بررسی دلایل موافقان انتخاب علی لاریجانی بهعنوان رئیس مجلس در گفتوگو با عبدالرضا مصری
لاریجانی در عرصه سیاسی مجتهد است
دو گزینه اصلی برای ریاست مجلس وجود دارد. یک گزینه آقای عارف است که اصلاحطلب است. طبیعتاً اصولگرایان که به یک فرد اصلاحطلب رای نمیدهند. نفر دوم هم آقای لاریجانی است که نه بهعنوان یک نماینده اصولگرا که بهعنوان یک نماینده فراگیر به میدان آمده و اکثراً به ایشان رای میدهند.
اگرچه نام علی لاریجانی هنگام انتخابات، تنها در لیست اصولگرایان نبود، اما اکنون چهرههای اصولگرا حامی او هستند و با قاطعیت میگویند رای نمایندگان اصولگرا و مستقل و معتدل همه یکجا به سبد علی لاریجانی میرود. حتی اگر او اعلام استقلال کرده باشد و خود را نامزد جریان اصولگرایی نداند. عبدالرضا مصری، وزیر اصولگرای محمود احمدینژاد و نماینده مجلس نهم و دهم دلایل متعددی را برای حمایت از لاریجانی عنوان میکند. یکجا به سابقه مدیریتی لاریجانی اشاره میکند و معتقد است کارنامه لاریجانی چنان موجه است که گزینههای دیگر از میدان به در شوند. او در پاسخ به این سوال که شاید گزینه رقیب، یعنی محمدرضا عارف هم بتواند در سمت مدیریت مجلس موفق عمل کند میگوید «مانند این است که بگوییم ما نور آفتاب را دیدهایم. اما چراغی هم روشن کنیم که ببینیم آیا نور این چراغ به اندازه آفتاب هست یا نه؟» در جای دیگری او میگوید لاریجانی در عرصه سیاست مجتهد است و نه مقلد. او خواسته مستقل از اصولگرایان وارد کارزار انتخابات شود چون اینگونه تشخیص داده اما مستقل عمل کردن لاریجانی را دلیل بر این نمیداند که اصولگرایان به گزینهای جز او برای ریاست
مجلس فکر کنند. در بخش دیگری از گفتوگو هم مصری در بیان دلیل حمایت از لاریجانی برای ریاست مجلس میگوید، پاسخ ساده است. دو گزینه اصلی برای ریاست مجلس وجود دارد. یک گزینه آقای عارف است که اصلاحطلب است. طبیعتاً اصولگرایان که به یک فرد اصلاحطلب رای نمیدهند. پس به لاریجانی رای میدهند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
بحث انتخابات رئیس مجلس دهم، یکی از مهمترین موضوعات سیاست داخلی حال حاضر است. به خصوص که دو گزینه اصلی ریاست قوه مجریه یعنی علی لاریجانی و محمدرضا عارف از دو جناح مقابل هم هستند. دو جناحی که یکی اکثریت مجلس نهم را بر عهده داشته و دیگری در تلاش است تا اکثریت و ریاست مجلس دهم را هم کسب کند. به نظر شما در این شرایط گزینه ریاست بر مجلس چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ به خصوص در شرایطی که کشور از یکسو درگیر برخی از مشکلات اقتصادی است و از نظر سیاست داخلی هم اصولگرایان در مواردی تنشهایی با دولت داشتهاند.
به نظر من تعامل مجلس نهم با دولت یازدهم در طول تاریخ مجالس و دولتهای گذشته بیسابقه بوده است. مجلس نهم با این دولت تعامل بسیار سازنده و مثبتی داشت و بیشترین کمک را به این دولت کرد. دلیل آن هم این است که مجلس نهم توانست مسائل سیاسی و اقتصادی را از هم جدا کند. البته نمیتوان منکر این موضوع شد که در همه مجالس برخی از افراد یا دامنههای فکری وجود دارد که کمی تندتر از جریانات سیاسی موجود حرکت میکنند و همین ممکن است باعث ایجاد برخی برخوردها و تضادها در میان جناحهای مختلف یا قوا شود. اما در
مجموع افرادی که معتقد به خط ولایت و رهبری هستند باید هماهنگ حرکت کنند. حرکت پیش و پس، منجر به افراط و تفریط میشود. اما نکته اصلی این است که مدیریت و ریاست بر مجلس با مدیریت در دیگر بخشهای کشور تفاوت اساسی دارد. در بقیه مناصب رابطه رئیس و مرئوسی حاکم است. مدیران در سمتهای دیگر همه خودشان حکم میدهند، افراد را انتصاب میکنند، تصمیم میگیرند و اجرا میکنند. یعنی مجموعه همه وابسته به تصمیم یک فرد است. مثلاً در قوه مجریه مردم رئیس قوه را انتخاب میکنند و رئیسجمهور وزرا و مشاوران و معاون خود را عزل و نصب میکند. اما در قوه مقننه رئیس، اعضا را تعیین نمیکند. بلکه این اعضا هستند که رئیس را انتخاب میکنند. پس در مجلس رابطه رئیس و مرئوسی وجود ندارد و هر نماینده هم تنها یک رای دارد، چه رئیس مجلس باشد و چه نباشد. اما از طرف دیگر در مجلس لازم است رئیس مجلس مدیریتی فراتر از مدیریت یک مجموعه اجرایی را اعمال کند. قرار نیست رئیس مجلس دستور بدهد و بقیه اجرا کنند. بلکه رئیس مجلس باید بین همه نظرات موافق و مخالف و ممتنع بر اساس آییننامههای موجود نظرات را ساماندهی کند. چنین سمتی نیاز به سعهصدر گسترده دارد و باید پذیرای
نظرات همه گروههای موافق و مخالف باشد.
الان دو گزینه مطرح داریم. یکی ریاست محمدرضا عارف بر مجلس و دیگری ریاست علی لاریجانی. به نظر شما در شرایط فعلی کدامیک از این دو، گزینه بهتری است؟
جدای از جریانات سیاسی اگر ملاک انتخاب اصلح بودن و انتخاب شایسته باشد، لاریجانی در دو دوره گذشته با مدیریت بسیار خوبی که داشته، ثابت کرده که گزینه اصلح و شایسته برای ریاست بر مجلس دهم است. او در دو دوره ریاست بر مجلس توانسته تعامل بسیار خوبی با دیگر قوا و دستگاههای اجرایی داشته باشد. تعامل لاریجانی با دولت در مورد موضوعات مختلف از جمله برجام و موارد دیگر کاملاً مثالزدنی است. از طرفی توانسته بر مجلس هم نظارت و مدیریت داشته باشد. او توانسته با سعهصدری که یکی از مهمترین ویژگیهای رئیس مجلس است، به درک درستی از خواستهها و انتظارات نمایندگان برسد و با کمک این سعهصدر و تسلط بر قوانین و آییننامههای مجلس درک صحیحی از خواستههای نمایندگان داشته باشد و در موارد ضروری بهترین مدیریت و عملکرد را از خود بر جای بگذارد. بررسی کارنامه ریاست او بر دو دوره مجلس خود به تنهایی بهترین مدرکی است که نشان میدهد چرا لاریجانی در مقایسه با رقیب اصلی خود گزینه
بهتری برای ریاست مجلس است.
یعنی محمدرضا عارف چنین ویژگیهایی را ندارد؟ ما که گزینه عارف را تاکنون به عنوان ریاست مجلس تجربه نکردهایم که بخواهیم ببینیم آیا عملکرد ایشان از عملکرد آقای لاریجانی بهتر است یا نه. ممکن است محمدرضا عارف هم بتواند در همین مسند عملکرد خوبی داشته باشد.
علی لاریجانی در دو دوره ریاست بر مجلس امتحان خود را پس داده است. ما تجربه موفق ریاست لاریجانی بر مجلس را دیدهایم. دستاوردهای آن را مشاهده کردهایم. چه کاری است که بخواهیم فرد جدیدی را انتخاب کنیم که ببینیم آیا ایشان گزینه بهتری از لاریجانی هست یا نه؟ زمانی که ما گزینه تجربهشده و باسابقهای مانند علی لاریجانی را برای ریاست بر مجلس داریم چه نیازی است که مجدداً بخواهیم گزینه جدیدی را تجربه کنیم؟ مانند این است که بگوییم ما نور آفتاب را دیدهایم. اما چراغی هم روشن کنیم که ببینیم آیا نور این چراغ به اندازه آفتاب هست یا نه؟ ما آفتاب را داریم چه نیازی به مقایسه نور آن با منبع دیگری هست؟ البته که این نظر شخصی من است. اما فکر کنم دیگر دوستان هم با من همعقیده باشند. این فرد طی دو دوره توانسته موفقیتهای زیادی در ریاست مجلس کسب کند، توانسته رابطهای
متعامل و خوب با دولت داشته باشد و در مواقع زیادی به خاطر کشور از خودگذشتگی کرده و از بسیاری از خواستههای فردی و جناحی خود به نفع کشور گذشته. چنین فردی امتحان خود را پس داده است. چرا باید مجدداً بخواهیم گزینه جدیدی را امتحان کنیم و ببینیم آیا اندازه لاریجانی توانمند هست یا خیر؟ من شخصاً به علی لاریجانی برای ریاست مجلس رای میدهم چون اطمینان بیشتری به موفقیت او در مجلس دارم و نیاز نیست مجدداً گزینه جدیدی را امتحان کنم که ببینم آیا گزینه خوبی است یا نه. از طرفی ما فرصت امتحان کردن هم نداریم. چقدر باید بر سر آزمون و خطا در این کشور فرصت از دست بدهیم و هزینه بپردازیم؟ واقعاً دیگر فرصتی برای آزمون و خطا نمانده. وقتی گزینهای مانند لاریجانی با چنین سابقه و کارنامه موفقی وجود دارد، با احترام به دیگر گزینههای مطرح، چرا باید به یک گزینه دیگر فکر کنیم؟ همه که نباید برای خدمت به کشور رئیس مجلس شوند. بسیاری از افراد میتوانند در پستهای دیگر موثر واقع شوند و کارآمدی خود را در پستهای دیگر بروز دهند.
