تاریخ انتشار:
روحانی: درشتگویی هنر نیست
جنگ انیمیشنی با دولت
اینروزها با وجود شدت گرفتن حملات منتقدان دولت به برجام، یاران حسن روحانی روزها را با امید سپری میکنند، حضور پرتعداد هیاتهای بلندپایه کشورهای مختلف جهان از اروپایی گرفته تا آفریقایی و آسیایی اعتماد به نفس حامیان برجام را افزایش داده و شهروندان را نیز نسبت به آینده این کهندیار امیدوارتر کرده است.
درشتگویی و زدن حرفِ بیفایده هنر نیست
هفته پیش روزنامهها به صورت گستردهای سخنان حسن روحانی رئیسجمهوری در مراسم رونمایی از ۱۲ دستاورد هستهای را پوشش دادند. او با بیان اینکه موفقیت دیپلماتهای کشور در مذاکرات هستهای یکی از مهمترین روزهای دیپلماسی ایران در قرن اخیر بوده است، برجام را یک فرصت برای کشور و افتخار دیپلماسی خواند و با هشدار نسبت به تبعات «اندیشه افراط» برای جامعه تاکید کرد: «فرصتی که برجام برای ما به وجود آورده، دائمی و ابدی نیست و باید بهخوبی از آن برای پیشرفت کشور بهره ببریم.۲۰ فروردین امسال حال و هوای دیگری دارد، ما در شرایط جدیدی امسال ۲۰ فروردین را به عنوان روز فناوری هستهای جشن میگیریم، امسال سالی است که حق ملت ایران در زمینه فناوری هستهای از سوی جهانیان و سازمانهای بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.»
او سپس با بیان اینکه مردم کار بسیار باعظمتی در سایه اعتدال به ثمر رساندند، گفت: «اعتدال به ما میگوید که نه همه جا به دیگران اعتماد کنید و نه همه جا به دیگران بدبین باشید.» روحانی ادامه داد: «اعتدال به ما میگوید اینچنین نیست که همه مسائل صرفاً با مذاکره حل شود اما اینچنین هم نخواهد بود که با مذاکره نتوانیم هیچیک از مسائل مهم را به ثمر برسانیم.»
از خطوط قرمز عبور کردند
هفته پیش در بحث برجام تندترین انتقادها از دو چهره شاخص منتقد دولت یعنی محمدتقی مصباحیزدی و سعید جلیلی مطرح شد. به گزارش «انتخاب»، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با جمعی از اعضای منتخب دورههای طرح ولایت، با اشاره به برجام تاکید کرد: «اگر در داخل کشور خدایناکرده مسوولانی باشند که باور کرده باشند چارهای جز کنار آمدن با آمریکا یا به عبارت بهتر باج دادن به آمریکا وجود ندارد، در واقع از دو حال خارج نیستند؛ یا فکرشان تحت تاثیر القائات دشمن قرار گرفته است، یا از تهدیدات دشمنان (اعم از تحریم یا حمله نظامی) هراس دارند؛ از اینرو توجیه میکنند و میگویند باید تعامل برد-برد داشته باشیم؛ البته از ابتدا نیز میگویند که توقع بیجا نباید داشت، چرا که معامله برد-برد بوده و آنها نیز باید برد داشته باشند! آنها معتقدند که 40 سال دشمنی کردهایم، چه فایدهای داشته است؟ مگر قدرت آنها را نمیبینید که به راحتی نفت 110 دلار را به 30 دلار میرسانند؟ لذا چارهای جز تسلیم و سازش نداریم؛ و اگر 40 سال است احساسی برخورد کرده و دشمنی کردهایم، اشتباه بوده است! در واقع اصل مطلب همین است، اما اسم آن را معامله برد-برد گذاشتهاند. کوتاه آمدن در برابر دشمن، گاه به خاطر ترس از تهاجم و تحریم دشمن است که انگیزه افراد را برای مقاومت تحت تاثیر قرار میدهد. لذا گاهی این ترس در سخنان برخی نیز کاملاً مشخص است و مثلاً میگویند اگر این برجام و مذاکرات نبود، امروز جنگ شده بود!... رهبری بارها گفتهاند به نتیجه مذاکرات خوشبین نیستم، و امروز هم عملاً میبینیم که هر چند در مذاکرات از خطوط قرمز هم عبور شده تا به نتیجه برسد، اما هیچ فایدهای نداشته است، و اگر رهبری اصلاً به روی آنها هم نمیآورد، از بزرگواری ایشان است. مسوولان نیز میدانستند که رهبری موافق چنین شیوه مذاکرات نیست، اما گمان میکردند که ایشان در جریان کامل روابط بینالملل نیستند!»
سعید جلیلی رقیب حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری پیشین نیز در توییتر خود نوشت: «...اول برجام را آفتاب تابان و اکنون ابرشتابان میدانند و معتقدند مطالب چند سایت و روزنامه در اجرای برجام مانع ایجاد کرده است. آمریکا صراحتاً اعلام کرده که تحریمها برداشته نمیشود. رئیسجمهور بودم پای برجام را امضا نمیکردم.» احتمالاً بسیاری از مخاطبان با خواندن این توییتر دست به درگاه الهی بلند کردهاند که خدا را شکر، این عزیزدلانگیز به ریاستجمهوری ایران برگزیده نشد.
جنگ انیمیشنی با دولت
نام سازمان فرهنگی هنری «اوج» نام غریبی نیست. در سالهای اخیر محصولات این موسسه واکنشهای منفی زیادی در کشور برانگیخته است. یکی از حاشیهسازترین محصولات این سازمان بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» بود که در اوج مذاکرات هستهای ایران با غرب در سطح شهر تهران به نمایش درآمد و در همان زمان با واکنش وزیر امور خارجه ایران روبهرو شد. محمدجواد ظریف در صفحه «فیسبوک» نصب این بیلبوردها را «مهرورزی در معابر عمومی» توصیف کرد. پس از آن ساخت فیلم «من روحانی هستم» از سوی صاحبنظران با هدف تخریب چهره رئیسجمهوری در دستور کار قرار گرفت؛ فیلمی که واکنشهای منفی بسیاری را در میان اصلاحطلبان و حامیان دولت برانگیخت. به گزارش «شرق» این موسسه اخیراً اقدام به ساخت انیمیشنی ۱۹دقیقهای کرده است. انیمیشنی که همانند بقیه کارهای این سازمان، از داستان و ساختی کاملاً جهتدار با مقاصد سیاسی برخوردار است. «بچرخ تا بچرخیم» عنوان انیمیشنی است با موضوع هستهای به قلم محمد سرشار، مدیر شبکه «کودک» صداوسیما و کارگردانی رسول آذرگون که در سازمان رسانهای اوج تولید و در شبکه پویا پخش شده است. انیمیشنی کودکانه و شتابزده و نمادین که قصد داشته ماجرای غنیسازی اورانیوم و دستیابی به دانش هستهای را در سه دوره ریاستجمهوری اخیر کشورمان نشان دهد. نوکتیز پیکان این انیمیشین البته به سوی «برجام» و توافق هستهای نشانه رفته است. طبق داستان این انیمیشن که در سایت این مجموعه آمده است «آقای سام» که تازه به جزیره آمده بود، با دوزوکلک زمینهای مردم را میگرفت و مجبورشان میکرد رعیتش شوند. از وقتی توانست چرخ چاه بسازد، بیشتر چاههای آب شیرین جزیره را مال خود کرد و روزگار مردم سیاه شد؛ اما «آقاجون» دوست نداشت ما رعیت کسی باشیم؛ برای همین آقای سام از آقاجون و خانواده ما میترسید و بدش میآمد. روزی که آقای سام برای پسرانش فرفره آورد، کسی نمیدانست چه ماجرای بزرگی در راه است. نوههای آقاجون، مسعود و مجید و آمنه و مصطفی با چوب برای خودشان فرفره ساختند؛ اما «دایی محمد» ترسید و اجازه نداد بچهها بیرون از خانه بازی کنند و گفت پسران آقای سام میبینند و اوقاتشان تلخ میشود؛ اما بالاخره خبر فرفرهساختن بچهها در جزیره پیچید و به گوش آقای سام رسید و خیلی عصبانی شد. دایی محمد فرفرهها را در صندوقچهای گذاشت و در آن را قفل زد؛ اما آقاجون گفت ما زیر بار حرف زور نمیرویم و گفت قفل در صندوقچهها شکسته شود. یک روز «عمو محمود» آمد به بچهها گفت بیایید چیز بهتر بسازید. روروَک بسازید که بتوانید سوار آن شوید و روی کاغذ تصویر روروَک کشید؛ اما پسران آقای سام ناراحت شدند. آقای سام خانواده آقاجون را تحریم آب کرد؛ اما مردم تلاش میکردند به آنها آب برسانند تا کشت آنها از بیآبی نسوزد. پیشکار آقای سام پیشنهاد داد همه روروَکها را به ما بدهید و به جایش آب بگیرید. عمو محمود رفت در خانه آقای سام و داد و بیداد کرد. وقتی بچههای آقاجون به بقیه بچههای جزیره هم روروَک دادند، آقای سام بیشتر عصبانی شد و گفت تحریم را بیشتر کنند و گندم و تخممرغ آنها را نخرند. یک روز تلخ، مجید، مسعود، مصطفی با سر و صورت و روی خونی به خانه برگشتند. «عمو حسن» پیش آقاجون رفت و گفت طاقت ما تمام شده. اجازه بدهید با آقای سام حرف بزنم. قرار شد پیشکار و پسران آقای سام روروَکهای بچهها را بشکنند؛ اما فرفرهها را پس بدهند و در عوض تحریمها کمتر شود. آقاجون هشدار داد که آقای سام سر قول خود نمیماند؛ اما عمو حسن گفت ما بچههای شما هستیم، حواسمان هست. یک روز سیاه پسران آقای سام آمدند و روروَکها را شکستند. بچهها ناراحت شدند و گریه کردند؛ اما بچهها بیکار نماندند و تصمیم گرفتند چرخ چاه بسازند. چرخ چاه ساختند و از چاه متروک حیاط آب کشیدند و دوباره زمین هامون سیراب شد و گندمها جوانه زدند و آینده جزیره با دستان ما عوض شد.
به گزارش شرق کار جدید این موسسه همانند بقیه کارهای آن نکات زیادی برای انتقاد دارد. در این انیمیشن از موضعی ناامیدانه به دستاورد توافق هستهای پرداخته میشود و چهرههای شاخص کشور با تصویری نهچندان محترمانه نشان داده میشوند. ظاهراً موسسه اوج قصد ندارد دست از ساخت محصولات پرحاشیه بردارد؛ درحالیکه هزینه ساخت این محصولات و اعتبارات تولیدات خود را با حمایت نهادهای خاص تامین میکند. در این داستان منظور از آقای سام کشورهای غربی و بهویژه آمریکاست. دایی محمد که شخصیتی محافظهکار و ترسو است، رئیس دولت اصلاحات است که فرفرهها را در صندوق میگذارد (تعلیق غنیسازی اورانیوم). این موسسه حتی از شبیهسازی چهرهها هم ابایی نداشته و شخصیتهای کارتونی را با مشخصاتی همانند چهره اصلی طراحی کرده است. مدل ریش و عینک دایی محمد شبیه رئیسجمهور دوره اصلاحات است.
عمو محمود چهره جسور و شجاع داستان که مدام به آقای سام اعتراض میکند و ایده ساخت روروَک را به بچهها میدهد، محمود احمدینژاد است؛ تنها چهرهای که سازندگان این انیمیشن آن را تایید میکنند و ظاهراً همچنان به او علاقه دارند. او لباسی روستایی به تن دارد. عمو حسن که با انجام توافق با آقای سام بچهها را غمگین میکند، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، است که کلاهی بنفشرنگ به سر دارد. بچهها «مسعود» و «مجید» و «مصطفی» هم همنام شهدای هستهای هستند. اگر فرفره و روروک را پیشرفتهایی در زمینه فناوری هستهای بدانیم مشخص نیست منظور سازندگان این انیمیشن از چرخ چاه دقیقاً چیست، مفهوم بخش پایانی این انیمیشن چندان روشن نیست و البته مشخص نیست نویسنده و کارگردان انیمیشن چگونه چنین پایانی را پیشبینی کرده و ساخته است. یکی دیگر از کارهایی که توسط این سازمان انجام شده، ساخت بازیهای کامپیوتری است. گفته میشود پنج بازی «فتنه را بگیر»، «بازگشت مختار»، «سقوط موسوی»، «شلیک به مرتد» و «جدال با فتنهگران»، بازیهایی کامپیوتری هستند که درونمایهای با مضامین رویدادهای مربوط به انتخابات سال ۱۳۸۸ دارد. سایت هنر ناب اسلامی اولین بار این بازیها را منتشر کرد؛ این بازیها که قابل دانلود برای عموم است، هدایای سایت برای عموم مردم نامیده شده است. در این بازیهای کامپیوتری برخی چهرهها نمایان میشوند که کاربران باید با شلیک به مبارزه با آنها بپردازند.
پاسخ عجیب روزنامه جوان
روزنامه جوان هفته پیش در مطلبی به قلم فردی به نام محمدرضا کائینی با عنوان «حصر ارزش، حصر ضدارزش! آقای کروبی!» به نامه کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دهم پاسخ داد. در بخشی از این یادداشت آمده بود: «شما به همان دلیل یا مصلحتی در حصر هستید و محاکمه هم نمیشوید که در «دوران طلایی امام» آیات شریعتمداری، قمی، روحانی و... الخ محاکمه نشدند و در حصر ماندند... نامهپراکنیهای شما هم به همان دلیل دیده و مسموع نخواهد شد، که نامههای آنها نشد...بهراستی شما و آقای موسوی در آن دوره درباره پدیده «حصر» چگونه میاندیشیدید؟ اگر شما یادتان نیست، من به خوبی به یاد دارم که کتککاری خود با طرفداران آقای شریعتمداری در مراسم ترحیم مرحوم اثنیعشری را با افتخار تعریف میکردید و از بابت همان دعوا، به آلاف و الوف رسیدید! من یادم هست که در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران، بازرگان و دوستانش را به باد ناسزا گرفتید که چرا خبرنگاران رسانهها را برای مصاحبه به منزل آقای شریعتمداری میبردند؟ مگر مردم مسخره شما هستند که یک روز حصر را ارزش و روز دیگر ضدارزش میخوانید؟»
درشتگویی و زدن حرفِ بیفایده هنر نیست
هفته پیش روزنامهها به صورت گستردهای سخنان حسن روحانی رئیسجمهوری در مراسم رونمایی از ۱۲ دستاورد هستهای را پوشش دادند. او با بیان اینکه موفقیت دیپلماتهای کشور در مذاکرات هستهای یکی از مهمترین روزهای دیپلماسی ایران در قرن اخیر بوده است، برجام را یک فرصت برای کشور و افتخار دیپلماسی خواند و با هشدار نسبت به تبعات «اندیشه افراط» برای جامعه تاکید کرد: «فرصتی که برجام برای ما به وجود آورده، دائمی و ابدی نیست و باید بهخوبی از آن برای پیشرفت کشور بهره ببریم.۲۰ فروردین امسال حال و هوای دیگری دارد، ما در شرایط جدیدی امسال ۲۰ فروردین را به عنوان روز فناوری هستهای جشن میگیریم، امسال سالی است که حق ملت ایران در زمینه فناوری هستهای از سوی جهانیان و سازمانهای بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.»
او سپس با بیان اینکه مردم کار بسیار باعظمتی در سایه اعتدال به ثمر رساندند، گفت: «اعتدال به ما میگوید که نه همه جا به دیگران اعتماد کنید و نه همه جا به دیگران بدبین باشید.» روحانی ادامه داد: «اعتدال به ما میگوید اینچنین نیست که همه مسائل صرفاً با مذاکره حل شود اما اینچنین هم نخواهد بود که با مذاکره نتوانیم هیچیک از مسائل مهم را به ثمر برسانیم.»
از خطوط قرمز عبور کردند
هفته پیش در بحث برجام تندترین انتقادها از دو چهره شاخص منتقد دولت یعنی محمدتقی مصباحیزدی و سعید جلیلی مطرح شد. به گزارش «انتخاب»، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با جمعی از اعضای منتخب دورههای طرح ولایت، با اشاره به برجام تاکید کرد: «اگر در داخل کشور خدایناکرده مسوولانی باشند که باور کرده باشند چارهای جز کنار آمدن با آمریکا یا به عبارت بهتر باج دادن به آمریکا وجود ندارد، در واقع از دو حال خارج نیستند؛ یا فکرشان تحت تاثیر القائات دشمن قرار گرفته است، یا از تهدیدات دشمنان (اعم از تحریم یا حمله نظامی) هراس دارند؛ از اینرو توجیه میکنند و میگویند باید تعامل برد-برد داشته باشیم؛ البته از ابتدا نیز میگویند که توقع بیجا نباید داشت، چرا که معامله برد-برد بوده و آنها نیز باید برد داشته باشند! آنها معتقدند که 40 سال دشمنی کردهایم، چه فایدهای داشته است؟ مگر قدرت آنها را نمیبینید که به راحتی نفت 110 دلار را به 30 دلار میرسانند؟ لذا چارهای جز تسلیم و سازش نداریم؛ و اگر 40 سال است احساسی برخورد کرده و دشمنی کردهایم، اشتباه بوده است! در واقع اصل مطلب همین است، اما اسم آن را معامله برد-برد گذاشتهاند. کوتاه آمدن در برابر دشمن، گاه به خاطر ترس از تهاجم و تحریم دشمن است که انگیزه افراد را برای مقاومت تحت تاثیر قرار میدهد. لذا گاهی این ترس در سخنان برخی نیز کاملاً مشخص است و مثلاً میگویند اگر این برجام و مذاکرات نبود، امروز جنگ شده بود!... رهبری بارها گفتهاند به نتیجه مذاکرات خوشبین نیستم، و امروز هم عملاً میبینیم که هر چند در مذاکرات از خطوط قرمز هم عبور شده تا به نتیجه برسد، اما هیچ فایدهای نداشته است، و اگر رهبری اصلاً به روی آنها هم نمیآورد، از بزرگواری ایشان است. مسوولان نیز میدانستند که رهبری موافق چنین شیوه مذاکرات نیست، اما گمان میکردند که ایشان در جریان کامل روابط بینالملل نیستند!»
سعید جلیلی رقیب حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری پیشین نیز در توییتر خود نوشت: «...اول برجام را آفتاب تابان و اکنون ابرشتابان میدانند و معتقدند مطالب چند سایت و روزنامه در اجرای برجام مانع ایجاد کرده است. آمریکا صراحتاً اعلام کرده که تحریمها برداشته نمیشود. رئیسجمهور بودم پای برجام را امضا نمیکردم.» احتمالاً بسیاری از مخاطبان با خواندن این توییتر دست به درگاه الهی بلند کردهاند که خدا را شکر، این عزیزدلانگیز به ریاستجمهوری ایران برگزیده نشد.
جنگ انیمیشنی با دولت
نام سازمان فرهنگی هنری «اوج» نام غریبی نیست. در سالهای اخیر محصولات این موسسه واکنشهای منفی زیادی در کشور برانگیخته است. یکی از حاشیهسازترین محصولات این سازمان بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» بود که در اوج مذاکرات هستهای ایران با غرب در سطح شهر تهران به نمایش درآمد و در همان زمان با واکنش وزیر امور خارجه ایران روبهرو شد. محمدجواد ظریف در صفحه «فیسبوک» نصب این بیلبوردها را «مهرورزی در معابر عمومی» توصیف کرد. پس از آن ساخت فیلم «من روحانی هستم» از سوی صاحبنظران با هدف تخریب چهره رئیسجمهوری در دستور کار قرار گرفت؛ فیلمی که واکنشهای منفی بسیاری را در میان اصلاحطلبان و حامیان دولت برانگیخت. به گزارش «شرق» این موسسه اخیراً اقدام به ساخت انیمیشنی ۱۹دقیقهای کرده است. انیمیشنی که همانند بقیه کارهای این سازمان، از داستان و ساختی کاملاً جهتدار با مقاصد سیاسی برخوردار است. «بچرخ تا بچرخیم» عنوان انیمیشنی است با موضوع هستهای به قلم محمد سرشار، مدیر شبکه «کودک» صداوسیما و کارگردانی رسول آذرگون که در سازمان رسانهای اوج تولید و در شبکه پویا پخش شده است. انیمیشنی کودکانه و شتابزده و نمادین که قصد داشته ماجرای غنیسازی اورانیوم و دستیابی به دانش هستهای را در سه دوره ریاستجمهوری اخیر کشورمان نشان دهد. نوکتیز پیکان این انیمیشین البته به سوی «برجام» و توافق هستهای نشانه رفته است. طبق داستان این انیمیشن که در سایت این مجموعه آمده است «آقای سام» که تازه به جزیره آمده بود، با دوزوکلک زمینهای مردم را میگرفت و مجبورشان میکرد رعیتش شوند. از وقتی توانست چرخ چاه بسازد، بیشتر چاههای آب شیرین جزیره را مال خود کرد و روزگار مردم سیاه شد؛ اما «آقاجون» دوست نداشت ما رعیت کسی باشیم؛ برای همین آقای سام از آقاجون و خانواده ما میترسید و بدش میآمد. روزی که آقای سام برای پسرانش فرفره آورد، کسی نمیدانست چه ماجرای بزرگی در راه است. نوههای آقاجون، مسعود و مجید و آمنه و مصطفی با چوب برای خودشان فرفره ساختند؛ اما «دایی محمد» ترسید و اجازه نداد بچهها بیرون از خانه بازی کنند و گفت پسران آقای سام میبینند و اوقاتشان تلخ میشود؛ اما بالاخره خبر فرفرهساختن بچهها در جزیره پیچید و به گوش آقای سام رسید و خیلی عصبانی شد. دایی محمد فرفرهها را در صندوقچهای گذاشت و در آن را قفل زد؛ اما آقاجون گفت ما زیر بار حرف زور نمیرویم و گفت قفل در صندوقچهها شکسته شود. یک روز «عمو محمود» آمد به بچهها گفت بیایید چیز بهتر بسازید. روروَک بسازید که بتوانید سوار آن شوید و روی کاغذ تصویر روروَک کشید؛ اما پسران آقای سام ناراحت شدند. آقای سام خانواده آقاجون را تحریم آب کرد؛ اما مردم تلاش میکردند به آنها آب برسانند تا کشت آنها از بیآبی نسوزد. پیشکار آقای سام پیشنهاد داد همه روروَکها را به ما بدهید و به جایش آب بگیرید. عمو محمود رفت در خانه آقای سام و داد و بیداد کرد. وقتی بچههای آقاجون به بقیه بچههای جزیره هم روروَک دادند، آقای سام بیشتر عصبانی شد و گفت تحریم را بیشتر کنند و گندم و تخممرغ آنها را نخرند. یک روز تلخ، مجید، مسعود، مصطفی با سر و صورت و روی خونی به خانه برگشتند. «عمو حسن» پیش آقاجون رفت و گفت طاقت ما تمام شده. اجازه بدهید با آقای سام حرف بزنم. قرار شد پیشکار و پسران آقای سام روروَکهای بچهها را بشکنند؛ اما فرفرهها را پس بدهند و در عوض تحریمها کمتر شود. آقاجون هشدار داد که آقای سام سر قول خود نمیماند؛ اما عمو حسن گفت ما بچههای شما هستیم، حواسمان هست. یک روز سیاه پسران آقای سام آمدند و روروَکها را شکستند. بچهها ناراحت شدند و گریه کردند؛ اما بچهها بیکار نماندند و تصمیم گرفتند چرخ چاه بسازند. چرخ چاه ساختند و از چاه متروک حیاط آب کشیدند و دوباره زمین هامون سیراب شد و گندمها جوانه زدند و آینده جزیره با دستان ما عوض شد.
به گزارش شرق کار جدید این موسسه همانند بقیه کارهای آن نکات زیادی برای انتقاد دارد. در این انیمیشن از موضعی ناامیدانه به دستاورد توافق هستهای پرداخته میشود و چهرههای شاخص کشور با تصویری نهچندان محترمانه نشان داده میشوند. ظاهراً موسسه اوج قصد ندارد دست از ساخت محصولات پرحاشیه بردارد؛ درحالیکه هزینه ساخت این محصولات و اعتبارات تولیدات خود را با حمایت نهادهای خاص تامین میکند. در این داستان منظور از آقای سام کشورهای غربی و بهویژه آمریکاست. دایی محمد که شخصیتی محافظهکار و ترسو است، رئیس دولت اصلاحات است که فرفرهها را در صندوق میگذارد (تعلیق غنیسازی اورانیوم). این موسسه حتی از شبیهسازی چهرهها هم ابایی نداشته و شخصیتهای کارتونی را با مشخصاتی همانند چهره اصلی طراحی کرده است. مدل ریش و عینک دایی محمد شبیه رئیسجمهور دوره اصلاحات است.
عمو محمود چهره جسور و شجاع داستان که مدام به آقای سام اعتراض میکند و ایده ساخت روروَک را به بچهها میدهد، محمود احمدینژاد است؛ تنها چهرهای که سازندگان این انیمیشن آن را تایید میکنند و ظاهراً همچنان به او علاقه دارند. او لباسی روستایی به تن دارد. عمو حسن که با انجام توافق با آقای سام بچهها را غمگین میکند، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، است که کلاهی بنفشرنگ به سر دارد. بچهها «مسعود» و «مجید» و «مصطفی» هم همنام شهدای هستهای هستند. اگر فرفره و روروک را پیشرفتهایی در زمینه فناوری هستهای بدانیم مشخص نیست منظور سازندگان این انیمیشن از چرخ چاه دقیقاً چیست، مفهوم بخش پایانی این انیمیشن چندان روشن نیست و البته مشخص نیست نویسنده و کارگردان انیمیشن چگونه چنین پایانی را پیشبینی کرده و ساخته است. یکی دیگر از کارهایی که توسط این سازمان انجام شده، ساخت بازیهای کامپیوتری است. گفته میشود پنج بازی «فتنه را بگیر»، «بازگشت مختار»، «سقوط موسوی»، «شلیک به مرتد» و «جدال با فتنهگران»، بازیهایی کامپیوتری هستند که درونمایهای با مضامین رویدادهای مربوط به انتخابات سال ۱۳۸۸ دارد. سایت هنر ناب اسلامی اولین بار این بازیها را منتشر کرد؛ این بازیها که قابل دانلود برای عموم است، هدایای سایت برای عموم مردم نامیده شده است. در این بازیهای کامپیوتری برخی چهرهها نمایان میشوند که کاربران باید با شلیک به مبارزه با آنها بپردازند.
پاسخ عجیب روزنامه جوان
روزنامه جوان هفته پیش در مطلبی به قلم فردی به نام محمدرضا کائینی با عنوان «حصر ارزش، حصر ضدارزش! آقای کروبی!» به نامه کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دهم پاسخ داد. در بخشی از این یادداشت آمده بود: «شما به همان دلیل یا مصلحتی در حصر هستید و محاکمه هم نمیشوید که در «دوران طلایی امام» آیات شریعتمداری، قمی، روحانی و... الخ محاکمه نشدند و در حصر ماندند... نامهپراکنیهای شما هم به همان دلیل دیده و مسموع نخواهد شد، که نامههای آنها نشد...بهراستی شما و آقای موسوی در آن دوره درباره پدیده «حصر» چگونه میاندیشیدید؟ اگر شما یادتان نیست، من به خوبی به یاد دارم که کتککاری خود با طرفداران آقای شریعتمداری در مراسم ترحیم مرحوم اثنیعشری را با افتخار تعریف میکردید و از بابت همان دعوا، به آلاف و الوف رسیدید! من یادم هست که در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران، بازرگان و دوستانش را به باد ناسزا گرفتید که چرا خبرنگاران رسانهها را برای مصاحبه به منزل آقای شریعتمداری میبردند؟ مگر مردم مسخره شما هستند که یک روز حصر را ارزش و روز دیگر ضدارزش میخوانید؟»
دیدگاه تان را بنویسید