تاریخ انتشار:
نگاهی به رای و نظر سعید جلیلی در حوزه اقتصاد
هندوانه سر بسته
با پراید آمده بود تا ثبتنام کند. بیخبر آمده بود. حتی علیاکبر ولایتی هم از آمدنش ابراز شگفتی کرد.
با پراید آمده بود تا ثبتنام کند. بیخبر آمده بود. حتی علیاکبر ولایتی هم از آمدنش ابراز شگفتی کرد. چهرهاش میان مردم خیلی شناختهشده نیست اما جزو معتمدان نظام است. سکان شورای امنیت ملی را در دست دارد و سفیر ایران در مذاکرات هستهای. اهل کوی طلاب مشهد است و طعم فقر را چشیده. روی فقر را دیده و عواقبش را هم خوب میشناسد. از میان سیاستمداران ایرانی، کوی طلاب را هرکس نشناسد، اکبر هاشمیرفسنجانی خوب میشناسد. خوب یادش مانده آن زمان که ساکنان این منطقه، اعتراضی گسترده را رقم زدند که به مرکز شهر مشهد و پس از آن به دیگر شهرها هم کشیده شد. 21 سال پیش در چنین روزهایی که سعید جلیلی 27ساله بود، کوی طلاب مشهد به هم ریخت. پس از آنکه ماموران شهرداری اقدام به تخریب خانههای مسکونی غیرمجاز ساختهشده در کوی طلاب کردند، نارضایتی و درگیری گستردهای به وجود آمد. اعتراضها کلی زخمی و شش نفر کشته به دنبال داشت و این برای فرمانده تازه از جنگ برگشته اتفاقی معمولی نبود. بعدها این اعتراضها به شهرهای دیگر هم تسری یافت و به شهرهای اراک، مبارکه، چهاردانگه تهران، قزوین و... هم رسید. اوج این اعتراضها البته در سال 1376 به وقوع پیوست که
مردم اسلامشهر در اعتراض به افزایش قیمت کالاها و کاهش قدرت خرید مردم به خیابان آمدند و علیه سیاستهای اکبر هاشمیرفسنجانی شعار دادند. سعید جلیلی آن روزها در وزارت امور خارجه مشغول کار بود و احتمالاً با خود اینگونه میاندیشید که چگونه میشود هم توسعه یافت و هم در زندگی فرودستان تغییر ایجاد کرد.
تحصیلات
دیپلمش را در سال 1362 گرفته و در همان سال در دانشگاه امام صادق قبول شد. ثبتنام کرد اما یک پایش در جبهه بود و پای دیگرش در دانشگاه. سال 1365 در جبهه زخمی برداشت که هنوز هم با خود دارد. دیدهبان لشگر نصر خراسان بود که در عملیات کربلای ۵ از ناحیه پا مجروح شد. در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه گویی امکانات بیمارستانی کم بود که جوان محجوب مشهدی ناچار شد برای همیشه با پای تیرخوردهاش خداحافظی کند. او با این حال نتوانست وسوسه رزم را از خود دور کند. از خط مقدم دور شد اما در واحد تدارکات لشگر به خدمت پرداخت. در سال 1368 موفق شد لیسانس بگیرد. فوقلیسانس هم گرفت و از قضا دکترایش در رشته علوم سیاسی با گرایش جامعهشناسی سیاسی هم در دانشگاه امام صادق به پایان رسید. رسالهاش را به سیاست خارجی دوره پیامبر اختصاص داد و عنوانش را گذاشت «سیاست خارجی پیامبر». رسالهاش آنقدر به سلیقه پروفسور مولانا خوش آمد که مقدمهای بر آن نوشت و در عین حال از شخصیت سعید جلیلی تمجید کرد. همینها کافی بود تا به وزارت امور خارجه دعوتش کنند و از او بخواهند مسوولیت اداره بازرسی این وزارتخانه را بر عهده گیرد. او البته به دو زبان انگلیسی و عربی هم تسلط پیدا کرد و اینگونه بود که قدمهای اولیه را برای دیپلمات شدن برداشت.
جلیلی در راه سیاست
سعید جلیلی خوب میدانست که فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق، دیر یا زود باید قدم در راه سیاست بگذارند. عقوبت فارغالتحصیلان این دانشگاه ورود به عرصههای مدیریت است و اگر هوشی در سیاست داشته باشند، این مسیر زودتر طی میشود. او که از سال 1368 در زمره بوروکراتهای وزارت امور خارجه قرار گرفت یک بار هم شانس خود را در رقابتهای انتخابات مجلس آزمود اما از زادگاهش شهر مشهد رای نیاورد و از ورود به پارلمان باز ماند. سعید جلیلی در وزارت امور خارجه هم دورهای پرنوسان را پشت سر گذاشت. از سال ۱۳۶۸ که وارد وزارت امور خارجه شد، با عنوان وابسته سیاسی پست گرفت. در سال ۱۳۷۰ به ریاست اداره بازرسی منصوب شد. در سال ۱۳۷۱ به عنوان دبیر سوم و در سال ۱۳۷۳ به عنوان دبیر دوم و در سال ۱۳۷۴ به عنوان دبیر اول برگزیده شد. همزمان با روی کار آمدن اصلاحطلبان، او رایزن سوم شد و پس از آن از وزارت امور خارجه رفت. پس از دوم خرداد 76 از اتوبوس وزارت امور خارجه پایین آمد و به اداره آمریکای وزارت خارجه منتقل شد و معاونت این اداره را بر عهده گرفت. در سال 80 نیز به دفتر رهبر انقلاب رفت و در سمت مدیریت بررسیهای جاری دفتر رهبر انقلاب به ادامه فعالیت پرداخت. سعید جلیلی یکبار تا آستانه ورود به وزارت امور خارجه پیش رفت. اما محمود احمدینژاد که قرار بود او را به عنوان وزیر امور خارجه به مجلس معرفی کند، او را عهدهدار یکی از حساسترین معاونتهای وزارت خارجه یعنی معاونت اروپا و آمریکا کرد. در مهرماه 86 پس از استعفای علی لاریجانی به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد که هنوز هم در همین سمت مشغول فعالیت است.
سابقه اقتصادی جلیلی
از سعید جلیلی هیچ سابقهای در عرصه اقتصاد در دست نیست. او حتی میان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری کمترین اظهارنظر را در مورد اقتصاد دارد. بیشتر اظهارنظرهای او، دیپلماتیک بوده و کسی به خاطر ندارد این مرد کمحرف در مورد اقتصاد سخنی بر زبان رانده باشد. با این حال سعید جلیلی برای فعالان اقتصادی شخصیتی مهم و اثرگذار است. مصاحبههای او در مورد تحولات هستهای، معمولاً اثرگذاری زیادی روی بازارها داشته است. این که سعید جلیلی به واسطه این اثرگذاری محبوب است یا نه بهجای خود اما آنچه فعالان اقتصادی را بیشتر به فکر فرو میبرد، نامعلوم برنامههای او برای اداره اقتصاد است. حال که از سعید جلیلی نقل قول یا گفتار و نوشتاری در مورد اقتصاد سراغ نداریم، ناچار باید سراغ دوستان او برویم.
رای و نظر اقتصادی جلیلی
همانگونه که اشاره کردیم سعید جلیلی برای اقتصاد به مثابه هندوانهای سربسته است که هیچکس از درون آن خبر ندارد. هر چند به نوشته سایت الف «مقداری از محبوبیت جلیلی تاکنون به دلیل همین کمگویی و ناشناسی بوده است و از همین رو است که سکوت و رازآمیز بودن جلیلی ممکن است تا مدتی بیشتر از حرف زدن به نفع او باشد؛ تا هر که از ظن خود یارش شود. اما این امتیاز فقط تا زمانی امتیاز خواهد بود، و درست از موقعی که صاحب سخن در پشت تریبون عمومی تبلیغات سراسری تلویزیون قرار گیرد مشکلات آغاز خواهد شد: اولین مناظره تلویزیونی جلیلی به مثابه شوک منفی برایش عمل خواهد کرد و در همان اولین ظهور عمومی، رای وی خواهد افتاد.» تحلیلگر سایت الف چرا چنین برداشتی از سعید جلیلی دارد؟ احتمالاً به واسطه حرفهای نبودن او در زمینه مسائل اقتصادی. سعید جلیلی هر چند این روزها گلایههایی از آیتالله مصباحیزدی دارد اما تفکراتش به جبهه پایداری نزدیک است. او همچون محمود احمدینژاد به سادهپوشی و مردمی بودن علاقه دارد، به همین دلیل است که با پراید رفت و آمد میکند و حتی در سفرهای خارجی، خودش چمدانش را حمل میکند. او طعم محرومیت را چشیده و با دست، پوست زمخت و بافتار خشن طبقه فقیر را لمس کرده است. کوی طلاب مشهد، منطقهای مهاجرپذیر و فقیرنشین در حاشیه شهر است و سعید جلیلی به خوبی میداند از این دست محلهها در ایران هنوز هم کم نیستند. چنین سابقهای ممکن است این تصور را در ذهن ایجاد کند که او هم به شکلی دیگر ادامهدهنده راه محمود احمدینژاد برای توزیع ثروت و منابع میان تودههای مردم خواهد بود. هر چند از دیدگاههای اقتصادی سعید جلیلی کمتر اطلاعی داریم اما با توجه به سابقه او میتوانیم حدس بزنیم که او مدافع دولت بزرگ است و احتمالاً اعتقاد دارد که دولت بزرگ باید خیرخواه باشد و در خدمت پابرهنگان. بسیاری از چهرههای انقلابی، به بخش خصوصی به دیده شک مینگرند و احتمالاً سعید جلیلی نیز در این موضوع با اسلاف انقلابی خود اشتراک نظر دارد. سعید جلیلی احتمالاً آنگونه که اکبر هاشمیرفسنجانی توسعهطلب است، یا آنگونه که محمدباقر قالیباف علاقه به کار تاسیساتی دارد، به توسعه علاقهمند نیست اما این احتمال وجود دارد که با پیروزی احتمالی او در انتخابات پیش رو، دولتی سالم در زمینه هزینهکرد منابع تشکیل شود. هر چند این احتمال مانع از این نمیشود که بگوییم او در ادامه راه محمود احمدینژاد، باقیمانده تکنوکراتها را از دولت بیرون خواهد کرد. به این ترتیب باید تصور کرد دولت احتمالی سعید جلیلی دولتی پرحاشیه و پرهزینه از نظر مدیریتی خواهد بود. سعید جلیلی در زمینه دیپلماسی، بر ادبیات مقاومت در برابر ادبیات سازش پا میفشارد بنابراین امید به اینکه سرمایهگذاری خارجی در دولت او رشد کند، ضعیف است. از منظر اقتصاد سیاسی هم، مثل دولتهای نهم و دهم، باید منتظر بزرگ شدن شبهدولت و شرکتهای وابسته به نهادها در دولت احتمالی او باشیم. سعید جلیلی فارغالتحصیل دانشگاه امام صادق است. اقتصادخواندههای این دانشگاه تحت سفارشهای آیتالله مهدویکنی بر این باورند که اقتصاد اسلامی باید جایگزین اقتصاد متداول فعلی شود. این تفکر، پیشینهای 30ساله دارد اما هنوز هیچکس یا هیچ طیفی موفق نشده قواعد کلاسیک علم اقتصاد را کنار گذاشته و نسخهای جدید ارائه کند. با این حال احتمالاً در دولت سعید جلیلی باید شاهد قدرت گرفتن مدافعان اقتصاد اسلامی باشیم. در این زمینه میتوان به چهرههایی همچون پرویز داوودی، حسین صمصامی، محمدرضا زاهدیوفا، عادل پیغامی و... اشاره کرد. برنامهنویس این طیف پرویز داوودی است که در دولت اول محمود احمدینژاد معاون اول بود و از سیاستهایی دفاع کرد که منجر به رشد بیسابقه نقدینگی شد. حسین صمصامی نیز مدتی سرپرست وزارت اقتصاد بود و در این مدت نشان داد که مخالف خصوصیسازی و بزرگ شدن بخش خصوصی است.
تحصیلات
دیپلمش را در سال 1362 گرفته و در همان سال در دانشگاه امام صادق قبول شد. ثبتنام کرد اما یک پایش در جبهه بود و پای دیگرش در دانشگاه. سال 1365 در جبهه زخمی برداشت که هنوز هم با خود دارد. دیدهبان لشگر نصر خراسان بود که در عملیات کربلای ۵ از ناحیه پا مجروح شد. در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه گویی امکانات بیمارستانی کم بود که جوان محجوب مشهدی ناچار شد برای همیشه با پای تیرخوردهاش خداحافظی کند. او با این حال نتوانست وسوسه رزم را از خود دور کند. از خط مقدم دور شد اما در واحد تدارکات لشگر به خدمت پرداخت. در سال 1368 موفق شد لیسانس بگیرد. فوقلیسانس هم گرفت و از قضا دکترایش در رشته علوم سیاسی با گرایش جامعهشناسی سیاسی هم در دانشگاه امام صادق به پایان رسید. رسالهاش را به سیاست خارجی دوره پیامبر اختصاص داد و عنوانش را گذاشت «سیاست خارجی پیامبر». رسالهاش آنقدر به سلیقه پروفسور مولانا خوش آمد که مقدمهای بر آن نوشت و در عین حال از شخصیت سعید جلیلی تمجید کرد. همینها کافی بود تا به وزارت امور خارجه دعوتش کنند و از او بخواهند مسوولیت اداره بازرسی این وزارتخانه را بر عهده گیرد. او البته به دو زبان انگلیسی و عربی هم تسلط پیدا کرد و اینگونه بود که قدمهای اولیه را برای دیپلمات شدن برداشت.
