آغازی خوب، پایانی نامعلوم
توافق با ایران
توافق انجامشده بین ایران و شش قدرت بزرگ جهانی در ۲۴ نوامبر بسیار بیشتر از آن چیزی که منتقدان میگویند فایده و مزیت دارد.
توافق انجامشده بین ایران و شش قدرت بزرگ جهانی در 24 نوامبر بسیار بیشتر از آن چیزی که منتقدان میگویند فایده و مزیت دارد. در مقابل شش ماه رفع تحریمها به صورت محدود، موقت و برگشتپذیر ایران پذیرفت که گسترش پروژه هستهای را متوقف کند. اقدام ایران نیز محدود، موقت و برگشتپذیر است. هیچ چیز هنوز قطعی نشده و شش ماه نیز زمانی اندک است. اما اگر مذاکرات بیشتر بتوانند دستاوردهای کنونی را مستحکمتر سازند نقطه عطفی در تلاشهایی خواهد بود که به منظور جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای انجام میگیرند. این کار همچنین تاثیر گستردهای در سیاست منطقهای خواهد داشت. توافق به دست آمده محصول فرآیندی چندجانبه در ژنو و بحثهای موازی بین دولت اوباما و ایران بود که در ماه آگوست و پس از شروع ریاست جمهوری حسن روحانی آغاز شد. هر دو مذاکرات در فضایی مملو از تلاشهای سازنده و به دور از بیانیههای خشن یا بدگمانیهای سابق دوطرفه انجام گرفت. برنامه تولید سلاحهای هستهای به اورانیوم با غنای بالا نیاز دارد که از طریق عبور دادن مواد از میان چندین سانتریفوژ یا از طریق پلوتونیوم به دست میآید. در حال حاضر آژانس بینالمللی انرژی هستهای
اذعان دارد که ایران 200 کیلوگرم از اورانیوم با غنای 20درصدی را در اختیار دارد و میتواند به سادگی آنها را تا 90 درصد و به میزان لازم برای ساخت بمب اتمی غنیسازی کند. مطابق مفاد توافقنامه ایران این ذخیره را یا به شکلی درمیآورد که غنیسازی بیشتر آن امکانپذیر نباشد یا با مخلوط ساختن آن، با اورانیوم غنینشده میزان غنای آن را به کمتر از پنج درصد میرساند. همزمان ایران ظرفیت غنیسازی را در سطح کنونی حفظ میکند، متعهد میشود هیچ نوع غنیسازی فراتر از پنج درصد نداشته باشد و برای افزایش مقدار 7200 کیلوگرمی اورانیوم کمغنای خود تلاش نکند. ذخیرهای که هماکنون امکان تبدیل شدن به غنای بالاتر را دارد.
سرعتگیری برای فعالیتها
مارک فیتزپاتریک از موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی که اتاق فکری در لندن است اعتقاد دارد توافقنامه باعث میشود زمانی که ایران برای تولید مواد لازم برای تهیه سلاح هستهای لازم دارد دو برابر شود. قبل از توافق پیشبینی میشد این زمان شش هفته باشد و این زمان کمتر و کمتر میشد. توافقنامه راه دیگر رسیدن به بمب هستهای را نیز مورد توجه قرار داده است و بسیاری از مراحل عملیاتی رآکتور اراک را که قرار بود اواخر سال آینده به بهرهبرداری برسد متوقف میسازد. طراحی رآکتور اراک برای تولید پلوتونیوم مناسب است و برای این کار به اورانیوم غنیشده نیازی ندارد. هنگامی که رآکتور سوختگذاری شود هرگونه حمله نظامی به آن به پراکندگی مواد رادیواکتیو منجر خواهد شد بنابراین از بعد نظامی راهاندازی این رآکتور آن را به نقطهای بازگشتناپذیر میرساند. توافقنامه همچنین عملیات تاسیساتی را که قادرند از سوخت مصرفشده پلوتونیوم استخراج کنند متوقف میکند. اعمال این محدودیتها بیشتر به خاطر فرانسه بود که مخالفتش با اقدامات ناکافی در مقابل رآکتور اراک باعث شد دو هفته قبل از آن مذاکرات به
نتیجه نرسند. علاوه بر این ایران پذیرفت که در بازرسیهای عمیقتر و گستردهتر همکاری داشته باشد. این امر باعث میشود توافق با ایران با توافقی که با کره شمالی در سال 2005 به عمل آمد- و بعدها کرهایها آن را نقض کردند- تفاوت زیادی داشته باشد. ایران وعده داده است به تمامی سوالات آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره آنچه این آژانس «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هستهایاش میخواند پاسخ دهد. ایران دسترسی نامحدود را به برخی سایتهای هستهای مجاز میسازد و حتی ممکن است اجازه دهد از پارچین که مقامات اطلاعاتی غرب آن را محل آزمایش سلاحها میدانند بازدید به عمل آید. در مقابل این همکاریها ایران به 2/4 میلیارد دلار از داراییهای مسدودشده خود در حسابهای بانکی خارجی دسترسی پیدا میکند و مقداری از تحریمها علیه تجارت مواد پتروشیمی، فلزات گرانبها و قطعات خودرو و هواپیما برداشته میشوند. ارزش این بسته برای اقتصاد ایران حدود هفت میلیارد دلار در طی شش ماه است. تحریم نفتی که در همین دوره زمانی برای ایران حدود 30 میلیارد دلار هزینه دارد به قوت خود باقی است و تاثیر زیادی در نهایی کردن توافقنامهها توسط مذاکرهکنندگان در مراحل
بعدی خواهد داشت. اما منتقدان استدلال میکنند تاثیر روانی رفع این تحریمهای کوچک باعث تضعیف تحریمهای بزرگ میشود. این امر به ویژه در مورد کشورهایی مصداق پیدا میکند که از روی بیمیلی به تحریمها پیوستهاند. انتقاد جدیتر آن است که موضوع حق غنیسازی که ایران آن را غیرقابل مذاکره میداند در توافقنامه ذکر نشده است. پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای به امضاکنندگان آن از جمله ایران حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را داده است بنابراین میتوان از این حق به عنوان حق غنیسازی به منظور مقاصد صلحآمیز تعبیر کرد، هر چند برداشتهای دیگری نیز از آن به عمل میآید. با توجه به اینکه روسیه- سازنده رآکتور اتمی بوشهر- قراردادی 10ساله برای تامین سوخت نیروگاه و دفع زبالههای آن با ایران منعقد کرده است نمیتوان باور کرد که برنامه گسترده ایران برای غنیسازی صرفاً اهداف صلحآمیز داشته باشد. سابقه این کشور در مانعتراشی در مقابل بازرسیها اعتمادها را کمرنگ ساخته است. با وجود این، توافقنامه ژنو به طور تلویحی اشاره میکند که ایران میتواند غنیسازی داشته باشد.
هنوز کامل نیست
اما کسانی که اصرار دارند ایران باید در مورد هر نوع غنیسازی در آینده التزام داشته باشد تقاضایی دارند که تقریباً غیرقابل مذاکره است. فشار تحریمها هر اندازه که باشد نمیتواند ایران را مجبور کند به «خفت ملی» تن در دهد. با توجه به مفاد توافق اولیه، افزایش تحریمها آنگونه که برخی نمایندگان کنگره آمریکا بر آن اصرار دارند تنها باعث خواهد شد پشتیبانی بینالمللی از موضع آمریکا و تحریمهای موجود کمتر شود و ایران نیز دیگر از جایگاه خود کوتاه نخواهد آمد. هدف مرحله بعدی مذاکرات آن نیست که دستیابی به سلاح هستهای برای همیشه برای ایران غیرممکن شود. در عوض هدف آن است که این راه تا حد ممکن دشوار شود و با استفاده از بازرسی و پایش دوره زمانی لازم برای رسیدن به سلاح هستهای تا یک سال یا بیشتر افزایش پیدا کند تا زمان مناسب برای پاسخگویی به آن وجود داشته باشد. دیوید آلبرایت بازرس اسبق تسلیحاتی و بنیانگذار موسسه علم و امنیت بینالمللی در واشنگتن اعتقاد دارد توافق نهایی میتواند ایران را ملزم سازد تا ساخت رآکتور اراک را رها کند یا - شاید - آن را با تاسیساتی جایگزین سازد که
طراحی متفاوت و وضعیت امنیتی بهتری داشته باشد. همچنین ممکن است از ایران خواسته شود تا تاسیسات فردو را که در عمق زمین ساخته شده و امکان بمباران آن وجود ندارد تعطیل کند. علاوه بر این ایران باید پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش را رعایت کند و به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی حق دسترسی کامل بدهد تا آنها مطمئن شوند هیچگونه تخطی در کار نیست. در مورد تعداد و کیفیت سانتریفوژهایی که ایران میتواند در نطنز داشته باشد، میزان ذخیره اورانیوم دارای غنای اندک، و جایگزینی رآکتور اراک هنوز جا برای مذاکره و مانور وجود دارد. در مقابل باید به این پرسش پاسخ داد که تحریمها با چه سرعتی رفع میشوند و توافقنامه چه مدت طول خواهد کشید. مذاکرهکنندگان آمریکایی ترجیح میدهند این زمان 10 سال باشد. به عقیده آنها این زمان برای شکلگیری فرهنگ همکاری و شفافیت عمل لازم است. رسیدن به توافقی درازمدت که تمام این الزامات را برآورده کند، آسان نیست. مذاکرهکنندگان ایرانی در کشور خود ممکن است از طرف جناحهای مختلف تحت فشار قرار گیرند تا سختگیرانهتر عمل کنند. آقای روحانی هنوز از حمایت رهبر انقلاب که حرف نهایی را در تمام موضوعات میزند
برخوردار است. اما محافظهکاران و گروههای نظامی ممکن است به آسانی نپذیرند که تحت تاثیر توافقنامه جامع نهایی قرار گیرند. آنها همچنین با هرگونه توافقی که به عادیسازی روابط با آمریکا و غرب منجر شود، مخالفند. آقای روحانی تاکنون با احتیاط فراوان تلاش کرده است از هر اقدامی که به معنای تضعیف جوهره دینی نظام تعبیر شود پرهیز کند. برخی از محافظهکاران از این هراس دارند که او به یک گورباچف ایرانی تبدیل شود. مخالفان میتوانند با مانعتراشی در مسیر بازرسیهای مورد توافق مسیر رسیدن به توافق نهایی را دشوار کنند. رویکرد مرحله بعدی مذاکرات میتواند در مقایسه با روند کنونی کمتر سازنده باشد. اما آنچه از قبل درباره آن توافق شده است کافی است تا ثابت کند که موفقیت امکانپذیر است.
دیدگاه تان را بنویسید