تاریخ انتشار:
کلینتون یا ترامپ: انتخاب کدامیک به نفع خاورمیانه است؟
میلیاردر مرموز یا دیپلمات اسلحه به دست
انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا به ایستگاههای پایانی خود نزدیک میشود و به احتمال زیاد، هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ، نامزدهای نهایی احزاب خود باشند. با این حال، آنچه هنوز مشخص نشده است، تصمیم شهروندان ایالات متحده در انتخاب یکی از این افراد به عنوان رئیسجمهوری چهار سال آینده کشور خود است. در یک سال گذشته، بارها آرای آنها نوسان داشته و این وضعیت همچنان ادامه دارد. اما اهمیت این نوسانات در ماههای انتهایی ماراتن انتخاباتی آمریکا بیش از پیش شده است. یکی از مهمترین مسائلی که نهتنها آمریکاییها بلکه شهروندان کشورهای مختلف خواهان شفافسازی درباره آن هستند، سیاستها و نگرشهای این دو نامزد در قبال خاورمیانه است. به راستی، اگر آنها همین امروز به عنوان رئیسجمهوری آمریکا انتخاب شوند، چه سیاستهایی در پیش خواهند گرفت؟
کلینتون: دیپلمات اسلحه بهدست
قضاوت درباره سیاستهای کلینتون را باید سادهتر تصور کرد. چرا که او مدتها در سطح اول سیاست آمریکا حضور داشته و در یک برهه زمانی هم مسوولیت اداره وزارت امور خارجه این کشور را بر عهده داشته است. اخبار حاکی از آن است که او اکنون هم در حال تشکیل تیمی برای بعد از پیروزی خود در مورد موضوعات بینالمللی و بهویژه موضوعات خاورمیانه است. این تیم شامل چندین کارشناس است که بخش اعظمی از آنها داوطلبانه وارد این کار شدهاند و تعداد کمی از آنها نیز در ازای دریافت حقوق به کمپین پیوستهاند. اما کارنامه فعالیتهای سیاسی کلینتون و به ویژه رویکردهایش در خصوص خاورمیانه موافقان و مخالفان زیادی را برای او به ارمغان آورده است. اما دو انتقاد اساسی به عملکرد گذشته او وارد میشود.
یکی از مهمترین این انتقادها که همچنان کلینتون از آن جان سالم به در نبرده، حادثه سفارت آمریکا در لیبی است. در 11 سپتامبر سال 2012 و به دنبال برپایی تجمعات اعتراضی مردم لیبی علیه نمایش یک فیلم توهینآمیز به ساحت پیامبر اسلام، کنسولگری آمریکا در شهر بنغازی مورد حمله گروههای مسلح قرار گرفت. در جریان زد و خورد میان مهاجمان و ماموران امنیتی کنسولگری، چهار دیپلمات آمریکایی از جمله سفیر آمریکا کشته شدند.
بروز حادثه بنغازی از چند جهت مورد اعتراض و انتقاد افکار عمومی، رسانهها و رقبای سیاسی دولت آمریکا قرار گرفت. اول اینکه گفته شد مهاجمان وابسته به القاعده به طرز مشکوکی از سفر سفیر آمریکا از طرابلس، پایتخت لیبی به شهر بنغازی مطلع شده بودند. سپس انگشت اتهام به سوی عالیترین مقام وزارت امور خارجه امریکا یعنی هیلاری کلینتون نشانه رفت و او به ناتوانی در درک صحیح از تحولات لیبی متهم شد. در عین حال، مقامات مسوول در تامین امنیت سفارتخانهها و مراکز دیپلماتیک آمریکا در خارج از کشور مورد انتقاد شدید قرار گرفتند. این داستان همچنان برای او دردسرساز است و یکی از مهمترین ابزارهای تخریبی جمهوریخواهان محسوب میشود.
انتقاد دیگری که به وزیر امور خارجه سابق آمریکا وارد میشود، جنگافروزی او در عراق است. او یکی از افرادی بود که در سال 2003 به جنگ عراق، رای مثبت داد و میتوان او را در پیامدهای پس از آن شریک دانست. الیزابت شکمن، استاد روابط بینالملل دانشگاه نورث وسترن در یادداشتی به کلینتون حمله میکند و میگوید: «کلینتون شخصی بود که در لیبی و عراق، سیاستهای نادرستی را در پیش گرفت. او نهتنها در حادثه بنغازی مقصر بود، بلکه برای سقوط حکومت معمر قذافی هم تلاش زیادی کرد. این در حالی است که برنامهای برای پس از سقوط دیکتاتوری وجود نداشت و بسیاری از تسلیحات و پایگاه لیبی در اختیار گروههای تروریستی، مانند داعش قرار گرفت. جنگ عراق و تصمیماتی که درباره انحلال ارتش بعث این کشور هم گرفته شد، زمینه قدرت گرفتن داعش را فراهم کرد و خاورمیانه را دچار مشکلات بسیار کرد.»
شکمن کلینتون را «دیپلمات اسلحه به دست» خواند و گفت: او تصور میکند که میتوان مشکلات سیاسی را با استفاده از نیروی نظامی حل کرد. نگرانی اصلی آن است که او از تجربیات گذشته خود درس نگرفته باشد و در صورت انتخاب شدنش به عنوان رئیسجمهوری آمریکا، جنگهای بیشتری در خاورمیانه بیفروزد.
رفیق اسرائیل و دشمن نتانیاهو
کلینتون رویکردی خصمانه نسبت به نتانیاهو دارد؛ آن هم در حالی که خود را متعهد به تامین منافع اسرائیل میداند. نخستوزیر اسرائیل، هیلاری را دشمن قسمخورده خود و بدتر از اوباما میداند و دلیل آن هم این است که نمیتواند افکار عمومی اسرائیل را علیه او برانگیزد. کلینتون اعلام کرده که به دنبال پیشبرد مذاکرات صلح بین دو طرف درگیر در سرزمینهای اشغالی است.
گزارشهای متعددی درباره تیم کارشناسی کلینتون (که نقش تعیینکنندهای هم در سیاستهای خاورمیانه خواهد داشت) در آمریکا منتشر شده است. اسامی مختلف که در این گزارشها مورد توجه قرار گرفته، زیاد برای نتانیاهو خوشایند نیست: جیک سولیوان، مشاور اوباما در امور توافق هستهای با ایران و لورا روزنبرگر، مقام سابق وزارت خارجه از جمله این افراد هستند. لئون پانهتا وزیر دفاع سابق آمریکا، میشائیل فلورنوی یکی از مقامات ارشد پیشین وزارت دفاع و نیک برنز معاون پیشین وزارت خارجه از دیگر افرادی هستند که با آنها مشاوره صورت میگیرد. همه این افراد کسانی بودهاند که به نحوی در روابط سرد میان تلآویو و واشنگتن در سالهای اخیر دخیل بودهاند.
کلینتون در ارائه دستور کار خود از تشکیل تیمی ویژه برای تمرکز روی موضوع صلح اسرائیل و فلسطین نیز سخن به میان آورده است. همان افرادی که در دوران دولت اوباما روی این موضوع کار میکردند، هماکنون در تیم پیشنهادی کلینتون نیز حضور دارند. ایان گلدنبرگ، تامارا کافمن، درک کالت، پرم کومار و دیوید ماکووسکی در زمره این افراد هستند. اگرچه همکاری این اشخاص فعلاً داوطلبانه است، اما واضح است که در صورت پیروزی کلینتون این افراد به موقعیتهای قابل توجهی دست پیدا خواهند کرد.
