تاریخ انتشار:
بررسی مهمترین چالشهای سیاسی احتمالی ایران در سال ۹۵
سال تقدیر روحانی
پرسشهایی که در بسیاری از دید و بازدیدهای عید به بحثداغ حضار بدل میشد. مذاکرات حساس هستهای ایران و قدرتهای جهانی ساعاتی پیش از آغاز سال نوی شمسی به مدت یک هفته متوقف شده بود و تیمهای مذاکرهکننده برای مشورت به کشورهای خود بازگشته بودند.
«آینده مذاکرات به کجا ختم میشود؟»، «آیا محمدجواد ظریف و تیمش میتوانند از پس مذاکره با شش قدرت جهانی برآیند؟»، «آیا تحریمها اقتصاد ایران را رها خواهند کرد؟»، «تیم ایران در مذاکرات چه از دست خواهد داد و چه به دست خواهد آورد؟» و... اینها تنها بخشی از پرسشهایی بود که ذهن بسیاری از شهروندان ایرانی را در آغاز سال 94 به خود مشغول کرده بود. پرسشهایی که در بسیاری از دید و بازدیدهای عید به بحث داغ حضار بدل میشد. مذاکرات حساس هستهای ایران و قدرتهای جهانی ساعاتی پیش از آغاز سال نوی شمسی به مدت یک هفته متوقف شده بود و تیمهای مذاکرهکننده برای مشورت به کشورهای خود بازگشته بودند. به این ترتیب محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و اعضای تیم مذاکرهکننده این فرصت را یافته بودند که هنگام سال تحویل به همراه خانواده سفره هفتسین را در منزل بیندازند و دعای آغاز سال را با آنها زیر لب زمزمه کنند. بدون شک ظریف و تیمش به خوبی میدانستند که سالی بسیار سخت و نفسگیر را پیش رو دارند، سالی که میتواند تقدیر ایرانیان را برای چندین دهه تحت تاثیر خود قرار دهد. ایرانیان نیز با همین دلهرهها و نگرانیها سال جدید را آغاز کردند، سالی که
از همان روزهای نخست آن پیگیری خبرهای تیم مذاکرهکننده ایرانی در سوئیس به یکی از شباهتهای دورهمیهای بسیاری از خانوادههای کشور از اصلاحطلب گرفته تا اصولگرا و از متمول گرفته تا طبقات متوسط جامعه بدل شد. توافقنامه ابتدایی در روز پایانی تعطیلات نیز اگرچه امید را در دل علاقهمندان به ایران افزایش داد، اما نگرانیها درباره احتمال بیسرانجام ماندن توافق را که به برجام موسوم شده بود، نیز به میزان قابل توجهی پررنگتر کرده بود. در آن فضا کمتر شهروندی دغدغه به تصویر کشیدن حال و هوای عید 95 را داشت. اگر از خوشبینترین چهرههای سیاسی اصلاحطلب یا حامی دولت میپرسیدید که آیا ممکن است شما موضوع بحث عید سال آینده شهروندان این مرز پرگهر باشید احتمالاً با نگاهی عاقل اندرسفیهانه شما را بدرقه کرده و زیر لب ترانه «گذشتهها...گذشته» را زمزمه میکردند. با همه این احوال برگزاری انتخابات مجالس خبرگان و شورای اسلامی سه هفته مانده به عید و نتایج غیرمترقبه آن به ویژه در پایتخت عملاً فضای کشور را تحت تاثیر خود قرار داده است. میتوان گفت اگر عید پارسال طعمی دیپلماتیک داشت، بودن شک تم عید 95، سیاسی آن هم از نوع سیاست داخلی خواهد
بود.
مرد پیشبینی بزرگ
پیش از ورود به موضوع این نوشتار یعنی بررسی و تحلیل چالشهای بزرگ سال آینده این کهندیار نمیتوان از یک مورد مهم در سال 94 به سادگی گذر کرد و از چهرهای که یکی از بزرگترین تحولات سال 94 را پیشبینی کرد، سخنی به میان نیاورد. هنگامیکه این سیاستمدار 63ساله کرمانی در میان حیرت و شگفتی ناظران سیاسی ایران اعلام کرد که از بازیگری سیاسی خسته شده و تنها میخواهد در نقش مربی ظاهر شود، بسیاری این پرسش را مطرح کردند که علت اصلی کنارهگیری محمدرضا باهنر از نامزدی انتخابات مجلس دهم چیست. خیلیها هم تصور میکردند که این اقدام شبیه تعارفهای سایر بازیگران سیاست در ایران است و بعد از اینکه چند امتیاز مهم از دوستان و همجناحیها دریافت کرد با جمله کلیشهای احساس تکلیف! شاهد بازگشت «مرد لابیهای مجلس» به ماراتن ورودی بهارستان خواهیم بود. با همه این احوال محمدرضا باهنر وارد رقابتهای انتخابات نشد و در این رقابتها نقشی کاملاً حاشیهای در اختیار گرفت. بسیاری از تحلیلگران تحلیلی قانعکننده از دلایل این تصمیم باهنر نداشتند، اما در پایان سال 94 و با مشاهده نتایج انتخابات هفتم اسفندماه، دریافتند که چرا این چهره اصولگرا حاضر به
ورود به رقابتهای انتخاباتی نشد. به نظر میرسد محمدرضا باهنر که در سال 78 نتایج حضور گسترده مردم در انتخابات پایتخت را تجربه کرده بود، احتمال تکرار آن حادثه را پیشبینی کرده بود و در نتیجه با نیامدن خود عملاً بار این شکست را به دوش سایر چهرههای شاخص جریان اصولگرا به ویژه غلامعلی حدادعادل گذاشت (هرچند خود او چنین تحلیلی را رد میکند) و خود زیرکانه از این بزنگاه خارج شد. این اقدام باهنر نشان داد که توان تحلیل و پیشبینی او از بسیاری از همجناحیهایش بیشتر است.
انتخابات دور دوم
اردیبهشتماه سال 95 برای شهروندان و همچنین جناحهای سیاسی کشور بسیار مهم و حیاتی است. بازیگران عرصه سیاست در ایران برای تثبیت موقعیت خود در بهارستان به بیش از 35 کرسی راهیافته به مرحله دوم انتخابات نیاز مبرمی دارند. دستکم در 30 کرسی میتوان شاهد رقابت داغ میان اصولگرایان و فهرست ائتلاف اصلاحطلبان و میانهروها باشیم. با توجه به پیروزی قاطع فهرست امید- لیست انتخاباتی مورد حمایت رئیسجمهوری دوره اصلاحات، اکبر هاشمیرفسنجانی و احزاب شاخص اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرایان معتدل- در پایتخت، به نظر میرسد حامیان این بخش از جغرافیای سیاست کشور با اعتماد به نفسی دوچندان وارد رقابتهای مرحله دوم خواهند شد. این وضعیت قاعدتاً سبب خواهد شد در کلانشهرهایی چون اصفهان، تبریز، شیراز و... شاهد انتخاباتی پرشور و حساس باشیم. رقابتهای اردیبهشتماه 95 میتواند بسیاری از معادلات مجلس دهم را دگرگون کرده و چهرهای متفاوت به این مجلس بدهد. این وضعیت ویژه احتمالاً سبب خواهد شد که در ایام آغاز سال در این حوزهها شاهد تبلیغات انتخاباتی غیرمستقیم و گاه مستقیم باشیم. تبلیغاتی که میتواند سرنوشت معادلات سیاسی کشور را با دگرگونیهایی
مواجه کند.
صدرنشین بهارستان
یکی از نشانههای تفوق یک گفتمان در انتخابات مجلس ایران به ویژه در نبود احزاب قدرتمند، انتخاب رئیس مجلس است. به عبارت دیگر رئیس مجلس بیرق اردوگاه پیروز در بهارستان به شمار میآید. این نکته مهم را نیز باید در نظر گرفت که رئیس مجلس در نظام جمهوری اسلامی جایگاهی بسیار فراتر از روسای پارلمانها در اکثر دموکراسیهای جهان در اختیار دارد. روسای پارلمانها در اکثر کشورهای جهان بیشتر سخنگویی مجلس یا فراکسیون اکثریت را در اختیار دارند، اما در ایران روسای ادوار مختلف مجلس شأنی متفاوت و فراتر از سخنگویی را برای خود متصور بودند. با این تعاریف باید تاکید کرد تکیه زدن هر یک از راهیافتگان به مجلس دهم میتواند، در حکم کلید کشف معمای برنامههای این مجلس در چهار سال آینده باشد. تا پیش از برگزاری انتخابات هفتم اسفندماه این تحلیل غالب بود که رقابت اصلی برای کرسی ریاست آتی مجلس میان علی لاریجانی رئیس مجلس نهم و غلامعلی حدادعادل خواهد بود. نزدیکی راهبردی لاریجانی به دولت یازدهم موجب نارضایتی بسیاری از چهرههای افراطی مجلس شده بود. آنان تصویب برجام و جلوگیری از برخی استیضاحها را بیش از همه از چشم علی لاریجانی میدیدند. همین امر
هم سبب فاصله گرفتن این گروه از لاریجانی شد. نقطه اوج این نارضایتیها و اختلافات را نیز در تهیه فهرستهای انتخاباتی مجلس دهم شاهد بودیم. روندی که سبب شد بسیاری از نزدیکان علی لاریجانی اجازه حضور در فهرست اصولگرایان را نیابند. به موازات این اقدام برخی از چهرههای افراطی برای جلوگیری از صدرنشینی مجدد لاریجانی برنامهای دقیق نیز اجرا کردند. سایت «انتخاب» با افشای این راهبرد یکی دو روز پس از انتخابات هفتم اسفند نوشت: «برنامه افراطیون تلاش برای حذف علی لاریجانی از لیست منتخبان شهروندان قمی بود. آنها از چند عامل بهره گرفتند. یکی از این عوامل، حضور فردی مسن و غیرفعال چون رضا آشتیانی در فهرست جامعه مدرسین در قم بود که در روز آخر به نفع مجتبی ذوالنور، از چهرههای رادیکال انصراف داد و به نظر میرسد این رویداد که درست در شب انتخابات رخ داد، علاوه بر گرفتن فرصت از جامعه مدرسین و اعتدالگرایان برای جبران، تا حد زیادی باعث ایجاد امید در هواداران جبهه پایداری در قم شد. در کنار این موارد نباید از این نکته نیز گذر کرد که اقدامات لاریجانی در ماههای اخیر، از جمله مقاومت در برابر افراطیون، نقشآفرینی تعیینکننده در تصویب
برجام و نیز خودداری از همراهی با ائتلاف اصولگرایان به دلیل زاویه با اصولگرایان، اقدامات مهمی بود که سبب شد تا دستگاه تبلیغاتی افراطیون علیه او فعال شود.» منتقدان لاریجانی با این برنامهریزی دقیق تلاش داشتند به بهانه کاهش اقبال مردم قم به رئیس مجلس، فضا را برای تغییر وی هموار کنند و غلامعلی حدادعادل را جایگزین او کنند. با این حال تحولات انتخابات پایتخت و حذف حدادعادل همه معادلات آنان را به هم ریخت. با توجه به حذف اکثر قریب به اتفاق چهرههای وزین اصولگرای منتقد دولت از احمد توکلی گرفته تا غلامرضا مصباحیمقدم، به نظر میرسد این جریان با بحران رهبری مواجه خواهد شد. احتمالاً این گروه برای نامزدی ریاست مجلس مجتبی ذوالنور، مهدی زاهدی یا محمدجواد کریمیقدوسی را معرفی خواهد کرد. در مقابل اما طیف حامیان دولت قاعدتاً علی لاریجانی را برای این مهم برخواهند گزید. چهرهای که در مجلس قبل به یکی از لنگرهای ثبات کشور بدل شده است و نمیتوان نقش او را در مواردی چون تصویب برجام نادیده گرفت. شاید برخی چهرههای اصلاحطلب علاقهمند به حضور محمدرضا عارف در راس مجلس باشند، اما احتمالاً خود عارف نیز به فراست دریافته است که در
صورتی که بتواند از این مجلس رای بیاورد باز نمیتواند به اندازه لاریجانی برای رتق و فتق امور موثر باشد. احتمالاً عارف ریاست فراکسیون حامیان دولت یا ریاست کمیسیون علوم و تحقیقات مجلس را بر عهده خواهد گرفت.