شما میگویید جدای از جریانات سیاسی رای به لاریجانی میدهید. اما به نظر میرسد ملاک انتخابتان سیاسی هم هست. اگر ملاک سیاسی باشد در انتخابات جدید ریاست مجلس لازم است که ما نظری به ترکیب نمایندگان و گرایشات سیاسی آنها داشته باشیم. در مجلس نهم تعداد نمایندگان اصلاحطلب در اقلیت بود اما الان تعداد آنها دیگر کم نیست.
اما باز هم اصلاحطلبان در اقلیت هستند.
نمیتوانیم با این صراحت بگوییم اصلاحطلبان در اقلیت هستند و اصولگرایان اکثریت را دارند. چون اصلاحطلبان هم کرسیهای زیادی را گرفتهاند و ترکیبی را ایجاد کردهاند که ممکن است برخلاف مجلس نهم یک رئیس اصولگرا نخواهد. یا بگذارید سوالم را اینگونه مطرح کنم. آیا لاریجانی میتواند در یک مجلس که اکثریت آن از اصولگراها گرفته شده، حمایت و رای اصلاحطلبها و اعتدالگرایان را هم داشته باشد و موفق عمل کند؟
آقای لاریجانی برای ریاست مجلس اکثریت رای را دارد. این مساله صد درصد مشخص و روشن است.
با چه استنادی چنین ادعایی را با قاطعیت اعلام میکنید؟
بالاخره ما هم منابع خبری خاص خودمان را داریم و با نمایندگان مجلس در ارتباط هستیم. اصولگرایان یکپارچه به علی لاریجانی رای میدهند. تعداد زیادی از افرادی هم که بهعنوان نماینده مستقل وارد مجلس شدهاند همه جزو جناح اصولگرا بودهاند. منتها چون لیست شهرستانها جا نداشته، این افراد از لیست خارج شدهاند و بهعنوان نماینده مستقل وارد میدان شدهاند و مستقل شدهاند. ما که در مجلس با این دوستان ارتباط داریم میدانیم که اینها اصولگرا هستند. تعدادی هم به خاطر مسائل سیاسی اگرچه اصولگرا بودهاند اما برای اینکه ریزش رای نداشته باشند، اعلام کردهاند مستقل هستند. این افراد اگر اصلاحطلب بودند قاعدتاً اعلام میکردند. چون فضای انتخابات مجلس دهم، فضای اصلاحطلبی بود. پس نمیتوانیم بگوییم رای کاندیداهای مستقل گزینهای جز علی لاریجانی است. چون اگر رای آنها محمدرضا عارف بود و اگر اصلاحطلب بودند با همان لیست وارد میدان میشدند. اخبار جلسات خصوصی هم که تشکیل میشود نشان میدهد اصولگرایان، نمایندگان مستقل و اعتدالگرا، همه بر ریاست علی لاریجانی اتفاق نظر دارند. این
نتیجه مشهود است. ما هم عمری در این زمینهها کار کردهایم و میدانیم انتخاب لاریجانی قطعی است. من نمیتوانم پیشگویی کنم اما بر اساس شواهد و دو-دو تا چهارتای ما آقای لاریجانی رئیس مجلس خواهد بود.
البته اینکه میگویید اکثر نمایندگان مستقل، اصولگرا هستند و چون در لیست اصولگرایان جا نبوده مستقل عمل کردهاند، درست نیست. کاظم جلالی، چهره اصولگرای شناختهشده، وارد لیست امید شد. یا علی لاریجانی چهرهای که خیلیها منتظر بودند تنها در لیست اصولگراها باشد اما نام لاریجانی در لیست امید هم بود اما خودش مستقل وارد کارزار انتخابات شد.
این آقایان خودشان باید دلیل را اعلام کنند. آقای جلالی خودش باید اعلام کند که چرا وارد لیست اصولگرایان نشده و در لیست امید ثبت نام کردند. اما داستان آقای لاریجانی متفاوت است. ایشان قبل انتخابات هم اعلام کردند که کاملاً مستقل هستند. ایشان دارای ایدئولوژی و رای و نظر جداگانه هستند. مانند مجتهدی که از نظر اعتقادی به درجهای رسیده که میتواند برداشت خود را مبنای عمل قرار دهد نه آنکه دنبالهرو دیگران باشد. ایشان در عرصه سیاست مجتهدند. دیگران که مجتهد نیستند، مقلدند و باید ببینند مرجع تقلید آنها چه میگوید. مجتهدان بر اساس برداشت سیاسی خود عمل میکنند. یک نفر که خود را مجتهد سیاسی میداند قرار نیست از دیگران تبعیت کند. خودش الگوست. داستان اقدام مستقل لاریجانی هم به
این دلیل است.
این عملکرد آقای لاریجانی و خروج ایشان از لیست اصولگرایی و وارد شدن به مجلس بهعنوان کاندیدای مستقل مورد انتقاد اصولگرایان نیست؟
نه اصلاً، نظر اشخاص محترم است. قرآن هم مژده میدهد به کسانی که نظرات را میشنوند و بهترین آن را انتخاب میکنند. نه آنکه دستوری عمل کنند. آقای لاریجانی تصمیم گرفته بود که مستقل عمل کند. اما الان که بهعنوان گزینه ریاست مجلس مطرح شدهاند، اکثریت مجلس به ایشان رای میدهند. حتی دوستانی که گرایشهای سیاسی جز اصلاحطلبی دارند در جلسات خصوصی اعلام کردهاند که به ریاست علی لاریجانی رای میدهند. دلیل آن هم تجارب و موفقیتهای ایشان در مجالس قبل است. البته که افراد دیگر ممکن است تحلیل دیگری داشته باشند و هر فردی نظر دیگری داشته باشد.
قطعاً همینطور است. چون حامیان محمدرضا عارف هم بر کرسیهای زیادی که اصلاحطلبان گرفتهاند، تکیه میکنند و حتی معتقدند عارف به راحتی رای نمایندگان مستقل را هم خواهد داشت. از طرفی عارف سرلیست امید است. لیستی که از طرف چهرههای اصلی اصلاحات یا افرادی مانند هاشمیرفسنجانی یا حسن روحانی حمایت شده و میشود. آنها هم معتقدند اکثریت رای با عارف است.
با همه احترامی که برای چهرههایی که نام بردید قائلم، باید بگویم نه هاشمیرفسنجانی در مجلس حق رای دارد و نه حسن روحانی و نه فرد دیگری. این نمایندگان هستند که حق رای دارند. من هم بر اساس اظهارات همین نمایندگان میگویم که مجلس دهم به علی لاریجانی رای خواهد داد.
اما نمیتوان حمایتهای اینچنینی را در جلب آرا بیتاثیر دانست.
از نظر عمومی ممکن است فردی محبوبیت داشته باشد اما در نهایت نماینده حق رای دارد و نماینده تعیین میکند که چه کسی رئیس مجلس باشد. اگر هم نمایندهای که با رای مردم انتخاب شده، قرار باشد از فردی در بیرون مجلس فرمان بپذیرد که به چه کسی رای بدهد و به چه کسی رای ندهد، که آن دیگر نماینده مردم نیست. نماینده آن اشخاصی است که هدایتش میکنند. ما چنین گزینهای در مجلس نداریم. بیسابقه است که فردی چنین کاری کند. فردی که نماینده مجلس میشود، یکسری ویژگیهایی دارد. از جمله اینکه مردم حوزه انتخابیه این فرد را بهعنوان فردی صاحب نظر شناختهاند. این مساله بعید است. چون در قیامت هم نماینده باید جواب تصمیمات خود را بدهد نه فردی که از او حمایت کرده.
