه پسری ملکه، و درصد اندک طرفداران حکومت جمهوری، جای پای سلطنت در انگلستان محکمتر به نظر میرسد.
دیدگاه تان را بنویسید