تاریخ انتشار:
درباره روند جدید مناسبات ایران و کشورهای جنوب خلیجفارس
سفر مهم آقای وزیر
سفر وزیر امور خارجه کویت به تهران را میتوان از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار داد. این سفر چه از نظر بافت زمانی و چه از نظر بافت کنشگران و بازیگران منطقهای، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به همین دلیل این دیدار، مورد توجه کنشگران سیاسی قرار گرفته و کارشناسان نتایج این سفر را تحلیل کردند.
سفر وزیر امور خارجه کویت به تهران را میتوان از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار داد. این سفر چه از نظر بافت زمانی و چه از نظر بافت کنشگران و بازیگران منطقهای، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به همین دلیل این دیدار، مورد توجه کنشگران سیاسی قرار گرفته و کارشناسان نتایج این سفر را تحلیل کردند.
اساساً شورای همکاری خلیج فارس و بازیگران و کنشگران عرصه نظام بینالملل، پیشتر از طریق عمان به رد و بدل کردن پیام با تهران میپرداختند، اما وقتی کویت حامل پیام شورای همکاری خلیج فارس و شاید پیام دیگر بازیگران و کنشگران عرصه سیاست بوده و وارد تهران شود، این سفر مورد توجه قرار میگیرد. از سویی این دیدار در آستانه ریاست جمهوری ترامپ بر کاخ سفید و همزمان با تغییر و تحولات در منطقه رخ داده است، وجود این عوامل از منظر جفرافیای سیاسی، اهمیت این دیدار را مضاعف میکند. نقش وزیر امور خارجه کویت در ابلاغ این پیام، نیازمند تحلیل جداگانه است و میتوان آن را ناشی از ایجاد یک فضای دگردیسی در حوزه خاورمیانه دانست. به عبارتی نشان از آن دارد که بازیگران قدرت منطقه، پوستاندازی کردهاند. این پوستاندازی برای سالهای آینده منطقه بسیار تعیینکننده است. در شرایط کنونی، روسها به آمریکاییها و در منطقه خاورمیانه عربستان و کشورهای عربی با اسرائیل همگرایی بیشتری پیدا کردهاند. وجود بحرانهای منطقهای، زمینه از بین رفتن وضعیت گذشته و جهتگیری به سمت آینده را تسریع کرده است. در چنین فضایی فعل و انفعالات سیاسی بیشتری رخ داده و آمدن
وزیر امور خارجه کویت و اعلام رسمی اینکه وی حامل پیام مهمی از سوی شورای همکاری خلیج فارس است، نشان از تحرکات بیشتری میدهد. از سوی دیگر میتوان احتمال داد که پیامهای جنبی و حاشیهای نیز وجود داشته باشد. این رویکرد در واقع بیانگر این است که بازیگران منطقه، بر روی یک پیچ تصمیمگیری برای حل مسائل منطقه و تسریع در فعل و انفعالات منطقه به توافق رسیدند.
شاید این سوال برای افکار عمومی مطرح شده باشد که پاسخ ایران به پیام شورای همکاری خلیج فارس که ازسوی وزیر امور خارجه کویت به ایران ابلاغ شد، چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت ایران همواره بر روی مواضع اصولی خود پایداری کرده و در مقاطع مختلف حاضر به ایجاد یک فضای تفاهمی برای حلوفصل موضوعات شده است. به همین دلیل با روی باز از وزیر امور خارجه کویت استقبال کرد. در جلسات متعددی که با وزیر امور خارجه برگزار شد پیام وزیر امور خارجه کویت را شنید و در جریان نظرات وی در مورد منطقه قرار گرفت. در نهایت، مواضع اصولی خود را به وزیر امور خارجه کویت منتقل کرد تا وی پیام ایران را به این کشورها برساند. در واقع باید گفت اقدامات صورتگرفته در واقع بخش رسمی از انجام یک فعل سیاسی است که انجام شده است. با این حال نمیتوان این نکته را دریافت که در پس این فعل سیاسی چه کنشهایی در منطقه رخ خواهد داد. واقعیت این است که ایران در حال حاضر در سوریه، بحرین و یمن دچار اصطکاک مواضع با کشورهای عربی و نظام بینالملل شده است. این اصطکاک مواضع، موجب شده این اختلافات به راحتی حلوفصل نشود. به منظور برونرفت از این بحران، ایران باید در مواضع
خود انعطاف نشان دهد و از سوی دیگر سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای هم تغییراتی را اعمال کنند. اگر این اتفاق رخ بدهد، میتوان امیدوار بود که این بحران حل شود. در غیر این صورت همچنان این روند ادامه خواهد یافت و رایزنی و مذاکره به نتیجه نخواهد رسید. ضرورت رفع این اصطکاکها ایجاب میکند که در این مورد تجدیدنظری صورت بگیرد تا هرچه زودتر روابط بازیگران و کنشگران عرصه سیاست در منطقه بهبود یابد.
در شرایطی که وزیر امور خارجه کویت پیام شورای همکاری خلیج فارس را به ایران ابلاغ کرد، این گمانهزنی تقویت شد که شاید کویت تصمیم دارد تا بین ایران و عربستان به عنوان میانجی وارد عمل شود. در پاسخ به این پرسش باید گفت آنچه کویت با ارسال فرستاده خود به تهران انجام داده است نشان از آن دارد که قرار است تا گامهای نخست به منظور میانجیگری بین ایران و عربستان برداشته شود اما اینکه در پیام شورای همکاری خلیج فارس چه چیزی نوشته شده است و ایران چه پاسخی خواهد داد و اینکه آیا پاسخهای دادهشده قادر خواهد بود بستر حل اختلافات ایران و عربستان را فراهم کند، همچنان نامشخص است. این میان بین ایران و عربستان یک رابطه ایزولهشده خارج از روابط منطقهای و مسائل بینالمللی نیست. در حال حاضر ما شاهد ایجاد یک فضای فشار در تهران در جهت حل مسائل منطقهای هستیم. البته فعل و انفعالات ایجادشده در واشنگتن را نباید نادیده گرفت. به هر حال این نکته، به عنوان یک عامل مهم، قادر است تا بر کلیه روابط دیپلماتیک در منطقه تاثیر بگذارد.
با توجه به اینکه عربستان نقش راهبردی در شورای همکاری خلیجفارس دارد، برخی از تحلیلگران سیاسی این ارزیابی را مطرح کردند که شاید عربستان از مواضع خود کوتاه آمده و به نوعی عقبنشینی کرده است؟ در پاسخ به چنین اظهارنظرهایی باید گفت این نگرش میتواند یک نگرش صحیح باشد اما به نفع دو طرف نیست. شما نمیتوانید این ارزیابی را داشته باشید که عربستان عقبنشینی کرده است. بلکه میتوان این ارزیابی را داشت که عربستان عاقلانهتر عمل کرده است. اگر محتوای پیام دادهشده مثبت باشد بهتر است تا ما نیز هرچه زودتر پاسخ مثبت بدهیم تا فضای موجود بین دو کشور بهبود یافته و روابط منطقی و دوستانه در منطقه حاکم شود. در دنیای امروز و جهان سیاست بیان اینکه فلان کشور عقبنشینی کرده است و این نشاندهنده برد کشور ماست یا اینکه ما تهاجمیتر برخورد کرده و کشور مقابل ما کوتاه آمده است؛ در ادبیات مدرن سیاسی پذیرفته نیست. عربستان به دنبال منافع خود بوده و در حال حاضر به این نتیجه رسیده که منافع مردم عربستان در گرو حلوفصل مسائل با تهران است و دلیلی وجود ندارد که با تهران رودررو شوند. در چنین شرایطی ایران به عنوان کشور قدرتمند منطقه، نمیخواهد که
مردم کشورهای همسایه دچار هزینه شوند و با تغییر ادبیات به کار رفته میتواند زمینهای را برای حلوفصل مسائل منطقهای پیدا کند. این دغدغه بارها مطرح شده است که چه عواملی موجب شده تا عربستان بخواهد در مواضع خود تجدید نظر کند، آیا مشکلات اقتصادی و منطقهای به عاملی برای این تصمیمگیری تبدیل شده است. در واکنش به چنین ارزیابی باید گفت همه کشورها، در مواجهه با وضعیت گذشته و ترسیمی که نسبت به وضعیت آینده دارند، با چالشهای متعددی روبهرو میشوند. در این شرایط نهتنها عربستان بلکه کل کشورهای منطقه با چالشهای سیاسی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. کشورهای منطقه با توجه به درآمد ناشی از نفت، دچار بحران اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی هستند. در چنین شرایطی اگر قرار باشد به جای حل بحران و تبدیل آن به فرصت درگیر بحرانهای فزاینده منطقهای شوند، کار عاقلانهای انجام ندادند. به نظر میرسد که این عقلانیت در ریاض شکل گرفته است و محتوای این نامه در واقع راهکار دیپلماتیک برای حل بحران بین تهران و ریاض باشد که باید آن را به فال نیک گرفت و از این فرصت نهایت بهره را برد.
حال شاید این سوال مطرح شود که نشست بر سر میز مذاکره چه تحولاتی را در منطقه رقم خواهد زد و معادلات سیاسی را به کدام سمت خواهد برد؟ در پاسخ لازم است تا به این نکته اشاره شود که نشستن سر میز مذاکره، اولین گام برای فعل سیاسی است اما همه مطلب نیست. اینکه ایران و عربستان یا ایران و شورای همکاری خلیج فارس سر میز مذاکره بنشینند در واقع دریچهای برای حلوفصل دیپلماتیک گشوده میشود، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در مرحله بعد، نوع بازی بازیگران دور میز است که به جای برنده-بازنده یا بازنده-بازنده به بازی برنده-برنده روی بیاورند. این همان نگاهی است که در تهران و ریاض چندان خریداری ندارد. این نوع تفکر، کار را برای هر دو بازیگر سخت و دشوار میکند. زمانی میتوان اصل مذاکره را قبول کرد که هویت مذاکره به رسمیت شناخته شود. وقتی دور میز مذاکره قرار میگیرید در واقع این نکته را پذیرفتهاید که دو طرف بازی باید بخشی از امتیازات را متناسب با قدرت پشت پرده و قدرت چانهزنی به دست بیاورند یا اینکه آن را به طرف مقابل واگذار کنند.
دیدگاه تان را بنویسید