هدف کلینتون مشخص است: او به دنبال این است که در صورت پیروزی وقت خود را برای بررسی تجارب پیشین یا انجام اقداماتی مشابه هدر ندهد. در شرایطی که سیاست نتانیاهو اتلاف وقت است، جاهطلبی کلینتون میتواند برای نخستوزیر اسرائیل بسیار نامطلوب باشد. او روی اینکه تمرکز رئیسجمهور آمریکا به سایر مسائل سیاسی جلب شده و در این زمینه تصمیمگیری جدی نداشته باشد، حساب کرده بود. او هشت سال اخیر را با اوباما در حالی گذراند که از هرگونه توافق یا پیاده کردن هرگونه تصمیم و تحولی اجتناب کرد.
کلینتون پیشتر در مقام وزیر خارجه تماسها و ارتباطات با اسرائیل را مدیریت میکرده. او یکی از کسانی بوده که خواهان توقف شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری بوده است.
دشمن یا دوست ایران؟
هیلاری کلینتون در زمان تصدی مقام وزارت امور خارجه در دولت اول باراک اوباما مواضع سختی نسبت به ایران داشت؛ به عنوان مثال کلینتون در یک سخنرانی کنگره در اردیبهشت ۱۳۸۸ با ادعای تلاش برای توقف برنامه هستهای صلحآمیز ایران اتهاماتی را متوجه ایران کرد. او ادعاهای خود درباره تحریکآمیز بودن دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهای را تکرار کرد. همچنین وزیر امور خارجه آمریکا در اکتبر ۲۰۰۹ در سفر به لندن و پس از دیدار با مسوولان این کشور اعلام کرد «جامعه بینالملل تا ابد به انتظار ایران نخواهد نشست، ایران باید پایبندی به تعهداتش را عملی کند».
دفتر هیلاری کلینتون در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲ در بیانیهای مواضع وزارت امور خارجه آمریکا در خصوص برنامه هستهای ایران را اعلام کرد. در این بیانیه آمده است: «ایالاتمتحده مصمم است مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای شود و برای نیل به این هدف، سیاست دوگانهای را دنبال کرده است. ایران باید در تمامی مسائل باقیمانده بهطور کامل و بلافاصله با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند. ما از تصمیم جامعه بینالمللی مبنی بر روشنکردن اینکه ایران ملزم است به تعهدات بینالمللی خود عمل کند، تعهداتش را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی رعایت کند و صلحآمیز بودن اهداف خود را به اثبات برساند، استقبال میکنیم. جامعه بینالمللی همچنین مصمم است درآمدهای نفتی ایران را به میزان قابل توجهی کاهش دهد چرا که این درآمدها نهتنها برای تامین بودجه برنامه هستهای این کشور، بلکه در جهت حمایت ایران از تروریسم و اقدامات بیثباتکننده در منطقه و سراسر جهان نیز مصرف میشود. مایه خرسندی من است که اعلام میکنم کشورهای بلژیک، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، ژاپن، هلند، لهستان، اسپانیا و بریتانیا با توجه به اینکه حجم خرید نفت خام خود را از
ایران کاهش دادهاند، مجدداً حائز شرایط لازم برای معافیت از تحریمهای مندرج در بخش ۱۲۴۵ قانون اصلاحی اختیارات دفاع ملی سال مالی ۲۰۱۲ هستند.
اما هیلاری در دو سال گذشته و بهویژه پس از توافق ژنو بین ایران و ۱+۵ مواضع خود را نسبت به برنامه هستهای ایران تغییر داد. هیلاری کلینتون در ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ ضمن حمایت از تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافق دائمی هستهای با ایران خواستار متوقفشدن بحثها در کنگره درباره اعمال تحریمهای جدید علیه ایران شد. او اعلام کرد از تلاشهای باراک اوباما برای مذاکره بهمنظور پایانبخشیدن به مساله هستهای ایران حمایت میکند و اینکه کنگره باید تحریمهای مورد بحث را تا زمان انجام این مذاکرات متوقف کند. با وجود این، او همچنان ایران را یک خطر برای امنیت خاورمیانه اعلام میکند و احتمال تحریمهای دوباره را منتفی نمیداند.
