پیامد هجوم اسرائیل به غزه هزینه بیشتر و درآمد کمتر برای منطقه به دنبال دارد
جنگ جنگ تا شکست
شاید سخت باشد نوشتن و خواندن از اثرات اقتصادی جنگی که هر روز جان دهها زن و کودک را میگیرد و از آنان جسدهای خونآلودی به جا میگذارد که حتی دیدن تصویرش هم در توان هر کسی نیست. با این همه نباید از یاد برد که این جنگ خانمانبرانداز تعدادی را با موشک و گلوله از بین میبرد و تعداد بسیار زیادتری را بعدها با بیکاری و تورم آزار میدهد.
شاید سخت باشد نوشتن و خواندن از اثرات اقتصادی جنگی که هر روز جان دهها زن و کودک را میگیرد و از آنان جسدهای خونآلودی به جا میگذارد که حتی دیدن تصویرش هم در توان هر کسی نیست. با این همه نباید از یاد برد که این جنگ خانمانبرانداز تعدادی را با موشک و گلوله از بین میبرد و تعداد بسیار زیادتری را بعدها با بیکاری و تورم آزار میدهد. جنگی که اثرات وخیم آن روی زندگی مردمی که مستقیم درگیر جنگ هستند و مردم منطقه بسیار بیش از آن است که تصور میشود. خاورمیانه بزرگ مهد ناآرامیها و درگیریهاست. منطقه ثروتمندی که نفت، گاز، معدن، دریا و رودهای پرآب دارد و از همه این هیچ حاصلش نیست جز جنگ و آشوب. از آغاز دور جدید درگیری و هجوم همهجانبه رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، که اکنون به یک ماه نزدیک میشود، بیش از 1000 نفر از مردم غزه کشته شدهاند که به گواه آمار سازمان ملل بیش از 70 درصد آنان را غیرنظامیان تشکیل میدهند. علاوه بر این مناطقی از غزه همچون شجاعیه کاملاً از بین رفته و از زیرساختهای شهری و خانههای مردم جز تلی از آهنقراضه و بلوکهای شکسته و بتن باقی نمانده است. این در حالی است که سوریه و عراق درگیر جنگهای طولانی بینتیجه هستند، لبنان هم بیثباتی داخلی دارد و هم دائماً از سوی اسرائیل تهدید میشود، افغانستان آسیبپذیر است و در ابهام موجود پس از انتخابات ریاستجمهوری این کشور، طالبان دوباره خود را احیا کرده و گهگاه حملات پراکندهای انجام میدهد. حتی ترکیه نیز که چند سالی است با قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه به ثباتی نسبی رسیده بود ماههای ناآرامی را سپری کرده و مخالفان اردوغان همچنان منتظر یک حرکت اشتباه دیگر هستند تا مجدداً به خیابان بریزند. چندان دور از انتظار نیست که این وضعیت نمیتواند آینده اقتصادی امیدوارکنندهای برای کشورهای منطقه دربر داشته باشد. منطقهای که اکنون پیشبینیها از رشد اقتصادی آن هم کاهش یافته است. اسرائیل و فلسطین علاوه بر اینکه خود هزینههای زیادی بابت درگیریها میپردازند بر متحدانشان نیز هزینههای زیادی تحمیل میکنند. باریکه غزه کاملاً متکی بر کمکهای خارجی است و اسرائیل هم برای تامین هزینههای دفاعی خود وابسته به کمکهای آمریکاست. حتی زمانی گبی اشکنازی فرمانده نیروهای مسلح اسرائیل گفته بود مالیاتدهندگان آمریکایی بیش از مالیاتدهندگان اسرائیلی به ارتش اسرائیل کمک میکنند. گرچه اعداد و ارقام نشان داد که این آمار درست نیست با این همه تنها ایالات متحده آمریکا از سال 2013 تا 2018 سالانه 15/3 میلیارد دلار به بودجه نظامی اسرائیل کمک مالی خواهد کرد. این کمک در سال 2010 برابر 775/2 میلیارد دلار بود که سال بعد به سه میلیارد و بعد به 07/3 میلیارد دلار افزایش یافته بود. با این همه اسرائیل هر اندازه که در قدرت نظامی خود با اتکا به کمکهای خارجی پیشرفت کرده در عرصه اقتصاد موفق نبوده است. عملاً هزینه بالای تجهیز نظامی امکانی برای توسعه و بهبود اقتصاد آن نگذاشته است. در سال 2009 بیش از یکپنجم کل بودجه اسرائیل صرف بخش نظامی شد. اسرائیل به نسبت بیش از هر کشور دیگری در خاورمیانه و به نسبت بیش از کشورهای صنعتیشده برای بخش نظامی خود هزینه میکند. با امید اندکی که به توافق و صلح پایدار بین فلسطین و اسرائیل وجود دارد، خاورمیانه هنوز باید طعم دود و خون را بچشد و هزینههای آن را در کوتاهمدت و بلندمدت بپردازد؛ چه کشتهشدگان جنگ و چه کسانی که اگر از جنگ هم جان سالم به در میبرند گرفتار بیکاری، تورم و ضعفهای شدید اقتصادی میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید