آیا مناسبات تهران و ریاض به دوران طلایی خود بازمیگردد؟
ناگفتههای یک دعوت
«به جده نمیروم.» این پاسخ محمدجواد ظریف به سوالاتی است که پیرامون دعوت وزیر امور خارجه عربستان از همتای ایرانیاش برای سفر به ریاض مطرح شده بود. سفری که میرفت روابط تیره و تار ایران و عربستان را به روزهای آفتابی خود بازگرداند و یخ مناسبات دو جانبه را ذوب کند.
«به جده نمیروم.» این پاسخ محمدجواد ظریف به سوالاتی است که پیرامون دعوت وزیر امور خارجه عربستان از همتای ایرانیاش برای سفر به ریاض مطرح شده بود. سفری که میرفت روابط تیره و تار ایران و عربستان را به روزهای آفتابی خود بازگرداند و یخ مناسبات دو جانبه را ذوب کند. اما به نظر میرسد دولت روحانی ترجیح داد تمرکز اصلی خود را بر حل و فصل ابهامات پرونده هستهای ایران و دستیابی به توافق جامع هستهای قرار دهد و در سایه این توافق به بهبود مناسبات خود با کشورهای دیگر بپردازد، آنچنان که وزیر امور خارجه ایران میگوید: «دعوتی که انجام شده، برای شرکت در اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی بوده است اما به دلیل تقارن آن با دور بعدی مذاکرات هستهای امکان حضور من وجود ندارد؛ در اجلاس الجزیره به عبدالعزیز بن عبدالله قائممقام وزیر امور خارجه عربستان و فرزند پادشاه آن کشور گفتم زمان مذاکرات از قبل تعیین شده است و امکان جابهجایی آن وجود ندارد.»
فلاشبک؛ آغاز ماجرا
23 اردیبهشتماه بود که سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان اعلام کرد از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، برای سفر رسمی به عربستان دعوت به عمل آمده اما هنوز پاسخ به این دعوت دریافت نشده است و هر زمانی که او مایل به انجام این سفر باشد، مقامات عربستان آماده استقبال از وزیر خارجه ایران هستند. یک روز پس از این اظهارنظر امیرعبداللهیان، معاون عربی-آفریقای وزارت امور خارجه با رد دریافت دعوتنامه سفر به عربستان از سوی پادشاهی سعودی گفت دعوت کتبی از وزیر خارجه کشورمان برای سفر به عربستان هنوز دریافت نشده، اما برنامه دیدار وزرای خارجه دو کشور در دستور کار ماست.
آنچنان که بعدها معلوم شد دعوت از وزیر امور خارجه ایران برای سفر به ریاض یک دعوت جمعی برای حضور در اجلاس کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی بوده است و نه یک دعوت اختصاصی برای بررسی ساز و کار بهبود مناسبات دوجانبه. یک مقام آگاه در وزارت امور خارجه در این رابطه به تجارت فردا میگوید: «قطعاً آقای ظریف طی ماههای آینده به ریاض سفر خواهد کرد. اما این درست نیست که مقامات سعودی با مانور دادن بر روی عدم حضور او در اجلاس اعضای سازمان همکاریهای اسلامی اینگونه وانمود کنند که تهران مایل به ارتقای مناسبات خود با ریاض نیست.» او میافزاید: «ایران تمام هم و غم خود را بر حل و فصل مباحث مربوط به پرونده هستهای خود قرار داده است و چهبسا اگر نشست 26 خرداد وزیر امور خارجه ایران با خانم اشتون نبود آقای ظریف در اجلاس جده شرکت میکرد.»
اهتمام ایران بر دستیابی به توافق جامع هستهای با 1+5 را میتوان با توجه به فشردگی و تعدد نشستهای دوجانبه و چندجانبه تهران با اعضای این گروه موضوعی غیرقابل تردید دانست و بر همین اساس نیز است که ایران تمایل دارد پس از نهایی شدن گفتوگوهای هستهای خود و از موضع قدرت پای میز مذاکره با کشورهای دیگر بنشیند و به کسی باج ندهد.
