تاریخ انتشار:
بریده روزنامهها
التزام به مراجع چهارگانه
به قلم محمود علیزادهطباطبایی و با اشاره به قصد شورای نگهبان برای استفاده از تحقیقات محلی برای بررسی صلاحیتها نوشت: به موجب اصل 62 قانون اساسى، تعیین شرایط داوطلبان و کیفیت انتخابات بر عهده مجلس شوراى اسلامى نهاده شده و به استناد قانون اساسى، بررسى صلاحیتها بر عهده هیاتهاى اجرایى است و شوراى نگهبان نهایتاً مرجع رسیدگى به اعتراضات کسانى است که صلاحیت این افراد رد شده است. توسعه صلاحیتهاى شوراى نگهبان تا حدى که به حقوق اساسى مردم لطمه وارد کند با اصول ششم، نوزدهم و بیستم قانون اساسى مغایرت دارد، چون عملاً انتخابات مجلس شوراى اسلامى یا هر انتخابات دیگرى را دومرحلهای میکند. همچنین با این فلسفه اصل ششم قانون اساسی، که امور کشور باید به اتکاى آراى عمومى سپرده شود، از بین میرود.
بحث سرلیستی اصلاحطلبان انحرافی است
به نقل از آذر منصوری عضو حزب اتحاد ملت نوشت: «همیشه اصلاحطلبان از آقای لاریجانی بهویژه در زمینه برجام حمایت کردهاند. سوال اینجاست که آیا برای حمایت از لاریجانی باید کاندیداهای اصلاحطلب از قم پای به عرصه رقابت نگذارند؟ یا روشهای بهتری برای نشان دادن این حمایت وجود دارد؟ این موضوعات باید در مجموعه شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و در هر استان مطرح و درباره آن اعلان نظر شود، نهتنها استان قم، بلکه باقی استانها هم از این قاعده مستثنی نیستند... طرح اینگونه مباحث اعم از اینکه رئیس آینده مجلس چه کسی خواهد بود یا سرلیست اصلاحطلبان در انتخابات کیست؟ یا اینکه از اکنون اصلاحطلبان چه رویکردی را در انتخابات مدنظر قرار خواهند داد، جزو موارد انحرافی است.»
آینده سیاسی سیدحسن خمینی
با طرح این پرسش که آیا سیدحسن خمینی در انتخابات خبرگان شرکت میکند یا خیر، نوشت: «خرد سیاسی» میخواهد امر ممکن را به سمت امر واقع سوق دهد؛ یعنی امکانِ موجود در شخصیت سیاسی سیدحسن خمینی را به واقعیت تبدیل کند و آن را تجسد و تعین بخشد. اما سوژه سیاسی، حتی اگر کار سیاسی نکند، سیاستمدار است، بالقوه سیاسی است و توانِ خلق سیاست دارد. سیدحسن خمینی اینگونه است. امر ممکنی نیست که باید واقعیت پیدا کند. او بالقوهای است که میتواند فعلیت یابد. اگر سیدحسن خمینی در انتخابات آتی مجلس خبرگان حضور پیدا نکند، بالقوگیاش را از دست نمیدهد. پس نباید بالقوهای را که میتواند فعلیت پیدا کند و سیاستی را خلق و دگرگونه کند، به امر ممکن و امر واقع تخفیف و تقلیل داد.
انشعاب در طیف اصولگرایان
نوشت: پدیده انشعاب در جریانات سیاسی یک امر طبیعی است اما انگیزهها، علل و عوامل آن اهمیت دارد. بهطور کلی انشعابات را میتوان به دو دسته کلی تقسیمبندی کرد؛ اول انشعاب بر پایه ایدئولوژی و اعتقادات، دوم انشعابات بر محور قدرتطلبی. جداییطلبی عمومیت دارد و مختص جناح خاصی هم نیست اما ماهیت انشعاب از نوع دوم در میان گروهها و دستجات حامی قدرت مسلط رواج دارد؛ از این جهت مطالعه پیرامون واگراییهای جناح اصولگرا را باید از همین زاویه انجام داد. یکی از بزرگترین انشقاقها تشکیل جبهه پایداری بود. البته تباین و مفارقت در طیف اصولگرا ناشی از بیم و امیدهاست؛ بیم از مطرود شدن نزد افکار عمومی یا امید دستیابی به سرچشمههای قدرت که اولی شاید برای مردم مفید باشد و دومی قطعاً زیانبار.
دیدگاه تان را بنویسید