تاریخ انتشار:
فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت امام خمینی(ره)
راه امام، اصول امام
بسم الله الرحمن الرحیمو الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم المصطفی محمد و علی ءاله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداه المهدیین المعصومین سیما بقیهالله فی الارضین.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم المصطفی محمد و علی ءاله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداه المهدیین المعصومین سیما بقیهالله فی الارضین.
خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک نوبت دیگر به ما فرصت داد، مجال داد، عمر داد تا بتوانیم در یک چنین روزی از امام عزیزمان تجلیل کنیم و به آن بزرگوار عرض ارادت و اخلاص کنیم. اگرچه یاد امام در میان ملت ما همواره زنده است، ولی روز چهاردهم خرداد مظهر دلبستگی ملت ایران به امام بزرگوار است.
[پیش از انقلاب] بسیاری از نقاط این کشور، فراموششده بود - بنده در دوران پیش از انقلاب، به شهرستانهای مختلف و جاهای گوناگون زیاد سفر میکردم - کمترین نگاهی به مناطق دوردست کشور نمیشد؛ اما امروز خدمات گوناگون در سرتاسر کشور گسترده است؛ در شهرهای دوردست، در روستاهای گوناگون. امروز معنا ندارد که کسی بگوید فلان جا از نیروی برق یا فرضاً از زیرساختهای جاده و امثال اینها محروم مانده است. آن روز اگر یک نقطهای در نقاط دوردست برخوردار بود، مایه تعجب بود؛ امروز عکسش مایه تعجب است. آن روز در جمعیت 35 میلیونی کشور، قبل از انقلاب، 150 هزار دانشجو بود؛ امروز جمعیت شده است دو برابر، تعداد دانشجو شده است بیست برابر، بلکه سی برابر؛ این یعنی توجه به علم. کثرت دانشجویان، کثرت اساتید، کثرت دانشگاه، قابل توجه است. در هر شهر دورافتادهای، یکی، دو تا، پنج تا، گاهی ده تا دانشگاه وجود دارد. آن روز استانهایی وجود داشت که تعداد دبیرستانهایش به عدد انگشتان دو دست نمیرسید؛ امروز در همان استانها، در هر شهرش، چند دانشگاه، گاهی چندین دانشگاه وجود دارد. این، حرکت عظیم ملت ایران است که به برکت انقلاب و با همت جوانان و همت مسوولان، در طول این سی و چند سال اتفاق افتاده است؛ اینها حوادث مهمی است. به برکت انقلاب، زیربناهای فراوان در این کشور ساخته شد؛ هزاران کارخانه در این کشور احداث شد؛ کارخانههای مادر در این کشور به وجود آمد؛ محصولاتی که با منت باید ذرهذره از بیگانگان میخریدیم و تهیه میکردیم، امروز به وفور در کشور تولید میشود؛ اینها را باید دید؛ اینها همه به برکت همان سه باوری است که امام در این ملت تزریق کرد و این باورها را در آنها برانگیخت: باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود. ما این حرفها را نمیزنیم برای اینکه غرور کاذب به وجود بیاید؛ شاد شویم، خوشحال شویم که خب الحمدلله به پیروزی رسیدیم، تمام شد؛ نه، ما هنوز خیلی راه در پیش داریم. من به شما عرض کنم؛ ما اگر خودمان را با ایران دوران طاغوت مقایسه کنیم، این برجستگیها به چشم میآید؛ اما اگر خودمان را با ایران اسلامی مطلوب مقایسه کنیم - کشوری که اسلام برای ما خواسته است، جامعهای که اسلام برای ما خواسته است؛ جامعهای که در آن، عزت دنیا هست، رفاه دنیا هست، ایمان و اخلاق و معنویت هم در آن هست؛ همه به حد وفور - راه طولانیای در پیش داریم. من این عرایض را میکنم برای اینکه جوانان عزیز ما و ملت شجاع ما بدانند که ادامه این راه را هم با همین سه باور میتوانند در پیش بگیرند و پیش بروند. بدانید راه، طولانی است؛ اما شما توانایید، شما قدرت دارید، شما امکان دارید؛ میتوانید این راه طولانی را تا رسیدن به قلهها، با توانایی کامل، با سرعت و شتاب لازم ادامه دهید. این حرفها برای این است که اگر دشمنان میخواهند در دل ما یأس به وجود بیاورند، بدانید که آنها دارند دشمنی میکنند؛ همه چیز برای ما نمایشگر امید است. نقشه راه هم در مقابل ماست. ما نقشه راه داریم. نقشه راه ما چیست؟ نقشه راه ما همان اصول امام بزرگوار ماست؛ آن اصولی که با تکیه بر آن توانست آن ملت عقبافتاده سرافکنده را تبدیل کند به این ملت پیشرو و سرافراز. این اصول، اصولی است که در ادامه راه هم به درد ما میخورد و نقشه راه ما را تشکیل میدهد. اصول امام، اصول روشنی است. خوشبختانه بیانات امام، نوشتهجات امام در بیست و چند جلد در اختیار مردم است؛ خلاصه آنها در وصیتنامه جاودانه امام منعکس است؛ همه میتوانند مراجعه کنند. ما مفید نمیدانیم که به اسم امام تمسک کنیم، اما اصول امام را به فراموشی بسپریم؛ این غلط است. اسم امام و یاد امام به تنهایی کافی نیست؛ امام با اصولش، با مبانیاش، با نقشه راهش برای ملت ایران یک موجود جاودانه است. نقشه راه در اختیار امام است و آن را به ما عرضه کرده است؛ اصول امام مشخص است. در سیاست داخلی، اصول امام عبارت است از تکیه به رای مردم؛ تامین اتحاد و یکپارچگی ملت؛ مردمی بودن و غیراشرافی بودن حکمرانان و زمامداران؛ دلبسته بودن مسوولان به مصالح ملت؛ کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور. در سیاست خارجی، اصول امام عبارت است از ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهطلب؛ برادری با ملتهای مسلمان؛ ارتباط برابر با همه کشورها، به جز کشورهایی که تیغ را بر روی ملت ایران کشیدهاند و دشمنی میکنند؛ مبارزه با صهیونیسم؛ مبارزه برای آزادی کشور فلسطین؛ کمک به مظلومین عالم و ایستادگی در برابر ظالمان. وصیتنامه امام جلوی چشم ماست. نوشتههای امام، فرمایشات امام، در کتابهایی که متن کلمات آن بزرگوار را درج کردهاند، موجود است. در عرصه فرهنگ، اصول امام عبارت است از نفی فرهنگ اباحهگری غربی؛ نفی جمود و تحجر و نفی ریاکاری در تمسک به دین؛ دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام؛ مبارزه با ترویج فحشا و فساد در جامعه. در اقتصاد، اصول امام تکیه به اقتصاد ملی است؛ تکیه به خودکفایی است؛ عدالت اقتصادی در تولید و توزیع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابله با فرهنگ سرمایهداری و احترام به مالکیت است - اینها در کنار هم - امام فرهنگ ظالمانه سرمایهداری را رد میکند، اما احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام به کار را مورد تاکید قرار میدهد؛ همچنین هضم نشدن در اقتصاد جهانی؛ استقلال در اقتصاد ملی؛ اینها اصول امام در زمینه اقتصاد است؛ اینها چیزهایی است که در فرمایشات امام واضح است. توقع امام از مسوولین کشور همیشه این بود که با اقتدار، با مدیریت، با اداره عاقلانه و مدبرانه بتوانند این اصول را اجرایی کنند و پیش ببرند. این، نقشه راه امام بزرگوار است. ملت ایران با همتش، با جوانانش، با این نقشه راه، با ایمانی که در دل او راسخ است، با یاد امامش، میتواند فاصله کنونی را با آن وضع مطلوب پر کند. ملت ایران میتواند پیش برود. ملت ایران با تواناییهایی که دارد، با استعدادهایی که دارد، با انسانهای برجستهای که بحمدالله در میان کشور حضور دارند، میتواند راه طیشدهای را که تجربه سی و چند ساله انقلاب است، با قدرت بیشتر و با همت جازمتر ادامه دهد و انشاءالله به صورت الگوی حقیقی و واقعی برای ملتهای مسلمان در بیاید. و اما درباره انتخابات که مساله حساس و زنده این روزهای ماست. برادران و خواهران عزیزم! ملت عزیز ایران! انتخابات مظهر هر سه باوری است که در امام وجود داشت و باید در ما وجود داشته باشد: مظهر خداباوری است، چون تکلیف است. وظیفه ما است، تکلیف ما است که در سرنوشت کشور دخالت کنیم؛ تکتک آحاد ملت این تکلیف را دارند. مظهر مردمباوری است، چون انتخابات مظهر اراده آحاد مردم است؛ مردمند که مسوولان کشور را به این وسیله انتخاب میکنند؛ و مظهر خودباوری است، چون هر کسی که رای در صندوق میاندازد، احساس میکند که به سهم خود در سرنوشت کشور دخالت کرده است، به سهم خود تعیین کرده است؛ این خیلی چیز مهمی است. پس انتخابات هم مظهر خداباوری است، هم مظهر مردمباوری است، هم مظهر خودباوری است. اصل مطلب در مساله انتخابات، ایجاد حماسه سیاسی است؛ حضور حماسی مردم در پای صندوقهاست. حماسه یعنی چه؟ حماسه یعنی آن کار افتخارآفرینی که با شور و هیجان انجام میگیرد. هر رایی که شما به یکی از این نامزدهای محترم بدهید - این هشت نفر آقایان محترمی که در صحنه هستند - رای به جمهوری اسلامی دادهاید. رای به هر نامزدی، رای به جمهوری اسلامی است؛ رای اعتماد به نظام و سازوکار انتخابات است. اینکه شما وارد عرصه انتخابات میشوید؛ چه آن کسی که نامزد ریاستجمهوری است، چه آن کسی که انتخاب میکند - مثل من و شما - نفْس ورود در این میدان، به معنای اعتماد به جمهوری اسلامی و اعتماد به سازوکار انتخابات است؛ در درجه دوم هم، رای به کسی است که یا شما، یا آن برادر و خواهر دیگر، یا بنده حقیر تشخیص دادهایم که برای آینده کشور مفیدتر از دیگران است. دشمنان ما در خارج، بیچارهها در فکر اینند که از این انتخابات تهدیدی درست کنند علیه نظام اسلامی؛ در حالی که انتخابات فرصت بزرگ نظام اسلامی است. آنها امید دارند که انتخابات یا سرد باشد، تا بتوانند بگویند مردم به نظام اسلامی علاقهای ندارند؛ یا دنبال انتخابات، فتنه به وجود بیاورند؛ کمااینکه در سال 13۸۸ به دنبال آن انتخابات پرشور، فتنه درست کردند. دشمنان این ملت، دنبال این چیزهایند. اما آنها اشتباه میکنند، مردم ما را نشناختهاند. دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کردهاند. آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همه شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. برای اینکه فضای انتخابات را سرد کنند، هیاتهای فکریشان پشت سر رسانهها و سخنگویان سیاسی مینشینند، مرتب حرف درست میکنند و تحویل رسانهها میدهند. یک روز میگویند انتخابات مهندسی شده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست. نه مردم ما را میشناسند، نه انتخابات ما را میشناسند، نه نظام جمهوری اسلامی را میشناسند؛ آنجایی هم که میشناسند، بیانصافی میکنند و ابایی هم ندارند از این بیانصافی. در کجای دنیا - هر کس سراغ دارد، بیاید بگوید - به نامزدهای گوناگون، از آن چهرههای معروف تا چهرههای گمنام، اجازه داده میشود که به طور مساوی از رسانههای ملی و دولتی کشور استفاده کنند؟ کجای دنیا چنین چیزی هست؟ در آمریکا هست؟ در کشورهای سرمایهداری هست؟ در کشورهای سرمایهداری اگر چنانچه عضو این دو حزب یا سه حزب بودند و پشتیبانی سرمایهدارها و کارخانهدارها و پولدارها و مافیاهای ثروت و قدرت را با خودشان داشتند، میتوانند تبلیغات کنند؛ اما اگر نداشتند، اصلاً نمیتوانند تبلیغات کنند. هر کسی که انتخابات آمریکا را دنبال کرده باشد - بنده دنبال کردهام - این را تصدیق میکند. افرادی بودهاند که مورد حمایت صهیونیستها نبودهاند، مورد حمایت شبکه سرمایهداری خونخوار بینالمللی نبودهاند، هر کاری کردند، نتوانستند وارد میدان انتخابات شوند؛ نه رسانهای در اختیار آنها بوده، نه تلویزیونی در اختیار آنها بوده؛ برای هر ثانیه باید چقدرها خرج کنند. در کشور ما نامزدهای نمایندگی به طور مساوی و برابر، بدون خرج کردن یک ریال، مینشینند آنجا، ساعتهای متمادی، با برنامههای گوناگون، با مردم حرف میزنند؛ کجا چنین چیزی در دنیا وجود دارد؟ برای وارد شدن در عرصه انتخابات، تنها چیزی که حاکم است، قانون است؛ بر طبق قانون یک عدهای میتوانند بیایند، یک عدهای نمیتوانند بیایند؛ قانون معین کرده شرایط چیست، صلاحیتها چیست؛ کسانی که تشخیص صلاحیت میدهند، چه کسانیاند؛ اینها همهاش بر طبق قانون دارد انجام میگیرد. آن دشمن بیرونی مینشیند، بر همه این واقعیتها چشم میبندد، حرفی میزند، و - همان طور که بار دیگری هم گفتم - متاسفانه حنجرههای بیتقوا و زبانهای بیتقوا هم همانها را تکرار میکنند. اما ملت ایران به توفیق الهی، با حضور خود، با ایستادگی و عزم راسخ خود، به همه این ترفندها پاسخ خواهد گفت؛ و پاسخ ملت ایران، پاسخ کوبنده و قاطعی خواهد بود. یک جمله هم خطاب به نامزدهای محترم عرض میکنیم. نامزدهای محترم در این برنامههای عمومی، خب زبان به نقد و انتقاد باز میکنند؛ این حق آنها است؛ میتوانند از هر چیزی که مورد انتقاد آنها است، انتقاد کنند؛ منتها توجه کنند که انتقاد باید به معنی عزم و نیت برای پیمودن آینده پرتلاش و افتخارآمیز باشد، نه به معنای سیاهنمایی و منفیبافی و بیانصافی؛ به این نکته توجه کنند. من به هیچ کس نظر ندارم. از همین ساعت، رسانههای بیگانه با غیظ و غرضورزی خواهند گفت: فلانی نظر به زید یا به عمرو یا به بکر یا به خالد داشت. این، خلاف واقع است؛ من به هیچ کس نظر ندارم؛ من حقایق را عرض میکنم. من به برادرانی که میخواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت میکنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معنای سیاهنمایی نباشد؛ به معنای انکار کارهای بسیار برجستهای نباشد که چه در این دولت، چه در دولتهای قبلی انجام گرفته است و کسانی مثل خود آنها سر کار آمدهاند و شب و روز تلاش کردهاند و آن کارها را انجام دادهاند. انتقاد به معنای انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسی سر کار بیاید، احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کار برجسته انجام گرفته است. در سالهای طولانی، در دوره مسوولیتهای مختلف دولتها، هزاران زیرساخت اساسی برای این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، کارهای زیربنایی پیشرفت کرده است، امور بسیار مهم در زمینههای مختلف برنامهریزی و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کاری میکنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمیشود فقط به بهانه اینکه امروز مشکلات اقتصادی داریم، گرانی و تورم داریم، انکار کنیم؛ اینکه درست نیست. بله، مشکلات اقتصادی هست، تورم هست؛ انشاءالله آن کسی که بعداً خواهد آمد، بتواند حلال این مشکلات باشد، این گرهها را هم باز کند؛ اینکه آرزوی ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلی برای مشکلات در نظر خودمان داریم، همه آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم. بعد هم وعدههای نشدنی ندهند. من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید. رئیسجمهور در کشور ما و طبق قانون اساسی ما، امکانات فوقالعاده زیادی در اختیار دارد. رئیسجمهور امکاناتش در قانون اساسی، امکانات وسیعی است؛ رئیسجمهور بودجه کشور را در اختیار دارد، همه ارکان اجرایی کشور را در اختیار دارد، ترتیب اجرای قوانین را در اختیار دارد، توانایی استفاده از همه افراد صاحبنظر را در سراسر کشور در اختیار دارد؛ رئیسجمهور در همه مسائل گوناگون دستش باز است. تنها محدودیتی که برای رئیسجمهور در کشور ما وجود دارد، محدودیت قانون است؛ قانون فقط به او محدودیت میدهد، که این هم محدودیت نیست؛ قانون، هدایتکننده است؛ محدودکننده نیست. قانون، راه را نشان میدهد که چگونه حرکت کنیم. آن کسانی که امروز با مردم حرف میزنند، آنچه که توانایی انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان بگذارند؛ قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ اگر برنامهای در هر موردی از مسائل دارند، آن برنامه را برای مردم ارائه کنند؛ قول بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛ قول بدهند که از همه ظرفیتهای قانون اساسی برای اجرای وظیفه بزرگ خودشان استفاده خواهند کرد؛ قول بدهند که به مدیریت اوضاع کشور خواهند پرداخت؛ قول بدهند که به مساله اقتصاد -که امروز میدان چالش تحمیلی بر ملت ایران از سوی بیگانگان است- به خوبی خواهند پرداخت؛ قول بدهند حاشیهسازی نمیکنند؛ قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت؛ قول بدهند که به منافع بیگانگان، به بهانههای گوناگون، بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد. بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است که شما هستید، ناشی از این است که جمهوری اسلامی هست، ناشی از این است که امام در اذهان مردم و در برنامههای این کشور زنده است، ناشی از این است که روز ۱۴ خرداد - روز رحلت امام - مردم در سرتاسر کشور به جوش و خروش میآیند؛ عصبانیت آنها مربوط به این چیزها است. عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملی علاج و جبران کرد. اگر ملت مقتدر باشد، توانا باشد، نیاز خود را کم کند، مشکلات خود را برطرف کند، و امروز که مساله اقتصاد مساله اصلی است، بتواند اقتصاد خود را روبهراه کند، دشمن در مقابله با ملت ایران بیدفاع خواهد ماند. به هر حال آنچه که مهم است، عزم و اراده، باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود، هم برای نامزدهای انتخابات، هم برای آحاد مردم است. ده روز دیگر برادران من! عزیزان من! عرصه یک امتحان بزرگی است و امیدواریم انشاءالله در این امتحان بزرگ، حماسهای پربرکت و دارای نتایج درخشانی برای این ملت از سوی پروردگار رقم بخورد. «و لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم».
والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته
و الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم المصطفی محمد و علی ءاله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداه المهدیین المعصومین سیما بقیهالله فی الارضین.
خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک نوبت دیگر به ما فرصت داد، مجال داد، عمر داد تا بتوانیم در یک چنین روزی از امام عزیزمان تجلیل کنیم و به آن بزرگوار عرض ارادت و اخلاص کنیم. اگرچه یاد امام در میان ملت ما همواره زنده است، ولی روز چهاردهم خرداد مظهر دلبستگی ملت ایران به امام بزرگوار است.
[پیش از انقلاب] بسیاری از نقاط این کشور، فراموششده بود - بنده در دوران پیش از انقلاب، به شهرستانهای مختلف و جاهای گوناگون زیاد سفر میکردم - کمترین نگاهی به مناطق دوردست کشور نمیشد؛ اما امروز خدمات گوناگون در سرتاسر کشور گسترده است؛ در شهرهای دوردست، در روستاهای گوناگون. امروز معنا ندارد که کسی بگوید فلان جا از نیروی برق یا فرضاً از زیرساختهای جاده و امثال اینها محروم مانده است. آن روز اگر یک نقطهای در نقاط دوردست برخوردار بود، مایه تعجب بود؛ امروز عکسش مایه تعجب است. آن روز در جمعیت 35 میلیونی کشور، قبل از انقلاب، 150 هزار دانشجو بود؛ امروز جمعیت شده است دو برابر، تعداد دانشجو شده است بیست برابر، بلکه سی برابر؛ این یعنی توجه به علم. کثرت دانشجویان، کثرت اساتید، کثرت دانشگاه، قابل توجه است. در هر شهر دورافتادهای، یکی، دو تا، پنج تا، گاهی ده تا دانشگاه وجود دارد. آن روز استانهایی وجود داشت که تعداد دبیرستانهایش به عدد انگشتان دو دست نمیرسید؛ امروز در همان استانها، در هر شهرش، چند دانشگاه، گاهی چندین دانشگاه وجود دارد. این، حرکت عظیم ملت ایران است که به برکت انقلاب و با همت جوانان و همت مسوولان، در طول این سی و چند سال اتفاق افتاده است؛ اینها حوادث مهمی است. به برکت انقلاب، زیربناهای فراوان در این کشور ساخته شد؛ هزاران کارخانه در این کشور احداث شد؛ کارخانههای مادر در این کشور به وجود آمد؛ محصولاتی که با منت باید ذرهذره از بیگانگان میخریدیم و تهیه میکردیم، امروز به وفور در کشور تولید میشود؛ اینها را باید دید؛ اینها همه به برکت همان سه باوری است که امام در این ملت تزریق کرد و این باورها را در آنها برانگیخت: باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود. ما این حرفها را نمیزنیم برای اینکه غرور کاذب به وجود بیاید؛ شاد شویم، خوشحال شویم که خب الحمدلله به پیروزی رسیدیم، تمام شد؛ نه، ما هنوز خیلی راه در پیش داریم. من به شما عرض کنم؛ ما اگر خودمان را با ایران دوران طاغوت مقایسه کنیم، این برجستگیها به چشم میآید؛ اما اگر خودمان را با ایران اسلامی مطلوب مقایسه کنیم - کشوری که اسلام برای ما خواسته است، جامعهای که اسلام برای ما خواسته است؛ جامعهای که در آن، عزت دنیا هست، رفاه دنیا هست، ایمان و اخلاق و معنویت هم در آن هست؛ همه به حد وفور - راه طولانیای در پیش داریم. من این عرایض را میکنم برای اینکه جوانان عزیز ما و ملت شجاع ما بدانند که ادامه این راه را هم با همین سه باور میتوانند در پیش بگیرند و پیش بروند. بدانید راه، طولانی است؛ اما شما توانایید، شما قدرت دارید، شما امکان دارید؛ میتوانید این راه طولانی را تا رسیدن به قلهها، با توانایی کامل، با سرعت و شتاب لازم ادامه دهید. این حرفها برای این است که اگر دشمنان میخواهند در دل ما یأس به وجود بیاورند، بدانید که آنها دارند دشمنی میکنند؛ همه چیز برای ما نمایشگر امید است. نقشه راه هم در مقابل ماست. ما نقشه راه داریم. نقشه راه ما چیست؟ نقشه راه ما همان اصول امام بزرگوار ماست؛ آن اصولی که با تکیه بر آن توانست آن ملت عقبافتاده سرافکنده را تبدیل کند به این ملت پیشرو و سرافراز. این اصول، اصولی است که در ادامه راه هم به درد ما میخورد و نقشه راه ما را تشکیل میدهد. اصول امام، اصول روشنی است. خوشبختانه بیانات امام، نوشتهجات امام در بیست و چند جلد در اختیار مردم است؛ خلاصه آنها در وصیتنامه جاودانه امام منعکس است؛ همه میتوانند مراجعه کنند. ما مفید نمیدانیم که به اسم امام تمسک کنیم، اما اصول امام را به فراموشی بسپریم؛ این غلط است. اسم امام و یاد امام به تنهایی کافی نیست؛ امام با اصولش، با مبانیاش، با نقشه راهش برای ملت ایران یک موجود جاودانه است. نقشه راه در اختیار امام است و آن را به ما عرضه کرده است؛ اصول امام مشخص است. در سیاست داخلی، اصول امام عبارت است از تکیه به رای مردم؛ تامین اتحاد و یکپارچگی ملت؛ مردمی بودن و غیراشرافی بودن حکمرانان و زمامداران؛ دلبسته بودن مسوولان به مصالح ملت؛ کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور. در سیاست خارجی، اصول امام عبارت است از ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهطلب؛ برادری با ملتهای مسلمان؛ ارتباط برابر با همه کشورها، به جز کشورهایی که تیغ را بر روی ملت ایران کشیدهاند و دشمنی میکنند؛ مبارزه با صهیونیسم؛ مبارزه برای آزادی کشور فلسطین؛ کمک به مظلومین عالم و ایستادگی در برابر ظالمان. وصیتنامه امام جلوی چشم ماست. نوشتههای امام، فرمایشات امام، در کتابهایی که متن کلمات آن بزرگوار را درج کردهاند، موجود است. در عرصه فرهنگ، اصول امام عبارت است از نفی فرهنگ اباحهگری غربی؛ نفی جمود و تحجر و نفی ریاکاری در تمسک به دین؛ دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام؛ مبارزه با ترویج فحشا و فساد در جامعه. در اقتصاد، اصول امام تکیه به اقتصاد ملی است؛ تکیه به خودکفایی است؛ عدالت اقتصادی در تولید و توزیع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابله با فرهنگ سرمایهداری و احترام به مالکیت است - اینها در کنار هم - امام فرهنگ ظالمانه سرمایهداری را رد میکند، اما احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام به کار را مورد تاکید قرار میدهد؛ همچنین هضم نشدن در اقتصاد جهانی؛ استقلال در اقتصاد ملی؛ اینها اصول امام در زمینه اقتصاد است؛ اینها چیزهایی است که در فرمایشات امام واضح است. توقع امام از مسوولین کشور همیشه این بود که با اقتدار، با مدیریت، با اداره عاقلانه و مدبرانه بتوانند این اصول را اجرایی کنند و پیش ببرند. این، نقشه راه امام بزرگوار است. ملت ایران با همتش، با جوانانش، با این نقشه راه، با ایمانی که در دل او راسخ است، با یاد امامش، میتواند فاصله کنونی را با آن وضع مطلوب پر کند. ملت ایران میتواند پیش برود. ملت ایران با تواناییهایی که دارد، با استعدادهایی که دارد، با انسانهای برجستهای که بحمدالله در میان کشور حضور دارند، میتواند راه طیشدهای را که تجربه سی و چند ساله انقلاب است، با قدرت بیشتر و با همت جازمتر ادامه دهد و انشاءالله به صورت الگوی حقیقی و واقعی برای ملتهای مسلمان در بیاید. و اما درباره انتخابات که مساله حساس و زنده این روزهای ماست. برادران و خواهران عزیزم! ملت عزیز ایران! انتخابات مظهر هر سه باوری است که در امام وجود داشت و باید در ما وجود داشته باشد: مظهر خداباوری است، چون تکلیف است. وظیفه ما است، تکلیف ما است که در سرنوشت کشور دخالت کنیم؛ تکتک آحاد ملت این تکلیف را دارند. مظهر مردمباوری است، چون انتخابات مظهر اراده آحاد مردم است؛ مردمند که مسوولان کشور را به این وسیله انتخاب میکنند؛ و مظهر خودباوری است، چون هر کسی که رای در صندوق میاندازد، احساس میکند که به سهم خود در سرنوشت کشور دخالت کرده است، به سهم خود تعیین کرده است؛ این خیلی چیز مهمی است. پس انتخابات هم مظهر خداباوری است، هم مظهر مردمباوری است، هم مظهر خودباوری است. اصل مطلب در مساله انتخابات، ایجاد حماسه سیاسی است؛ حضور حماسی مردم در پای صندوقهاست. حماسه یعنی چه؟ حماسه یعنی آن کار افتخارآفرینی که با شور و هیجان انجام میگیرد. هر رایی که شما به یکی از این نامزدهای محترم بدهید - این هشت نفر آقایان محترمی که در صحنه هستند - رای به جمهوری اسلامی دادهاید. رای به هر نامزدی، رای به جمهوری اسلامی است؛ رای اعتماد به نظام و سازوکار انتخابات است. اینکه شما وارد عرصه انتخابات میشوید؛ چه آن کسی که نامزد ریاستجمهوری است، چه آن کسی که انتخاب میکند - مثل من و شما - نفْس ورود در این میدان، به معنای اعتماد به جمهوری اسلامی و اعتماد به سازوکار انتخابات است؛ در درجه دوم هم، رای به کسی است که یا شما، یا آن برادر و خواهر دیگر، یا بنده حقیر تشخیص دادهایم که برای آینده کشور مفیدتر از دیگران است. دشمنان ما در خارج، بیچارهها در فکر اینند که از این انتخابات تهدیدی درست کنند علیه نظام اسلامی؛ در حالی که انتخابات فرصت بزرگ نظام اسلامی است. آنها امید دارند که انتخابات یا سرد باشد، تا بتوانند بگویند مردم به نظام اسلامی علاقهای ندارند؛ یا دنبال انتخابات، فتنه به وجود بیاورند؛ کمااینکه در سال 13۸۸ به دنبال آن انتخابات پرشور، فتنه درست کردند. دشمنان این ملت، دنبال این چیزهایند. اما آنها اشتباه میکنند، مردم ما را نشناختهاند. دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کردهاند. آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همه شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. برای اینکه فضای انتخابات را سرد کنند، هیاتهای فکریشان پشت سر رسانهها و سخنگویان سیاسی مینشینند، مرتب حرف درست میکنند و تحویل رسانهها میدهند. یک روز میگویند انتخابات مهندسی شده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست. نه مردم ما را میشناسند، نه انتخابات ما را میشناسند، نه نظام جمهوری اسلامی را میشناسند؛ آنجایی هم که میشناسند، بیانصافی میکنند و ابایی هم ندارند از این بیانصافی. در کجای دنیا - هر کس سراغ دارد، بیاید بگوید - به نامزدهای گوناگون، از آن چهرههای معروف تا چهرههای گمنام، اجازه داده میشود که به طور مساوی از رسانههای ملی و دولتی کشور استفاده کنند؟ کجای دنیا چنین چیزی هست؟ در آمریکا هست؟ در کشورهای سرمایهداری هست؟ در کشورهای سرمایهداری اگر چنانچه عضو این دو حزب یا سه حزب بودند و پشتیبانی سرمایهدارها و کارخانهدارها و پولدارها و مافیاهای ثروت و قدرت را با خودشان داشتند، میتوانند تبلیغات کنند؛ اما اگر نداشتند، اصلاً نمیتوانند تبلیغات کنند. هر کسی که انتخابات آمریکا را دنبال کرده باشد - بنده دنبال کردهام - این را تصدیق میکند. افرادی بودهاند که مورد حمایت صهیونیستها نبودهاند، مورد حمایت شبکه سرمایهداری خونخوار بینالمللی نبودهاند، هر کاری کردند، نتوانستند وارد میدان انتخابات شوند؛ نه رسانهای در اختیار آنها بوده، نه تلویزیونی در اختیار آنها بوده؛ برای هر ثانیه باید چقدرها خرج کنند. در کشور ما نامزدهای نمایندگی به طور مساوی و برابر، بدون خرج کردن یک ریال، مینشینند آنجا، ساعتهای متمادی، با برنامههای گوناگون، با مردم حرف میزنند؛ کجا چنین چیزی در دنیا وجود دارد؟ برای وارد شدن در عرصه انتخابات، تنها چیزی که حاکم است، قانون است؛ بر طبق قانون یک عدهای میتوانند بیایند، یک عدهای نمیتوانند بیایند؛ قانون معین کرده شرایط چیست، صلاحیتها چیست؛ کسانی که تشخیص صلاحیت میدهند، چه کسانیاند؛ اینها همهاش بر طبق قانون دارد انجام میگیرد. آن دشمن بیرونی مینشیند، بر همه این واقعیتها چشم میبندد، حرفی میزند، و - همان طور که بار دیگری هم گفتم - متاسفانه حنجرههای بیتقوا و زبانهای بیتقوا هم همانها را تکرار میکنند. اما ملت ایران به توفیق الهی، با حضور خود، با ایستادگی و عزم راسخ خود، به همه این ترفندها پاسخ خواهد گفت؛ و پاسخ ملت ایران، پاسخ کوبنده و قاطعی خواهد بود. یک جمله هم خطاب به نامزدهای محترم عرض میکنیم. نامزدهای محترم در این برنامههای عمومی، خب زبان به نقد و انتقاد باز میکنند؛ این حق آنها است؛ میتوانند از هر چیزی که مورد انتقاد آنها است، انتقاد کنند؛ منتها توجه کنند که انتقاد باید به معنی عزم و نیت برای پیمودن آینده پرتلاش و افتخارآمیز باشد، نه به معنای سیاهنمایی و منفیبافی و بیانصافی؛ به این نکته توجه کنند. من به هیچ کس نظر ندارم. از همین ساعت، رسانههای بیگانه با غیظ و غرضورزی خواهند گفت: فلانی نظر به زید یا به عمرو یا به بکر یا به خالد داشت. این، خلاف واقع است؛ من به هیچ کس نظر ندارم؛ من حقایق را عرض میکنم. من به برادرانی که میخواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت میکنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معنای سیاهنمایی نباشد؛ به معنای انکار کارهای بسیار برجستهای نباشد که چه در این دولت، چه در دولتهای قبلی انجام گرفته است و کسانی مثل خود آنها سر کار آمدهاند و شب و روز تلاش کردهاند و آن کارها را انجام دادهاند. انتقاد به معنای انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسی سر کار بیاید، احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کار برجسته انجام گرفته است. در سالهای طولانی، در دوره مسوولیتهای مختلف دولتها، هزاران زیرساخت اساسی برای این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، کارهای زیربنایی پیشرفت کرده است، امور بسیار مهم در زمینههای مختلف برنامهریزی و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کاری میکنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمیشود فقط به بهانه اینکه امروز مشکلات اقتصادی داریم، گرانی و تورم داریم، انکار کنیم؛ اینکه درست نیست. بله، مشکلات اقتصادی هست، تورم هست؛ انشاءالله آن کسی که بعداً خواهد آمد، بتواند حلال این مشکلات باشد، این گرهها را هم باز کند؛ اینکه آرزوی ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلی برای مشکلات در نظر خودمان داریم، همه آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم. بعد هم وعدههای نشدنی ندهند. من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید. رئیسجمهور در کشور ما و طبق قانون اساسی ما، امکانات فوقالعاده زیادی در اختیار دارد. رئیسجمهور امکاناتش در قانون اساسی، امکانات وسیعی است؛ رئیسجمهور بودجه کشور را در اختیار دارد، همه ارکان اجرایی کشور را در اختیار دارد، ترتیب اجرای قوانین را در اختیار دارد، توانایی استفاده از همه افراد صاحبنظر را در سراسر کشور در اختیار دارد؛ رئیسجمهور در همه مسائل گوناگون دستش باز است. تنها محدودیتی که برای رئیسجمهور در کشور ما وجود دارد، محدودیت قانون است؛ قانون فقط به او محدودیت میدهد، که این هم محدودیت نیست؛ قانون، هدایتکننده است؛ محدودکننده نیست. قانون، راه را نشان میدهد که چگونه حرکت کنیم. آن کسانی که امروز با مردم حرف میزنند، آنچه که توانایی انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان بگذارند؛ قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ اگر برنامهای در هر موردی از مسائل دارند، آن برنامه را برای مردم ارائه کنند؛ قول بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛ قول بدهند که از همه ظرفیتهای قانون اساسی برای اجرای وظیفه بزرگ خودشان استفاده خواهند کرد؛ قول بدهند که به مدیریت اوضاع کشور خواهند پرداخت؛ قول بدهند که به مساله اقتصاد -که امروز میدان چالش تحمیلی بر ملت ایران از سوی بیگانگان است- به خوبی خواهند پرداخت؛ قول بدهند حاشیهسازی نمیکنند؛ قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت؛ قول بدهند که به منافع بیگانگان، به بهانههای گوناگون، بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد. بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است که شما هستید، ناشی از این است که جمهوری اسلامی هست، ناشی از این است که امام در اذهان مردم و در برنامههای این کشور زنده است، ناشی از این است که روز ۱۴ خرداد - روز رحلت امام - مردم در سرتاسر کشور به جوش و خروش میآیند؛ عصبانیت آنها مربوط به این چیزها است. عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملی علاج و جبران کرد. اگر ملت مقتدر باشد، توانا باشد، نیاز خود را کم کند، مشکلات خود را برطرف کند، و امروز که مساله اقتصاد مساله اصلی است، بتواند اقتصاد خود را روبهراه کند، دشمن در مقابله با ملت ایران بیدفاع خواهد ماند. به هر حال آنچه که مهم است، عزم و اراده، باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود، هم برای نامزدهای انتخابات، هم برای آحاد مردم است. ده روز دیگر برادران من! عزیزان من! عرصه یک امتحان بزرگی است و امیدواریم انشاءالله در این امتحان بزرگ، حماسهای پربرکت و دارای نتایج درخشانی برای این ملت از سوی پروردگار رقم بخورد. «و لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم».
والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته
دیدگاه تان را بنویسید