دستبهعصا
علی واعظ از مختصات سیاست بایدن در برابر ایران میگوید
محمد ناظری: علی واعظ مدیر پروژه ایران گروه بینالمللی بحران معتقد است از آنجا که دولت بایدن در شرایط فعلی به شدت نیازمند کنگره است و برای اینکه مقامات عالیرتبه مورد قبول کنگره قرار بگیرند نیاز است کمیته روابط خارجی و اکثریت کنگره از دولت حمایت کنند، بایدن ترجیح داده است فعلاً در مساله ایران با احتیاط موضعگیری کند؛ چراکه هم رئیس کمیته روابط خارجی، هم رئیس اکثریت سنا از جمله دموکراتهایی بودند که در سال 2015 به برجام رای ندادند.
♦♦♦
جو بایدن در اولین سخنرانی رسمی خود در موضوع سیاست خارجیاش نامی از برجام و ایران نبرد. با توجه به اینکه خود بایدن و مشاورانش بارها از بازگشت به برجام گفتند چرا بایدن در این سخنرانی در مورد برجام و ایران سکوت کرد اما در مورد مسائلی چون جنگ یمن موضعگیری آشکار داشت؟
به گمان من چه از لحاظ سخنرانیهای عمومی و چه از نظر اقداماتی که در دو هفته نخست دولت بایدن صورت گرفته است، فضا نشاندهنده این است که اعضای دولت بایدن در مورد مساله ایران «دستبهعصا» حرکت میکنند؛ به این دلیل که میدانند در کنگره آمریکا در مورد احیای برجام و برداشتن تحریمها چقدر مخالفت وجود دارد. از آنجا که دولت بایدن در شرایط فعلی به شدت نیازمند کنگره است و برای اینکه مقامات عالیرتبه مورد قبول کنگره قرار بگیرند نیاز است که کمیته روابط خارجی و رئیس اکثریت کنگره هردو کاملاً از دولت حمایت کنند، بایدن ترجیح داده است فعلاً بااحتیاط موضعگیری کند. هم باب منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا و هم چاک شومر رئیس اکثریت سنا از جمله دموکراتهایی بودند که در سال 2015 به برجام رای ندادند. بنابراین دولت آمریکا در شرایط فعلی نمیتواند چندان پنجه در پنجه کنگره بیندازد؛ چراکه هنوز به شدت برای به دست آوردن توان کافی برای اداره دولت و پیشبرد سیاست خارجی نیازمند حمایت کنگره است. به همین علت است که انتصاب رابرت مالی به عنوان نماینده ویژه وزارت خارجه در امور ایران به همان شکل که خود رئیسجمهور انتصاب نماینده ویژه یمن را اعلام کرد، انجام نشد.
همچنین علت اینکه در مورد یمن شاهد پیشرفتهای چشمگیری در دو هفته نخست بودیم این است که اجماعی میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه مبنی بر اینکه جنگ یمن جنگ بیهودهای است و فقط یک فاجعه انسانی آفریده است، وجود دارد. بنابراین هر دو طرف از پایان جنگ حمایت میکنند و بنابراین اجماع صورت گرفت. در عین حال به نظرم مقامات دولت بایدن متوجه هستند که هرچه در مورد ایران و برجام مدت زمان بیشتری بگذرد، فضای خالی موجود با مواضع عمومی دو طرف پر میشود که آنها را در موضع انعطافناپذیری قرار خواهد داد. بنابراین به گمان من در اسرع وقت به دنبال این موضوع هستند که پیشرفت بهتری در روند روابط دو طرف صورت بگیرد حتی اگر گامهای نخست گامهای سیاسی یا سمبلیک باشند یا اقدامات عملی در راستای رفع تحریم صورت نگیرد.
بعد از سخنرانی سیاست خارجی بایدن، ویدئویی ضبطشده از یک مصاحبه او منتشر شد که بایدن در پاسخ به خبرنگار تلویحاً اعلام میکند برای احیای برجام پیشقدم نمیشود. این در حالی است که موضع رسمی ایران این است که ابتدا آمریکا به برجام بازگردد و راستیآزمایی هم صورت بگیرد. آیا این وضعیت بنبستی در روابط دیپلماتیک دو کشور خواهد بود؟
اینگونه موضعگیریها را در تریبونهای رسمی در طول مذاکرات برجام هم شاهد بودیم و در بسیاری از موارد به نظر میآمد که مواضع طرفین به قدری از هم دور است که امکان ایجاد پلی میان دو طرف وجود ندارد ولی در عین حال چون اراده سیاسی دو طرف در یکسو یعنی در جهت رسیدگی به توافق هستهای بود، موفق شدند بر این مسائل غلبه کنند. امروز هم فکر میکنم مواضع دو طرف جمع اضداد نیست. یعنی میتوان فرمولی پیدا کرد که دو طرف همزمان گامهایشان را بردارند تا بحث اینکه چه کسی باید ابتدا تمام اقدامات را انجام دهد و منتظر باشد تا طرف مقابل اقدامات متقابل انجام دهد، از میان برداشته شود. چون به نظر من با توجه به عدم اطمینانی که در دو طرف وجود دارد و امروز عمیقتر از گذشته هم شده است، برای هر طرفی هرچقدر هم که مسوولیت به گردن او باشد سخت است که حاضر باشد به صورت یکجانبه اقدام کند. بنابراین نیاز است اقدامات به صورت هماهنگشده و به موازات یکدیگر پیش بروند. به نظر من از صحبتهای رهبری هم نمیشد این برداشت را کرد که در موضع ایران هیچ انعطافی وجود ندارد. در عین حال در آمریکا هستند کسانی که در حال این نتیجهگیری باشند که شاید صحبتهای رهبر ایران نشانهای بر این امر است که نظام در ایران خواهان حل مساله پیش از انتخابات ریاستجمهوری 1400 نیست، چراکه نمیخواهد این موضوع معادلات سیاسی پیش از انتخابات را تحت تاثیر خود قرار دهد. ولی در عین حال از سوی دیگر هم این نگرانی وجود دارد که با گذشت زمان عملاً بحران هستهای عمیقتر خواهد شد به ویژه اینکه با قانونی که مجلس تصویب کرده است روزبهروز ایران از دامنه تعهدات خود میکاهد. بنابراین دامنه تنشها افزوده میشود. هرچقدر هم زمان بیشتری بگذرد این فضا با موضعگیریهای عمومی و تنشهایی که ممکن است در منطقه اتفاق بیفتد پر خواهد شد و کار را سختتر خواهد کرد. بنابراین هنوز میتوان محتاطانه خوشبین بود که لااقل یک اقدام ابتدایی انجام شود که هرچند کمتر از آن چیزی باشد که مورد نظر دو طرف بود ولی دستکم روند رو به جلویی باشد. بنابراین میتوان تصور کرد ظرف چند هفته آینده دولت آمریکا اقداماتی در رابطه با بازگشت به برجام یا رفع تحریمها انجام دهد؛ مثلاً از جنبه بشردوستانه چرا که ایران با مساله کرونا هم روبهرو است. پس از آن و در یک فضای بهتر دو طرف میتوانند بر سر میز کمیسیون مشترک بنشینند و یک جدول زمانی برای اجرای کامل تعهداتشان تدوین کنند. این امر ممکن است از پیش یا در طول یا بعد از انتخابات ریاستجمهوری در ایران صورت بگیرد.
بحث دیگری که در مورد تعلل تیم بایدن وجود دارد این است که شاید احتمال میدهند اگر دولت بعدی ایران اصولگرا باشد میتواند قاطعانهتر در مذاکرات شرکت کند و با آمریکا به توافقی پایدارتر برسد. از طرفی به نظر میرسد مذاکره دستکم از نظر فنی با تیم فعلی دیپلماسی ایران مثل محمدجواد ظریف کار سادهتری باشد. تحلیل شما چیست؟
اگر احیای برجام غایت کار بود شاید میشد روی این موضوع حساب کرد که مذاکره با دولت اصولگرا نتیجه پایدارتری خواهد داشت ولی دولت بایدن میداند که برجام همانطور که تجربه سالهای 2016 تا 2018 نشان داد توافق پایداری نیست. در ضمن برجام نشان داده توافقی است که با ویژگیهای خود برای هر دو سو نگرانی جدی به وجود آورده است بنابراین نیاز است بر بستر برجام دو طرف بتوانند یک توافق «بهتر برای بهتر» انجام دهند. بنابراین دولت بایدن نقطه پایانی مذاکرات را احیای برجام نمیداند و میداند در هر سناریویی باید با دولت فعلی ایران هم وارد گفتوگو شود. من هیچ انگیزهای در دولت بایدن ندیدم که بخواهد صبر کند تا نتیجه انتخابات در ایران روشن شود و سپس بحث احیای برجام را مطرح کند. محاسبات اصلی دولت آمریکا در این مساله بحث سیاست داخلی خود آمریکاست. در عین حال آقای بایدن در حال احیای دوباره روند سیاستگذاری در آمریکاست که این روند معمولاً بر اساس رایزنی با مقامات کنگره، متحدان اروپایی و متحدان منطقهای است. بایدن الان متعهد شده است بدون رایزنی با این طرفهای دارای منافع در این مساله اقدامی نکند. بنابراین چند روز نخستین شروع کار رابرت مالی معطوف به رایزنیها بوده است. مرحله بعدی، رایزنیها در مورد سیاستشان در مورد ایران و برجام در داخل دولت آمریکاست و سپس ایجاد اجماع بین آمریکا و سه کشور اروپایی عضو 1+5 و در نهایت ایجاد اجماع در همه اعضا پیش از گفتوگوها با ایران. بنابراین فرآیند روندی است که چند هفته زمان میبرد. برخی فراموش میکنند که تنها دو هفته از شروع کاری دولت بایدن گذشته است.
البته در اینجا یک بمب ساعتی هم در فرآیند زمانی قرار دارد که آن قانون مجلس است که دولت را ملزم به متوقف کردن معاهده الحاقی در 21 فوریه میکند. من بعید میدانم روند تصمیمگیری در آمریکا تا 21 فوریه به روند قطعی رسیده باشد که بتوان پیشرفت عمدهای را در آنجا شاهد بود. از اینرو است که فکر میکنم کاملاً این امکان وجود دارد که مذاکرات قبل از اینکه شروع بشود به خاطر تنشهایی که در اثر این نوع اقدامات به وجود میآید از ریل خارج شود. کشورهای اروپایی در حال حاضر این ایده را در سر دارند که اگر ایران از معاهده الحاقی خارج شود از مکانیسم ماشه استفاده کنند و تحریمهای سازمان ملل را برگردانند. در چنین شرایطی میتوان تصور کرد ایران هم دست به اقدامات متقابلی خواهد زد و احتمالاً بحران هستهای به شدت عمیقتر خواهد شد؛ آنهم پیش از اینکه مذاکرات اصلاً شانسی برای پیشرفت داشته باشد. از همینرو است که من امیدوار هستم در عرض دو هفته آینده این امکان وجود داشته باشد که با یکسری اقدامات سیاسی معنادار از برخی اتفاقات پیشگیری شود تا بعد با گامهای کوچک بتوان به روند دیپلماسی بازگشت. ایستگاه اول هم بازگشت به برجام است و مذاکره برای یک توافق طولانیتر و جامعتر قدم بعدی خواهد بود.
ترامپ با فشار حداکثری میراثی برجای گذاشته است که کار بایدن را از نظر حقوقی برای برداشتن تحریمها سخت کرده است اما برخی معتقدند مشکلات اقتصادی ایران که بر اثر خروج ترامپ از برجام به وجود آمد برای او امتیاز محسوب میشود و میخواهد از این طریق مطالبه سیاسی بیشتری از ایران داشته باشد. تحلیل شما چیست؟
دولت فعلی آمریکا به هیچ وجه به دنبال این نیست که با امتیازگیری از تحریمهایی که دولت ترامپ وضع کرده است از شرایط فعلی برجام به برجام2 برسد. همچنان دولت آمریکا معتقد است هر راهی برای دیپلماسی و گفتوگو در آینده از بستر برجام یک خواهد گذشت. برجام2 را فقط میتوان در ساختار 1+5 با ایران مذاکره کرد. اگر مساله دیگری هست که مورد اختلاف باشد و نیاز به گفتوگو داشته باشد، مثل بحث سیاست منطقهای یا برنامه موشکی، فقط میتواند در ساختار گفتوگوهای منطقهای یا شامل همه کشورهای ذینفع مثل کشورهای عضو شورای خلیجفارس و عراق و ایران صورت بگیرد. آمریکا نمیتواند رهبری این گفتوگوها را بر عهده بگیرد ولی میتواند آنها را حمایت کند. در صورتی که یک نهاد بیطرف مثل سازمان ملل یا گروهی از کشورهای اروپایی بتوانند این گفتوگوها را پیش ببرند مسائل منطقهای و موشکی را میتوان در یک ساختار منطقهای حل و فصل کرد.
با توجه به شرایط کنونی، سیاست درست از سوی ایران چیست؟
اگر دولت آمریکا ظرف دو هفته آینده دست به اقدامات اعتمادساز بزند یا مثلاً رئیسجمهور دستور اجرایی مبنی بر بازگشت به برجام صادر کند (که البته یک اقدام سیاسی است و الزاماً دربرگیرنده لغو فوری تحریمها نخواهد بود ولی به تصمیم بازگشت به برجام رسمیت خواهد داد) یا اینکه از مخالفت با وام صندوق بینالمللی پول به ایران دست بردارد یا اینکه کمک کند ایران با دسترسی به برخی اموال مسدودشده در راستای خریداری واکسن کرونا اقدام کند، مقامات ایران میتوانند به این نتیجه برسند که فرصت بیشتری به احیای روند دیپلماسی بدهند و قدری جدول زمانی برنامه مجلس را عقب بیندازند. آنوقت میتوان تصور کرد در این بستر زمانی که به وجود آمده است دو طرف بتوانند به میز کمیسیون مشترک برگردند و در آنجا در مورد یک جدول زمانی برای بازگشت همزمان اجرای تعهدات مذاکره کنند.
یکی از سیاستهای بایدن همانطور که اشاره کردید هماهنگی با متحدان اروپایی است. اخیراً مکرون خواستار حضور عربستان و اسرائیل در مذاکرات با ایران شد. آیا دولت بایدن هم چنین طرحی را در نظر خواهد گرفت؟
اصلاً نظر دولت بایدن بر اضافه کردن کشورهای جدید به ساختار 1+5 نیست و اصولاً هم معتقد نیست گفتوگوهای منطقهای را میتوان در این ساختار وارد کرد؛ چراکه اصولاً ساختار 1+5 ساختاری است که شورای امینت برای پرداختن به یک مساله مشخص به راه انداخت که آنهم بحث هستهای بود. بنابراین مساله دیگر را باید در ساختار دیگری بررسی کرد. اگر نظرات دولت فرانسه را به صورت امتیازدهیهایی که این کشور در روابط متقابل با کشورهای منطقه دارد در نظر بگیریم بهتر قابل تحلیل هستند. از سوی دیگر باید توجه کنیم در فرانسه اصولاً سیاست مربوط به ایران را بخشی در وزارت خارجه این کشور دنبال میکند که کار اصلی آن مسائل مربوط به خلعسلاح و منع گسترش هستهای است که به صورت سنتی مواضع بسیار سرسختانهای دارند. از همین رو است که دولت بایدن باید بتواند روابطش با فرانسه و سایر اعضای 1+5 را به نحوی تنظیم کند که بتواند آن حالت یکپارچگی را که در ماههای آخر مذاکرات برجام وجود داشت بازسازی کند. در غیر این صورت مذاکرات دائماً با شکست مواجه خواهد شد؛ چراکه اختلافات داخلی جلوی پیشرفت را خواهد گرفت. زمانی که مذاکرات مقدماتی توافق برجام در سال 2013 در ژنو برگزار میشد فرانسویها سنگاندازیهای زیادی کردند؛ چراکه آمریکا آنها را به گفتوگوهای محرمانهای که در عمان با ایران داشت، داخل نکرده بود و فرانسه از این موضوع سرخورده بود. به این لحاظ دولت بایدن پیش از اینکه بخواهد وارد مذاکرات جدی شود به دنبال اجماع سازی است. برای اینکه میداند در غیر این صورت ممکن است در ابتدای کار با سرعت پیش برود ولی در ادامه به مشکل میخورد.
اگر در شرایطی نبودیم که جدول زمانی بر گفتوگوها تحمیل شده بود که مصوبه مجلس عملاً این اثر را دارد کاملاً طبیعی بود که دولت جدید در آمریکا هرچقدر هم در مذاکرات تجربه داشته باشد حداقل پنج یا ششهفتهای زمان نیاز دارد تا بتواند اقداماتش را با متحدان هماهنگ کند و بعد شروع به پرداختن به محتویات میز دیپلماسی کند. همان قدر که اگر کنگره آمریکا یک جدول زمانی بر مذاکرات تحمیل کرده بود واکنشها در تهران منفی میبود، واکنشها در واشنگتن هم نسبت به تحمیل یک مدت زمانی از سوی مجلس ایران مثبت نیست.
پیشبینی شما از چشمانداز روابط ایران و آمریکا در روزهای پیشرو چیست؟
واقعیت امر این است که گزینه جایگزین احیای برجام برای هر دو طرف یک بازی باخت-باخت خواهد بود ولی در عین حال این ریسک وجود دارد که هر کدام گمان کند گذر زمان به نفع اوست یا از اهرمهای مذاکراتی بیشتری برخوردار است و بخواهد از بالا موضعگیری کند. در این شرایط احتمال سوء محاسبه هر دو طرف زیاد است و میتوانند روند دیپلماسی را با اختلال جدی مواجه کنند. اگر دولت بایدن بتواند بر مقاومتهای داخلی غلبه کند و اقدامات معناداری را ظرف دو هفته آینده انجام دهد، ایران باید انعطاف بیشتری از خود نشان دهد و به این روند زمان بیشتری دهد تا دولت آمریکا به آن چیزی که به صورت عمومی متعهد شده است، یعنی بازگشت به برجام، جامه عمل بپوشاند.