تاریخ انتشار:
تحلیل اقتصادی - سیاسی رویکرد مخالفان دولت جدید
با مخالفان دولت چه کنیم؟
از امروز دولت دکتر روحانی کار خود را آغاز خواهد کرد. دولتی که با دادن امید به مردم به قدرت رسید و این امید از همان آغاز انتخاب شدن آقای روحانی اثر خود را بر فضای عمومی جامعه گذاشت.
بازارها از این انتخاب تاثیر گرفتند و کشورهای غربی هم برای برداشتن گام بعدی در مقابل ایران دست نگه داشتند. «تجارت فردا» در مقالات و پروندههای مختلف به بررسی مشکلات اقتصادی دولت بعدی و چگونگی مواجه شدن با آنها پرداخته است. سیاستها و موضوعات کلیدی را که ارگانهای اقتصادی از وزارت اقتصاد تا سازمان برنامه و بانک مرکزی نیازمند توجه به آنها هستند، ارزیابی کردهایم و حتی فراتر از آن به شاهکلید سیاست خارجی نیز پرداختهایم.
با این وجود در هفتههای گذشته با نگاه به رسانههای مخالفان، میتوان از نشانههایی سراغ گرفت که حکایت از آن دارد که عزمی راسخ برای جلوگیری از اجرای وعدههای انتخاباتی وجود دارد. در این جا بر آن هستیم تا تصویری از این رویکرد و چگونگی مواجهه با آن ارائه دهیم به گونهای که بتوان به حداقلهای لازم برای اقتصادی پویاتر دست یافت.
تعادل اقتصادی - سیاسی
گروههایی خواهان عدم تغییر در وضعیت اقتصادی-سیاسی فعلی هستند که تعادل فعلی پشتوانهای برای آنان است. تغییر در تعادل فعلی از نظر آنان به معنی از بین رفتن این پشتوانه است. اگرچه امیدی که دولت تازه به دنبال آن است در نهایت میتواند به نفع همه گروهها تبدیل شود اما این قصه همیشگی است که ذینفعان واکنشی سخت به از بین رفتن کوتاهمدت منافع میدهند و حاضر نیستند که تعادل دیگری رخ دهد. اگر برخی به سیاستهای متهورانه بینالمللی علاقهمندند، اگر تمایل دارند که عدم ارتباط فعلی میان اقتصاد ایران و اقتصاد جهان تداوم یابد، اگر همچنان نمیخواهند که تحریمها تقلیل یابد، بدین دلیل است که این وضعیت تعادلی میتواند ضامن تداوم وجود آنها باشد. اما معضل زمانی حادتر میشود که این گروهها دریابند پایداری در وضعیت فعلی میتواند منافع آنان را بیشتر و بیشتر کند. به عنوان مثال یکی از مواردی که به طور شفاف در رسانههای داخلی منعکس شد، فروش نفت توسط بخش خصوصی است، امری که از زمان ملی شدن صنعت نفت سابقه نداشته و همواره این دولت بوده است که اقدام به فروش نفت خام میکرده است. این نیست که ما از ورود بخش خصوصی به این حیطهها استقبال نکنیم که چهبسا بخش خصوصی کاراتر و با هزینه کمتری بتواند این کار را انجام دهد، اما شرایطی که منجر به ورود بخش خصوصی در این زمینه شده است، به هزینه کل شهروندان ایرانی است، به عبارت دیگر تحریمی حادث شده است و درآمدی برای گروهی ایجاد شده که خود، بخش خصوصی واقعی نیست و تنها به واسطه ارتباط با نهادهای دولتی توانسته به چنین منبع درآمدی دست یابد. این اقتصاد آزاد و بازارمحور نیست. از این جهت تعادل موجود طرفداران مستحکم و با عزم و ارادهای دارد که تنها با تعامل با آنان میتوان به موفقیت شعار «امید و تدبیر» امید بست. دولت جدید باید نشان دهد حاضر به پذیرش منفعت برای عدهای به هزینه کل جامعه نیست و اینکه شرایطی که به دنبال آن است، در بلندمدت باعث میشود تا همگان از آن بهره برند. به عبارت دیگر دولت جدید باید هوشمندانه تعادل موجود اقتصادی - سیاسی را با همه منافعی که برای گروهها ایجاد میکند، به سمت تعادلی هل دهد که با کمترین تنش منافع عام را دربر گیرد. طرفداران و رایدهندگان به آقای روحانی این بار با درس گرفتن از تجربههای قبلی و به دور از افراط درک خواهند کرد که در این پروسه، دولت مجبور است در تعامل با گروهها و پیشبرد اهداف اصلی دولت، به برخی از خواستههای مقابل تن دهد. اگر هدف و مقصود تغییر در وضعیت موجود با کمترین تنش است، این امر گریزناپذیر است و البته چنین تعاملی تنها زمانی معقول است که طرف مقابل نیز حاضر به پذیرش یک فرآیند بدون تنش برای اجرای امور کشور باشد. به هر تقدیر تاریخ کشورهای مختلف نشان داده است که هر چه تعامل بین گروههای ذینفوذ و نمایندگان عامه بیشتر باشد، دوران گذار بدون به خطر افتادن ثبات اقتصادی-سیاسی محقق میشود، گذار آرامی که تنها با سعهصدر و داشتن عقلانیت در دو طرف محقق میشود.
از کار برآید
شاید بهتر آن باشد تا جای ممکن فارغ از حرفها و حدیثها و مقالات و انتقادها، تنها و تنها بر کار و سیاستی متمرکز شد که مورد تایید رایدهندگان قرار گرفته است. افتادن در ورطه توجیه هر عمل و پاسخ به هر سخن، انرژی و توان را از دولت سلب خواهد کرد و نتیجهای نیز به بار نخواهد نشست. هر چند رایدهندگان میدانند که باید بیش از چند ماه به انتظار نشینند اما امید آنها برای تنومند شدن نیاز به نتایج هر چند کوچک کوتاهمدت نیز دارد و میبایست تا جای ممکن از انتقادات عبور کرد، به خصوص زمانی که احساس شود منتقدان را به هیچ عنوان نمیتوان توجیه کرد. این کاری است که بسیاری از سیاستمدارانی که توانستهاند در کشورشان تحول ایجاد کنند انجام دادهاند و البته در مواردی نیز چنین رویکردی به مثابه ریشههای خودکامگی فرد تفسیر شده است آنچنان که برای تاچر و اردوغان پیش آمد. با وجود این، افتادن در جدلهای بیانتها هزینهاش برای مردمی که دل بستهاند به تغییر در وضعیت معیشت خود، بسی بیشتر است تا منجی آنان مستبد قلمداد شود. اگر مخالفان دولت جدید دریابند تعادل فعلی، تعادلی ناپایدار است و هر لحظه امکان دارد که مسیر تحولات به گونهای شود که بازگشت امری ناممکن شود، ای بسا حاضر بودند که برای تضمین آینده خود، دولت فعلی در تحقق شعارهایش موفق باشد. درک این مساله شاید برای آنان سخت باشد و نیاز به آن است که از بسیاری پیشذهنیتهای غیرواقعی اما برای آنان مهم و اساسی، عبور کنند اما با درک آن دور نیست که آنان از مردم عادی بیشتر موفقیت دولت جدید را طلب کنند. وجود نیروهای محافظهکار سنتی در این پروسه میتواند بسیار کارساز باشد زیرا به نظر میرسد که ناپایداری تعادل فعلی برای آنان قابل درکتر بوده و آنان بهتر میتوانند مخالفان دولت جدید را مجاب کنند که باید دست یاری به دولت داد تا همان شعارهایی را که خود میپسندد و نه ما، اجرایی شود. وحدت دارای چنین مختصاتی است: درک مقتضیات دو طرف و شرایط نهچندان مناسب کنونی. بیتردید از منظر دولت جدید وحدت به معنی پذیرش بیچون و چرای اصول و خواستههای آن نیست، امری که همواره توسط مخالفان طلب شده است. اتحاد ملی به معنی چشم پوشیدن از مطالبات بخشی از مردم حتی اگر در اقلیت باشند نیست، بل ایجاد فضایی است که در آن کمقدرتترین شهروند بتواند آن گونه که میخواهد فکر کند و زندگی کند. دولت جدید نیز مکلف است این فضا را برای مخالفان خود تضمین کند، اما این تضمین نباید به عدم اجرای وعدههایی ختم شود که رئیسجمهوری در مبارزات انتخاباتی به دنبال تحققش بود. آری اگر مخالفان نیز اعتدال پیشه کنند، شرایط تازه برای آنان نیز سودمند است.
دیدگاه تان را بنویسید