تاریخ انتشار:
دونالد ترامپ یا هیلاری کلینتون آمریکا و جهان را به کجا میبرند؟
جدال فیل خشن و الاغ خپل
«او دیگر خندهدار نیست، خطرناک است»؛ این را نامزد پیشتاز دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا آذر سال قبل گفت؛ درباره نامزدی که پیشتاز جمهوریخواهان شده است.
ترامپ؛ تاجر منعطف؟!
به سختی میتوان پیشبینی کرد که با نشستن ترامپ در صندلی اتاق بیضی کاخ سفید، آمریکا در سیاست داخلی و خارجی به کدام سو خواهد رفت؟ گفتههای او مبهم، کلی و شعارزده است؛ یک روز حرفی میزند و فردایش چیز دیگر میگوید. با این حال نخی که دانههای تسبیح سیاستهای احتمالی او را تشکیل میدهد یک وعده است: بازگشت به دوران عظمت ایالات متحده. بیراه نیست چنین حمایتی از او میشود و در کمال ناباوری استخوان خردکردههای جمهوریخواه را یکی پس از دیگری پس زد و حالا تنها نامزد امیدوار به راهیابی به کاخ سفید در اردوگاه جمهوریخواهان است.
برخی معتقدند چون ترامپ یک تاجر موفق است پس انعطاف به خرج میدهد، اهل بده بستان است. شاید به همین دلیل باشد که برخی حرفهای تند خود را که پس میگیرد، از سوی برخی نشانه چرخش محسوب میشود و از دیدگاه برخی دیگر نشان از خوی منعطف او در کنار آمدن با حقایق دارد. او طرح مالیاتی خود را اینگونه تنظیم کرده بود که ثروتمندترین افراد از تخفیف مالیاتی بهرهمند شوند؛ اما حرفش را پس گرفت و گفت: «راستش را بخواهید به نظر من مالیات ثروتمندان باید زیاد شود. وقت مذاکره که برسد، من بیشتر نگران طبقه متوسط هستم و کمتر در مورد ثروتمندان نگرانی دارم.» منظورش از مذاکره، گفتوگو با دموکراتها بود.
ترامپ حتی از مخالفت با افزایش حداقل دستمزدها عقبنشینی کرد و گفت: «به نظرم باید مردم بیشتر بگیرند. آنها دارند کار میکنند. با توجه به آنچه بر سر اقتصاد و قیمتها آمده، اینها خیلی کم میگیرند. منظورم این است که من نمیدانم با هفت دلار و ۲۵ سنت در ساعت چطور زندگی میکنید. اما من میگویم، باید خود ایالتها تصمیم بگیرند.» از میلیاردر نیویورکی پرسیدند چرا مواضعش را تغییر داده و پاسخ شنیدند: «من حق تغییر آن را دارم. انعطافپذیری لازم است.»
مبتکر ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا یا کشیدن دیوار برای جلوگیری از ورود مهاجران مکزیکی حتی ابایی ندارد که از این شعارهای جنجالبرانگیزش عقب بنشیند و بگوید برای صادقخان، شهردار جدید مسلمان لندن برای ورود به آمریکا استثنا قائل میشود چون «همواره استثناهایی نیز وجود دارد». البته پاسخ صادقخان هم این بود که «نمیپذیرم ترامپ جاهل مرا مستثنی کند. مساله تنها مربوط به من نیست بلکه به دوستان، خانوادهام و هر کسی که دارای پیشینهای مشابه من در هر جای جهان است هم مربوط میشود. من این استثنا را از سوی فردی که جاهل به اسلام است نمیپذیرم.»
