تاریخ انتشار:
آیا میتوان ایران را متوقف کرد؟
توانمندی پارسی
غرب به دلایل زیادی باید در سوریه دخالت کند. یکی از این دلایل قدرت گرفتن ایران است. دو هفته پیش حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی چشمگیری رسید و رهبر ایران آن را نشانه موفقیت نظام دانست.
غرب به دلایل زیادی باید در سوریه دخالت کند. یکی از این دلایل قدرت گرفتن ایران است. دو هفته پیش حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی چشمگیری رسید و رهبر ایران آن را نشانه موفقیت نظام دانست. با این پیروزی کسانی که در خارج به آیندهای بهتر امیدوارند به همراه ایرانیانی که به خیابانها ریختند، این موفقیت را جشن گرفتند. بیانیههای عمومی آقای روحانی و چهره خندان او خوشبینیها را چند برابر کرد. او با احمدینژاد تفاوت زیادی دارد. اما حتی اگر انتخاب او برای ایرانیان مطلوب باشد، لزوماً به معنای خوشبینی برای بقیه دنیا نیست. فعالیتهای منطقهای ایران و توان هستهای آن کشور هنوز میتواند نگرانکننده باشد. کشور در وضعیت دشواری قرار دارد. تورم به بالای 30 درصد رسیده است و اقتصاد در حال ضعیف شدن است. نابرابری اجتماعی روندی افزایشی دارد و گفته میشود 40 درصد ایرانیان زیر خط فقر زندگی میکنند. تحریمها باعث شد صادرات نفت ایران در ماه می به 700 هزار بشکه در روز کاهش یابد که یکسوم مقدار قبلی است. در نتیجه تامین مایحتاج اولیه با دشواری مواجه شده و به خاطر بسته شدن کارخانهها، بیکاری رو به افزایش است. اما شیر
پارسی هنوز پنجههای خود را از دست نداده است. آقای روحانی اصلاحطلبترین نامزد انتخابات بود. اما فقط در مقایسه با دیگران. این روحانی 64ساله از همان زمان شکلگیری انقلاب اسلامی خادم وفادار آن بوده است. او سالها ریاست شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت. در ایران قدرت رئیسجمهور توسط نهادهای دیگری که بیشتر در اختیار محافظهکاران قرار دارند، محدود میشود. با وجود این اوضاع سیاسی ایران کمتر از آنچه انتخاب آقای روحانی نشان میدهد، تغییر کرده است. به دو دلیل، توازن قدرت بین ایران و بقیه دنیا به نفع ایران بوده است. اول، به خاطر سرمایهگذاری سنگین نظام در قابلیتهای هستهای و بهرغم تلاشهای غرب و اسرائیل برای به تاخیر انداختن یا خرابکاری در برنامه هستهای ایران، این کشور قادر خواهد بود در زمانی کوتاه به انرژی هستهای دست پیدا کند. ایران توانست در کمتر از دو سال بیش از 9 هزار سانتریفوژ جدید نصب کند و توانایی غنیسازی اورانیوم خود را به دو برابر افزایش دهد. این کار گام کوچکی برای حرکت از غنیسازی 20درصدی کنونی در تاسیسات کشور به سمت تولید مواد لازم برای نیروگاهها است. برخی متخصصان بر این باورند در صورت تمایل،
این کشور میتواند ظرف چند ماه به قابلیتهای تسلیحاتی دست یابد. این زمان هماکنون رو به کاهش است. همه اینها نشان میدهند سیاست غرب در مقابل ایران بیهوده بوده است. دورهای مکرر مذاکرات هستهای ایران همواره با تهدیدهای استفاده از زور همراه بوده است. اما اکنون به نظر میرسد ایران در جایگاهی قرار دارد که میتواند به سرعت پیش برود. اگر غرب بخواهد از زور استفاده کند تا زمان رسیدن به توافق و جلب اتحاد دیگران برای حمله نظامی، ایران میتواند تجهیزات نظامی فراوانی تهیه کند. با این پیشزمینهها، رئیسجمهور جدید میتواند هم یک دام و هم یک فرصت برای غرب باشد. او میتواند با گفتوگو فرصت ایجاد روابط بهتر ایجاد کند و به تدریج فشار تحریمها را کاهش دهد. اما همزمان ایران میتواند از این فرصت به دست آمده - که البته روند آن کند خواهد بود- استفاده کند. موضوع دیگری که منافع غرب را تهدید میکند، در اطراف ایران رخ میدهد. با وجود مشکلات اقتصادی دولت ایران در مقایسه با همسایگانش بسیار قدرتمندتر است و علاقه دارد خود را به دیگران نشان دهد. دولت عراق اکنون متحد ایران است و حزبالله لبنان که یک حزب شبهنظامی است از آن طرفداری
میکند. حزبالله هماکنون به سوریه نیرو فرستاده است تا موج جنگ را به نفع بشار اسد بازگرداند. در ظاهر دلیل اینکه باراک اوباما در روزهای گذشته با مسلح کردن شورشیان سوریه موافقت کرد، آن بود که بشار اسد از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است، اما بسیاری بر این عقیدهاند که دلیل بزرگتر عدم تمایل آمریکا به آن است که بشار اسد را بر مسند قدرت ببیند.
امید به بهترین، آمادگی برای بدترین
این تحلیل شاید بدبینانه باشد. این امکان هست که ورود آقای روحانی نمایانگر جایگاهی عملگرایانهتر و ملایمتر باشد. رئیسجمهور جدید قبلاً مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران بود و در جریان مبارزات انتخاباتی خود، رابطه ضعف اقتصادی ایران و تحریمها را آشکار کرد و خواهان روابط بهتر با غرب شد. غرب باید عقبنشینی کند و به صراحت بیان کند که قصد ندارد مانع توسعه صلحآمیز ایران شود. همزمان غرب باید برای پیشرفت در مذاکرات هستهای تلاش بیشتری به عمل آورد. این کار باید به دقت انجام شود. هر نوع توافق با ایران باید شامل محدودیتها و بازرسیهای دقیقی باشد تا این کشور را از مسیر کنونی باز دارد. در غیر این صورت بهتر است هیچ توافقی انجام نشود. هر چند این توافق ممکن است چندان مورد علاقه ایران نباشد. رشد ایران هستهای میتواند دلیلی برای دخالت غرب در سوریه باشد؛ نهتنها از طریق تامین سلاح شورشیان، بلکه از طریق ایجاد منطقه پرواز ممنوع. این کار اسد را از موثرترین سلاح خود یعنی بمباران کردن محروم میسازد و به شورشیان اجازه میدهد داخل سوریه پایگاههایی برای خود بسازند. نشریه اکونومیست بارها به دلایل انساندوستانه بر این موضوع تاکید
میکرد؛ اما این بار رشد ایران را دلیل دیگری برای مداخله میبیند. به نفع غرب نیست که کشوری که اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، پیشوای منطقه شود. غرب هنوز توانایی اقتصادی و نظامی کافی دارد که در رویدادهای منطقه دخالت کند. منافع غرب هم در این کار نهفته است. با وجود افزایش توانمندی پارسی، غرب نباید از خاورمیانه کنار بکشد.
دیدگاه تان را بنویسید