تاریخ انتشار:
ورود پول مواد مخدر به سیاست
درگذشت حافظه انقلاب
اظهارات حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در هفته گذشته بازتاب زیادی در مطبوعات کشور و منطقه پیدا کرد. او در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره اینکه آیا امکان توافق با آمریکا وجود دارد یا خیر، گفت: «من مسوول جنگ با آمریکا هستم نه مذاکرات و راجع به آنها نمیتوانم نظر دهم.»
بحث بررسی لایحه بودجه سال 1394 را میتوان مهمترین سوژه روزنامههای ایران در نخستین هفته اسفندماه 93 دانست. از بحث هدفمندی یارانهها گرفته تا بحث خرید خدمت مشمولان غایب و از حذف آستان قدسرضوی و قرارگاه خاتم از فهرست معافیتهای مالیاتی تا دعوای سیاسی سر بودجه مبارزه با ریزگردها در مجلس، هریک سوژه جذابی بودند برای گزارشهایی که پتانسیل تبدیل به تیتر یک شدن را در روزنامهها داشتند. در کنار بحث بودجه هنوز ماجرای بازداشت محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدینژاد، در روزهای پایانی بهمنماه نیز در رسانهها بازتاب زیادی داشت. برخی رسانههای تندرو علاقهمندند که این پرونده را با پرونده مهدی هاشمی، فرزند اکبر هاشمی پیوند زده و در نوعی بازی روانی دستگاه قضایی را برای محکومسازی او تحت فشار قرار دهند. با توجه به سلامت دستگاه قضا بعید به نظر میرسد این قبیل جوسازیها تاثیری در رای دادگاه داشته باشد. از دیگر رویدادهای هفته گذشته مرگ خواهر رئیسجمهور اصلاحات بود، رویدادی که سبب شد اکثر قریب به اتفاق مسوولان ارشد نظام به مادر رئیسجمهور پیشین یا خود او تسلیت بگویند و در نتیجه شاهد بودیم پس از حدود یک ماه غیبت کامل این
چهره در رسانههای مکتوب مجدداً نام او در صفحه نخست بسیاری از جراید کشور منتشر شد. سفر حسن روحانی رئیسجمهوری به قم و دیدار او با مراجع نیز یکی دیگر از خبرهای مهمی بود که رسانهها آن را مورد توجه قرار دادند. در حوزه دیپلماسی نیز وقوع دو انفجار تروریستی در مقابل منزل سفیر ایران در لیبی در هفته پیش خبرساز شد. این حوادث تروریستی هیچ خسارت جانی در پی نداشتند. با این حال برخی رسانهها تصاویر این انفجار را روی خروجی خود قرار دادند.
چهرههای جدید در مذاکرات هستهای
فضای سیاسی و رسانهای کشور در هفته پیش تا حدود زیادی تحت تاثیر دور جدید مذاکرات هستهای در وین بودند. مذاکراتی با حضور چهرههای تازه این نوید را به افکار عمومی میداد، که مذاکرات وارد فاز تازهای شده است.
روزنامه منتقد «وطنامروز» پیش از تحولات جدید در یادداشتی با عنوان «چگونه یک توافق خوب بکنیم؟»، نوشته بود: «...نشانههای کمی از اینکه مذاکرات هستهای در حال حرکت به سمت یک توافق خوب باشد وجود دارد. اصطلاح توافق خوب در هفتههای گذشته بارها به کار برده شده ولی تاکنون یک تعریف سرراست از آن به دست داده نشده است. اگر نخواهیم وارد جزییات شویم، یک توافق خوب، توافقی است که: ۱- ایران را بهعنوان یک عضو کامل NPT در نظر بگیرد نه یک استثنا. ۲- حق غنیسازی صنعتی را همین حالا -نه زمانی مبهم در آینده- برای ایران به رسمیت بشناسد. ۳- امکان اعمال این حق را به ایران بدهد. ۴- همه تحریمها را بلافاصله پس از امضای توافق نهایی لغو کند.» البته این روزنامه در دوره دولت گذشته اصولاً به این وادیها ورود نمیکرد. در مقابل روزنامه ایران در این باره در سرمقاله خود با عنوان «بزنگاه مذاکره هستهای» به حساسیت مذاکرات اشاره داشته و تاکید میکند: «مذاکره هستهای به مرحله سرنوشتسازی وارد شده است. این نکته را هم میشود از ورود بیسابقه علیاکبر صالحی و حسین فریدون و وزیر انرژی آمریکا به اتاق مذاکره فهمید و هم از موضعگیری قاطعانه محمد
جوادظریف و جان کری که به صراحت، خط قرمزهای بنیادین کشور خود را مورد تاکید قرار میدهند. هر قدر که روند مذاکره از پیشرفت آن حکایت دارد و احتمال توافق را تقویت میکند، به همان میزان، موضعگیریهای سفت و سخت ایران و آمریکا دامنه و عمق خوشبینیها را کاهش میدهد. لحظات پایانی طنابکشی هستهای فرارسیده و در نتیجه چانهزنی دیپلماتها، پشت درهای بسته، بهزودی مشخص میشود که آیا مذاکره، گرهگشای این کلاف سردرگم خواهد شد یا طرفین چالش، به مدار صفردرجه بازخواهند گشت.»