علی لاریجانی در انتخابات مستقل ثبتنام کرد. آیا در مجلس به عنوان نماینده اصولگرایان وارد خواهد شد یا آنجا هم مستقل عمل خواهد کرد؟
آقای لاریجانی در مجلس نهم هم کاملاً مستقل بودند. اصولگرایان در مجلس دو فراکسیون داشتند. فراکسیون رهروان فراکسیون اصولگرایی نبود بلکه فراکسیون فراگیر بود و ما در این فراکسیون شاهد حضور اصولگرایان و اصلاحطلبان بودیم. فراکسیون فراگیر به آقای لاریجانی رای داده ما در مجلس دهم هم احتمالاً شاهد این باشیم که اصلاحطلبان یک فراکسیون داشته باشند و دیگر گرایشها هم یک فراکسیون فراگیر دیگر.
آیا نمایندگان اصولگرا به دلیل سابقه سیاسی لاریجانی که اصولگراست به ایشان رای خواهند داد یا آن ویژگیهای مدیریتی و تجربه ایشان که ابتدا عنوان کردید؟
پاسخ ساده است. دو گزینه اصلی برای ریاست مجلس وجود دارد. یک گزینه آقای عارف است که اصلاحطلب است. طبیعتاً اصولگرایان که به یک فرد اصلاحطلب رای نمیدهند. نفر دوم هم آقای لاریجانی است که نه بهعنوان یک نماینده اصولگرا که بهعنوان یک نماینده فراگیر به میدان آمده و اکثراً به ایشان رای میدهند.
فرض کنید که محمدرضا عارف میتواند اکثریت آرای مجلس را به نام خود کند و بهعنوان رئیس مجلس دهم انتخاب شود.
مبارک باشد.
فکر میکنید واکنش نمایندگان اصولگرا چیست؟ آیا ریاست عارف را خواهند پذیرفت و حاضر به همکاری با ایشان میشوند؟
در مجلس مساله رئیس و مرئوس مطرح نیست. من ابتدا هم عنوان کردم. مجلس مانند دستگاههای دیگر نیست که افراد از رئیس تبعیت کنند. هر فردی حق رای خود را دارد. از طرفی در مورد طرحهایی که وارد مجلس میشود، مانند مباحث اقتصادی هر کمیسیونی بررسی را به طور جداگانه بر عهده دارد و اختلافات سیاسی در این میان و اینکه چه کسی رئیس مجلس است و چه کسی نیست، تاثیری بر روند تصویب مباحث ندارد. در مسائل سیاسی است که جناحبندیهای سیاسی اهمیت مییابد. در مورد مسائل اقتصادی کلان کشور اصلاحطلب و اصولگرا نداریم. همه با هم همفکری میکنند و رای میدهند. در اینجا مساله تخصصی مطرح است. طرحها و لوایح مجلس 99 درصد بدون نگاه سیاسی بررسی میشود. الان بحث بر سر مسائل سیاسی مجلس است و جایگاه سیاسی که رئیس مجلس دارد. برای همین برای ما مهم است که نماینده مجلس اصولگرا باشد.
عارف و لاریجانی هر کدام سوابق اجرایی و مدیریتی داشتهاند و هر کدام در برهههایی اقداماتی کردهاند که قابل کتمان نیست. عارف در انتخابات سال 1392 و لاریجانی به خاطر حمایتهای تعیینکنندهای که در سه سال گذشته از دولت یا تصویب برجام داشته است. بهترین راه استفاده از قابلیتهای هر دو چیست؟ چگونه میشود رقابت فعلی را به یک نمایش پخته سیاسی تبدیل کرد؟ چون نمیتوان هیچکدام از این دو جریان سیاسی را کاملاً در مجلس کنار گذاشت؟
مگر اینکه آییننامه را تغییر دهیم به نحوی دو رئیس مجلس تعیین کنیم و بگوییم مجلس صبح یک رئیس داشته باشد و عصر یک رئیس دیگر! مجلس حتماً یک رئیس خواهد داشت. شش نفر برای ریاستجمهوری وارد کارزار انتخابات میشوند و در نهایت یک نفر انتخاب میشود. در مجلس هم همین است. چند نفر کاندیدای ریاست مجلس میشوند و در نهایت یک نفر انتخاب میشود. در این کشور به لطف خداوند به قدری کار فراوان است که مسوولان دست و بالشان بسته است که کدام را انتخاب کنند. در مجلس این همه مناصب مختلف وجود دارد. کمیسیونهای مختلف وجود دارد همه میتوانند در این مناصب خدمت کنند. در مجلس تنها منصب موجود ریاست بر مجلس
نیست.
دیدگاه تان را بنویسید