ترامپ: میلیاردر مرموز
درباره ترامپ نمیتوان به سادگی به قضاوت نشست. این تاجر ثروتمند نیویورکی نهتنها تاکنون کارنامهای از فعالیتهای سیاسی بینالمللی نداشته که بتوان آنها را بررسی کرد، بلکه در اظهارات خود هم بارها دچار تناقض شده است.
از یک سو او بر ضرورت کنار کشیدن ایالات متحده از نقش رهبری جهان تاکید دارد و از سوی دیگر میگوید: «شکست شبکه داعش مسالهای تمامشده است.» ترامپ در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز گفت: «این کشور همچنان پلیس دنیاست. معتقدم که ما الان دیگر نمیتوانیم به این وظیفه عمل کنیم. ما از ژاپن با پولهای کلان حمایت میکنیم و پولهای کلانی را به عربستان میدهیم تا از بودجه بزرگ آن حمایت کنیم. این دیوانگی است.»
وی در ادامه افزود: «امروز داعش ثروت هنگفتی را از طریق سوءاستفاده از نفت لیبی به هم زده است، اگر قذافی همچنان در قدرت باقی مانده بود این اتفاق نمیافتاد.» ترامپ تاکید کرد، در حال حاضر خاورمیانه درگیر جنگ طایفهای است، ما وقت زیادی را صرف آن کردیم که سابقه آن به 15 سال میرسد. الان وقت آن است که دیگر به همه اینها پایان دهیم.» از طرف دیگر، او چندی پیش حتی از احتمال استفاده از بمب هستهای علیه داعش خبر داد. هر چند او این سخن را مطرح کرد تا نشان دهد، سیاستهای خارجی باید غیرقابل پیشبینی باشند، اما به این موضوع دلالت دارد که او هم بر مداخله نظامی در خاورمیانه تاکید میکند.
ترامپ شخصی است که در دوران مذاکرات هستهای هم از روند دیپلماتیک موجود ابراز نارضایتی کرده است. هر چند او مانند دیگر نامزدهای جمهوریخواه، حمله نظامی را تنها راهحل مراوده آمریکا با ایران ندانسته اما همواره دیدگاهش نسبت به کشورمان خصمانه بوده و از مطرح کردن گزینههای تحریم و حمله نظامی هم ابایی نداشته است.
اما یکی از جنجالبرانگیزترین اظهارات ترامپ که نشاندهنده دیدگاه متعصبانه و انعطافناپذیرش درباره خاورمیانه است، پس از حملات تروریستی به پاریس بود. او این موضوع را مطرح کرد که برای حفظ امنیت ملی، آمریکا باید از ورود تمام مسلمانان به خاک این کشور جلوگیری کند. جارد مالسین، در مجله تایم نوشت: چنین اظهارنظر کوتهفکرانهای باعث میشود که خشونت در خاورمیانه و جهان امروز بیش از پیش گسترش یابد. این تحلیلگر عنوان کرد تنها گروههایی مانند داعش و القاعده از چنین سیاستی استقبال خواهند کرد؛ چرا که آنها هماکنون هم به دنبال آن هستند که جهان به دو بخش مسلمانان و دیگران تقسیم شود. چنین عقایدی راه را بر دیپلماسی خواهد بست و زمینه تقابل مذاهب را افزایش خواهد داد.
اما پایگاه خبری تحلیلی الجزیره بر موضوعی انگشت گذاشت که میتواند بسیار تعیینکننده باشد. ترامپ درباره مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین اعلام کرده که موضعی «بیطرف» خواهد داشت. این وضعیت در حالی است که در دهههای گذشته، روسای جمهور آمریکا همواره و بدون هیچ قید و شرطی از اسرائیل حمایت کردهاند. در صورتی که این سخن تنها جنبه تبلیغاتی نداشته باشد و او هم بتواند به عنوان ریاستجمهوری آمریکا دست پیدا کند، شاید بتوان به راهحلی درباره سرزمین اشغالی دست یافت.
دیدگاه تان را بنویسید