جلیلی در راه سیاست
سعید جلیلی خوب میدانست که فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق، دیر یا زود باید قدم در راه سیاست بگذارند. عقوبت فارغالتحصیلان این دانشگاه ورود به عرصههای مدیریت است و اگر هوشی در سیاست داشته باشند، این مسیر زودتر طی میشود. او که از سال 1368 در زمره بوروکراتهای وزارت امور خارجه قرار گرفت یک بار هم شانس خود را در رقابتهای انتخابات مجلس آزمود اما از زادگاهش شهر مشهد رای نیاورد و از ورود به پارلمان باز ماند. سعید جلیلی در وزارت امور خارجه هم دورهای پرنوسان را پشت سر گذاشت. از سال ۱۳۶۸ که وارد وزارت امور خارجه شد، با عنوان وابسته سیاسی پست گرفت. در سال ۱۳۷۰ به ریاست اداره بازرسی منصوب شد. در سال ۱۳۷۱ به عنوان دبیر سوم و در سال ۱۳۷۳ به عنوان دبیر دوم و در سال ۱۳۷۴ به عنوان دبیر اول برگزیده شد. همزمان با روی کار آمدن اصلاحطلبان، او رایزن سوم شد و پس از آن از وزارت امور خارجه رفت. پس از دوم خرداد 76 از اتوبوس وزارت امور خارجه پایین آمد و به اداره آمریکای وزارت خارجه منتقل شد و معاونت این اداره را بر عهده گرفت. در سال 80 نیز به دفتر رهبر انقلاب رفت و در سمت مدیریت بررسیهای جاری دفتر رهبر انقلاب به ادامه فعالیت پرداخت. سعید جلیلی یکبار تا آستانه ورود به وزارت امور خارجه پیش رفت. اما محمود احمدینژاد که قرار بود او را به عنوان وزیر امور خارجه به مجلس معرفی کند، او را عهدهدار یکی از حساسترین معاونتهای وزارت خارجه یعنی معاونت اروپا و آمریکا کرد. در مهرماه 86 پس از استعفای علی لاریجانی به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد که هنوز هم در همین سمت مشغول فعالیت است.
سابقه اقتصادی جلیلی
از سعید جلیلی هیچ سابقهای در عرصه اقتصاد در دست نیست. او حتی میان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری کمترین اظهارنظر را در مورد اقتصاد دارد. بیشتر اظهارنظرهای او، دیپلماتیک بوده و کسی به خاطر ندارد این مرد کمحرف در مورد اقتصاد سخنی بر زبان رانده باشد. با این حال سعید جلیلی برای فعالان اقتصادی شخصیتی مهم و اثرگذار است. مصاحبههای او در مورد تحولات هستهای، معمولاً اثرگذاری زیادی روی بازارها داشته است. این که سعید جلیلی به واسطه این اثرگذاری محبوب است یا نه بهجای خود اما آنچه فعالان اقتصادی را بیشتر به فکر فرو میبرد، نامعلوم برنامههای او برای اداره اقتصاد است. حال که از سعید جلیلی نقل قول یا گفتار و نوشتاری در مورد اقتصاد سراغ نداریم، ناچار باید سراغ دوستان او برویم.
رای و نظر اقتصادی جلیلی
همانگونه که اشاره کردیم سعید جلیلی برای اقتصاد به مثابه هندوانهای سربسته است که هیچکس از درون آن خبر ندارد. هر چند به نوشته سایت الف «مقداری از محبوبیت جلیلی تاکنون به دلیل همین کمگویی و ناشناسی بوده است و از همین رو است که سکوت و رازآمیز بودن جلیلی ممکن است تا مدتی بیشتر از حرف زدن به نفع او باشد؛ تا هر که از ظن خود یارش شود. اما این امتیاز فقط تا زمانی امتیاز خواهد بود، و درست از موقعی که صاحب سخن در پشت تریبون عمومی تبلیغات سراسری تلویزیون قرار گیرد مشکلات آغاز خواهد شد: اولین مناظره تلویزیونی جلیلی به مثابه شوک منفی برایش عمل خواهد کرد و در همان اولین ظهور عمومی، رای وی خواهد افتاد.» تحلیلگر سایت الف چرا چنین برداشتی از سعید جلیلی دارد؟ احتمالاً به واسطه حرفهای نبودن او در زمینه مسائل اقتصادی. سعید جلیلی هر چند این روزها گلایههایی از آیتالله مصباحیزدی دارد اما تفکراتش به جبهه پایداری نزدیک است. او همچون محمود احمدینژاد به سادهپوشی و مردمی بودن علاقه دارد، به همین دلیل است که با پراید رفت و آمد میکند و حتی در سفرهای خارجی، خودش چمدانش را حمل میکند. او طعم محرومیت را چشیده و با دست، پوست زمخت و بافتار خشن طبقه فقیر را لمس کرده است. کوی طلاب مشهد، منطقهای مهاجرپذیر و فقیرنشین در حاشیه شهر است و سعید جلیلی به خوبی میداند از این دست محلهها در ایران هنوز هم کم نیستند. چنین سابقهای ممکن است این تصور را در ذهن ایجاد کند که او هم به شکلی دیگر ادامهدهنده راه محمود احمدینژاد برای توزیع ثروت و منابع میان تودههای مردم خواهد بود. هر چند از دیدگاههای اقتصادی سعید جلیلی کمتر اطلاعی داریم اما با توجه به سابقه او میتوانیم حدس بزنیم که او مدافع دولت بزرگ است و احتمالاً اعتقاد دارد که دولت بزرگ باید خیرخواه باشد و در خدمت پابرهنگان. بسیاری از چهرههای انقلابی، به بخش خصوصی به دیده شک مینگرند و احتمالاً سعید جلیلی نیز در این موضوع با اسلاف انقلابی خود اشتراک نظر دارد. سعید جلیلی احتمالاً آنگونه که اکبر هاشمیرفسنجانی توسعهطلب است، یا آنگونه که محمدباقر قالیباف علاقه به کار تاسیساتی دارد، به توسعه علاقهمند نیست اما این احتمال وجود دارد که با پیروزی احتمالی او در انتخابات پیش رو، دولتی سالم در زمینه هزینهکرد منابع تشکیل شود. هر چند این احتمال مانع از این نمیشود که بگوییم او در ادامه راه محمود احمدینژاد، باقیمانده تکنوکراتها را از دولت بیرون خواهد کرد. به این ترتیب باید تصور کرد دولت احتمالی سعید جلیلی دولتی پرحاشیه و پرهزینه از نظر مدیریتی خواهد بود. سعید جلیلی در زمینه دیپلماسی، بر ادبیات مقاومت در برابر ادبیات سازش پا میفشارد بنابراین امید به اینکه سرمایهگذاری خارجی در دولت او رشد کند، ضعیف است. از منظر اقتصاد سیاسی هم، مثل دولتهای نهم و دهم، باید منتظر بزرگ شدن شبهدولت و شرکتهای وابسته به نهادها در دولت احتمالی او باشیم. سعید جلیلی فارغالتحصیل دانشگاه امام صادق است. اقتصادخواندههای این دانشگاه تحت سفارشهای آیتالله مهدویکنی بر این باورند که اقتصاد اسلامی باید جایگزین اقتصاد متداول فعلی شود. این تفکر، پیشینهای 30ساله دارد اما هنوز هیچکس یا هیچ طیفی موفق نشده قواعد کلاسیک علم اقتصاد را کنار گذاشته و نسخهای جدید ارائه کند. با این حال احتمالاً در دولت سعید جلیلی باید شاهد قدرت گرفتن مدافعان اقتصاد اسلامی باشیم. در این زمینه میتوان به چهرههایی همچون پرویز داوودی، حسین صمصامی، محمدرضا زاهدیوفا، عادل پیغامی و... اشاره کرد. برنامهنویس این طیف پرویز داوودی است که در دولت اول محمود احمدینژاد معاون اول بود و از سیاستهایی دفاع کرد که منجر به رشد بیسابقه نقدینگی شد. حسین صمصامی نیز مدتی سرپرست وزارت اقتصاد بود و در این مدت نشان داد که مخالف خصوصیسازی و بزرگ شدن بخش خصوصی است.
دیدگاه تان را بنویسید