تاریخ انتشار:
بریده روزنامه ها
حمله تند مصباحیزدی به دولت روحانی
رجا نیوز نوشت: محمدتقی مصباحیزدی با مدیریت سایت اصولگرای بیباک دیدار کرد. او در این دیدار تاکید کرد: «...مجاهدین خلق هم معتقد به اسلام بودند، هنوز هم نماز میخوانند و یک حجابی هم رعایت میکنند ولی میگویند؛ احکام اسلامی و فقه اسلامی تاریخمند است... بعضیها خیال میکنند که این نوع تفکرات منحصر به مجاهدین است در حالی که اکثر سیاستمداران ما کما بیش همینطورند. شما شاهدید در دو دولت قبلی، رسماً از سکولاریسم تعریف میشد، ایدئولوگهای اصلاحگرایان رسماً در این زمینه کتاب مینوشتند. حتی شخصیت اول قوه مجریه صریحاً میگفت لیبرالیسم آخرین فکری است که بشر به آن رسیده است و بعد از این چیزی نیست، رسماً از سکولاریسم، حمایت میکردند... در این دولت سکولاریسم در حال تقویت شدن است.»
حصر به مرور رفع میشود
نوشت: علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس در سخنرانی خود در قم باز به حوادث سال 88 پرداخت وگفت: «در مورد سال 88 به خاطر ندارم با صراحت گفته باشم سپاه دخالت داشته است ولی به طور کلی اشتباهی اساسی در آن سال رخ داد و آن هم اینکه عدهای راه افتادند و گفتند نظر رهبری به احمدینژاد است و همین امر منشاء اشتباه و حوادث شد... در ایام غدیر خم بنا بر این بود که رفع حصر شوند ولی جوی که در مطبوعات به راه افتاد و برخی اصلاحطلبان آن را به عنوان پیروزی خود قلمداد کردند و شنیدهام به همین دلیل این موضوع کنار گذاشته شد... از آن موقع به بعد رفتارها هم تندتر و شدیدتر شد؛ از منبعی موثق شنیدهام که به مرور حصر رفع شود به گونهای که خیلی هم احساس نشود.»
سروش مثل شریعتی است
گفتوگویی با موسی غنینژاد از اقتصاددانان کشور داشته است. او گفت: «...از نظر من دکتر سروش بسیار شبیه دکتر شریعتی است. نمونه یک ذهن آشفته، غیرمنسجم و پرهیاهو. داد و بیداد زیادی میکند اما سخن روشن ندارد. دکتر سروش از پوپر زیاد دفاع میکند اما معلوم نیست فلسفه وی چه جایگاهی در اندیشه عرفانی دکتر سروش دارد. شما اندیشه عرفانی را با پوپر و ابطالپذیری و دموکراسی و حقوق بشر مخلوط کنید ببینید چه معجونی از آب درمیآید. از آلیاژ پوپر و مولوی فلز خوبی درنمیآید. از اینها گذشته تبختر و غرور و زبان پرتکلف ایشان برای من اصلاً خوشایند نیست. قبلاً هم گفتم دکتر شریعتی در جلسهای که دیر کرد به جای عذرخواهی، ترافیک را بهانه کرد و طلبکار شد و دکتر سروش هم مانند پیشکسوت خود از زمین و زمان طلبکار است.»
عظیمترین عفو تاریخ ایران
نوشت: بیگمان، اگر این دو (موسوی و کروبی) بخشوده شوند، نظر به عظمت جرم این دو، «عظیمترین عفو تاریخ ایران» رقم میخورد، و دیگر معلوم نبود که در این ملک چه جرمی بخشودنی نیست. این دو مجرم نابخشودنی که بزرگترین دروغ تاریخ ایران را، در بدترین زمان ممکن، با بزرگترین تبعات بدخیم بر زبان آوردند، و مدام بر بادکنک این دروغ دمیدند... چگونه با «رفیقبازی بالابالاییها» قابل بخشیدن بودند؟ رفقای قدیمی، هوای رفقای قدیمی را دارند... ریشه «عظیمترین عفو تاریخ ایران»، در آن است که سیاستبازان قدیمی، جرائم موهوم احمدینژاد نسل دومی مانند وهم رمال زده بودن او را غیرقابل بخشایش میشمرند و مدام تمام عیوب عالم را به وی نسبت دادند و میدهند و خواهند داد، اما محرزترین جرم تاریخ ایران را قابل بخشایش تلقی میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید