ظاهراً همان قدر که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران، پریشان و عصبانی است، جک استراو وزیر خارجه اسبق بریتانیا از این رخداد شادمان و امیدوار به نظر میرسد.
پدرام سهرابلو
ظاهراً همان قدر که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران، پریشان و عصبانی است، جک استراو وزیر خارجه اسبق بریتانیا از این رخداد شادمان و امیدوار به نظر میرسد. امیدوار از آن جهت که به واسطه این انتخاب، روابط ایران با کشورهای اروپایی و به ویژه مناسبات تهران- لندن که از حدود دو سال پیش به پایینترین سطح تقلیل یافته مجدداً رو به بهبود گذارد و سفارتخانههای دو کشور در پایتختهای یکدیگر بازگشایی شوند. دولت دیوید کامرون بعد از آنکه تعدادی از دانشجویان خشمگین بسیجی در تهران به نشانه اعتراض به سیاستهای لندن در قبال ایران وارد محوطه و ساختمان سفارت شدند تصمیم به فراخواندن دیپلماتها و کارمندان خود گرفت و از دیپلماتهای ایرانی هم خواست تا خاک کشورش را ترک گویند در حالی که پیش از آن نمایندگان مجلس شورای اسلامی ضمن تصویب طرحی دولت را مکلف کرده بودند تا سطح روابط ایران با لندن را از سفیر به کاردار تنزل دهد. اگرچه تصمیم دولت لندن به تعطیلی سفارتخانه
خود در ایران و قطع فعالیتهای دیپلماتیک و کنسولی در آن مقطع زمانی با حمایت حداکثری احزاب عمده صورت پذیرفت ولی دریغها و افسوسهایی نیز در میان برخی سیاستمداران آن کشور به دنبال داشت. در این میان جک استراو که در مقطعی حساس تلاشهای ارزندهای را برای بهبود مناسبات تهران-لندن انجام داد و مرعوب هیاهوها و مانعتراشیهای دولت اسرائیل نشد، احتمالاً بیش از بقیه از وضعیت پیش آمده ناخشنود بود. جک استراو تنها وزیر خارجه بریتانیاست که از زمان پیروزی انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی پنج بار راهی ایران شد و به رغم فضاسازی مخالفان با جدیت تمام قدمهایی در بهبود مناسبات دو کشور برداشت. مهمترین ماموریت او در ارتباط با ایران 10 سال پیش کلید خورد که در راس تروئیکای اروپایی (دومینیک دوویلپن و یوشکا فیشر وزرای خارجه فرانسه و آلمان دیگر اعضای آن بودند) برای مذاکره پیرامون فعالیتهای هستهای ایران وارد تهران شد و با حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مسوول ارشد پرونده هستهای کشور به گفتوگو نشست. این سلسله مذاکرات با وجود جدیت ایران و طرف اروپایی برای رفع ابهامات و مشکلات به دلیل کارشکنی دولت جرج بوش به نتیجه نرسید و
مسیر مذاکرات سمت و سویی دیگر یافت. جک استراو در تایید این دیدگاه میگوید: «واقعیت این بود که نئوکانهای حاضر در دولت وقت آمریکا نمیخواستند توافقی [بین ایران و اروپا] حاصل شود، من فکر میکنم آنها فهمیده بودند که با این کارشان به موقعیت خاتمی و روحانی لطمه میزنند و به نظر میرسید با این موضوع مشکلی نداشتند و شاید میخواستند که این اتفاق بیفتد.» با وجودی که مذاکرات بین ایران و تروئیکای اروپایی به فرجام دلخواه نرسید اما آشنایی بیشتر با دولتمردان ایرانی به شناخت عمیقتر رئیس دیپلماسی بریتانیا از ایران و احترام افزونتر او نسبت به شخصیت و منش مذاکرهکننده ارشد کشور انجامید. جک استراو بعدها درباره روحانی گفت: «او هیچ گونه انعطافی به خرج نمیداد و راه چانهزنی را به خوبی بلد بود، اما میشد با او به توافق رسید. یکی از دلایل احترامم نسبت به دکتر روحانی این بود که او را فردی میدانم که به کشورش بسیار میبالد و از اعتقاداتش دفاع میکند. او بسیار مبادی آداب است و طبع طنز خوبی هم دارد. او یک روحانی است. مذاکره با او شبیه مذاکره با یک اسقف است. این موضوع دو حسن دارد؛ اولاً در کارش بسیار وارد است. ثانیاً لباس روحانیت نیز
بر تن دارد.» از اینرو کوتاه زمانی بعد از انتشار نتایج انتخابات ریاستجمهوری در ایران، جک استراو که اکنون نماینده حوزه « بلک برن» در پارلمان بریتانیاست از علاقه خود برای شرکت در مراسم تحلیف حسن روحانی خبر داد. این اظهار نظر واکنشهای متفاوتی را در ایران برانگیخت تا جایی که به رغم دعوت از او برای شرکت در این مراسم جک استراو ترجیح داد این سفر را به زمان مناسبی موکول کند تا دیپلماسی مجال فراختری داشته باشد و دستاوردهای بهتری رقم بزند. «جان ویتاکر استراو» که بعدها نام جک را بر خود گذاشت در سال 1946 در «باک هورست هیل» از توابع اسکس انگلستان به دنیا آمد. پدرش «والتر» کارگزار بیمه بود و تبار مادرش «سیلویا» به یهودیان شرق اروپا میرسید که پس از مهاجرت به انگلستان به دین و آیین مسیحیت گرویده بودند. جک در کودکی و بعد از آنکه پدرش خانه و خانواده را ترک گفت به همراه مادر به شهرک «لاتن» رفت و در یکی از خانههای دولتی اسکان یافت. او بیشتر دوران کودکی خود را در آنجا گذراند و یکی از شاگردان مدرسه «برنت وود» بود. در همان زمان که بلندپروازیهای سیاسی در او چهره مینمود او نام مستعار «جک» را که مصغر نام اصلیاش نیز بود،
انتخاب کرد. نامی که «جک استراو» رهبر شورش دهقانی قرن چهاردهم انگلستان را به یادها میآورد و از سر پرسودای جک نوجوان رمزگشایی میکرد. او بعد از اتمام دوره دبیرستان به دانشگاه لیدز رفت و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. در میانه تحصیل به ریاست جامعه کارگری (سوسیالیستی) دانشگاه لیدز برگزیده شد و اندکی بعد ریاست اتحادیه دانشگاه لیدز را که متشکل از ائتلاف لیبرالها، سوسیالیستها و کمونیستها بود در دست گرفت. جک استراو در اوایل دهه1970 مجوز وکالت در امور کیفری را دریافت کرد و در سال 1977 از منطقه بلک برن وارد پارلمان بریتانیا شد و در دولت سایه وظایفی را بر عهده گرفت تا آنکه در انتخابات سراسری سال 1997 و در پی پیروزی حزب کارگر به دولت تونی بلر راه یافت. ابتدا سکان وزارت کشور را در دست گرفت و سپس در سال 2001 به وزارت خارجه در دولت کارگری بریتانیا منصوب و جانشین رابین کوک شد. جک استراو در شرایطی مسوولیت دیپلماسی بریتانیا را بر عهده گرفت که از یک سو تونی بلر نخستوزیر بریتانیا روابط حسنهای با رژیم اسرائیل داشت و از متحدان سرسخت تلآویو محسوب میشد حال آنکه او موضعی انتقادآمیز به سیاستهای اسرائیل داشت و از سوی دیگر
گروهها و محافل نزدیک به اسرائیل واجد چنان نفوذی بودند که دو بار مانع سفر برنامهریزیشده رابین کوک وزیر خارجه پیشین به ایران شوند. وزیر خارجه جدید با این ذهنیت که «بریتانیا در گذشته با ایران رفتار بدی داشته و احترام کافی را به این کشور نگذاشته» به دنبال راهی برای ترمیم روابط دوجانبه بود و در این مسیر حتی از ابراز مخالفتهای علنی خود با رفتار و گفتار دیپلماتیک دولت جرج بوش در برابر ایران نیز ابایی نداشت. هر چه بود تلاشهای او و دیگر وزرای اروپایی برای رفع ابهامات از پرونده هستهای ایران با مانع ایالات متحده برخورد کرد و ناکام ماند. جک استراو در سال 2006 از پست وزارت خارجه کنار رفت و سال بعد در دولت گوردون براون متکفل وزارت دادگستری شد. او که اکنون عضو پارلمان بریتانیاست نهتنها به آینده روابط ایران و بریتانیا با خوشبینی مینگرد بلکه معتقد است ایران نباید شرایط موجود را برای احیای مناسبات با ایالات متحده از دست بدهد چرا که به گفته او: «اوباما این موضوع [حمایت تمامقد نتانیاهو از میت رامنی نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات اخیر ریاستجمهوری آمریکا] را فراموش نخواهد کرد. خیلی مایه مسرت است که دکتر روحانی
زمانی به ریاستجمهوری ایران انتخاب شده که در آمریکا رئیسجمهوری بر سر کار است که دومین دوره حکومتش را میگذراند، قدرتمند است و وزیر امور خارجه خوبی دارد. پس جای امیدواری است.» البته ناگفته نماند که دستگاه دیپلماسی و سیاسی کشور هم باید مصمم به استفاده از ظرفیت چنین شخصیتهایی برای پیشبرد منافع ملی باشد تا نتایج مطلوب حاصل شده و روند امور سیر منطقی خود را بازیابند.
دیدگاه تان را بنویسید