روزنامه «گاردین» در همین زمینه با انتشار گزارشی درباره دعوت از وزیر امور خارجه ایران برای سفر به عربستان مینویسد: «دعوت سعودیها از ظریف نشانه روشنی است که تعدادی از بحرانهای خاورمیانه آهستهآهسته از طریق توافق دوجانبه در حال فروکش کردن است؛ سعودیها دلنگران بهبود روابط ایران و آمریکا و استراتژی آمریکا در قبال منطقه هستند. آنها همچنین شاهد مذاکره تهران با کشورهای غربی بر سر موضوع برنامه هستهایاند و احساس میکنند دیگر نمیتوانند در قامت رهبری در موضوع سوریه ایفای نقش کنند.» نشانه روشنی که این روزنامه انگلیسی به آن اشاره میکند پیش از این با سخنان روحانی در مورد اولویت ایران برای بهبود رابطه با همسایگان به ویژه عربستان کلید خورده بود که با اظهارات سعود الفیصل در دعوت از ظریف به اوج خود رسید و در ادامه با سفر چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا به ریاض که گفته میشود برای زمینهسازی نسبت به آشتی ایران و عربستان صورت گرفته است، پیگیری شد. هر چند که جان کری، وزیر خارجه آمریکا میگوید کشورش هیچ نقشی در دعوت عربستان از محمدجواد ظریف برای سفر به ریاض نداشته است اما از آن خرسند است و استقبال میکند.
جای پای آمریکا در بهبود مناسبات تهران و ریاض
تحلیلگران عربی معتقدند سفر اخیر «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا به ریاض و تاکیدش به ملک عبدالله در خصوص امضای توافق نهایی هستهای با تهران، مواضع دولت کویت در رابطه با لزوم بهبود روابط با ایران و تشویق برخی کشورهای بزرگ مانند روسیه، در تغییر رویکرد سعودیها نسبت به تهران نقش داشته و این مسیر با سفر «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران به ریاض ترجیحاً تا پایان سال جاری تکمیل خواهد شد.
روزنامه لبنانی السفیر نیز با طرح این موضوع که اعلام دعوت فیصل از ظریف مدتی بعد از اظهارات امیرعبداللهیان در خصوص ابتکار عمل ایران برای حل بحران سوریه مطرح شد، میآورد معاون عربی و آفریقای وزارت خارجه ایران در اظهارات خود تاکید کرد اکنون زمان حل سیاسی بحران سوریه فرارسیده است، بهویژه اینکه این موضع ایران با تحولات در میدان سیاسی و نظامی سوریه همزمان شد که بارزترین آنها انتخابات ریاستجمهوری این کشور و خروج مخالفان مسلح از حمص قدیم بود. با وجود نابهنگامی دعوت از وزیر امور خارجه ایران برای سفر به ریاض کسانی که پرونده روابط ایران با کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) را تعقیب میکنند، از آن غافلگیر و شگفتزده نشدند زیرا از چندی قبل نشانههایی از آن را در رفتار سیاسی ایران و عربستان مشاهده کرده بودند. این نشانهها با انتخاب «عبدالرحمن الشهری» به عنوان سفیر سعودی در تهران دیده شد و در دعوت از محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و اکبر هاشمیرفسنجانی، رئیسجمهور اسبق این کشور که یکی از مدافعان بهبود روابط تهران و ریاض است، تکمیل شد.
شاید بیراه نباشد اگر تاکید کنیم اوج مناسبات دوجانبه تهران و ریاض در زمان هاشمیرفسنجانی رقم خورد و با سیاستهای تعاملگرایانه خاتمی به دوران طلایی خود رسید و صد افسوس که با دیدگاههای غیرمعقولانه مدیران دولتهای نهم و دهم به قهقرا رفت. شاید بر همین اساس هم باشد که سعودیها حساب ویژهای برای هاشمی باز کردهاند چرا که علاوه بر آگاهی از مواضع دوستانه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران در نزدیکی مناسبات تهران و ریاض از میزان نفوذ او بر روحانی و الهامگیری رئیس دولت اعتدالگرای ایران از سیاستهای رئیس دولت سازندگی آگاه هستند و ترجیح میدهند همه تخممرغهای خود را در سبد هاشمی قرار دهند. تصویری که رسانههای کشور از بوسه «عبدالرحمن الشهری» سفیر جدید عربستان در تهران بر پیشانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کردند گویای این واقعیت است که ریاض مایل به بازی گرفتن هاشمی در روابط با تهران است.
