تاریخ انتشار:
چالشهای پیش روی جانشین ضرغامی
محکی برای صدا و سیما
در هفتههای اخیر اخبار متعددی درباره تغییر و تحولات در صدا و سیما در رسانهها منتشر شده است. رسانهای که سکان آن در روزهای میانی پاییز پس از ۱۱ سال از عزتالله ضرغامی ستانده و با حکم مقام معظم رهبری به محمد سرافراز سپرده شد. به موازات اخبار برخی از عزل و نصبها و بازگشت بسیاری از مدیران دهه هفتادی صدا و سیما به این رسانه که در خبرگزاریها و روزنامهها هم منتشر شده است، به نظر میرسد در زیرپوست یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین قطبهای رسانهای دنیا تغییرات دیگری نیز در حال وقوع است.
در هفتههای اخیر اخبار متعددی درباره تغییر و تحولات در صدا و سیما در رسانهها منتشر شده است. رسانهای که سکان آن در روزهای میانی پاییز پس از 11 سال از عزتالله ضرغامی ستانده و با حکم مقام معظم رهبری به محمد سرافراز سپرده شد. به موازات اخبار برخی از عزل و نصبها و بازگشت بسیاری از مدیران دهه هفتادی صدا و سیما به این رسانه که در خبرگزاریها و روزنامهها هم منتشر شده است، به نظر میرسد در زیرپوست یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین قطبهای رسانهای دنیا تغییرات دیگری نیز در حال وقوع است. طبق شنیدهها سکاندار جدید جامجم به شدت نسبت به چگونگی صرف اعتبارات این رسانه حساس است و در همین مدت کوتاه تلاش کرده است دخل و خرج این رسانه را نظاممند کرده، حتیالمقدور از تحمیل هزینههای زائد بر دوش بیتالمال بکاهد و به صورت کلی این رسانه بهشدت فربه و تا حدود زیادی غیرچالاک را منضبط کند. آثار ابتدایی این عزم رئیس جدید نیز در همین دو سه هفته اخیر قابل مشاهده است. از سویی برخی شبکههای تلویزیونی با ماموریت یکسان یا نزدیک به هم مانند شبکههای نمایش و تماشا در هم ادغام شدهاند و از سوی دیگر شنیده میشود احتمالاً بساط برخی
شبکههای بدون بیننده که عملاً تنها به سفرهای برای برخی تهیهکنندگان و برنامهسازان تبدیل شدهاند، هم به تدریج جمع خواهد شد. طبق اخبار غیررسمی و در گوشی خبر میرسد که در قرارداد بسیاری از نیروهایی که در پنج سال گذشته جذب این رسانه شدهاند نیز تجدیدنظر شده و با بسیاری از این نیروها که اتفاقاً بار سنگینی بر دوش این رسانه بودند، خداحافظی شده است. همچنین مقدمات خروج بخش عمده نیروهای قدیمی را نیز که به صورتی، تولید برنامهها را در حلقه محدود خود منحصر کرده بودند و سالها از زمان بازنشستگی قانونی آنها گذشته بود از سازمان صدا و سیما فراهم کرده است. با توجه به منش فردی رئیس جدید که علاقه ویژهای به سادهزیستی دارد، شنیده میشود که تردد خودروهای ارزانقیمت و مدل پایین در خیابانهای جامجم افزایشی چشمگیر یافته است و بسیاری از مدیران ترجیح میدهند خود پشت رل بنشینند. به صورت کلی ممانعت از ریختوپاشهای مالی در هر بخش از سازمانهایی که از بودجه عمومی ارتزاق میکنند، رویدادی مبارک است و از آن باید استقبال کرد، اما این مسائل را نمیتوان به تنهایی معیاری برای ارزیابی موفقیت یک سازمان به شمار آورد. سازمان عریض و طویل تحت
مدیریت جناب سرافراز نیز از این قاعده مستثنی نیست. به صورت کلی و فارغ از رویدادها و تحولات سازمانی، شبکههای تلویزیونی و رادیویی که از بودجه عمومی بهره میبرند به صورت کلی چند وظیفه اصلی را بر عهده دارند، وظایفی از قبیل خبررسانی، سرگرمیسازی، تولید اعتماد و انتقال خواستههای متقابل مردم و حاکمیت. وظایفی که در صورت موفقیت در انجام آن، دیگر به دوپینگهایی مانند پارازیت، طرحهای گاه و بیگاه جمعآوری دستگاههای دریافت ماهواره، فیلترینگ اینترنت، جلوگیری از افزایش سرعت اینترنت و... نیاز نخواهد بود. اگر به کارنامه صدا و سیما در یک دهه گذشته به ویژه پس از ورود رقبای قدرتمند فارسیزبان توجه کنیم، بعید به نظر میرسد که بتوان به این رسانه به ویژه در بزنگاهها نمره قابل قبولی داد. فارغ از بحثهای سیاسی و انتقادات و دلخوریهای درست یا نادرست بسیاری از جریانهای سیاسی داخلی به اقدامات صدا و سیما، این قطب رسانهای در بخشهای دیگر وظایف خود نیز با چالشهای زیادی مواجه است. به طور مثال در بخش سرگرمیسازی اگر انحصار پخش مسابقات زنده فوتبال و سایر رشتههای ورزشی محبوب از این رسانه گرفته شود، فکر میکنید این رسانه تا چه اندازه
میتواند مخاطبان خود را پای تلویزیون و رادیو نگه دارد؟ اصولاً کدام یک از برنامههای تولیدی و غیرورزشی این رسانه در دهه اخیر توانسته است تا خیابانهای شهرها را خلوت کند؟ در بخش رسانههای برونمرزی نیز خارج از تعارفات مرسوم فکر میکنیم تا چه اندازه در اهداف اصلی تاسیس این شبکهها، توانستهایم شاهد موفقیت را در آغوش بکشیم. قاعدتاً مهمترین هدف شبکههای برونمرزی غیرسیاسی، ترسیم تصویری بهتر از کشور تولیدکننده پیام برای مخاطبان است. امروز اگر خود را جای مخاطبان شبکههای برونمرزی ایران قرار دهیم، تا چه اندازه تصویر ایران در ذهن شما ترمیم شده است. آیا صرف هزینه هنگفت در این بخش با نتایج آن تناسب داشته است؟ در این زمینه میتوان هزینههای خود را با تبلیغات ترکیه مقایسه کنیم. این کشور بهجای تاسیس شبکههای پرخرج ماهوارهای برای ترمیم تصویر خود، در یک دهه گذشته به ساخت سریالهای تلویزیونی خوشآب و رنگ پرداخته است. سریالهایی که بسیاری از آنها از شبکههای مختلف ماهوارهای پخش شده یا در حال پخش است. اگر این روزها از مخاطبان شبکههای ماهوارهای فارسیزبان درباره نوع نگاهشان به همسایه شمال غربی ایران بپرسید، خواهید
دید که بسیاری از آنها تصویری کاملاً مدرن، به روز و همدلانه با ترکیه دارند. تصویری که مطمئناً 10 سال پیش اصولاً در ذهن بسیاری از آنها وجود نداشت. بدون شک یکی از دلایل گسترده اقبال توریستها از جمله بسیاری از ایرانیها به این سرزمین مجموعههای تلویزیونی از قبیل «ایزل»، «حریم سلطان» و... است. این روند را مقایسه کنید با برنامههایی که ما در شبکههای برونمرزی پخش میکنیم. فکر میکنید چند نفر با تماشای شبکه آیفیلم، سحر و... مشتاق دیدن ایران میشوند؟ بگذریم مجال ما اندک است و درد دلها در این زمینه بسیار. در پایان اما برای رئیس جدید این قطب بزرگ رسانهای دنیا یک پیشنهاد داریم. در همین روزهای نخست فعالیت با یک نظرسنجی علمی نوع نگاه مخاطبان داخلی و خارجی به صدا و سیما، نوع پیامهای این رسانه و اهداف مورد نظر مدیریت جدید را ثبت کنند و در نیمه دوران فعالیت باز همین نظرسنجی را تکرار کنند، اگر مقایسه نتایج امیدوارکننده بود که فبها و اگر ناامیدکننده بود، سیاستها تغییر کند. با توجه به نگاه ویژه جناب سرفراز به بیتالمال جای ضرر را هرگاه بگیریم، منفعت است.
دیدگاه تان را بنویسید