تاریخ انتشار:
درباره ایران و انتخابات ایالات متحده
فرصت اوباما
این روزها باراک اوباما رئیسجمهوری ایالات متحده و همسرش آرامآرام در حال جمع و جور کردن وسایل خانه و بستن چمدانهای خود برای اثاثکشی از کاخ سفید و سپردن کلید این عمارت به ساکن بعدی هستند. با توجه به نوع تعاملات اقتصادی، سیاسی و... ایالات متحده با بسیاری از کشورهای جهان منطقی است که تحلیلگران مسائل دیپلماتیک از شرق دور خاورمیانه گرفته تا اروپا و آفریقا معادلات قدرت و رقابتهای انتخاباتی در این کشور را مورد مداقه ویژه قرار داده و نقشه راه دیپلماتیک خود در سالهای آتی را متناسب با ساکن جدید کاخ سفید تدوین کنند. در 60، 70 سال گذشته بسیاری از تحلیلگران ایرانی تحت تاثیرگفتمان چپ با این توجیه که هیچ تفاوتی میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات وجود ندارد و هر دو در خدمت منافع امپریالیسم گام برمیدارند، عملاً تحلیلهای سیاسی خود را زنجیر کرده و کمتر توانستهاند، تصویری قرین با واقعیت از آینده مناسبات ایران و جهان با ایالات متحده داشته باشند. با این حال در چند دهه اخیر به ویژه پس از پایان جنگ سرد آرامآرام شاهد تغییر در نوع برداشتهای بسیاری از تحلیلگران ایرانی درباره غرب و به ویژه آمریکا هستیم. امروز قاعدتاً کمتر کسی
در این مرز پرگهر میتواند بگوید که جرجبوش پسر و باراک اوباما سروته یک کرباس هستند یا فرقی میان هیلاری کلینتون با دونالد ترامپ نیست. هر چند که منطقی است هر رئیسجمهوری در ایالات متحده تلاش کند منافع و امنیت ملی این کشور را تامین کند، اما باید تاکید کرد که تعریفی واحد از این مفاهیم در این کشور وجود ندارد و نظرات متکثر در این زمینه لاجرم راهکارهای متکثری را نیز برای تامین یا حفظ آن میطلبد. این تکثر در مقابل تغییرات طرفهای مذاکره با این کشور میتواند به صورت کلی موجب پیچیدهتر شدن مناسبات بینالمللی یا بالعکس باز شدن برخی گرههای فروبسته شود. بهطور مثال فرصت مغتنم همزمانی حضور دوچهره میانهرو باراک اوباما و حسن روحانی در کاخهای ریاست جمهوری آمریکا و ایران مسالهای را که در دوره محمود احمدینژاد در حال تبدیل شدن به یکی از غامضترین پروندههای دیپلماتیک جهان بود به یکی از نمونههای موفق گفتوگوهای مسالمتآمیز کشورهای جهان بدل کرد. یا در مورد پرونده شش دههای اختلافات کوبا و آمریکا نیز بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که حضور تاثیرگذار باراک اوباما نقش مهمی در مختومه شدن آن و به بایگانی سپرده شدن
اختلافات این دو کشور داشت. با توجه به مطالب ذکرشده اگر به آوردگاه انتخابات ایالات متحده نگاهی بیفکنیم و بخواهیم دو نامزد اصلی این انتخابات را با رئیسجمهوری فعلی این کشور مقایسه کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که حضور کدام یک از آنها میتواند تهدیدات کمتری برای ما داشته باشد، میتوان گفت باراک اوباما جایگاهی کاملاً متفاوت با دونالد ترامپ و حتی هیلاری کلینتون -نامزد مورد حمایت حزب اوباما- دارد. او در هشت سال زمامداری خود تلاش کرد در حوزههای مختلف سیاست داخلی، دیپلماسی، اقتصاد و... دولتمردی متوسطالقامه نباشد و جایگاهی متفاوت با بسیاری از اسلافش برای خود تعریف کرد. با نگاهی به کارنامه او میتوان پیشبینی کرد در چند دهه دیگر در تاریخ این کشور او در کنار چهرههایی چون آبراهام لینکلن، جرج واشنگتن و... متمایز از سایر ساکنان کاخ سفید بهشمار آید. در مقابل این چهره اما هیلاری و ترامپ سیاستمدارانی کاملاً متوسطالقامه هستند که از شعارهای آنها نمیتوان جسارت و بلندپروازی اوباما را مشاهده کرد. در این فضا طبیعی است سیاستمداران دوراندیش ایرانی تلاش کنند از فرصت باقیمانده اوباما برای تعمیق توافقات بهدستآمده، استفاده
کرده و تا جای ممکن موارد باقیمانده مذاکرات را در همین فرصت به نتیجه برسانند. معلوم نیست حتی چهره معقول انتخابات امسال آمریکا -هیلاری کلینتون- در صورت ورود به کاخ سفید، مانند اوباما مشتاق توافق برد-برد با ایران باشد.
دیدگاه تان را بنویسید