تیزی طعنههای ترامپ بیش از مسلمانان، نصیب مکزیک و چین شده است؛ دو کشوری که معتقد است تهدیدی جدی برای اقتصاد ایالات متحده هستند. اگر ترامپ رئیسجمهور شود احتمالاً روابط سختی در انتظار آمریکا با چین و مکزیک خواهد بود. ترامپ در مناظرههای انتخاباتیاش بر اخراج ۱۱ میلیون مهاجر غیرقانونی و ساخت دیوار در مرز آمریکا با مکزیک تاکید کرده و گفته بود: «ما یک کشور قانونمدار هستیم و به مرز نیاز داریم. اگر به موفقیت ساخت دیوار شک دارید باید آن را از اسرائیل بپرسید. باور کنید اگر این کار به درستی صورت گیرد، حتماً موثر خواهد بود.» به عقیده او، دولت مکزیک نه کارگران ماهر خود که بدترین شهروندانش را راهی آمریکا میکند و بنابراین سزاوار برخورد قهری ایالات متحده است. جالب اینکه ترامپ میگوید او دیوار را میسازد اما هزینهاش را باید مکزیک بپردازد که جواب شنید مکزیک بابت چنین دیواری هیچ پولی نمیدهد. او مهاجران مکزیکی را تجاوزکار و قاچاقچی میخواند و سیاستهای تجاری چین در قبال آمریکا را نیز «تجاوز» میداند. ترامپ چین را مسوول «بزرگترین سرقت در تاریخ جهان» میداند و میگوید: «ما نمیتوانیم به چین اجازه دهیم که همچنان کشور ما را
مورد تجاوز قرار دهد. ما این مساله را تغییر میدهیم. فراموش نکنید که ما میتوانیم این کار را بکنیم.» اما علت نفرت ترامپ از چین چیست؟ این مساله منطق اقتصادی دارد؛ به عقیده ترامپ ارزش پایین یوآن (واحد پول چین) به توانایی آمریکا برای صادرات آسیبزده و جدی نبودن قوانین حمایت از مالکیت معنوی باعث شده سرقت چین از محصولات آمریکایی بالا بگیرد. طرح او برای مقابله با این روند چندمرحلهای است: متهم کردن رسمی چین به دستکاری ارزی، اعزام نیروی نظامی بیشتر به دریای جنوبی چین و پرداخت بدهیهای ملی به پکن. ترامپ میگوید برای اطمینان از اینکه چین نمیتواند با استفاده از اوراق قرضه دولتی آمریکا از واشنگتن باجخواهی کند، کاخ سفید باید بدهی ملی خود را تسویه کند.
با این حال ترامپ نظر مساعدی درباره روسیه دارد؛ از نظر ترامپ، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، سیاستمدار قدرتمند قابل احترامی است که منافع مشترکی با آمریکا در نابودی داعش دارد و بنابراین میتواند شریک واشنگتن باشد. او وعده داده «ارتباطهای خوبی با ولادیمیر پوتین و روسیه خواهیم داشت.» پوتین هم متقابلاً گفته «ترامپ آدم بسیار درخشان و بدون هیچگونه شکی شخص بااستعدادی است. تعریف شایستگیهای وی کار ما نیست اما او پیشتاز مطلق مبارزات انتخاباتی است.» شاید راز این دل و قلوهستانی روسها با ترامپ را در این گفته آلکسی پوشکوف، رئیس کمیسیون امور بینالمللی دومای روسیه بتوان یافت: «با شخصی مثل ترامپ که تاجر و عملگراست میشود کار کرد. یک تاجر همه چیز را قابل گفتوگو میداند.»
این نگاه معاملهگر ترامپ به دیگر مسائل نیز قابل تسری است؛ در حوزه روابط با اعراب او وعده داده «اگر رئیسجمهور شوم، یک منطقه امن در داخل سوریه ایجاد میکنم و پول این کار را از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میگیرم.» او حتی به همکاری با ناتو هم نگاه اقتصادی دارد و خواستار کاهش بودجه آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است و میگوید: «ما از متحدانمان حمایت میکنیم، آنها از تمام امکانات نظامی ما سوءاستفاده میکنند و بهره میبرند. میخواهم به این روند پایان بدهم. یا آنها هم هزینه را میدهند یا ناتو را ترک میکنند. حتی اگر این کار به پایان ناتو بینجامد آماده به انجام آن هستم.»
