تاریخ انتشار:
تحلیل اظهارات و ادبیات رئیسجمهور در گفتوگو با سیدشریف حسینی
روحانی و ادبیات احمدینژاد
ساختمان پاستور انگار طلسم شده است. از سال ۸۴ هر کس بر صندلی ریاست جمهوری مینشیند ادبیاتش تغییر میکند. در جاده تهدید میافتد. تهدیدی که بعضاً عملی نمیشود یا اگر هم عملی شود فیلمی کوتاه و بیصداست که تنها تنش میآفریند. محمود احمدینژاد سابقه عجیبی در این ادبیات داشت.
ساختمان پاستور انگار طلسم شده است. از سال ۸۴ هر کس بر صندلی ریاست جمهوری مینشیند ادبیاتش تغییر میکند. در جاده تهدید میافتد. تهدیدی که بعضاً عملی نمیشود یا اگر هم عملی شود فیلمی کوتاه و بیصداست که تنها تنش میآفریند. محمود احمدینژاد سابقه عجیبی در این ادبیات داشت. سیدشریف حسینی، عضو هیات رئیسه مجلس میگوید مردم و مجلس انتظار ندارند که روحانی در سخن گفتن رویه احمدینژاد را در پیش گیرد. وی تاکید میکند که رئیسجمهور ابزارهای لازم را برای اجرای برنامهها و شعارهای خود دارد.
در روزهای اخیر شاهد این مساله هستیم که ادبیات آقای روحانی شبیه ادبیات تهدید به افشاگری رئیسجمهور سابق شده است و بعضاً اظهاراتی شبیه به اظهارات احمدینژاد را مطرح میکند. دلیل این مساله چیست.
تصور میکنم برای همگان جایگاه و شأن ریاست جمهوری روشن و مشخص است. آقای احمدینژاد از ادبیات خاصی استفاده میکرد که در بسیاری از موارد این ادبیات دور از شأن و جایگاه رئیسجمهور بود و مورد انتقادات جدی نیز قرار میگرفت. به هر حال ادبیات رئیسجمهور باید متناسب با شأن این جایگاه باشد و حرمت ملت شریف ایران را رعایت کند. این یک بحث کلی است. اما در مورد این ادبیات افشاگرانهای که مطرح میکنید من معتقدم آقای احمدینژاد راه درستی را طی نکرد که کسی بخواهد بر این مبنا حرکت کند. آقای روحانی رئیسجمهور منتخب ملت هستند و مردم به دلیل دوری و خستگی از برخی مسائل دولت گذشته از جمله همین ادبیات تهدید برای افشای برخی از مطالب بود که به سمت ایشان آمدند و اعتدال را برای ادامه راه برگزیدند. البته متوجه هستیم که شرایط کشور به شکلی است که رئیسجمهور تحت فشار است و بدون شک شرایط سختی است اما نمیتوان با این توجیهات هر ادبیاتی را از جایگاه رئیسجمهور قبول کرد. البته من تصور میکنم آقای روحانی ادبیات متفاوتی با رئیسجمهور قبلی دارند. تنها در این بین این نگرانی وجود دارد که برخی موارد در گفتار آقای روحانی تکرار شود.
شما به عنوان یکی از اعضای هیات رئیسه مجلس فکر میکنید در جایگاه ریاست جمهوری چه مشکلی است که روسای جمهور ما به سمت این ادبیات میروند.
من تصور نمیکنم مشکلی در جایگاه ریاست جمهوری باشد. ببینید قوه مجریه کار اجرایی میکند و در جایی که با موارد تخلفی برخورد کرد باید اطلاع دهد و از نهاد نظارتی کمک بخواهد تا ابعاد مختلف یک مساله روشن شود. از اساس دولتها نباید در جایگاه قضا باشند یا از این موضوع گلایه کنند که چرا نمیتوانند موارد تخلف را پیگیری قضایی کنند. استقلال قوا به نظر میرسد اصلی است که باید به نهادهای کشور یادآوری شود. دولت محترم باید کار اجرایی خود را داشته باشد. بسیاری از مسائلی که پشت تریبونها گفته میشود از اساس نیازی به طرح در افکار عمومی ندارد.
آقای حسینی بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رئیسجمهور حافظ منافع مردم و پاسدار قانون اساسی است. آیا ابزار این کار را در دست دارد؟
البته که دارد. رئیسجمهور شخص اول قوه مجریه است. کلیت برنامهریزی برای اجرای قوانین توسط او و با نظر تیم اجرایی او انجام میشود. از همین حیث است که من همیشه به بحثهایی از قبیل اینکه «میخواستم کار کنم نمیگذاشتند» انتقاد داشتم. اینگونه نیست. رئیسجمهور اختیارات بسیاری دارد. روسای جمهور ما باید بیشتر بر اختیارات خود تمرکز کنند.
آقای احمدینژاد همیشه از بسته بودن دست دولتش انتقاد داشت. در دولتهای قبلی نیز بعضاً مطرح شده بود که رئیسجمهور تدارکاتچی است.
نه، من موافق نیستم. من تصور نمیکنم اختیارات اجرایی به اندازهای منوط به مسائل مختلف باشد. البته من قصد نسبت دادن به شخص خاصی ندارم اما شاید کسی که در حوزه عملی قرار میگیرد و بعد گلایه میکند که دست من بسته است میخواهد خارج از اختیارات قانونی خود عمل کند. اینکه نمیشود! هر مسوولی در حیطه اختیارات قانونی خود مجاز است. مثلاً در دولت قبل بعضاً رئیسجمهور اختیاراتی ورای اختیارات قانونی رئیسجمهور را میخواست. چاره چه بود؟ باید برخورد میشد. باید یادآوری و تذکر داده میشد که مرز قوه مجریه تا این اندازه است و نباید بیش از آن ورود پیدا کرد. متاسفانه این ادبیات در هشت سال گذشته به شدت ترویج شد. انتظار داریم آقای روحانی در سخن گفتن راه آقای احمدینژاد را نرود.
چقدر این دست از ادبیات و تهدید به افشاگریها را ناشی از دغدغههای مردمی و چقدر آن را سیاسیکاری میدانید.
من به شخصه هرگز این ادبیات تهدید به افشاگری را به خصوص پشت تریبونهای عمومی ناشی از مسائل و دغدغههای مردمی نمیدانم. به شدت معتقدم هر مقام مسوولی اگر به مساله تخلف علم پیدا کرد باید به دستگاه قضا اطلاع دهد. وقتی مسوولی از ارائه اسناد تخلفات به دستگاه قضا خودداری میکند به نوعی در جرم شریک است یا خدایی ناکرده این باور تقویت میشود که شاید ذینفع در سکوت است. تصور میکنم ادبیات تهدید به افشاگری از جانب هر رئیسجمهوری نهتنها ممکن است ابعاد قضایی داشته باشد، منجر به بسیاری از تنشهای اجتماعی نیز میشود. بدون شک روسای جمهور ما دغدغه مردم را دارند و زمانی که تخلفات را میبینند ناراحت میشوند اما جای بیان این دغدغهها در دستگاه قضاست نه پشت تریبونهای عمومی و برای مردم.
دیدگاه تان را بنویسید