رئیس مجلس بزرگان
انتخابات هفتم اسفندماه 94 اگرچه در ترکیب مجلس خبرگان رهبری تغییر چندانی به وجود نیاورد، اما عملاً باعث تغییر رئیس مجلس آن شد. با توجه به رد صلاحیتها که حتی مانع از حضور سیدحسن خمینی نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در رقابتهای خبرگان رهبری شد، کمتر تحلیلگری تصور میکرد که برخی از شاخصترین چهرههای جریان اصولگرا امکان حضور در مجلس بعد را نیابند. حذف محمدتقی مصباحیزدی و محمد یزدی در فهرست منتخبان پایتخت نشان از آن داشت که شهروندان خواهان ورود چهرههای نو و تازهنفس در این مجلس مهم هستند. تا پیش از اعلام نتایج انتخابات تصور میرفت که به سیاق چند سال اخیر محمد یزدی مجدداً بر کرسی ریاست خبرگان تکیه بزند. اما با حذف او لاجرم باید به چهرههای دیگر اندیشید. یکی از شانسهای نخست ریاست این مجلس بدون شک اکبر هاشمیرفسنجانی است، چهرهای که بیش از دو دهه نایبرئیسی این مجلس را در اختیار داشت و پس از درگذشت مرحوم علی مشکینی حدود دو سال بر کرسی ریاست آن تکیه زد. با این حال پس از حوادث سال 88 ترجیح داد که این سمت را به مرحوم محمدرضا مهدویکنی بسپارد، پس از درگذشت این چهره اصولگرا، به میدان بازگشت اما محمد یزدی توانست
او را شکست داده و بر صدر مجلس خبرگان تکیه بزند. قاعدتاً با توجه به رای بالای ملت به هاشمی او میتواند مجدداً شانس خود را برای ریاست محک بزند، اما با توجه به عدم تغییر ترکیب این مجلس بعید به نظر میرسد که او این ریسک را بپذیرد. از دیگر چهرههایی که میتوان نامزدی آنها را برای ریاست خبرگان پیشبینی کرد، باید به سیدمحمود هاشمیشاهرودی، احمد جنتی و محمد امامیکاشانی اشاره کرد. احتمالاً به غیر از جنتی هر کدام دیگر که برای این کرسی نامزد شوند، اکبر هاشمی وارد گود این رقابت نشود.
جناحهای سیاسی در ایران 95
در طول حیات نظام جمهوری اسلامی، در بزنگاههای مختلف آرایش جغرافیای سیاست در ایران تا حدودی دچار دگرگونی شده است. در روزهای آغازین پیروزی انقلاب شکاف خط امام-ضدانقلاب خودنمایی میکرد. سپس گسل لیبرال-مکتبی مطرح شد. در دهه 60 با حذف گروههای غیرمذهبی از حوزه عمومی و سیاست، جناحبندیها حول اقتصاد بازار و دولتی شکل گرفت و دو جناح راست و چپ از دل بخش مذهبی نیروهایی که به خط امام موسوم بودند، زاده شدند. در سال 1374 دوهفتهنامه «عصر ما» ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با توجه به صورتبندیهای آن روز کشور به بازتعریف آرایش سیاسی ایران در آن ایام پرداخت. طبق تقسیمبندی آن نشریه جغرافیای سیاست در آن ایام شاهد حضور چهار اردوگاه راست سنتی، راست مدرن، چپ و چپ جدید بود. راست سنتی تداوم جریان جناح بازار در دوره دهه 60 به شمار میآمد. جناح چپ نیز ادامه منطقی حامیان دولت میرحسین موسوی در دهه 60 بود که در اواسط دهه 70 در حوزه سیاست داخلی، خارجی و اقتصاد تا حدودی مدرن شده بودند. راست مدرن نیز که از سوی کارگزاران سازندگی نمایندگی میشد، بیشتر دلبسته اقتصاد آزاد بودند تا اقتصاد سنتی و محافظهکارانه جناح راست. در این فضا
«عصر ما» از گروهی نوخاسته با عنوان «چپ جدید» نام میبرد که کمتر در دهه نخست حیات جمهوری اسلامی به بازی گرفته شده بودند. این گروه که در حوزه فرهنگ، اقتصاد، سیاست و خواهان حضور حداکثری حاکمیت بود، تلاش داشت در دهه دوم حیات نظام جمهوری اسلامی ره صدساله را یکشبه طی کند. گروهی که میتوان انصار حزبالله، جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان و... امروز جبهه پایداری را هسته اصلی این جناح دانست. این گروه آن روزها در حکم پیادهنظام جناح راست سنتی بود. با این حال در سال 1384 با پیروزی محمود احمدینژاد- از اعضای موسس جمعیت ایثارگران- در انتخابات ریاستجمهوری عملاً بیرقدار جریان اصولگرا یا همان راست سنتی سابق شد و با اقدامات غیرمنطقی و ایدهآلیستی، جریان اصولگرا را با خود همسرنوشت کرد و کلیت حیات این جریان را با چالش مواجه کرد. با این حال بخشی از چهرههای مصلحتاندیش جریان اصولگرا از اوایل دهه 90 و با مشاهده آثار سیاستهای این جریان تلاش کردند حساب خود را از این گروه که عملاً سکان هدایت کشتی اصولگرایان را به دست گرفته بودند، جدا کرده و با سوار شدن به کشتی نجات از همسرنوشتی با «چپ جدید» به قول عصر ما یا راست افراطی به
تعبیر سایر فعالان سیاسی نجات دهد. نخستین نشانههای این تحول را میتوان در سال 92 و نقش بیبدیل علیاکبر ولایتی در مناظرههای انتخاباتی به ویژه در بحث مذاکرات هستهای مشاهده کرد. ولایتی در آن زمان درست مانند یک همتیمی به کمک حسن روحانی آمد و سعید جلیلی را در مناظرهها با چالش روبهرو کرد. در ماجرای تصویب برجام نیز نمیتوان از نقش موثر علی لاریجانی بهسادگی گذر کرد. این جریان در سال 94 با شناخت درست زمین بازی دریافت که دوران رقابت اصلاحطلب و اصولگرا گذشته است و باید برای مقابله جریان چپ جدید با رقبای دیروز پیمانی راهبردی امضا کند. در همین حال جریان اصلاحطلب و میانهرو به رهبری حسن روحانی، رئیس دولت اصلاحات و رئیس دولت سازندگی نیز که چندین سال است که نسبت به قدرتگیری این جریان هشدار داده بودند، دست همکاری اصولگرایان معتدلی چون علی لاریجانی را به گرمی فشردند. با این توضیح میتوان گفت اکثر قریب به اتفاق سیاستمداران و بازیگران اصلی جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته با ازخودگذشتگی در یک سوی میدان انتخابات قرار گرفتند تا جای ممکن مانع قدرتگیری مجدد جریان «چپ جدید» متشکل از جبهه پایداری، یاران حلقه محمود
احمدینژاد که اتفاقاً به نظر میرسد لجستیک خوبی نیز دارند، شوند. هدفی که با همه محدودیتهای موجود به نظر میرسد تا حدود زیادی محقق شده باشد. با این حال به نظر میرسد این مرزبندی در سال آینده بیشتر خود را نشان دهد و با توجه به خروج بسیاری از چهرههای شاخص این جریان از مجلس شاهد افزایش تحرکات میدانی این گروه باشیم.
اعضایی که از کابینه خواهند رفت
با همه فراز و فرودهای دو سال نخست فعالیتهای حسن روحانی و کابینه او به نظر میرسد که روحانی از خردادماه امسال با مجلسی همراهتر مواجه خواهد بود. مجلسی که امکان ترمیم کابینه را به او خواهد داد. با این توضیحات اصلاً عجیب نخواهد بود که برخی از وزرا با حکم رئیسجمهوری به تعطیلات بروند و چهرههای کارآمدتری جای آنها را بگیرند.
گامی که برداشته شد
در گزارش پیشبینیهای سال 1394 نوشتیم که پس از گام اقتصادی و دیپلماسی نوبت به گام سوم در حوزه سیاست داخلی رسیده است. هرچند که بسیاری از فعالان سیاسی کشور بر این باورند که خیلی مانده است تا به فضای مطلوب دست پیدا کنیم، اما اکثر قریب به اتفاق آنان تاکید میکنند که دولت حسن روحانی در سالی که روزهای واپسین آن را پشت سر میگذاریم در حوزه سیاست داخلی گامهای بزرگی را برداشته است. اجازه تشکیل احزابی چون حزب اتحاد ملت ایران از یکسو و فراهمسازی فضا برای فعالیت احزاب غیراصولگرا - زمینه برای احزاب اصولگرا پیش از این هم فراهم بوده است- از سوی دیگر، همگی میتواند در این مسیر ارزیابی شود. در زمینه برگزاری انتخابات نیز وزارت کشور نمرهای قابل قبول دریافت کرد. اگر به خاطر داشته باشید در چند دوره اخیر اگرچه دولتمردان همواره از انتخابات بهعنوان یک فرصت برای کشور و نظام نام میبردند، اما نوع عملکرد آنها مؤید چنین باوری نبود. شاهد این مدعا نیز کندی اینترنت، فیلترینگ برخی پایگاههای خبری، اختلالهای مخابراتی و... بود که ارتباطات و مشورتجوییهای شهروندان را مختل میکرد. درست برخلاف این روند، در انتخابات هفتم اسفندماه شاهد
بودیم که دولتمردان بیش از سایر بخشها مشتاق بودند که نظرات مردم در فضای مجازی، کف خیابان و... بیان شود. در حالی که شایع شده بود برخی شبکههای اجتماعی چون تلگرام، اینستاگرام و... در آستانه انتخابات فیلتر شده یا از کار خواهند افتاد، دیدیم که نه این شایعات جامه واقعیت به تن کردند و نه اینترنت ایران با مشکلی مواجه شد. این امر نشان از آن داشت که دولت یازدهم نه در زبان که در عمل نیز انتخابات را فرصتی مغتنم برای ایران و جمهوری اسلامی میداند.
و اما سال آینده
سال آینده برای حسن روحانی و کابینهاش سالی بسیار مهم و حیاتی است، سالی که بسیاری از رایدهندگان در انتظار مشاهده آثار سه گام بلند اقتصادی، دیپلماتیک و سیاسی او در زندگی خود هستند. شاید گفته شود که برای مشاهده آثار این گامها در زندگی شهروندان به زمان بیشتر نیاز است، اما باید در نظر داشت که فرصتها مانند ابرها به سرعت در حال گذر هستند و چه بخواهیم و چه نخواهیم به سال انتخابات نزدیک میشویم. سالی که ممکن است برخی افراطیهای عوامفریب با بزرگنمایی ضعفها، نشان دادن چند گراف و ترسیم مار بهجای نوشتن کلمه مار و سر دادن چند شعار احساسی بسیاری از مردم ناراضی را با خود همراه کرده و مسیر توسعه این مرز پرگهر را با چالشهای بزرگ مواجه کنند. امید که اگر عمری باقی بود و سعادتی که در سالنامه ویژه سال 96 با شما همراه باشیم، دعای اکثریت شهروندان ایرانی پای سفرههای هفتسین، تداوم اعتدال در سیاست و دیپلماسی کشور باشد.
دیدگاه تان را بنویسید