او برخلاف نظریه غالب اقتصاددانان آمریکایی گفته میتواند ۱۹هزار میلیارد دلار بدهیهای آمریکا را طی هشت سال به صفر برساند. او با تسری همین منطق معتقد است عربستان سعودی باید در ازای دوستی با آمریکا به فکر تامین نیروی زمینی برای مبارزه با داعش باشد وگرنه دیگر از خرید نفت خبری نخواهد بود.
ترامپ صراحتاً گفته «بدون آمریکا، دوام عربستان در درازمدت امکانپذیر نبود. ما به خاطر خدمات بیشائبهای که از بابت حفاظت برخی کشورها ارائه میدهیم، عایدی نصیبمان نمیشود و عربستان سعودی هم یکی از همین کشورهاست.» پس تا اینجای کار چه درباره چین و چه ناتو و عربستان تکلیف دیگران را تعیین کرده که در وهله اول مانع از سوءاستفاده از آمریکا خواهد شد.
طرح او برای مبارزه با داعش هم قطع منابع مالی حاصل از فروش نفت توسط این گروه است. البته وعده بمباران مواضع داعش را داده و گفته که شرکتهای نفتی آمریکایی را برای بازسازی زیرساختهای ویرانشده به عراق و سوریه خواهد فرستاد تا از نفت این دو کشور برای ایالات متحده استفاده کنند.
حتی مخالفت ترامپ با توافق هستهای ایران نیز منشأیی اقتصادی دارد. او میگوید: «ما در این توافق میلیاردها دلار پول به آنها دادیم که نباید میدادیم. ما باید پول را نگه میداشتیم.» به ادعای او آمریکا ۱۵۰ میلیارد دلار به ایران داده که تهران آن را صرف خرید کالاهای اروپایی کرده است. به واقع مخالفت او با این است که وقتی آمریکا به ایران پول میدهد چرا از ایرباس هواپیما میخرد و نه از بوئینگ آمریکایی.
با همه اینها این میلیاردر نیویورکی میگوید سخنرانیهایش را نباید «دکترین ترامپ» تلقی کرد چون اگر او رئیسجمهور آمریکا شود برای ایجاد تغییر انعطاف نشان خواهد داد.
کلینتون؛ زن مصمم؟
بخشی از کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون به پاسخ به ترامپ گذشت و بخشی دیگر به برنی سندرز، دیگر نامزد دموکرات که گرایشهایی سوسیالیستی دارد میگوید اگر ترامپ وارد کاخ سفید شود، «آمریکا را ناامن و جهان را خطرناکتر خواهد ساخت». درباره ایران گفته اگر رئیسجمهور شود «سیاستهای سختگیرانهای» در قبال ایران در پیش خواهد گرفت و اگر ایران از تعهدات خود در قبال برجام تخطی کند، در صورت لزوم آمریکا به فرماندهی او به زور متوسل خواهد شد.
کلینتون همچنین به ترامپ که گفته میخواهد «میانجی بیطرف» میان اسرائیل و فلسطین باشد، اینطور پاسخ داده: «نباید روی حرف کسی که امروز بیطرف است، فردا حامی اسرائیل است و کسی از پسفردایش خبر ندارد، حسابی باز کنید.» به گفته او رئیسجمهور آینده آمریکا باید تعهدی عمیق به آینده اسرائیل داشته باشد. گرچه کلینتون از تشکیل تیمی ویژه برای تمرکز روی موضوع صلح اسرائیل و فلسطین سخن به میان آورده است. همان افرادی که در دوران دولت اوباما روی این موضوع کار میکردند، هماکنون در تیم پیشنهادی کلینتون نیز حضور دارند. البته کلینتون به عنوان یک حامی اسرائیل شناخته میشود. کلینتون پیشتر در مقام وزیر خارجه تماسها و ارتباطات با اسرائیل را مدیریت میکرد و یکی از کسانی بود که خواهان توقف شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری است. نتانیاهو هم به خوبی از دیدگاه کلینتون نسبت به خود اطلاع دارد و نظر مثبتی به او ندارد.
هر چند ترامپ نیز برای نتانیاهو ناشناخته است و انتظار او شاید این بود که نامزد جمهوریخواهان کسی مثل مارکو روبیو باشد و نه ترامپ عجیب و غریب. گرچه ترامپ قول داده که سفارت آمریکا در اسرائیل را به بیتالمقدس منتقل خواهد کرد و گفته: «اگر من رئیسجمهور شوم، برخورد با اسرائیلیها به عنوان شهروندان درجهدو سرانجام به پایان خواهد رسید. اولویت من لغو توافق هستهای با ایران خواهد بود که هم برای آمریکا و هم برای اسرائیل فاجعهآمیز است.» هیلاری کلینتون اما موافق توافق اتمی با ایران است. خود را آغازکننده مذاکرات با ایران در دوره تصدی وزارت خارجه ایالات متحده میداند.
اما بانوی اول آمریکا در سالهای ریاستجمهوری همسرش و سناتور سابق نیویورک، نخستین نطق انتخاباتی خود را به عنوان نماینده و مدافع طبقه متوسط؛ ایراد کرد و گفت مسائل اقتصادی و فرصتهای برابر برای طبقه متوسط را در کانون کارزار انتخاباتی خود قرار داده است. به گفته کلینتون «نه فقط گروهی اندک، بلکه همه شهروندان آمریکا باید بتوانند از رونق تازه اقتصادی این کشور بهرهمند شوند و در آن سهیم باشند.» او جمهوریخواهان را متهم کرده که با سیاست خود تنها از ثروتمندان، صاحبان شرکتهای بزرگ و بانکها حمایت میکنند. او طبقه متوسط آمریکا را مخاطب سخنانش قرار میدهد: «اگر شما موفق نباشید، ایالات متحده نیز نمیتواند موفق باشد. به همین دلیل است که من نامزد ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا شدهام.»
کلینتون که بزرگترین پشیمانی سیاسیاش، رای دادن به مداخله نظامی در عراق بوده معتقد است رئیسجمهور بعدی آمریکا باید تصمیم بگیرد که هیچ نیروی زمینی آمریکایی را به جنگهای خاورمیانه بازنگرداند. با این حال میگوید اگر دخالت آمریکا نبود، لیبی به سوریهای دیگر تبدیل میشد. پیشنهاد او برای مبارزه با داعش این است «متوقف کردن ورود و خروج شبهنظامیان خارجی از خاورمیانه که اتباع فرانسه، آلمان، بلژیک و انگلیس هستند. این افراد گذرنامههای اروپایی دارند که این امر ورود آنها را به سوریه و تبدیل شدنشان به افراد افراطی را تسهیل میکند.»
کلینتون، برنی سندرز رقیب دموکراتش را متهم کرده که «قول مجانی کردن دانشگاهها را میدهد»، ولی هنوز منبع تامین هزینه این برنامه را در نظر نگرفته است. کلینتون برنامه اصلاح نظام بهداشت و سلامت سندرز را هم مورد انتقاد قرار داد. سندرز گفته بود که قصد دارد زمینه اجرای طرح بیمه درمانی را برای تمام شهروندان آمریکایی فراهم کند اما کلینتون او را متهم کرده که میخواهد بار دیگر «مناقشههای سیاسی» دوران باراک اوباما را از نو آغاز کند. با این حال کلینتون در نظر دارد تا مانند اوباما از اصلاح قوانین بیمه درمان در آمریکا بهترین استفاده را بکند. کلینتون گفته راه اوباما را با افتخار ادامه میدهد و در مقالهاش در هافینگتون پست افزود: «به لطف بیمه درمانی اوباما، ۱۸ میلیون آمریکایی هماکنون تحت پوشش بیمه درمانی قرار گرفتهاند. میلیونها آمریکایی از مزایای مراقبت پیشگیرانه استفاده میکنند. آمریکاییها در حالی که میدانند دیگر هیچوقت به خاطر پیششرطها به مشکل دچار نمیشوند، با خیال راحتتری بستری میشوند. تلاش دموکراتها برای برقراری بیمه همگانی اولین اقدام از زمان دولت هری ترومن بود. رئیسجمهور اوباما این کار را انجام داد. حالا
ما نیاز به گسترش آن داریم. باید هزینههایش را کاهش دهیم و اطمینان حاصل کنیم که همه آمریکاییها بیمهای را که شایسته آن هستند به دست بیاورند.» به نوشته او «ما ۷۰ ماه پی در پی است که با رشد میزان ایجاد شغل در بخش خصوصی روبهرو هستیم. کسب و کارهای ما 1 /14 میلیون شغل ایجاد کردند. میزان بیکاری به پایینترین حد خود در هفت سال اخیر رسیده است و صنعت اتومبیلسازی بهترین سال خودش را داشته است. این عملکرد به وضوح برای هر رئیسجمهوری، فارغ از اینکه ریاستجمهوری را در یک بحران اقتصادی به دست گرفته باشد، خوب است. این همه داستان نیست. ما سختترین قوانین در زمینه والاستریت را از دهه ۱۹۳۰ وضع کردیم. ما دفتر حمایت مالی از مصرفکننده را سال گذشته ایجاد کردیم که حدود ۱۱ میلیارد دلار به مصرفکنندگان برگرداند.»
