عبرت از گذشته
چرا هیچوقت سمت درست تحولات بینالمللی نایستادهایم؟
دلایل زیادی برای اینکه چرا ایران از فرصتهای بهوجودآمده در جهت پیشبرد سیاست خارجی و بهبود اوضاع اقتصادی استفاده نمیکند وجود دارد اما مهمترین دلیل برداشت غیرواقعبینانه، سیاسی و جناحی از سیاست خارجی است. متاسفانه به خاطر همین برداشتهای سلیقهای و غیرواقعبینانه از وضعیت ایران، منطقه و جهان، منافع ملی کشور نادیده گرفته میشود. اگر فرآیند مذاکرات هستهای را در نظر بگیرید، متوجه این موضوع میشوید. نگاه غیرواقعبینانه تیم مذاکرهکننده ایران در دولت احمدینژاد به صدور تحریمهای گسترده و فلجکننده در قالب شش قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل منجر شد. این در حالی است که با یک استراتژی واقعبینانه میشد از تصویب قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران جلوگیری کرد. اما این اتفاق نیفتاد و اوضاع اقتصادی کشور به نقطهای رسید که رهبر انقلاب از نرمش قهرمانانه سخن گفتند.
درنهایت مذاکرات غیرعلنی بین ایران و آمریکا در عمان آغاز و به توافق برجام منجر شد. در همان زمان هم مخالفتهای گستردهای با این توافقنامه شد؛ این مخالفتها بیش از آنکه جنبه فنی و واقعبینانه داشته باشد بیشتر جنبه سلیقهای و جناحی داشت. جریانهای مخالف پاسخی برای این موضوع نداشتند که اگر برجام نباشد چه راههای جایگزینی برای خنثی کردن تحریمها وجود دارد؟ همه این موارد نشان میدهد که این افراد نگاه واقعبینانهای به سیاست ندارند گویی ایران در قلهای نشسته و طرفهای مقابل باید درخواستهای ایران را اجابت کنند.
تحولاتی که در طول 10 سال گذشته روی داده نشان از این دارد که هیچ شناختی از ارتباط بین سیاست خارجی و رشد و توسعه اقتصادی وجود ندارد. در واقع بهبود اوضاع اقتصادی کشورها بدون سیاست خارجی امکانپذیر نیست. تا زمانی که تحریمها لغو و شرایط مساعدی برای مبادلات پولی و بانکی فراهم نشود امکان اینکه بتوانید از حداکثر فرصتهای اقتصادی برای بهبود شرایط استفاده کنید، وجود ندارد. اگر اجازه داده میشد در اسفند 1399 یا حتی در اسفند 1400 برجام احیا شود شرایط بسیار بهتر از وضعیت کنونی بود. برداشتهای غیرواقعبینانه از روند تحولات بینالمللی باعث شد که ایران فرصتهای بهوجودآمده را از دست بدهد.
برای مثال با حمله روسیه به اوکراین، کارگزاران سیاست خارجی گمان میکردند که زمستان سخت اروپا فرارسیده و نفت و گاز ایران تنها گزینه موجود است. اما اکنون شاهد این هستیم که اروپاییان چگونه زمستان سرد خود را میگذرانند. واقعیت این است که قیمت گاز به پایینترین میزان خود بعد از حمله روسیه به اوکراین رسیده است. این در حالی است که نهتنها مساله هستهای حل نشده بلکه پروندههای دیگری هم غیر از موضوع هستهای بر روی میز مذاکره ایران و غرب قرار گرفته است. این موضوع به تنهایی نشان میدهد که نگاه بلندمدتی به بهبود شرایط کشور و روند تحولات بینالمللی وجود ندارد و تا زمانی هم که چنین نگاهی حاکم باشد، امکان استفاده از فرصتهایی را که در عرصه نظام بینالملل به وجود میآید، از دست خواهیم داد. در طول همین چند ماه گذشته که ایران نتوانست از فرصت افزایش قیمت نفت (بعد از حمله روسیه به اوکراین) استفاده کند؛ حدود 100 میلیارد ضرر کرده است. علاوه بر این تحریمهایی که در ماههای اخیر علیه روسیه اعمال شده در واقع روسیه را به رقیب جدی ایران تبدیل کرده است.
روسیه در بازارهای غیررسمی خصوصاً در فروش نفت و محصولات پتروشیمی با ایران رقابت میکند. با توجه به اینکه ایران و روسیه شباهتهایی دارند و صادرکننده کالاهای مشابه هستند پیشبینی میشود که روسیه یکییکی بازارهای ایران را تحت سلطه خود درآورد. این وضعیت بیشتر به ضرر ایران است تا به نفع آن. ما در گزارشهای متعددی شاهد این بودیم که شرکتهای نفتی روسیه نفت خام را با تخفیف بیشتری از ایران، به خریدار ارائه میدهند و همین امر باعث شده است که چینیها نفت بیشتری را از روسها بخرند.
موضوع مهم دیگر موضع اخیر چین علیه ایران است. چین در کنار اعضای شورای همکاری خلیجفارس از ابتکار و تلاش امارات در ماجرای جزایر سهگانه ایرانی حمایت کرد. بر همین اساس نمیشود گفت سیاست نگاه به شرق نتیجه خاصی داشته یا موفقیت خاصی در پی داشته است. در بسیاری از موارد چین در قطعنامههای مختلف با غربیها همراهی کرد. چین بهرغم اختلافات جدی با آمریکا، به هیچ وجه خواهان ورود به عرصه درگیری و تنش با آمریکا نیست. با توجه به حجم روابط و منافعی که چین در طول این سالها با آمریکا داشته، همکاری با آمریکا را بر همکاری با ایران ترجیح داده است.
چینی که به عنوان محور شرق مطرح میشود گستردهترین روابط را با آمریکا و اروپا دارد. درواقع چین بزرگترین شریک تجاری آمریکاست. تا همین چند ماه پیش چین بزرگترین شریک تجاری اتحادیه اروپا هم بود اما اخیراً آمریکا جای چین را گرفته است. زمانی که چنین روابطی میان چین و غرب وجود دارد ایران نباید تمام تخممرغهایش را در سبد چین بگذارد. کشوری مثل چین همکاری با ایران و سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود دنبال میکند. این کشور پایبندی خاصی به تفاهم یا تقابل ندارد بلکه بررسی میکند که منافعش از چه طریق بهتر تامین میشود. سیاست خارجی چین مبتنی بر عملگرایی است. بنابراین حمایت چین از ایران تا زمانی ادامه پیدا میکند که منافع ملیاش تامین شود. این در حالی است که طرفداران سیاست نگاه به شرق با نگاه غیرواقعبینانهای که در طول این سالها داشتند معتقد بودند گرایش ایران به شرق و اتحاد با کشورهای قدرتمند آسیایی میتواند منافع ملی ایران را تامین و مساله فقدان متحد استراتژیک برای ایران را حل کند.
راهکار
همانطور که در عرصه سیاست داخلی نیازمند بازنگری هستیم در عرصه سیاست خارجی هم باید بازنگری کنیم. درواقع سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است و بدون ایجاد یک رابطه متوازن بین سیاست داخلی و سیاست خارجی امکان پیشبرد سیاستهای کلان وجود ندارد. بنابراین در مرحله اول باید سیاست داخلی کشور به ثبات برسد و در مرحله بعد باید روابطمان با جهان بهبود یابد. جهان امروز جهان روابط متقابل است، شما در انزوای بینالمللی نمیتوانید کشور را اداره کنید. متاسفانه کارگزاران سیاست خارجی در دقیقه 90 تصمیم میگیرند؛ درست زمانی که بسیاری از فرصتها از دست رفته است. اگر بخواهیم با نگاه به آینده و عبرت از گذشته اقدام کنیم باید با احیای برجام و تصویب FATF به ترمیم روابط با غرب بپردازیم تا بدین وسیله بتوانیم وضعیت اقتصادی را بهبود ببخشیم. درواقع ما میتوانیم با پیوستن به این نهادها و توافقنامهها، گامهای موثری در جهت رشد، توسعه و رفاه اقتصادی برداریم.