مخالفان یکی یکی از میدان خارج میشوند
اما شاید بتوان مهمترین رویکرد عربستان در بهبود مناسبات با ایران را در برکناری شاهزاده بندر بن سلطان از ریاست دستگاه اطلاعاتی این کشور دانست. او که یکی از چهرههای تندرو و مخالف ایران بود یکی از موانع اصلی در عادیسازی مناسبات دو کشور به حساب میآمد.
امیر موسوی، یکی از تحلیلگران مسائل استراتژیک در این رابطه به «تجارت فردا» میگوید: «بندر بن سلطان مانع بزرگی در روابط تهران و ریاض بود. او رئیس اداره استخبارات و شورای امنیت عربستان سعودی بود که شخصیتی ضدایرانی دارد و با حکومتهایی چون ایران و سوریه و البته عراق مخالفت تمامعیاری داشت.» او با بیان این مطلب که وزیر امور خارجه ایران از همان نخستین ماههای روی کار آمدن دولت یازدهم آماده بسط و گسترش مناسبات تهران و ریاض بود، میافزاید: «آقای ظریف در همان نخستین دور از سفرهای منطقهای خود آمادگی سفر به عربستان را نیز داشت اما به اعتقاد بنده این سفر بنا بر مخالفت بندر بن سلطان که در آن زمان از نفوذ و اقتدار بالایی در ریاض برخوردار بود، صورت نگرفت.»
موسوی با اعتقاد به اینکه چهار عامل داخلی و شش عامل خارجی در تعیین مناسبات عربستان با کشورهای دیگر تاثیرگذار است، تصریح میکند: «ابتدا باید به روی کار آمدن امیر مقرن عبدالعزیز، برادر ناتنی پادشاه عربستان که دارای دیدگاه مثبتی در نزدیکی مناسبات تهران و ریاض است، اشاره کنیم چرا که او میداند بدون همراهی همسایه بزرگ و تاثیرگذار خود یعنی ایران امکان تامین صلح و ثبات منطقهای وجود ندارد.»
این کارشناس مسائل استراتژیک ادامه میدهد: «دستورالعملهای جدیدی که محمد بن نایف وزیر کشور عربستان علیه تروریستهای سوری صادر کرد مسیر را برای افزایش روابط دو کشور هموار کرد چرا که بر اساس این دستورالعملها هیچ فردی حق تکفیر یا توهین به مذاهب دیگر را ندارد.»
او همچنین انتخاب «عبدالرحمن الشهری» به عنوان سفیر عربستان در ایران را گامی دیگر برای بهبود مناسبات دو کشور میداند و میافزاید: «سفیر جدید پادشاهی سعودی در ماههای اخیر مذاکرات بسیار خوبی با رئیسجمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران داشته است و بر اساس همین دیدارها نیز گزارشهای تعیینکنندهای را به مقامات عربستان منعکس کرده است که قطعاً در تغییر دیدگاههای سعودیها نسبت به ایران و دعوت از وزیر امور خارجه کشورمان برای سفر به عربستان تاثیرگذار بوده است.»
به گفته موسوی در کنار چهار عامل تاثیرگذار داخلی باید به شش نکته مهم خارجی نیز اشاره کرد که یکی از آنها اظهارات دوستانه رئیسجمهور ایران نسبت به لزوم ارتقای روابط دوستانه تهران و ریاض و همچنین همکاریهای روزافزون ایران و عربستان است.
او میگوید: «نکته بعدی بحث تحولات سوریه است که عربستان را به گوشه رینگ هدایت کرده است. پیروزیهای ارتش سوری در شهرهای مختلف این کشور، تکاپوی عربستان برای تغییر استراتژیهای منطقهایاش را تقویت کرده است و به اعتقاد بنده مشابه همین سیاست در رابطه با عراق نیز باید پیادهسازی شود چرا که پادشاهی سعودی چندان میانه خوبی با دولت مالکی ندارد.»
این کارشناس مسائل استراتژیک متذکر میشود: «سعودیها که همواره به دنبال تخطئه حزبالله لبنان بودهاند، تصمیم گرفتهاند این بار از موضع دوستانه با حزبالله وارد مباحثه شوند و سیاستهای کنونی ریاض در قبال تحولات بیروت نیز از همین موضوع ناشی میشود.»
سفر اوباما به ریاض و هشدارهای او نسبت به لزوم تغییر رویکرد عربستان در قبال ایران موضوع دیگری بود که او با اشاره به آن متذکر میشود: «رئیسجمهور آمریکا به کشورهای منطقه از جمله عربستان تاکید کرده است که ما به سمت تفاهم با ایران حرکت میکنیم پس بهتر است که شما نیز درصدد کاهش مشکلات خود با تهران باشید؛ به نظر میرسد که آمریکا میخواهد ایجاد امنیت منطقهای را که خود مدعی اعمال آن بود، به کشورهای منطقه واگذار کند.»
با وجود آنکه برخی از کارشناسان مسائل منطقه دیدگاههای وزیر امور خارجه عربستان را در بهبود مناسبات تهران و ریاض تاثیرگذار میدانند اما موسوی معتقد است سیاستهای سعودالفیصل تفاوت چندانی با بندر بن سلطان ندارد و او در سالهای اخیر با ارائه مواضع ضدایرانیاش بارها و بارها ما را در وضعیت بغرنجی قرار داده است.
او ادامه میدهد: «البته با در نظر گرفتن احتمال کنارهگیری سعودالفیصل و جانشینی عبدالعزیز بن عبدالله معاون فعلی وزیر امور خارجه عربستان و پسر پادشاه این کشور امکان تغییر رویکرد ریاض در قبال تهران بسیار زیاد است و اگر این امر صورت گیرد ایران میتواند در همکاری با عربستان کارهای بزرگی در منطقه انجام دهد و به فتنهگریهای مذهبی پایان دهد.»
این کارشناس مسائل استراتژیک تاکید میکند: «حالا اینکه این فرد با این دیدگاه و طرز فکر در پاسخ به سوال خبرنگار رویترز نسبت به مناسبات تهران و ریاض میگوید که ما منتظر سفر وزیر امور خارجه ایران به عربستان و تغییر سطح روابط تهران و ریاض هستیم را باید نشانه انقلاب فکری در اعتقادات این مقام سعودی تلقی کنیم.»
سیاستهای ریاض در حمایت از گروههای تکفیری منطقه موضوع دیگری بود که موسوی با اشاره به آن میگوید: «سعودیها در گذشته با کمک به صدام و حالا با تغذیه تمامی تکفیریهای منطقه سعی در به چالش کشیدن ایران داشتند. آنها در تحولات مرز پاکستان و ایران هم دست داشتهاند و با تقویت ریگی و افراد او از خویشتنداری ایران سوءاستفاده کردند اما سعودیها باید بدانند که در توان عربستان نیست در مقابل ایران مقاومت کند. شاید ریشسفیدها و عقلای عربستانی تصمیم گرفتهاند در مقابل ایران کوتاه بیایند و فصل عقلانیت را در مناسبات دوجانبه رقم بزنند.»
مذاکرات محرمانه ایران و عربستان پیش از آشکارسازی تمایل به ازسرگیری مناسبات دوجانبه موضوع دیگری است که برخی از کارشناسان با مانوردهی بر روی آن از زد و بند تهران و ریاض در موضوع لبنان خبر میدهند.
«مصطفی العانی» یکی از کارشناس عرب اماراتی در این رابطه تاکید میکند: «به نظر نمیرسد ریاض بدون آنکه خاطرش از بابت اعطای پارهای امتیازات حداقل در یکی از موضوعات مورد اختلاف از جانب ایران آسوده باشد، راضی به استقبال از یک مقام ایرانی شده باشد و البته در طرف ایرانی هم همین فرض صادق است. وزیر خارجه ایران فقط برای بوسیدن گونههای طرف عربستانی به ریاض نمیآید. سعودیها قبل از ارسال دعوتنامه از بابت این قضیه اطمینان حاصل کردهاند و در این زمینه لاف نمیزنند.»
توافق در زمینه منازعات سیاسی لبنان از آن حیث امکانپذیر است که بدانیم سفیر عربستان در بیروت به دنبال یک غیبت طولانیمدت به لبنان بازگشت و به مذاکرات انتخاب کاندیدای مورد توافق همه جناحها و دستهبندیهای سیاسی پیوست. البته علاوه بر لبنان، تهران و ریاض در موضوعات دیگری چون سوریه، عراق یا بحرین و افغانستان نیز امکان تعامل و دستیابی به یک دیدگاه مشترک را دارند و شاید با این اتفاقنظر دیگر جایی برای مانور گروههای تکفیری و تروریستهایی که از آب گلآلود مناسبات ایران و عربستان ماهی میگیرند، باقی نماند.
دیدگاه تان را بنویسید