هیلاری از پیشرفتهای چشمگیری میگوید که در طول هشت سال دولت اوباما به دست آمده و هشدار میدهد «ما نباید اجازه دهیم که عقربههای ساعت به عقب برگردد. ما دستاوردهای زیادی کسب کردهایم.»
در جدال فیل (نماد جمهوریخواهان) خشن و الاغ (نماد دموکراتها) خپل آنچه به عنوان میراث اوباما با جانشینی کلینتون در کاخ سفید باقی میماند از این قرار خواهد بود: افزایش درآمدهای طبقه متوسط، مقرون به صرفهتر شدن هزینههای کالج، حل معضل بدهیهای دانشجویان، حفاظت از آمریکاییهای همجنسگرا در مقابل تبعیض، محافظت از دسترسی زنان به بیمه درمانی و امن نگهداشتن آمریکا از تهدیدات داخلی و خارجی و مخالفت با لغو قانون بیمه درمانی اوباما. در شعارهایش گفته که «جمهوریخواهان بیش از ۵۰ بار درباره لغو یا نابودی بیمه درمانی اوباما رای دادهاند. آنها به شدت به دنبال نابودی حقوق کارگران و حقوق رای دادن هستند.
آنها میخواهند مانع از حقوق زنان برای تصمیمگیری درباره سلامتی خودشان شوند. حتی برخی میخواهند برابری ازدواج را که یکی از بزرگترین دستاوردهای حقوق مدنی در تاریخ آمریکاست، لغو کنند. به طور خلاصه آنها میخواهند به عقب برگردند و تمام پیشرفتهایی را که ما به سختی بر روی آنها کار کردیم از بین ببرند. ما نباید اجازه دهیم چنین اتفاقی بیفتد.» کلینتون دوران ماقبل اوباما را هم ترسیم کرده با این تعبیر که «ما در لبه پرتگاه یک رکود بزرگ بودیم» و افزوده: «ما ۸۰۰ هزار شغل را در یک ماه از دست داده بودیم، پنج میلیون آمریکایی خانههایشان را از دست دادند و ۱۳ تریلیون دلار از ثروت خانوادهها از بین رفت.
در عین حال صنعت اتومبیل -افتخار صنعت کشور به مدت چندین دهه- در آستانه فروپاشی قرار داشت. این دومین بحران مالی بد در تاریخ کشور بود.» او میتواند به میراث اوباما بنازد و به رقبایش بتازد و وعده دهد با ریاستجمهوریاش دستاوردهای دموکراتها را به پیش میبرد.
اوباما اما درباره سلف احتمالی دموکراتش اینطور شوخی میکند: به هر حال باید قبول کنید که تلاش هیلاری کلینتون برای جذب رایدهندگان جوان مثل رفتار بزرگترهایی است که تازهوارد فیسبوک شدهاند و اینطور پست میکنند: «آمریکای عزیز، پوک من به شما رسید؟ الان روی دیوار شما دیده میشود؟ مطمئن نیستم درست پست کرده باشم!»
دیدگاه تان را بنویسید