نگذارید تاریخ تکرار شود
افغانستان و آمریکا
مدتزمانی طول کشید اما بالاخره افغانستان رئیسجمهور جدید خود را دید. بعد از بنبست چهارماهه که طی آن رقیب اشرف غنی(یک تکنوکرات پشتو با اخلاق خوش) یعنی عبدالله عبدالله او را به دزدیدن انتخابات متهم کرد، او در ۲۹ سپتامبر مراسم تحلیف را به جای آورد.
مدتزمانی طول کشید اما بالاخره افغانستان رئیسجمهور جدید خود را دید. بعد از بنبست چهارماهه که طی آن رقیب اشرف غنی (یک تکنوکرات پشتو با اخلاق خوش) یعنی عبدالله عبدالله او را به دزدیدن انتخابات متهم کرد، او در 29 سپتامبر مراسم تحلیف را به جای آورد. دکتر عبدالله به عنوان بخشی از توافق در منصب جدید رئیس اجرایی (در واقع نخستوزیر) وارد دولت شد. هنوز مشخص نیست این ترتیبات جدید چگونه خواهد بود؛ آنچه قطعیت دارد این است که این بنبست به اقتصاد ضربه زد، و خطر باز شدن دوباره شکافهای نژادی را به وجود آورد، و از همه خطرناکتر، به طالبان و دیگر شورشیان اجازه داد تا دوباره با هم متحد شوند.
اگر کشور از امنیت برخوردار باشد، بقیه متابعت خواهند کرد
امنیت بر دیگر مسائل برتری دارد: بدون امنیت افغانستان نمیتواند شکوفا شود. به همین دلیل است که در روز بعد از تحلیف آقای غنی، امضای توافقنامه دوجانبه امنیتی (BSA) با آمریکا که زیاد به تاخیر افتاده از چنین اهمیتی برخوردار است. موافقتنامه «وضعیت نیروهای ناتو» بلافاصله بعد از آن مطرح شد. آنها درست به موقع مطرح شدند. این توافقنامهها پایه حقوقی برای باقی ماندن نیروهای غربی در افغانستان تا بعد از توقف عملیاتی نظامی در پایان سال را فراهم میکند.
توافقنامه دوجانبه امنیتی باید توسط رئیسجمهور پیشین یعنی حامد کرزی امضا میشد. اما به دلیل ترس از بیشتر افغانها، آقای کرزی در لحظه آخر از گذاشتن قلم بر صفحه کاغذ امتناع ورزید. حتی بدون وجود یک دولت بر سر کار در کابل و با وجود امکان تهدید ترک آنجا از سوی غرب، نیروهای امنیتی این کشور با شجاعت و کارایی عمل کردهاند. اما تلفات با سرعت 100 نفر در هفته یعنی به اندازه سرعت تلفات در زمان جنگ 12 ساله ادامه داشت.
هر چند توافقنامه دوجانبه امنیتی مورد استقبال قرار میگیرد اما حوزه آن احتمالاً به میزان بسیار زیادی از سوی باراک اوباما محدود شده است. مشاوران نظامی رئیسجمهور از او خواستند تا تعهد بدهد یک نیروی پایدار 15 هزارنفری را در اختیار افغانها قرار میدهد. این توافقنامه علاوه بر آموزش و مشاوره ارتش و پلیس کمک نظامی نیز فراهم میکند، به ویژه اینکه سربازان افغان در نیروی هوایی به کمک نظامی هنگام مبارزه در کنار همتایان ناتو عادت کردهاند. این به معنای پشتیبانی نزدیک هوایی، نظارت هوایی، حمل و نقل هوایی نیروهای ویژه و تخلیه موارد حاد پزشکی است. ژنرالها خواستند تا زمانی که افغانها قادر باشند این موارد را برای خود ایجاد کنند این نیروها بمانند.
اما آقای اوباما به جای گوش سپردن به این توصیه در ماه می تصمیم گرفت تنها 9800 نیروی آمریکایی را تا آغاز سال 2015 باقی بگذارد که بدین ترتیب تعداد آنها در سال منتهی به خروج کامل نیروها در سال 2016 به نصف کاهش پیدا میکند. از همه بدتر، اکنون به نظر میرسد بخش «کمک» این ماموریت قابل چشمپوشی است. جتهای جنگنده، هواپیماهای نظامی و هلیکوپترها در پایگاه نظامی بزرگ بگرام در نزدیکی کابل برای کمک به نیروهای افغان پرواز نخواهند کرد. تلاش بزرگ برای آموزش و تجهیز نیروی هوایی افغان بسیار دیر آغاز شده و تا قبل از باطل شدن چهار سال طول میکشد.
قابل درک است که آقای اوباما نمیخواهد آمریکاییهای بیشتری را در مسیر خطر قرار دهد و هنگام ترک دفتر ریاست جمهوری به بازگرداندن تمام نیروها به خانه افتخار کند. اما این امر میتواند یک اشتباه بزرگ استراتژیک باشد. عجله آقای اوباما برای خروج از عراق در سال 2011 تا حد زیادی به شرایطی دامن زد که اکنون آمریکا را وادار کرده دوباره به جنگ روی آورد. آقای اوباما این بهانه را داشت که عراقیها نتوانستند یک توافقنامه وضعیت نیروها امضا کنند. اما این بار این بهانه را در افغانستان ندارد.
آقای اوباما که تا حدی به دلیل غفلت خود در جنگی دیگر در خاورمیانه درگیر است آماده میشود تا از نیروی هوایی آمریکا برای پشتیبانی دولت عراق که تا حدی بازسازی شده استفاده کند، اما با وجود این از ارائه کمک مشابه به نیروهای افغان که توسط آمریکا (در حال جنگ با دشمنی مشابه) آموزش دیده و تامین مالی شدهاند خودداری میکند. اگر او نمیخواهد تاریخ تکرار شود باید در تصمیم خود درباره ماهیت و مدت ارائه پشتیبانی نظامی آمریکا و غرب به افغانستان تجدید نظر کند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید