تاریخ انتشار:
مقام معظم رهبری: رکود و بیکاری دو مشکل عمده کشور است
دو معضل اصلی اقتصاد
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رمضانی با مسوولان نظام(در روز ۲۵ خرداد ۱۳۹۵) از رکود و بیکاری به عنوان دو مشکل عمده اقتصاد ایران یاد کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رمضانی با مسوولان نظام (در روز 25 خرداد 1395) از رکود و بیکاری به عنوان دو مشکل عمده اقتصاد ایران یاد کردند. گزیده بیانات مقام معظم رهبری در این مورد در ادامه میآید.
در مساله اقتصاد، ما مشکلاتی داریم؛ کشور الان در مسائل اقتصادی دچار مشکلات عمدهای است که امیدواریم حالا با برنامههای دولت و کارهایی که بناست انجام بدهند، انشاءالله این مشکلات برطرف بشود. عمده این مشکلات هم عبارت است از رکود و مساله اشتغال، [یعنی] بیکاری؛ اینها مهمترینهاست. ما باید به اینها برسیم، باید به اینها توجه بکنیم؛ یعنی مساله رکود خیلی مهم است. اینها را بنده وقتی هم که نگاه میکنم -من در دولت قبل هم همین را گفتم- بیشتر از آنچه مربوط به تحریمها باشد، مربوط به مدیریتها و سیاستهاست؛ هم در این دولت این را آدم میتواند ببیند، هم در دولت قبل، هم در دولت اسبق. ما اگر چنانچه برنامههایمان برنامههای خوب و درستی باشد، تحریمها نه اینکه اثر ندارد، [ولی] اثرش بسیار کم خواهد بود؛ باید برنامهها را منظم کرد، مرتب کرد، دقت کرد.
یکی از کارهایی که بهطور مشخص مهم است در زمینه مسائل اقتصادی که هم مساله رکود را میتواند تا حدود زیادی علاج کند و هم مساله اشتغال را، پرداختن به صنایع کوچک و متوسط در بخش صنعت است. این صنعتی که شنیدم، یعنی در روزنامه خواندم که وزیر محترم صنایع هم در مجلس گفته است که وضع صنعت فاجعهبار است -شبیه این تعبیر حالا، تعبیر دقیق چه بوده من نمیدانم؛ شبیه اینکه مثلاً فاجعه است- این فاجعه بیشتر متوجه صنایع کوچک و متوسط است. احیای صنایع کوچک و متوسط یکی از برنامههای اساسی دولت باید باشد؛ در اقتصاد مقاومتی این یکی از ارکان است. اینکه ظرفیتهای کارخانهها چند برابر کارکرد آنهاست یعنی خیلی زیر ظرفیت کار میکنند، این جزو مسائلی است که باید به آن توجه بشود.
یکی دیگر مساله اولویتهاست؛ در تصمیمگیریهایی که ما در زمینه مسائل اقتصادی میکنیم، اولویتها را باید در نظر بگیریم. گاهی یک کاری خیلی مهم است، خیلی لازم است اما [دارای] اولویت نیست؛ یعنی از آن کارِ لازمتری وجود دارد. این خیلی به نظر من مهم است.
خب، بنده تجربه دولت را [دارم]؛ هم خودم در دولت بودهام، هم دولتهای متعدد را دیدهام. وزرای محترم عزیزمان، هرکدام سعی میکنند کل یجر النار الی قرصه؛ یعنی این آتشی که گذاشتیم تا نانها را بپزند، هر قرص نانی مال یکی است؛ این آتش را هرکدام میکشند طرف نان خودشان که آن را بپزند؛ البته تکلیفشان است؛ وظیفهشان همین است که از بخش خودشان حمایت کنند؛ ما این را مذمت نمیکنیم.
وزیر کشاورزی یکجور، وزیر صنایع یکجور، وزیر راه یکجور، وزیر نیرو یکجور، هرکدام سعی میکنند امکانات کشور را و بودجههای کشور را و منابع را طرف خودشان بکشانند؛ خب، اینجا باید نگاه کرد دید اولویت کدام است. حالا فرض کنیم که پولهای ما در بانکهای بیگانه آزاد شد -که البته آزاد نشده، معلوم هم نیست کِی آزاد خواهد شد، حالا [به آن مطلب] خواهم رسید- بنا است صرف چه چیزی بکنیم؟ این خیلی مهم است. اولویتها را باید رعایت کرد. خب، حالا من یک مثال بزنم، البته این مثال را به خود وزیر محترم هم به نظرم گفتم؛ فرض کنید ناوگان هوایی ما نوسازی بشود؛ خب، خیلی کار مهم و لازمی است اما اولویت است؟ آیا این اولویت کشور است؟ فرض کنیم مثلاً سیصد هواپیما بخریم؛ این معلوم نیست اولویت باشد. این باید بررسی بشود؛ من نظر کارشناسی نمیدهم، من تذکر میدهم برای اینکه کار کارشناسی بشود؛ من تذکر میدهم که اولویتها باید رعایت بشود. این یکی از مسائل بسیار مهم است.
یک مساله بسیار مهم، پرداختن به شرکتهای دانشبنیان است؛ این ما را پیش خواهد برد. شرکتهای دانشبنیان، هم علمند، هم اقتصادند. پرداختن به شرکتهای دانشبنیان یکی از اساسیترین کارهاست؛ این جزو اولویتهاست و باید به این پرداخت. البته بعضی از شرکتهای دانشبنیان میآیند شکایت میکنند و گزارش میدهند به ما. مسوولان توجه کنند به این نکته.
یکی از کارهای مهمی که لازم است، جلوگیری از قراردادهای غیرلازم است. به من گزارش دادهاند که ما بعد از قضیه هستهای، حدود 5 /2 میلیارد دلار قرارداد تثبیتشده امضا شده داریم؛ حالا مذاکرات، تفاهم و مانند اینها بیشتر از اینهاست اما آنچه امضا شده طبق گزارشی که به من دادهاند، حدود 5 /2 میلیارد [دلار] است؛ من نگاه کردم، فرض کنید که راجع به انرژی خورشیدی است. اینها اولویت است؟
اگر چنانچه واقعاً منابعی وجود دارد -منابع خارجی وجود دارد یا فاینانس هست- بایستی ما ببینیم کجا اولویت دارد، اینها را آنجا مصرف کنیم؛ [اگر] کسی میخواهد بیاید سرمایهگذاری کند، بگوییم ما در این قسمت احتیاج داریم سرمایهگذاری بشود. اینجور نباشد که هرچه او خواست [بشود]. این هم یک مساله است.
یک مساله مهم دیگر مساله جلوگیری از واردات مضر است که بنده چند بار در این اواخر تکرار کردهام؛ یعنی آن وارداتی که یا مشابه داخلی دارد یا اگر هم مشابه داخلی ندارد جزو نیازهای فعلی کشور یا جزو نیازهای درجه یک کشور نیست. مثلاً فرض بفرمایید ماشینهای آنچنانی یا خودروهای کذایی با سرعت آنچنانی چه نیازی است؟ میگویند بخش خصوصی میآورد؛ خب، دولت میتواند با انواع روشهایی که دارند -تعرفه و غیرتعرفه- جلویش را بگیرد. منابع کشور -انواع فاینانسها و پولهایی که آزاد میشود- نبایستی هدر برود. صنایع تعطیلشده، بخش اقتصاد دانشبنیان، بخش تبدیل ماشینهای فرسوده صنایعمان، اینها جزو اولویتهاست.
بخش کشاورزیای که ما را خودکفا میکند که خب، خوشبختانه این گزارشی که امروز دادند، نشان میدهد که در این زمینهها پیشرفت کردهایم. من البته گزارشی نداشتم.
بخش نفت؛ خب، تولید بالای نفت در فرهنگ نفت و فروش نفت و بازار نفت یک چیز مثبتی است. تولید را بالا ببریم، صادرات نفت را هم افزایش بدهیم، چیز خوبی است، کشور هم به آن احتیاج دارد؛ در این شکی نیست، منتها بهتر از آن، این است که ما نفت را دارای ارزش افزوده بکنیم. این نفتی که ما از چاه در میآوریم، میفرستیم بیرون، پولش را میگیریم، هیچ ارزش افزودهای ندارد؛ روزبهروز هم نفت کم میشود. اگر بتوانیم ما این نفت را یا آن گاز را تبدیل کنیم به کالایی که دارای ارزش افزوده باشد برای کشور، این خوب است.
سیاست را این قرار بدهید -به موازات کارهایی که برای تولید نفت و فروش نفت و کارآمد شدن چاههای نفت و امثال اینها انجام میگیرد- که ما بتوانیم فرآورده تولید کنیم، فرآورده صادر کنیم، بنزین صادر کنیم. چرا ما باید بنزین وارد کنیم؟ یکی از چیزهایی که انسان گاهی وقتی فکر میکند، پیش خودش خجالت میکشد، وارد کردن بنزین است. جمهوری اسلامی با این همه نفت -که دائم پُزش را میدهیم پیش مردم و پیش دنیا که ما نفت و گازمان بر روی هم بزرگترین منبع نفت و گاز دنیاست که واقع قضیه همین است- آن وقت بنزین وارد کنیم، یا گازوئیل وارد کنیم! [باید] کاری کنیم که نیاز به واردات گازوئیل و بنزین نداشته باشیم؛ فرآورده تولید کنیم، فرآورده را صادر کنیم. یا در زمینه گاز، این صنایع پاییندستی پتروشیمی را فعال کنیم؛ خب، قسمتهای بالادستیاش خوشبختانه خوب است، کارهای خوبی انجام گرفته است اما قسمتهای پاییندستی را فعال کنیم؛ اشتغال به وجود بیاید، کار به وجود بیاید.
جلوگیری جدی از قاچاق با روشهای جهادی و انقلابی. مساله قاچاق خیلی مساله مهمی است و با شوخیشوخی و آهستهکاری و مانند اینها هم کاری پیش نمیرود؛ باید یک کار جهادی قاطع انقلابی کرد.
گفته میشود که اقتصاد مقاومتی که شما دائم تکرار میکنید، احتیاج دارد به منابع و ما منابع نداریم. بنده به نظرم میرسد که برای شروع حرکت اقتصاد مقاومتی میتوان تامین منابع کرد. خوشبختانه حالا کارهای خوبی را شروع کردهاند.
گفته شده که مبالغ سپردههای ارزی و ریالی مردم در بانکهای کشور یک رقم سرسامآوری است؛ چون من اصل گزارش را ندیدهام و نقل کردهاند برای من، من رقم را نمیگویم که اشتباه در آن پیش نیاید، اما رقم خیلی سرسامآورِ بالایی است؛ خب، این منابع را باید ما هدایت کنیم. یکی از کارهای مربوط به دستگاههای اقتصادی دولت، هدایت منابع است به آن سمتی که مایل هستند، به آن سمتی که به مصلحت کشور میدانند؛ با انواع مشوقها و مانند اینها. این خیلی چیز مهمی است.
البته مجلس هم باید کمک کند. بنابراین کارهای اساسی اقتصاد مقاومتی اینهاست که باید انجام بگیرد؛ بایدهایی دارد، نبایدهایی دارد؛ بایدهایش را باید توجه داشت، نبایدهایش را هم باید توجه داشت؛ مجموع اینها میشود اقتصاد مقاومتی، که خب انشاءالله امیدواریم که پیش برود.
دیدگاه تان را بنویسید