روزنامه منتقد «جوان» اما برخلاف روزنامه ایران تحلیلی دیگر ارائه میدهد. جوان مینویسد: «...وزارت انرژی آمریکا هم اعلام کرده است که حضور وزیر این وزارتخانه به درخواست وزیر خارجه این کشور و برای تداوم مذاکرات فنی «دقیق» بوده است. آیا «دقت در مباحث فنی» پوششی برای تطویل مذاکرات خواهد شد؟ این سوالی است که جواب آن را آینده مشخص میکند و آیا حضور حسین فریدون به مفهوم تسریع در مذاکرات است؟ این پرسش نیز بهزودی پاسخ خود را خواهد یافت...»
درگذشت حافظه انقلاب
«صادق طباطبایی درگذشت.» این خبر شاید حساسیت جوانان نسل سوم و چهارمی را برنیانگیزد، شاید هم کنجکاوی معدودی از آنان را که علاقهای به تاریخ معاصر این مرز و بوم دارند در حد دیدن اتفاقی آگهی ترحیم آشنایی دور، در روزنامهای تحریک کند. اما بدون شک این خبر برای بسیاری از زنان و مردانی که ایام انقلاب را تجربه کردهاند و هنوز گاهی با رویای آن روزهای مهیج، شب را به صبح میرسانند، تکاندهنده است و بسیاری از آنان را با کسری از ثانیه به حدود 36 سال پیش پرتاب میکند. انتشار خبر مرگ خواهرزاده امام موسی صدر و برادر همسر سیداحمد خمینی (فاطمه طباطبایی) به دلیل ابتلا به سرطان ریه در شهر دوسلدورف آلمان در روزنامههای ایران به صورت گستردهای مورد توجه قرار گرفت و بخش عمده روزنامههای تهران صفحه نخست خود را به این خبر اختصاص دادند. صادق خرازی در یادداشتی دراینباره که در «اعتماد» منتشر شد، گفت: «...اگرچه او یک متخصص علم شیمی بود اما سیاستمداری بود که به عنوان یکی از چهرههای مورد اعتماد حضرت امام و امام موسی صدر در اروپا جا افتاد.»
فرهیختگان نیز در یادداشت خود در اینباره نوشت: «...او ازجمله معدود خوشاقبالان نشسته بر کرسی سخنگویی دولت در سیوشش سال گذشته بود. اگر به پرونده عجیب این پست در این سرزمین پرگهر نگاهی بیندازیم درمییابیم که به نظر میرسد ناف این پست را در ساعت مبارکی نبریده باشند. عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت مرحوم مهدی بازرگان به زندان ابد محکوم شد، بهزاد نبوی سخنگوی دولت مرحوم محمدعلی رجایی در دهه 80 به دلیل حوادث انتخابات 88، پنج سال از عمر خود را در اوین گذراند، سیدعطاالله مهاجرانی نخستین سخنگوی دولت سیدمحمد خاتمی سالهاست که به آن سوی جهان پرت شده است، عبدالله رمضانزاده دومین سخنگوی دولت اصلاحات نیز به اتهامی مشابه سخنگوی دولت رجایی، مدتی را در اوین سپری کرد، محمدرضا رحیمی سخنگوی سیاسی دولت محمود احمدینژاد نیز که ماه پیش به اتهام اختلاس، تحصیل مال نامشروع و رشوه برای تحمل پنج سال حبس به اوین منتقل شد، حرف و حدیث درباره سرنوشت اسفندیار رحیممشایی دیگر سخنگوی دولت پیشین نیز که زیاد است. در میان سخنگویان دولتهای پیشین تنها احمد توکلی سخنگوی دولت اول میرحسین موسوی و شمسالدین حسینی سخنگوی اقتصادی دولت احمدینژاد تاکنون
با سرنوشت نامبارکی مواجه نشدهاند. با توجه به تاریخ انقلاب، مورخان تاریخ معاصر درباره مرحوم صادق طباطبایی در کنار دیگر ویژگیهای او میتوانند به این نکته نیز اشاره کنند که او نخستین سخنگوی دولت تاریخ جمهوری اسلامی است که عاقبتبهخیر شد.
ماجرای چمدانهای ارز؟
اختلافی جدید بین دولت و منتقدان، اینبار بر سر «چمدانهای ارز»؛ چمدانهایی که الیاس نادران میگوید بانک مرکزی برای «خروج غیرقانونی» آنها از کشور «مجوز» صادر کرده است و ولیالله سیف تلویحاً انجام آن را از «وظایف» بانک مرکزی دانسته است. «اعتماد» در گزارشی در این باره نوشت: «به نظر نمیرسد جواب سیف آن چیزی باشد که بتواند الیاس نادران و دیگر منتقدان دولت را درباره این «چمدانهای ارز» راضی کند... الیاس نادران هفته پیش در جلسه علنی مجلس طی تذکری از دریافت گزارشهایی در خصوص توقیف برخی محمولههای چمدانی اسکناس ارزی در فرودگاه تهران خبر داد. وی در این تذکر که خطاب آن شخص رئیسجمهوری بود، گفت: «چندی قبل گزارشی دریافت کردیم که ظرف ماههای اخیر، مقادیر قابل توجهی از ارزهای بانک مرکزی طی چند محموله چمدانی اسکناس ارزی که عمدتاً درهم بودهاند، از مبادی رسمی و با تایید بانک مرکزی از کشور خارج شده است که البته یکی از این محمولهها با دستور دادستان تهران در فرودگاه توقیف و عودت و منجر به تشکیل پرونده قضایی شده است.» ساعاتی بعد اما رئیس کل بانک مرکزی در حاشیه نشست هماندیشی عصر دوشنبه فعالان بازار سرمایه با مسوولان ارشد
کشور در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسشی در مورد همین تذکر و خروج چمدانی ارز از کشور گفت: «بانک مرکزی در رابطه با بازار طبیعتاً وظایفی دارد که در حال انجام آن است. بانک مرکزی وظایف خود را در خصوص کنترل بازار ارز انجام میدهد.»
من مسوول جنگم نه مذاکره
اظهارات حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در هفته گذشته بازتاب زیادی در مطبوعات کشور و منطقه پیدا کرد. او در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره اینکه آیا امکان توافق با آمریکا وجود دارد یا خیر، گفت: «من مسوول جنگ با آمریکا هستم نه مذاکرات و راجع به آنها نمیتوانم نظر دهم.»
«عصرایران» در یادداشتی از این اظهارات استقبال کرد و نوشت:
«...متاسفانه سالیان درازی است که رسم شده است هر مقامی، فارغ از اینکه در کجای ساختار سیاسی و تقسیم مسوولیتها قرار دارد، درباره همه امور اظهار نظر میکند. از همین رو، سردار فیروزآبادی هم میتوانست به سبک معمول، خطابهای بلند در باب مذاکره با آمریکا بسراید چه آنکه وی، به عنوان یک مقام مطلع، حتماً تحلیلهای خودش را دارد. با این حال، وی رفتاری کاملاً متمدنانه و منطبق با عقلانیت و تقسیم کار در نظام از خود نشان داد و هوشمندانه پاسخ داد که من مسوول جنگ با آمریکا هستم، نه مذاکرات. پاسخ سردار در دل خود این جمله را خطاب به مسوولانی که خارج از حوزه مسوولیت خود مداخلهگری زبانی میکنند دارد که جمهوری اسلامی ایران، از دوران ناپختگی عبور کرده و به بلوغ رسیده است و یکی از علائم بلوغ نظامهای سیاسی، این است که هر کسی صرفاً در چارچوب مسوولیتهای تعریفشدهاش سخن بگوید و عمل کند.»
ورود پول مواد مخدر در سیاست
هفته پیش اظهارات بیسابقه عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور درباره ورود پولهای مواد مخدر به عرصه سیاست، با شگفتی ناظران امور سیاسی در ایران همراه شد. او در گردهمایی روسای پلیس مبارزه با مواد مخدر کشور با اشاره به ورود بخشی از پولهای کثیف ناشی از قاچاق مواد مخدر به سیاست گفت: «ورود این پولها در چرخه انتخاباتی متاسفانه باعث ایجاد شکاف، اعمالنظر و اعمال قدرت توسط برخی افراد شده است؛ تا جایی که اگر دقت لازم را نداشته باشیم، ورود این پولها توانایی آن را دارد که قدرتها را نیز آلوده کند.» سعید لیلاز، فعال سیاسی اصلاحطلب در این زمینه به «شرق» گفت: «مشکل پولهای کثیف در انتخابات فراتر از پول مواد مخدر است. به این دلیل که هرگز در تاریخ کشور به اندازه هشتسال گذشته این حجم از پول در اقتصاد وجود نداشته و از طرفی نظارت کافی نیز نبوده است، شاهد بروز فسادهای گسترده هستیم که خود عاملی مهم برای ورود پولهای کثیف به سیاست و بهطور عینی به انتخابات است.» باید منتظر ماند و دید این اظهارات اشتباه کلامی بوده یا واقعاً جناب وزیر به این امر معتقد است. برای یافتن پاسخ به این پرسش باید منتظر اظهارات بعدی رحمانیفضلی
باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید